eitaa logo
معادشناسی
2.2هزار دنبال‌کننده
794 عکس
201 ویدیو
28 فایل
شرح مختصر بر کتاب شریف معادشناسی مرحوم علامه آیت الله حسینی طهرانی قدس سره ✍صوت جلسات معادشناسی به مرور در کانال بارگزاری میشود.(حدود۱۰۰جلسه)
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃آرزوی لقاء خدا🍃 مومن آرزوى لقاى خدا را دارد، زيرا می بيند نتيجه زحمات عمرش ضايع نشده، و لحظه مرگ كه پا از اين مرحله بيرون گذارد همه در مقابل ديدگانش مهيّا و آماده است. اجر و پاداش، بهشت و رضوان، لقاء حضرت محبوب، همه و همه حاضرند؛ ✨آنچه در دنيا براى او مخفى بوده در اينجا آشكارا شده است. @maadshenasii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹حرفِ حسابِ دین🌹 🔹دین از طرفِ خدا آمده تا به انسان بگوید: ای انسان! تو مهمل(بیهوده و پوچ) نیستی، تو متفرّق نیستی ، تو به تمام عالم متّصلی، تو به پروردگارت مرتبطی، برای مقصدی آمده ای، و در این دنیا در جهت خاصّی زندگی میکنی، و از اینجا هم به جای دیگری خواهی رفت؛ 🔺فرمود: خدارحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده ، و الان در کجاست، و به کجا خواهد رفت. ✅در روایت است که وقتی امیرالمومنین علیه السلام این آیه از سوره قیامت را قرائت میفرمود(اَیَحسَبُ الاِنسانُ اَن یُترَکَ سُدی) ترجمه(آیا انسان گمان میکند که مهمل و سر به خود رها شده؟) 🔹اشکهایش از دیدگانش فرو میریخت و این آیه را تکرار میفرمود. @maadshensii
🌹فرق قبض روح مومن و کافر🌹 🔹وقتی عزرائیل برای قبض روحِ بنده مومن می آید و او را به علت اُنس با فرزندان و بستگان و اَرحام و متعلّقات، در حرکت به آن عالم سنگین می بیند و مومن در پذیرش قدری تاَنّی(مکث) و تامّل دارد، آن ملک مقرّب نزد پروردگار ربّ وَدود بر می گردد و علّت تاَنّی مردِ مومن را عرض می کند، خطاب میرسد بر کف دستت بنویس "بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ" و نشانش بده. 🔸عزرائیل بر کف دست راست خود مینویسد بسم الله الرحمن الرحیم و آن را به مومن نشان میدهد 🌿که ناگاه مومن خود را در عالم دیگر در بحبوحات بهشت(اوج نعمت های بهشتی) می بیند، و کیفیت و (سکرات) مرگ خود را اِدراک نمیکند. این حال مومن است. 😱اما پناه به خدا از سکرات کافر؛ 🔺یک عمر در جهت مخالف باعالم حیات گام برداشته 🔺و برای زخارف و زینتهای دنیا عُمر خود را تباه کرده 🔺برای جاه و اعتبار، ساعات ودقایق هستی خود را سپری نموده، 🔺پروردگار رحیم ومهربان خود را در بوته نسیان سپرده 🔺و بادشمنان خدا گرایش و نقد عمر را باخته ◾️در این حال هر یک از این تعلّقات مثل زنجیری آهنین که دل او را به خود بسته اند ؛ او را به سوی خود میکشند، ◾️هزاران تعلّق با هزاران زنجیر ؛ کجا میتواند به آسانی کوچ کند؟ اگر تمام ذرّات و سلول های بدنش را ریش ریش کنند باز حاضر نمیشود با اختیار برود، اینجاست که خطاب میرسد: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ. ثُمَّ الجَحیمَ صَلُّوهُ (او را بگیرید و به غل و زنجیر بکشید و در آتش بیَندازید) او را به عالم تاریک و غربت می برند. @maadshenasii
17.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فضائل عجیب قرائت قرآن (حجت الاسلام بی پروا) ❤️نصیحت پدرانه پیامبر صلی الله علیه وآله ⁉️حواسمان به قلبمان هست که چطور جلایش دهیم؟ ✅کفاره گناهان، اَمان از عذاب، سپر در برابر آتش، استغفار ملائکه، ریزش رحمت، رضایت خدا و... تنها بخشی از آن است. 👌گاهی باید حسودی کرد... 🌿به خاطر خودت به فرزندت قرآن بیاموز... @maadshenasii
مثل آقا علیه السلام باشیم... 🌹امیرالمومنین علیه السلام بیل دست میگرفت، تخم می کاشت، 🌾زراعت می نمود، درخت 🌴خرما می کاشت، نخلستان ایجاد میکرد، زمین را حفر می نمود، قنات💦 آب روان جاری می ساخت؛ مردم کافر هم همین کارها را میکنند، فرقش چیست؟ ✅این غفلت است و آن بیداری. این به آرزوی تمتّع از همین لذّات می کارد و برپایه حُبّ نفس و زیادی ثروت و مال و فرزند و مفاخره(فخرفروشی) بهره برداری می کند؛ و آن بر اساس اِعانت و کمک و دستگیری به مساکین و فقرا و عدالت و رحمت برای رضای پروردگار و عالم ابدیّت واصالت معنی و روح انجام میدهد. @maadshenasii
🔺ملاقات محبوب🔺 از حضرت امیرالمومنین علیه السلام روایت است که چون خداوند اراده فرمود پیامبرش حضرت ابراهیم خلیل را قبض روح کند، ملک الموت را به سوی او فرستاد. 🔹ملک الموت چون به ابراهیم رسید عرض کرد:( سلام بر تو باد ای ابراهیم) ابراهیم گفت:(برتو سلام باد ای فرشته مرگ؛ آمدی مرا به سوی پروردگارم بخوانی که به اختیار اجابت کنم یا آنکه خبر مرگ مرا آورده ای و باید به اضطرار شربت مرگ را بنوشم؟ 🔸عزرائیل گفت: ای ابراهیم! بلکه آمده ام که تو را به اختیار به سوی خدایت ببرم، پس اجابت کن دعوت خدایت را و تسلیم مرگ باش؛ خدایت تو را به خود خوانده است. ⁉️ابراهیم گفت: (آیا دیده ای دوست و یار مهربانی ، یار مهربان و دوست خود را بمیراند؟) ❗️چگونه خدا حاضر میشود خلیلش را که ابراهیم است بکُشد؟ 🌿عزرائیل به سوی بارگاه خداوند بازگشت و درمقابل او قرار گرفت و سپس عرضه داشت : ای پروردگار من! شنیدی آنچه را که یار مهربان و خلیلت ابراهیم گفت؟ ♻️خداوند جلّ جلاله به ملک الموت خطاب کرد: ای عزرائیل! به سوی ابراهیم رهسپار شو و به او بگو: (آیا هیچ دیده ای که یار مهربانی از ملاقات و دیدار محبوبش گریزان باشد و لقای او را مکروه دارد و از برخورد با او ناخرسند گردد؟) ❤️حقّا که حبیب دوست دارد محبوب خود را ملاقات کند. ✍ آیا واقعا حضرت ابراهیم از مرگ میترسیدند؟ چرا باید مومن مشتاق مرگ باشد؟ چرا اهل بیت علیهم السلام، ما را از تقاضا کردن مرگ نهی کردند و چندید سوال دیگر در صوت جلسه سوم معادشناسی توضیح داده شده است. @maadshenasii
جذّاب "مرگِ اِختیاری" (قسمت اول) 🔹می گویند مرحوم هیدجی منکر مرگ اختیاری بوده است و خَلع و لبس اختیاری را محال میدانسته، و این درجه و کمال را برای مرد ممتنع می پنداشته است، و در بحث با شاگردان خود جداََ انکار می نمود و ردّ میکرده است. 🔸یک شب در حجره خود بعداز به جا آوردن نماز عشاء رو به قبله مشغول تعقیبات بوده است که ناگهان پیرمردِ دهاتی وارد شده، سلام کرد و عصایش را در گوشه ای نهاد و گفت: جناب آخوند! ❓تو به این کارها چکار داری؟ ❓هیدجی گفت: چه کارها؟ ‼️پیرمرد گفت: مرگِ اختیاری و اِنکار آن؛ این حرفها به شما چه مربوط است؟ هیدجی گفت: این وظیفه ماست بحث و نقد وتحلیل کار ماست. درس میدهیم، مطالعات داریم، روی این کارها زحمت کشیده ایم؛ سرخود نمیگوییم؛ ⁉️پیرمرد گفت: مرگ اختیاری را قبول نداری!؟ هیدجی گفت: نه پیرمرد در مقابل چشمان او پای خود را به قبله کشیده و به پشت خوابید🛌 و گفت: "انا لله و انا الیه راجعون" و از دنیا رحلت کرد، و گویی هزارسال است که مُرده است. 😨حکیم هیدجی مضطرب شد. خدایا این بلا بود که امشب برما وارد شد؟ حکومت ما را چه میکند؟ میگویند مردی را در حجره بردید، غریب بود و او را کُشتید و سمّ دادید و یا خفه کردید. 😱بی خودانه دَویدم و طلاب را خبر کردم، آنها به حجره آمدند و همه متحیّر و از این حادثه نگران شدند. بالاخره بنا شد خادم مدرسه ⚰تابوتی بیاورد و شبانه او را به فضای شبستان مدرسه ببرند تا فردا برای تجهیزات او و استشهادات آمده شویم که ناگهان ... ✍این داستان ادامه دارد. @maadshenasii
🌿توصیه میشود عزیزانی که تازه به جمع ما پیوستند، برای استفاده بیشتر، یک دور مطالب کانال را از ابتدا مرور کنند. (تقریبا ۵تا۱۰ دقیقه طول میکشد ولی بسیار سودمند است و باعث میشود با شوق و بصیرت بیشتری ادامه مباحث را دنبال کنید.)🌹🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه 🔺"مرگِ اختیاری"🔺 (قسمت دوم) ❗️که ناگهان پیرمرد از جا برخاست و نشست و گفت: بسم الله الرحمن الرحیم. وسپس رو به هیدجی کرده و لبخندی زد و گفت: حالا باور کردی☺️؟ 🔸هیدجی گفت: آری باور کردم، بخدا باور کردم؛ اما تو امشب پدر مرا در آوردی، جانِ مرا گرفتی! 🌿پیرمرد گفت: آقاجان! تنها به درس خواندن نیست؛ عبادت نیمه شب هم لازم است، تعبّد هم میخواهد، چه میخواهد،چه میخواهد‌... فقط تنها بخوانید و بنویسید و بگویید و بس، مطلب به این تمام میشود!؟ ✅از همان شب حکیم هیدجی رویه خود را تغییر میدهد، نیمه از ساعات خود را برای مطالعه کردن و نوشتن و تدریس کردن قرار میدهد و نیمی را برای تفکر وذکر وعبادت خداوند جلّ وعزّ. شبها از بستر خواب پهلو تُهی میکند و خلاصه امر به جایی میرسد که باید برسد. دلش به نور خدا منوّر و سِرّش از غیر او منزّه، و در هر حال انس و الفت با خدای خود داشته است. 🔹خلاصه... در آخر دیوانش وصیتنامه او را طبع نمودند. بسیار شیرین و جالب است. پس از حمد خدا و شهادت و تقسیم اثاثیه و کتابهای خود میگوید: ✍این داستان ادامه دارد. @maadshenasii