eitaa logo
مادرانه(کانون نورالسّماء)
10 دنبال‌کننده
292 عکس
6 ویدیو
5 فایل
اینجا مادرانه است! کانالی ویژه مادران بزرگواری که"چگونه بزرگ شدن فرزندانشان"برایشان مهم است... موضوعات کانال: یک قاچ کتاب معرفی بازی های تربیتی معرفی دست سازه های هنری و خلاقانه معرفی محصولات و تولیدات فرهنگی پرسش و پاسخ های تربیتی نکته های ناب تربیتی
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 (۳) قسمت سوم در این قسمت، برخی از راهکارها و اصول همراهی با کودکان جهت شرکت در بازی های کوچه ای را مطرح می نماییم: ۱-انتخاب بازی های جسمی - حرکتی: ...ما باید فرزندانمان را تشویق نماییم تا بازی های پر تحرک را به عنوان بازی در کوچه انتخاب نمایند. فوتبال ... هفت سنگ و.... نمونه های خوبی هستند. این بازی ها به دلیل تحرک بالا و تخلیه صحیح هیجانات کودک، آرامش روانی لازم را به کودک اهداء می کند و از طرفی فرصتی برای تعامل سازنده و ارتباط مؤثر با دیگران را برای فرزند شما فراهم می آورد. ۲-نظارت یک از والدین بر بازی بچه ها یکی از والدین می بایست از طریق پنجره یا حضو در آپارتمان یا نظاره کردن کوچه، به اتفاقات بازی توجه کند و برای جلوگیری از هرگونه آسیب احتمالی، مراقب کودک باشد. 🔽🔽🔽🔽🔽 به قلم: تولید: کانون فرهنگی-تربیتی-هنری https://eitaa.com/maadaraneh
💠 استفاده فرزندان از گوشی، موبایل یا تبلت باید به چه صورت باشد؟ 🖋حجت الاسلام ✍️پاسخی کوتاه به این سوال: 🌀 آشنا نبودن با رسانه‌ها درست نیست و از آن‌طرف گشت و گذارِ بی‌برنامه در فضای این ابزار هم درست نیست. ✅ در اصل باید در این زمینه فرزندانمان را مدیریت کنیم - به معنای نظارت در کار‌ها - که نقطه طلایی مدیریت فرزندان تا پانزده سالگی است. 🔸 مثلا مادری به بنده می‌گفتند: در مهمانی‌هایی که گاها شرکت می‌کنیم فرزندان دیگر گوشی یا تبلت دارند و احساس می‌کنم که اعتماد به نفس فرزندم به دلیل نداشتن این وسیله کم می‌شود و یا احساس حقارت می‌کند! 🔹 پاسخ ما این است که گوشی خریداری بشود، ولی مالک آن والدین باشند و مدیریت کنند، مثلا گوشی را به فرزند بدهید و بگویید 40 دقیقه بازی کن! 🔹 اگر مدیریت نشود مثل آن مادری می‌شوید که با گریه می‌گفت: متوجه شدیم فرزندمان تصاویر و فیلم‌های نامناسب می‌بیند و این در صورتی است که اگر مالکیتش برای خودش نبود، اجازه و همچنین بستر این کار را پیدا نمی‌کرد. ♦️ این‌که فرزند، خود، مالک و نبا‌شد باعث مدیریتش می‌شود. https://eitaa.com/maadaraneh
🌱روزهای زوج: 🌺 (برش هایی از کتب منتخب تربیتی) 🌺 🌱روزهای فرد: 🌺یک شنبه ها: معرفی محصولات و 🌺سه شنبه ها: مروری بر ها و های حوزه کودک و نوجوان 🌺پنج شنبه ها: 🌺معرفی 🌱جمعه ها: 🌺 (مرور+ تحلیلی بر سیره زندگی و تربیتی ائمه اطهار، علماء و...) 🌺 (نکته های ناب از زبان قرآن، احادیث، علماء و...) https://eitaa.com/maadaraneh
طرح مادر و کودک #طهورا ویژه دختران مقطع سنی ۵ سال جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر می توانید با شماره های ۰۹۱۳۹۵۳۳۸۱۹ و ۰۹۱۳۹۶۷۸۲۰۲ تماس حاصل فرمایید. #کانون_فرهنگی_تربیتی #نورالسماء_بهاباد https://eitaa.com/maadaraneh
اینَ الطالبُ بِدَمِ المَقتولِ بِکَربلا...
به بهانه محرم... 🚩 مجموعه بیانات | علیه السلام 2️⃣ روز دوم: زن مگو مرد آفرین روزگار! 🏴 [پس از واقعه‌ی کربلا] خطبه را فقط زینب و علیّ‌بن‌الحسین نخواندند، [بلکه] چندین زن خطبه خواندند؛ امّ‌کلثوم خطبه خوانده، سکینه بنت‌الحسین خطبه خوانده، فاطمه بنت‌الحسین خطبه خوانده. اینها دخترها و زن‌هایشان هم این‌جوری بودند. 🌷 اینکه میگویند «زن مگو مردآفرین روزگار» من و تو عادت کرده‌ایم این را که گفتند فوراً گریه را سر بدهیم و رویش فکر نکنیم؛ راست است، اینها مردآفرین بودند. 🔸 اگر یزید قبلاً میدانست که بعداً این‌قدر دردِسر برایش ایجاد خواهد شد، گمان بنده این است که به عمر سعد و شمر دستور میداد که زنها را هم همان ‌جا یکجا بکُشید. منتها سنّت خدا بر غلبه‌ی حق است و بر پایداری حق. ۵۱/۱۱/۲۲ 📕 منبع: کتاب همرزمان حسین؛ گفتار پنجم @Khamenei_R https://eitaa.com/maadaraneh
مادرانه(کانون نورالسّماء)
به بهانه محرم... #فانوس 🚩 مجموعه بیانات | #فرستادگان_حسین علیه السلام 2️⃣ روز دوم: زن مگو مرد آفری
قرار ما بر این بود .... فانوس، چراغ راه ما باشد در مسیر تربیت اسلامی! اما.... 🌱 🌱 🌱 محرم است و دل هوای کربلا دارد! و کربلا... چگونه کربلا شد؟ برداشت درست یا غلط.... این آیات شریفه در ذهن تداعی می شود که: لَنْ تَنالواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنْفَقوا مِمّا تُحَبّونَ... و خیر عظیمی که..عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤمِنینَ... و وقتی از خود و آنچه دوست داشت! عبور کردی، خیر عظیم نصیبت خواهد شد... و شوق خالق، تو را به عشق خلق می کشاند، و همچون حسین(علیه السّلام)، به عمق تاریخ نجات بخش خواهی شد، و شیردلانی تربیت می کنی که دشمن را از آنجا که خیالش هم نمی رسد به شسکت می کشاند!!! ....چه رسد به اینکه تو بخواهی غصه تربیتشان را بخوری! https://eitaa.com/maadaraneh
📚 (۳) قسمت چهارم در این قسمت، برخی از راهکارها و اصول همراهی با کودکان جهت شرکت در بازی های کوچه ای را مطرح می نماییم: ۳-آموزش روش های مقابله با مشکلات به کودکان مانند حرف های ناسزا اگر هنوز تصور می کنید کودکان را می توان در محیطی خارج از آسیب های اجتماع نگهداری نمود و تنها حرف های سالم و پاک به آن ها گفت، اشتباه می کنید. امروزه راه تربیت کودکان در این نیست که آن ها را از محیط اجتماع دور نگه داریم تا از آسیب ها در امان باشند، بلکه راهکار صحیح، ایجاد مصونیت در آن ها جهت مقابله فعال با آسیب هاست. اگر شما او را به خاطر یادگیری حرف زشت از کوچه رفتن منع کنید، او در مدرسه یا فضاهای دیگر آن چیز ها را یاد خواهد گرفت، اما اگر شخصیت او را تقویت کنید، خود او در مقابل آسیب های موجود د راجتماع، عکس العمل فعال خواهد داشت و تأثیری نخواهد پذیرفت. 🔽🔽🔽🔽🔽 به قلم: تولید: کانون فرهنگی-تربیتی-هنری https://eitaa.com/maadaraneh
سربند یا حسین(علیه السّلام) با نوارهای کاغذ رنگی و پولک... ۷ محرم الحرام https://eitaa.com/maadaraneh
يا عَبّاسُ إركَبْ بِنَفسي أنتَ يا أخي....
📚 (۳) قسمت پنجم در این قسمت، برخی از راهکارها و اصول همراهی با کودکان جهت شرکت در بازی های کوچه ای را مطرح می نماییم: ۴-تحلیل بازی ها و اتفاقات بعد از برگشت فرزند، البته در فرصتی مناسب از کنار بازی کودکان به سادگی عبور نکنید. از آن ها بخواهید اتفاقات پیش آمده و حتی قوانین و اصول بازی را برای شما شرح دهند و تحلیل کنند. این عمل، قوه تحلیل و قدرت بیان کودک شما را به طور مضاعفی بالا می برد. به عنوان مثال می توانید بپرسید این بازی چه چیزهایی را به ما آموزش می دهد؟ خوبی های این بازی چیست؟ چه آسیب هایی برای تو یا دوستانت می تواند داشته باشد؟ و موارد دیگر. 🔽🔽🔽🔽🔽 به قلم: تولید: کانون فرهنگی-تربیتی-هنری https://eitaa.com/maadaraneh
🏴 عمو مسلم یک روز یک اسبی خیلی تنها بود و دنبال دوست می گشت. همین جور که داشت در صحرا راه می رفت. یک اسب دید. یک اسب خیلی خوب و قشنگ داشت با یک سوار مهربان می رفت. دست این سوار، یک بسته ی پر از نامه بود. اسب ما دوید و دوید و دوید و رفت پیش اسب آن سوار مهربان. گفت: خوش به حالت تو چه صاحب خوبی داری، میشه من هم با شما دوست باشم؟ اسب گفت: آخه صاحب من فقط یه اسب می تونه سوار بشه. ما داریم میریم به شهری که صاحب های مهربونی هستند نامه نوشتند و میخوان برن به امام حسین کمک کنند. تو هم برو پیش اونا که یکی از آنها سوار تو بشه و بیاید به امام حسین کمک کنه. اسب ما خیلی خوشحال شد. دوید و دوید و دوید تا اینکه به شهر کوفه رسید. شهر کوفه پر بود از آدمهایی که برای امام حسین نامه نوشته بودند. همه دوست داشتند دوست امام حسین باشند. حضرت مسلم که با اسبش وارد شد، آنها همگی گفتند: لبیک یا حسین! اسب ما خیلی خوشحال شد. با خودش گفت: چقدر آدمهای خوب! من برم پیش اونها تا یکیشون سوار من بشه. وقتی یزید فهمید که حضرت مسلم به کوفه رفته، یکی از یارانش را فرستاد که جلوی حضرت مسلم را بگیرد. اسم آن شخص ابن زیاد بود. ابن زیاد اول از همه که رسید، اسب ما را دید و گفت: این چه اسب خوبیه! به زور گرفتش و سوارش شد و رفت سمت همه ی آن کسانی که قرار بود دوست امام حسین باشند. مردم بلند همه با هم می گفتند: لبیک یا حسین. حالا ما هم میگیم: لبیک یا حسین. این زیاد مردم را ترساند. خلاصه همه ی این آدمهای خوب یا ترسیدن یا آنها هم تبدیل به آدمهای بد شدند! آدمهای بد دور حضرت مسلم را گرفتند. اسب ما گفت: اینها که آدمهای خوبی بودند؛ من میخواستم با اونها دوست باشم! اسب ما خیلی ناراحت شد! رفت و ابن زیاد را انداخت و فرار کرد. از دور دید که حضرت مسلم را شهید کردند. امام حسین یکی از یاران خیلی خوبشان را از دست دادند. https://eitaa.com/maadaraneh