عقل کامل بود، فاخر بود، حرف تازه داشت
دل پریشان بود، دل خون بود، دل فرسوده بود
عقل منطق داشت حرفش را به کرسی می نشاند
دل سراسر دست و پا میزد ولی بیهوده بود .
ای دل ناباور من دیر فهمیدی که عشق
از همان روز ازل هم جرم نابخشوده بود
شعر : فاضل نظری