با بابا و ریحانه نشستیم تو ماشین
داداش علی و زن داداشم تو ماشین خودشون نشستن
به محض وارد شدن به ماشین تلفنم زنگ خورد از تهران بود .
خیلی زود جواب دادم .
_جانم بفرمایید
یکی از بچه های سپاه بود .
+سلام اقا محمد.
واسه تفحص اسمتونو خط بزنم؟
_عههههه چراااا نهههه!!!!
+ خو کجایی تو پ برادر من .
بچه ها فردا عازمن
تو ن تلفنتو جواب میدی ن فرمتو اوردی .
اضطراب گرفتم...
نکنه این دفعه هم جا بمونم .
_باشه باشه خودمو میرسونم فعلا خداحافظ.
رو کردم سمت بابا و ریحانه .
_من باید برم خیلی شرمنده
بابا خیلی جدی پرسید
+کجا؟
_تهران
ریحانه با اخم نگام کرد
+الان ؟نصف شب؟چه کار واجبی داری؟
کجا باید بری؟
_باید زود برسم تهران
.فردا صبح بچه ها عازممیشن جنوب برا تفحص.
منم باید برم حتما .
شما با علی اینا برین بیرون شام بخورین .
ریحانه از ماشینم پیاده شد و محکم درو کوبید
+برو بینم بابا .
همیشه همینی!
از رفتارش خیلی ناراحت شدم به روش
نیاوردم
پاشدم درو واسه بابا هم باز کردم تا پیاده شه محکم بغلش کردمو بهش گفتم ک مراقب خودش باشه .
خیلی سریع رفتم بالا و وسایلامو جمع کردم و گذاشتم تو ماشین.
یه مقدار پولم برا ریحانه گذاشتم لای قرآنش.
از علی و زنداداشم عذر خواهی کردم و براشون توضیح دادم که قضیه چیه.
بعدشم سریع نشستم تو ماشینو گازشو گرفتم سمت تهران .
از ضبط یه مداحی پلی کردمو صداشو خیلی زیاد کردم تا خوابم نبره و یه کله روندم تا خودِ تهران
تقریبا نزدیک ساعتای ۳ خسته و کوفته رسیدم خونه .
کلید انداختم و درو وا کردم .
بدون اینکه لباسمو در آرَم دراز کشیدم.
به ثانیه نکشید که خوابم برد.
با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم تقریبا ساعت ۷ بود . با عجله به دست و صورتم آب زدم .
سریع از تو کشو لباس فرم سپاه و لباس چیریکیمو در اوردمو گذاشتم تو ساک
یه سری لباس راحتی و چفیه و مسواک و خمیر دندون و حوله هم برداشتم .
خیلی گرسنم بود ولی
بیخیال شدم و خیلی تند رفتم سمت ماشین و تا سپاه روندم
همه ی عضلات گردنم گرفته بود از رانندگیِ زیاد.
طی ۴۸ ساعت دوبار این مسافت طویل و پر ترافیک و طی کرده بودم .
تو راه همش چرت میزدم و با صدای بوق ماشینا میپریدم .
خدا خواهی بود تصادف نکردم*
* _ #نویسنده✍
# #غیــن_میــــم🧡 #فـــاء_دآل💚
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است❌
ادامــه.دارد....
رسانه ی خواهران هیئت کربلای بیت المهدی.
🌐@maajar_ir
#تلنگر✋🏼
به این فکر میکردم چرا نمیاد
اونی که باید بیاد؟
به این نتیجه رسیدم شاید نیستیم
اونی که باید باشیم...!
+ ببخش اگه به جایِ سرباز ، سربارت بودم(:💔
🌐@maajar_ir
گزارش تصویری 📸
#جلسه_خادمین
باحضور سرکار خانم دکتر معصومی
مورخ :۱۳۹۹/۵/۱۲
در هیات کربلای بیت المهدی (عج) برگزار گردید.
🌐@maajar_ir
💢میدانید اطعام یک نفر در روز غدیر چه اجری دارد؟
👈امام صادق(ع):
اطعام به یک مومن در روز غدیر ثواب اطعام یک میلیون پیامبر و صدیق و
یک میلیون شهید و
یک میلیون فرد صالح در حرم خداوند را دارد. (بحار ج۶ ص ۳۰۳)😳😧
روز عید غدیر😍😍
درب منازل ایتام و نیازمندان را به نیابت از شما میکوبیم و تبلیغ غدیر میکنیم.🤝🤝
هزینه هر پرس فقط ۱۵ هزار تومن
#هرکهدارد سر همیاری ما بسمالله✋
واحدفرهنگی خواهران هیات کربلای بیت المهدی (عج)
شماره حساب جهت واریز
۶۰۳۷۶۹۷۴۹۴۱۵۱۳۴۰
سمیه ابوالحسنی
آی دی جهت اعلام واریز
@sabh93
☀🕊
هر روز صبح رو به شش گوشه آقا
🚩 صَلَی اللّهُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِاللّه✋🏻
🥀اَلسَّلامُ عَلَی الحُسین
⚘وَ عَلی علیِّ ابْنِ الحُسین
⚘وَ عَلی اَولادِ الحُسین
⚘وَ عَلی اَصحابِ الحُسین
💚یا قدیمَ الإحسان به حق الحُسین💚
💚اللهم عجل لولیک الفرج💚
🌐@maajar_ir
•﷽•
کسی که عید غدیر را گرامی بدارد،
خداونــد خطاهای کوچک و بـزرگ
او را میبخشد و اگر از دنیا برود،
در زمرهی شهداء خواهد بود...!
اقبالالاعمال/۱/۴۶۴📚
#امام_رضا(ع)🌱
#غدیریم💚
🌐@maajar_ir
•••
|🖌| علامهحسنزادهآملی..
در به روی همه باٰز استـ
درباٰن هم ندارد هیچ عنواٰن و رسم هم نمیخواهد
جز این كه
«در کوی ماٰ شکسته دلی میخرند و بس ، بازار خود فروشی از آنسوی دیگر استـ !!
| #کدام_گناه_ارزشش_رادارد |
| #گناه_یعنی_خداحافظ_حسین |
🌐@maajar_ir