eitaa logo
- مَلْجأ -
522 دنبال‌کننده
51 عکس
7 ویدیو
0 فایل
از دردِ دوری به ستوه آمده جانم باید که بیتِ شعری به رویش بفشانم دیوانه شعر ! قدرِ فنجانِ چای، شعر مهمان ما باش!☕️
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الحسین ... ▪️ قلبها برای آرامش ▪️دستها برای حک کردن عشق بر روی سینه ▪️عقل در انتظار جنون ▪️نفس ها به شماره افتاده ▪️آری “ ” نزدیک است . . .
کَرَم برایِ حسن شد،حرم برای حسین قَلم برایِ حسن،محتـشم برایِ حسین... کسی که می‌زند اینْ سان نَفَس هنرمند است که دَم برایِ حسن،بازدَم برایِ حسین... @patogh_shear
- مَلْجأ -
#حسن_جان کَرَم برایِ حسن شد،حرم برای حسین قَلم برایِ حسن،محتـشم برایِ حسین... کسی که می‌زند اینْ س
گریَد به یاد غربت تو، چشمِ اهل دل سـوزد چـراغ قـبـر تـو، در قـلـب مـا، حَسَن! این غم کجا بَرَم که برادر به دست خویش بـیـرون کـشـیـد از بـدنَـت تـیـرها، حَـسَـن! @patogh_shear
در سیـنه قـرار می گذارد ... مادر یک بـاغ ِ بهــار می گذارد ... مادر سهــم پـسری را که نیــامد حتمــاً یک گوشه کنار می گذارد ...مادر روح الله قناعتیان @patogh_shear
اگر به دامنِ وصلِ تو دست ما نرسد کشیده‌ایم در آغوش آروزیِ تورا..
لبخندِ منی دور نباش از منِ غمگین اندوه مرا دادرسی نیست به جز تو ... 🌿
📝 تو که کیمیافروشی نظری به قلب ما کن که بضاعتی نداریم و فکنده‌ایم دامی!
به خواب در نروَد چشمِ بختِ من همه‌ عمر گرَش به خواب ببینم که در کنارِ من است 👤 سعدی
Alireza Ghorbani - Midani To (320).mp3
14.75M
جز فکر تو در خیالم توبه ! جز عشق تو به وصالم توبه ! در حضرت تو توبه شکستم صدبار ؛ زین توبه که صد بار شکستم توبه . . .
در بزم وصالش همه کس طالب دیدار تا یار که را خواهد و میلش به که باشد @maaljja
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غزل ۲۸۸ دیوانِ حافظ ! + حقیقتا همان جا پاسخ را یافتیم ! @maaljja
روی خوش و آواز خوش دارند هر یک لذتی بنگر که لذت چون بود محبوب خوش‌آواز را @maaljja
شکوه‌ها دارد دلم از طاقتِ بسیارِ خویش ...
اندرون با تو چنان انس گرفته‌س مرا ک ملالم ز همه خلق جهان می آید:) @maaljja
خاموشم اما دارم به آواز غم خود می دهم گوش وقتی کسی آواز می خواند خاموش باید بود
برای سوخته دل، بستر و مزار یکیست تمشکِ ترشِ لب و تُنگِ زهرمار یکیست
شعر بزارم خوندن بلدید؟!
جان پس از عمری دویدن لحظه ای آسوده بود عقل سرپیچیده بود از آنچه دل فرموده بود
عقل با دل روبرو شد صبح دلتنگی بخیر عقل برمیگشت راهی را که دل پیموده بود
عقل کامل بود، فاخر بود، حرف تازه داشت دل پریشان بود، دل خون بود، دل فرسوده بود
عقل منطق داشت حرفش را به کرسی می نشاند دل سراسر دست و پا میزد ولی بیهوده بود .