eitaa logo
{..موسسه پژوهشی معالم..}
105 دنبال‌کننده
139 عکس
9 ویدیو
18 فایل
{موسسه پژوهشی معالم} زیر نظر حوزه علمیه حضرت بقیت الله عج قم
مشاهده در ایتا
دانلود
🗿 جاهلیت در اسلام 🗿 ⚔️عمر⚔️ 🔶اجتهادات عمر و اتباع وى در مقابل نصّ صريح قرآن و سنّت نبوى🔶 📎گستاخى نسبت به رسول خدا ص و جلوگيرى از نوشتن منشور ابدى آن حضرت: موضوعى كه هم اكنون در صدد بيان آن هستيم ، يكى از حوادث مسلم تاريخ اسلام است . منابع صحاح و معتبر اهل سنت ! و ساير مسانيد ايشان ، آن را ثبت نموده و مورخان و سيره نويسان آنها، آن را بطور ارسال مسلم نقل كرده اند. اين موضوع كه عبارت است از گستاخى عمر به ساحت قدس نبوى - صلّى اللّه عليه وآله - و جلوگيرى وى از نوشتن فرمانى توسط پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - - كه براى هميشه مسلمانان را از پراكندگى و گمراهى نجات دهد 📎اندكى پيش از رحلت رسول خدا - صلّى اللّه عليه وآله -، رخ داد. اينك قسمتى از روايات اهل سنّت در اين زمينه را بيان مى كنيم : بخارى به سند خود از عبيداللّه بن عبداللّه بن مسعود روايت مى كند كه ابن عبّاس گفت : هنگامى كه وفات پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - فرا رسيد، گروهى از رجال از جمله عمر خطّاب در بيت پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - حضور داشتند. پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود: بياييد تا فرمانى براى شما بنويسم كه بعد از آن گمراه نشويد. عمر گفت : درد بيمارى بر وى غالب شده ! قرآن در دسترس شماست ، همين كتاب خدا براى ما كافى است . 📎در اين هنگام ، حضّار به گفتگو و كشمكش پرداختند؛ برخى مى گفتند: نزديكتر شويد تا پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - فرمانى براى شما بنويسد كه بعد از وى هرگز گمراه نگرديد. و گروهى حرف عمر را تكرار مى كردند. وقتى سخنان بيهوده و گفتگوى آنان بالا گرفت ، پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود: برخيزيد! عبداللّه مسعود مى گويد: ابن عبّاس مى گفت : مصيبت بزرگ اين بود كه اختلافها و مهمل گويى آنان ، مانع از اين شد كه پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - چنين فرمانى را براى ايشان بنويسد 📚 منبع: اجتهاد در مقابل نص 🖌 نویسنده: سید عبدالحسین شرف الدین ره 📝 محمد غلامی اسفید واجانی (موسسه پژوهشی معالم) ( زیر نظر حوزه علمیه بقیت الله «عجل الله تعالی فرجه الشریف» قم ، تحت اشراف حضرت آیت الله ناصری «دامت برکاته» ) پیام رسانهای ایتا و تلگرام @maalemqom پیام رسان واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GBccMtJ8NOJG7YKFIPWQz7
🗿 جاهلیت در اسلام 🗿 ⚔️عمر⚔️ 🔶 نهى از متعه زنان🔶 📎خداوند متعال و پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله - متعه زنان تشريع كردند. و مسلمانان نيز در عصر رسول خدا - صلّى اللّه عليه وآله - به آن عمل مى كردند. و تا پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - زنده بود اين عمل هم مشروع و معمول بود. در زمان خلافت ابوبكر نيز به آن عمل مى كردند. وقتى ابوبكر درگذشت و عمر به جاى او نشست ، باز هم مسلمانان متعه زنان را حلال مى دانستند و معمول مى داشتند. 📎ولى بعد، عمر آن را قدغن كرد و در منبر گفت : دو متعه در زمان پيغمبر حلال بود كه من آن را منع مى كنم و عامل آن را به كيفر مى رسانم : يكى متعه حج (لذت بردن در بين عمره و حج ) و ديگرى متعه زنان است. نصّ قرآن كريم براى مباح بودن متعه زنان ، اين آيه شريفه است كه خداوند مى فرمايد: ((فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ اُجُورَهُنَّ فَريضَةً)) ؛ يعنى : ((هر يك از زنان كه از آنان برخوردار شديد، واجب است مهر ايشان را كه مزد آنان مى باشد، به آنها بدهيد)). 📎نصوص سنن و احاديث صريح پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - را اصحاب صحاح و مؤ لفين كتب معتبر اهل تسنّن ، در منابع خود آورده اند. از ميان آنها كافى است حديث ابو نضره را كه مسلم روايت كرده است ؛ نقل كنيم كه گفت : ابن عباس متعه را حلال و ابن زبير از آن نهى مى كرد. موضوع را به جابر بن عبداللّه انصارى گفتند، جابر گفت : حديث در دست من مى گشت . ما با پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - حج تمتع انجام داديم . وقتى عمر به خلافت رسيد گفت : خدا آنچه را خواست براى پيغمبرش حلال كرد شما هم حج و عمره تان را به انجام رسانيد. ولى از نزديكى با اين زنان خوددارى كنيد. هرگاه مردى را نزد من بياورند كه در مدت معين با زنى همبستر شده باشد، او را سنگسار مى كنم 📚 منبع: اجتهاد در مقابل نص 🖌 نویسنده: سید عبدالحسین شرف الدین ره 📝 محمد غلامی اسفید واجانی (موسسه پژوهشی معالم) ( زیر نظر حوزه علمیه بقیت الله «عجل الله تعالی فرجه الشریف» قم ، تحت اشراف حضرت آیت الله ناصری «دامت برکاته» ) پیام رسانهای ایتا و تلگرام @maalemqom پیام رسان واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GBccMtJ8NOJG7YKFIPWQz7
🗿 جاهلیت در اسلام 🗿 ⚔️عمر⚔️ 🔶نماز تراويح بدعت مشهور عمر! از جمله مواردى كه عمر از پيش خود تشريع كرد و در مقابل نص ، اجتهاد نمود دستور گزاردن ((نماز تراويح )) بود🔶 📎زيرا نماز تراويح را پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - نياورد، و در زمان آن حضرت نيز نبود، در زمان ابوبكر هم سابقه نداشت . خداوند متعال ، اجتماع و مردم را براى اداى نماز مستحبى ، غير از نماز استسقا (نماز براى طلب باران كه بايد به طور دستجمعى و جماعت خواند) فرا نخوانده است . فقط نمازهاى واجب است كه خداوند در پنج نوبت بدان دستور داده و خواندن آنها با جماعت ، مستحب است . و همچنين نماز طواف ، نماز عيد فطر و قربان ، نماز آيات و نماز ميت است كه مشروع مى باشد، به جماعت و به طور دستجمعى خوانده شود. 📎پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - شخصاً نمازهاى مستحبى ماه مبارك رمضان را بدون جماعت بجا مى آورد و مردم را تشويق مى كرد كه آن را به پاى دارند. مردم نيز به همان گونه كه پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله - بجا مى آورد، انجام مى دادند. در عصر ابوبكر نيز - تا سال سيزدهم هجرت كه از دنيا رفت - چنين بود ؛ چون عمر بن خطاب به جاى وى نشست ، روزه ماه رمضان آن سال را بدون اينكه تغييرى در آن پديد آورد، انجام داد. ولى در ماه رمضان سال چهارده ، با گروهى از صحابه به مسجد آمد و ديد كه مردم نمازهاى مستحبى بجا مى آورند؛ عده اى در حال قيام و برخى در حال سجود و جمعى در ركوع و گروهى نشسته اند. جماعتى هم تسبيح مى گويند و يا قرآن تلاوت مى كنند يا تكبير مى گويند يا سلام نماز مى دهند. عمر اين منظره را خوش نداشت و تصميم گرفت آن را به وضع بهترى در آورد. پس ((نماز تراويح )) را براى آنها در اوايل شبهاى ماه رمضان تشريع كرد، و دستور داد همگى در آن شركت كنند!! 📎سپس همين را به تمام بلاد بخشنامه كرد. و در مدينه دو نفر گماشت تا امام جماعت در نماز تراويح باشند! يك نفر براى مردان و ديگرى براى زنان . روايات در اين باره به حد تواتر رسيده است . از جمله بخارى و مسلم در صحيح خود آورده اند كه پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود : (( هر كس نمازهاى مستحبى ماه رمضان را بجاى آورد ، گناهانش بخشوده مى شود. تا پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - زنده بود وضع چنين بود؛ يعنى مردم مانند شخص پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله -، نماز مستحبى ماه رمضان را انجام مى دادند و تغييرى نكرد. در زمان ابوبكر و اوايل خلافت عمر نيز چنين بود)). 📚 منبع: اجتهاد در مقابل نص 🖌 نویسنده: سید عبدالحسین شرف الدین ره 📝 محمد غلامی اسفید واجانی (موسسه پژوهشی معالم) ( زیر نظر حوزه علمیه بقیت الله «عجل الله تعالی فرجه الشریف» قم ، تحت اشراف حضرت آیت الله ناصری «دامت برکاته» ) پیام رسانهای ایتا و تلگرام @maalemqom پیام رسان واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GBccMtJ8NOJG7YKFIPWQz7
🗿 جاهلیت در اسلام 🗿 ⚔️عایشه⚔️ 🔶نماز عايشه در سفر🔶 📎خداوند متعال نماز فريضه چهار ركعتى را در سفر به حكم كتاب خود ((قرآن مجيد)) و به زبان پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - در احاديث معتبر و صحيح ، تشريع نموده كه قصر باشد. 📎چنانكه گفتيم - اجماع امت اسلام نيز بر اين است . بدون اينكه در اين خصوص ‍ اختلافى ميان مسلمين باشد. فقط عثمان و عايشه بودند كه مخالفت نمودند، و به تواتر رسيده است كه آنها نماز را در سفر، تمام مى خواندند! 📎با اينكه گفتيم مسلم در صحيح خود از چند طريق از زهرى نقل مى كند كه او از عروة بن زبير روايت نموده كه خود عايشه گفت : وقتى نماز براى اولين بار واجب شد دو ركعت بود. سپس اين دو ركعت در نماز سفر، تثبيت شد، ولى در حضر كامل گرديد، ا ين حديث عيناً از عايشه رسيده است 📚 منبع: اجتهاد در مقابل نص 🖌 نویسنده: سید عبدالحسین شرف الدین ره 📝 محمد غلامی اسفید واجانی (موسسه پژوهشی معالم) ( زیر نظر حوزه علمیه بقیت الله «عجل الله تعالی فرجه الشریف» قم ، تحت اشراف حضرت آیت الله ناصری «دامت برکاته» ) پیام رسانهای ایتا و تلگرام @maalemqom پیام رسان واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GBccMtJ8NOJG7YKFIPWQz7
📣 والدین و اساتید محترم: سلام علیکم 🔴 لطفا جهت حمایت و تشویق فرزندان خود در جهت پژوهش و تحقیق طلبگی، حتما در کانال موسسه پژوهشی معالم عضو شده، و پیامهای مربوط به طلبه و فرزند خود و پیام های جذاب کانال را بازنشر دهید. 🌍 عضویت در تمامی کانال ها 🌍 و 🎁 شرکت در مسابقات 🎁 ، برای عموم آزاد است. 📲 عضویت در کانال ایتا و تکمیل پژوهش های مدرسه، برای تمامی طلاب مدرسه بقیت الله عج الزامی می باشد. 📚موسسه پژوهشی معالم زیر نظر حوزه علمیه بقیه الله عج قم تحت اشراف حضرت آیت الله ناصری دامت برکاته 🆔پیام رسانهای ایتا و تلگرام @maalemqom ارتباط با معاون پژوهش 09127479264
بسمه تعالی مؤ منين ابن حجر عسقلانى در جلد چهارم ((الاصابه ))📚 ، شرح حال ابو عطيه مى نويسد: ✒️ بغوى و ابو احمد حاكم از طريق اسماعيل بن عياش و طبرانى از طريق ديگر، و هر دو از بحير بن سعد از خالد بن سعدان از ابو عطيه روايت مى كنند كه : در محضر پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله -، مردى وفات يافت ، يكى از اصحاب - يعنى عمر - گفت : يا رسول اللّه ! بر او نماز مخوان!‼️ ✅ پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود: آيا كسى او را ديده است كه كار نيكى انجام دهد؟ مردى گفت : در فلان شب و فلان شب با ما، پاسدارى نمود. 🌷 پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - بر وى نماز گزارد و تا قبر، تشييع كرد. سپس از وى تمجيد كرد و فرمود: ((رفقايت گمان مى كنند كه تو اهل دوزخ مى باشى ، ولى من گواهى مى دهم كه تو بهشتى هستى )). آنگاه به عمر فرمود: ((تو از اعمال مردم پرسش نمى كنى ، فقط مى خواهى پشت سر آنها غيبت نمايى ...)). و نيز ابن حجر، همين موضوع را در شرح حال ((ابومنذر)) روايت مى كند كه پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - بر سر قبر او سه بار آفرين گفت . و طبرانى از عبداللّه بن نافع از هشام بن سعد نقل كرده است كه گفت : مردى نزد پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - آمد و گفت : يا رسول اللّه ! فلانى مُرد، تشريف بياوريد بر او نماز بگزاريد. 🚫 عمر گفت : او مردى ناپاك بود، نماز بر او مخوان !❗️ آن مرد گفت : يا رسول اللّه ! در آن شبى كه به صبح آورديد و عده اى پاسدارى مى كردند، اين مرد هم در ميان آنها بود. پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله - برخاست ، من هم دنبال حضرت رفتم تا كنار قبر وى آمد و نشست و چون كار دفن او به انجام رسيد، سه بار به وى آفرين گفت . سپس فرمود: مردم او را به بدى ياد مى كنند، ولى من او را به نيكى ياد مى كنم . ⭕️✖️ عمر گفت : ولى او اهل اين حرفها نبود!❗️ پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود: اى عمر! دست بردار! هر كس در راه خدا جهاد كند، بهشت بر او واجب مى شود. 🎤 ابن حجر مى گويد: ابو موسى در ذيل اين حديث گفته است : متن اين روايت در حديث ابو عطيه گذشت . حديث ابو منذر را ابو داوود در كتاب ((المراسيل )) از احمد بن منيع از حماد بن خالد مانند روايت عبداللّه نافع ، نقل كرده است . ابو احمد آن را در ((الكنى )) ذكر نكرده است . اما حديث ابو عطيه گذشت . چنانكه ابو موسى در شرح حال او ذكر كرد، حاكم ابو احمد هم آن را روايت كرده و مى گويد: از اينجا استفاده مى كنيم كه وى صحابى بوده است . البته مصدر دو حديث ، مختلف است ، ولى سياق هر دو متن ، متقارب مى باشد. 📚 منبع: برگرفته از کتاب اجتهاد در مقابل نص 🖌 نویسنده: سید عبدالحسین شرف الدین (ره) سید محمد علوی 🏠(موسسه پژوهشی معالم) زیر نظر حوزه علمیه بقیت الله عج قم تحت اشراف حضرت آیت الله ناصری دامت برکاته 👥پیام رسانهای ایتا و تلگرام @maalemqom 📩 پیام رسان واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GBccMtJ8NOJG7YKFIPWQz7
صلح حدیبیه و ناراحتی عمر!! همينكه قرارداد صلح 📝 بر اساس آن شروط، بين دو طرف منعقد گرديد، عمربن خطّاب - كه غيرتش تحريك شده بود - از جا پريد و در حالى كه آثار خشم و نفرت در سرش هويدا بود نزد ابوبكر آمد و گفت : ابوبكر! مگر اين مرد پيغمبر خدا نيست ؟⁉️ ابوبكر گفت : چرا هست .‼️ 🚫 عمر گفت : مگر ما مسلمان نيستيم ؟⁉️ ابوبكر گفت : چرا هستيم . 🚫 پرسيد: مگر آنها مشرك نيستند؟⁉️ ابوبكر گفت : چرا مشرك هستند. 🚫 عمر گفت : پس چرا بايد در امر دين خود در برابر آنها پستى نشان دهيم ؟⁉️ ابوبكر گفت : اى مرد! او پيغمبر خداست و بر خلاف فرمان خدا عمل نمى كند. خدا هم ياور اوست . او تا لحظه مرگ ، خود را مطيع خدا مى داند. من هم گواهى مى دهم كه او پيغمبر خداست .... مسلم در باب صلح حديبيه از جزء چهارم صحيح خود روايت مى كند كه : 🚫 عمر به پيغمبر گفت : مگر ما بر حق و آنها بر باطل نيستند؟⁉️ ✅ پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود: چرا. گفت : جز اين است كه كشتگان ما در بهشت و مقتولين آنها در دوزخ هستند؟⁉️ فرمود: چرا همينطور است . گفت : پس چرا بايد در امر دين خود در مقابل آنها پستى نشان دهيم و برگرديم ، تا ببينيم خداوند ميان ما و ايشان چه حكم مى كند؟⁉️ 💯 پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود: ((اى پسر خطّاب ! من پيغمبر خدا هستم ، خدا هرگز مرا ضايع نمى كند)). 🚫 عمر هم به راه افتاد و بلادرنگ در حالى كه سخت خشمگين بود ابوبكر را ملاقات كرد و گفت : ابوبكر! مگر ما بر حقّ و آنها بر باطل نيستند؟⁉️ ابوبكر گفت : چرا.❗️ 🚫 عمر گفت : مگر ما عقيده نداريم كه كشتگان ما در بهشت و كشتگان آنها در جهنّم است ؟⁉️ ابوبكر گفت : چرا همينطو راست .❗️ گفت : پس چرا بايد در دين خود پستى نشان دهيم و برگرديم و ببينيم خدا ميان ما و ايشان چه حكم مى كند؟⁉️ 🔊 ابوبكر گفت : اى پسر خطّاب ! او پيغمبر خداست و خدا هرگز و هيچگاه او را ضايع نمى گرداند... عده زيادى از صاحبان كتب معتبر اهل تسنّن ، از عمر سخنانى تندتر از اين هم روايت كرده اند. 📚 بخارى در آخر كتاب شروط صحيح خود حديثى نقل مى كند كه عمر مى گويد: به پيغمبر گفتم : آيا تو پيغمبر بر حقّ خدا نيستى؟ فرمود: چرا هستم . گفتم : آيا ما بر حقّ و دشمن ما بر باطل نيستند؟ فرمود: چرا. گفتم : پس چرا در دين خود پستى نشان دهيم ؟ در اين هنگام 🌹 پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود: من پيغمبر خدا هستم و نافرمانى او را نخواهم كرد! و خدا هم ياور من است . 🚫 عمر گفت : به پيغمبر گفتم : مگر تو نمى گفتى كه ما بزودى به خانه خدا مى رسيم و آن را طواف مى كنيم ؟⁉️ فرمود: چرا، ولى آيا گفتم امسال چنين خواهد شد؟ گفتم : نه . فرمود: پس اين را بدان كه به خانه خدا مى آيى و آن را طواف مى كنى. 🚫 من هم نزد ابوبكر آمدم و گفتم : ابوبكر! مگر اين مرد، پيغمبر بر حقّ خدا نيست؟ گفت : چرا. 🚫 گفتم : مگر ما بر حقّ و دشمن ما بر باطل نيست ؟ گفت : چرا. 🚫 گفتم : پس چرا بايد در امر دينمان پستى نشان دهيم؟ گفت : اى مرد! ⁉️ او پيغمبر خداست ، و بر خلاف فرمان خدا رفتار نمى كند . خدا ياور اوست ، او هم مطيع خداوند است. به خدا او بر حقّ است! عمر گفت : گفتم : مگر او (پيغمبر) به ما نگفت : ما وارد خانه خدا مى شويم و آن را طواف مى كنيم ؟ گفت : چرا، ولى به تو فرمود كه امسال وارد مى شوى ؟ گفتم : نه ! گفت : پس مى آيى و طواف مى كنى . 🚫 عمر گفت : من بخاطر جلوگيرى از صلح ، كارهايى كردم ! .📵 📜 راوى مى گويد: وقتى پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - از نوشتن فرمان صلح ، فراغت يافت به اصحاب فرمود: برخيزيد و شتران خود را نحر كنيد، سپس سرهاى خود را بتراشيد. به خدا هيچكس از جا برنخاست ، تا اينكه سه بار آن را تكرار فرمود . وقتى ديد كسى از جا برنخاست ، وارد خيمه خود شد، سپس بيرون آمد و با هيچكدام از آنها سخن نگفت تا اينكه با دست خود، قربانى خود را نحر كرد. آنگاه دلاّك خود را خواست و سر تراشيد. وقتى اصحاب پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - چنين ديدند، برخاستند و شتران خود را نحر كردند و سر يكديگر را تراشيدند. و چيزى نمانده بود كه يكديگر را بكشند. احمد حنبل: عمر سخنان پيغمبر را ردّ مى كرد!⁉️ ابو عبيده جرّاح گفت : اى پسر خطّاب ! نمى شنوى كه پيغمبر چه مى فرمايد؟ مى فرمايد: نعوذ باللّه من الشّيطان الرّجيم !⁉️ 📡 حلبى مى گويد: در آن روز پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - فرمود: اى عمر! من خشنودم ولى تو ناراحتى ؟ 📚 منبع: برگرفته از کتاب اجتهاد در مقابل نص 🖌 نویسنده: سید عبدالحسین شرف الدین (ره) سید محمد علوی 🏠(موسسه پژوهشی معالم) زیر نظر حوزه علمیه بقیت الله عج قم تحت اشراف حضرت آیت الله ناصری دامت برکاته 👥پیام رسانهای ایتا و تلگرام @maalemqom 📩 پیام رسان واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GBccMtJ8NOJG7YKFIPWQz7
بسمه تعالی 🚫 عوْل در فرائض و جهل عمر نسبت به آن 🎪 مسلمانان در جايز بودن ((عَوْل )) و عدم آن اختلاف نظر دارند. حقيقت ((عَوْل )) اين است كه تركه ميت از ميزان سهم صاحبان سهام و ورّاث ، نقصان پيدا كند؛ مانند دو خواهر، و شوهر؛ زيرا دو خواهر، دو سوم مى برند و شوهر نصف ماترك . 📍 ولى موضوع بر خليفه دوم مشتبه شد، و نفهميد كدام يك را خداوند مقدم داشته است تا آن را مقدم بدارد، و كدام مؤ خّر هستند تا او را مؤخّر بدارد. پس حكم كرد كه نقيصه را بر همه نسبت به سهامشان توزيع كنند. و اين نهايت درجه عدالت او در اين مسئله بود كه مطلب بر وى مشتبه شد.❗️ 💐 ولى ائمه اهل بيت - عليهم السّلام - و دانشمندان ايشان مى دانستند مقدم كيست و مؤ خر كدام است ، لذا مقدم را مقدم و مؤ خر را مؤ خر مى داشتند. و اهل بيت هم آشناترند كه در خانه چيست ! 📝 - مى فرمايد: - مى فرمود: ((خدايى كه عدد شنهاى بيابان را مى داند، مى داند كه سهام ارث بيش از شش قسم نخواهد بود، اگر مى دانستند علت آن چيست )). 📚 منبع: برگرفته از کتاب اجتهاد در مقابل نص 🖌 نویسنده: سید عبدالحسین شرف الدین (ره) سید محمد علوی 🏠(موسسه پژوهشی معالم) زیر نظر حوزه علمیه بقیت الله عج قم تحت اشراف حضرت آیت الله ناصری دامت برکاته 👥پیام رسانهای ایتا و تلگرام @maalemqom 📩 پیام رسان واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GBccMtJ8NOJG7YKFIPWQz7
بسمه تعالی ⭐️ ✅ در آغاز تشريع فريضه صوم ، اين گونه بود كه وقتى شب فرا مى رسيد شخص صائم ، افطار مى كرد. خوردن ، آشاميدن و تماس با زن ، حلال و ساير مفطرات براى او مباح مى گرديد، تا اينكه نماز عشا را بخواند يا خوابش ببرد؛ وقتى نماز عشا را مى خواند يا 😔 خوابش مى برد، چيزهايى كه بر صائم حرام بود، بر وى حرام مى شد تا شب بعد.😤 ⚠️ لكن عمر شبى بعد از نماز عشا با همسرش نزديكى نمود، غسل كرد و بعد از كارى كه كرده بود نادم شد. پس نزد پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - آمد و گفت : يا رسول اللّه ! من از اين نفس خيانتگر از خدا و تو پوزش مى طلبم . سپس جريان را اطلاع داد. 👥 در اين هنگام ، برخى از مردان نيز برخاستند و اعتراف كردند كه آنها هم بعد از نماز عشا مانند عمر مرتكب عمل مباشرت شده اند. 📖 پس خداوند اين آيه شريفه را نازل فرمود: ((اُحِلَّ لَكُمْ لَيلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ اِلى نِسائكُمْ هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ اَ نْتُم لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللّهُ اَ نَّكُم كُنْتُمْ تَخْتانُونَ اَ نْفُسَكُمْ فَتابَ عَلَيْكُم وَ عَفى عَنْكُمْ فَالاْ نَ ب اشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا ما كَتَبَ اللّهُ لَكُم وَ كُلُوا وَاشْرَبُوا حَتّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الخَيْطُ الاْ بْيَضُ مِنَ الخَيْطِ الاْ سْودِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ اَتِمُّوا الصِّيامَ اِلَى اللَّيْل )) ؛ يعنى : ((در شبهاى ماه رمضان ، براى شما نزديكى با زنانتان حلال گرديد. آنها به منزله لباس (عفت براى ) شما هستند و شما نيز به منزله لباس (عفاف براى ) آنها هستيد. خدا مى دانست كه شما به نفسهاى خود خيانت مى كنيد، پس شما را بخشيد و از شما درگذشت . پس هم اكنون (مى توانيد) با آنها تماس بگيريد و آنچه را خدا برايتان نوشته است طلب كنيد. و بخوريد و بنوشيد تا هنگامى كه خط سفيد شفق از خط سياهى شب ، براى شما آشكار شود، سپس روزه را تا شب ، به انجام رسانيد)). 📝 آيه شريفه هر چند صريح است كه آنها بيش از يك بار به نفسهاى خود خيانت كردند، ولى همچنين تصريح مى كند كه خدا توبه آنها را پذيرفت و ايشان را بخشيد و فرصت بيشتر براى تمتع بردن از زنان خود به آنها داد. و آنچه را قبلاً منع كرده بود ، تخفيف بخشيد . سپاس خداى را بر بخشش ، آمرزش و سعه رحمتش !‼️ 📚 منبع: برگرفته از کتاب اجتهاد در مقابل نص 🖌 نویسنده: سید عبدالحسین شرف الدین (ره) سید محمد علوی 🏠(موسسه پژوهشی معالم) زیر نظر حوزه علمیه بقیت الله عج قم تحت اشراف حضرت آیت الله ناصری دامت برکاته 👥پیام رسانهای ایتا و تلگرام @maalemqom 📩 پیام رسان واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GBccMtJ8NOJG7YKFIPWQz7
بسم الله الرَّحمن الرَّحیم کتاب اجتهاد در مقابل نصّ تصديق مشركين از سوى ابوبكر و عمر! مورد ديگرى كه آنها در مقابل نصّ صريح پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - به رأ ى خود اجتهاد نمودند، هنگامى بود كه گروهى از مشركان براى موضوعى كه رخ داده بود، به حضور پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - رسيدند. و رسول خدا - صلّى اللّه عليه وآله - آنها را به ابوبكر و عمر حوالت داد، و اين دو به جاى اينكه عذر آنها را بخواهند، از آنان شفاعت نمودند! موضوع اين بود كه چند نفر از مشركين نزد پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - آمدند و گفتند: اى محمّد! ما همسايگان و هم پيمانان تو هستيم . تنى چند از بردگان ما به تو پيوسته اند كه نه به خاطر دين و نه به عنوان آموختن احكام بوده است ، بلكه از املاك و كار ما دست كشيده و گريخته اند. ازين رو آمده ايم تا آنها را به ما تحويل دهى تا باز گردانيم . پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - مطلوب ايشان را اجابت نكرد تا مبادا آنها را از دينشان برگردانند. با اين وصف ، نخواست شخصاً دست رد به سينة ا آنها بزند. ازين رو خطاب به ابوبكر فرمود: اى ابوبكر! تو چه مى گويى ؟ پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - انتظار داشت ابوبكر درخواست آنها را ردّ كند، ولى ابوبكر گفت : يا رسول اللّه ! آنها راست مى گويند! رسول خدا - صلّى اللّه عليه وآله - برآشفت ، چون پاسخ ابوبكر موافق خواست خدا و پيغمبر نبود. سپس از عمر كه انتظار داشت او مطلوب ايشان را مردود بداند، سؤ ال فرمود: اى عمر! نظر تو چيست ؟ عمر گفت : يا رسول اللّه ! راست مى گويند! اينان همسايگان وهم پيمانان شما هستند! از شنيدن اين سخن ، رنگ رخسار پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - دگرگون شد. اين حديث را احمدبن حنبل در جلد اول مسند خود، صفحه 155 از حديث على - عليه السّلام - نقل كرده است . نسايى نيز در الخصائص ‍ العلويه صفحه 11 آن را نقل كرده است . ادامه حديث از خصائص نسايى چنين است : «در اينجا پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله – فرمود: اى گروه قريش ! به خدا قسم ، خداوند شخصى از شما را بر شما برانگيخته مى كند تا به خاطر پيشرفت دين خدا با شما پيكار كند.» ابوبكر گفت : يا رسول اللّه ! آن كس من هستم ؟ فرمود: نه . عمر گفت : يا رسول اللّه ! من هستم ؟ فرمود: نه . او كسى است كه وصله به كفش مى زند. در آن موقع پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - كفشى به على - عليه السّلام - داده بود و آن حضرت مشغول وصله زدن به آن بود منبع: کتاب اجتهاد در مقابل نصّ؛ علّامه سیِّد عبدالحسین شرف الدّین؛ ص 76 سجّاد باقری (موسسه پژوهشی معالم) ( زیر نظر حوزه علمیه بقیت الله «عجل الله تعالی فرجه الشریف» قم ، تحت اشراف حضرت آیت الله ناصری «دامت برکاته» ) پیام رسانهای ایتا و تلگرام @maalemqom پیام رسان واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GBccMtJ8NOJG7YKFIPWQz7
یک امام یک معجزه عنایت خداوند متن عربی إِمامت: محمَّد بن يعقوب في الكافي عن محمد بن يحيى عن محمّد بن الحسين عن عبد الرحمن بن أبي نجران عن عيسى بن عبد اللّه العلوي عن أبي عبد اللّه عليه السّلام‏ قال: قلت له: إن كان كون و لا أراني اللّه ذلك فبمن آتمّ؟ فأومى بيده إلى ابنه موسى، قلت: فإن حدث بموسى حدث فبمن آتمّ؟ قال: بولده «الحديث» ترجمه: عيسى بن عبد الله گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: اگر حادثه‌اى رخ دهد كه خدا به من نشان ندهد از كه پيروى كنم‌؟ حضرت به پسرش موسى عليه السلام اشاره كرد عرض كردم: اگر براى موسى حادثه ‌اى پيش آمد از كه پيروى كنم‌؟ فرمود: از پسرش. متن عربی معجزه: محمّد بن يعقوب في الكافي عن محمّد بن يحيى عن أحمد بن محمّد عن صفوان بن يحيى قال: قلت للرضا عليه السّلام: قد كنا نسألك قبل أن يهب اللّه لك أبا جعفر عليه السّلام فكنت تقول: يهب اللّه لي غلاما فقد وهبه اللّه لك فأقر عيوننا «الحديث» ترجمه: صفوان بن يحيى گويد: به امام رضا عليه السلام عرض كردم: پيش از آنكه خدا ابى جعفر عليه السلام را به شما ببخشد از شما مي پرسيديم، و شما مي فرموديد: خداوند به من پسرى عنايت مي كند اكنون او را به شما عنايت كرد و چشم ما را روشن كرد. سجّاد باقری (موسسه پژوهشی معالم) ( زیر نظر حوزه علمیه بقیت الله «عجل الله تعالی فرجه الشریف» قم ، تحت اشراف حضرت آیت الله ناصری «دامت برکاته» ) پیام رسانهای ایتا و تلگرام @maalemqom پیام رسان واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GBccMtJ8NOJG7YKFIPWQz7
بسم الله الرَّحمن الرَّحیم یک امام یک معجزه حضرت إِمام موسی بن جعفرٍ الکاظم علیهما آلاف التَّحیَّة و الثَّناء متن عربی إِمامت: و عن أحمد بن مهران عن محمّد بن علي عن عبد اللّه القلا عن الفيض بن المختار قال: قلت لأبي عبد اللّه عليه السّلام‏ خذ بيدي من النار، من لنا بعدك؟ فدخل عليه أبو إبراهيم و هو يومئذ غلام، فقال: هذا صاحبكم فتمسك به‏ ترجمه: فيض بن مختار: به حضرت إِمام جعفر بن محمَّدٍ الصّادق علیهما أَفضل الصَّلاة و السَّلام گفتم: من را از آتش دوزخ دستگيرى فرما بعد از شما چه كسى امام است‌؟ فلذا أَبو ابراهيم كه بچه بود بر آن حضرت وارد شد فرمود: اين است امام دامنش را بگير. متن عربی معجزة: محمّد بن يعقوب في الكافي عن عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمّد عن علي بن الحكم عن عبد اللّه بن المغيرة قال: مرّ العبد الصالح عليه السّلام بامرأة بمنى و هي تبكي و صبيانها حولها يبكون، و قد ماتت لها بقرة فدنا منها ثم قال: ما يبكيك يا أمة اللّه؟ قالت: يا عبد اللّه! إن لنا صبيانا يتامى و كانت لي بقرة معيشتي و معيشة صبياني كان منها و قد ماتت؛ و بقيت منقطعا بي و بولدي لا حيلة لنا فقال لها: يا أمة اللّه هل لك أن أحييها لك؟ فألهمت أن قالت: نعم يا عبد اللّه، فتنحى و صلى ركعتين ثم رفع يده هنيئة و حرّك شفتيه ثم قام فصوّت بالبقرة فنخسها نخسة أو ضربها برجله فاستوت على الأرض قائمة. فلمّا نظرت إلى البقرة صاحت و قالت: عيسى بن مريم و ربّ الكعبة! فخالط الناس و صار بينهم و مضى‏ ترجمه: عبد الله بن مغيره: موسى بن جعفر عليه السلام در منى به زنى گذشت كه مي گريست و فرزندانش هم گردش مي گريستند چراکه گاو آنها مرده بود. حضرت نزديك آن زن رفت و فرمود: چرا گريه ميكنى اى كنيز خدا؟ زن گفت: اى بنده خدا: من فرزندانى يتيم دارم و گاوى داشتيم كه زندگى من و كودكانم از آن مي گذشت هم اینک آن گاو مرده و من و فرزندانم از همه چيز دست كوتاه و بيچاره مانده ‌ايم. امام فرمود: كنيز خدا! ميخواهى آن را براى تو زنده كنم‌؟ به وی الهام شد كه بگويد: آرى اى بنده خدا! حضرت به كنارى رفت و دو ركعت نماز گزارد و اندكى دست بلند كرد و لبهايش را تكان داد، سپس برخاست و گاو را صدائى زد و نفهميدم با سر عصا يا پنجه پايش بود كه بآن گاو زد، گاو برخاست و راست بايستاد. چون زن نگاهش بگاو افتاد: فريادى كشيد و گفت: به پروردگار كعبه اين مرد عيسى ابن مريم است، حضرت ميان مردم رفت و از آنجا بگذشتند. سجّاد باقری (موسسه پژوهشی معالم) ( زیر نظر حوزه علمیه بقیت الله «عجل الله تعالی فرجه الشریف» قم ، تحت اشراف حضرت آیت الله ناصری «دامت برکاته» ) پیام رسانهای ایتا و تلگرام @maalemqom پیام رسان واتس آپ https://chat.whatsapp.com/GBccMtJ8NOJG7YKFIPWQz7