eitaa logo
آموزش مداحی معنا 🎤
38.5هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
54 فایل
💠موسسه آموزش مداحی معنا 👇با مدرک رسمی از سازمان تبلیغات قم 🎙️ صداسازی 🤲 دعاخوانی 🎤 نوحه‌خوانی 🥺 روضه خوانی 🎶 ردیف‌های آوازی 📋 فیش‌نویسی 🔖به جمع ۶٠٠٠هزار نفره‌ی هنرآموزان ما بپیوندید 👤 ادمین ثبت نام 👇 @admin_maana تماس با ما 025 9101 1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 ✅ نامه یک جوان دهه پنجاه به علامه محضر مبارک آیت‌الله العظمی جناب آقای طباطبایی سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته جوانی هستم 22 ساله که تنها ممکن است شما باشید به این سؤال من پاسخ بگویید، در محیط و شرایطی زندگی می‌کنم که هوای نفس و آمال بر من تسلط فراوان دارند و مرا اسیر خود ساخته‌اند و سبب باز ماندن من از حرکت به سوی الله شده‌اند، در خواستی که از شما دارم، این است که بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کنم، لطفاً نصیحت نمی‌خواهم، بلکه دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. 1355/10/23 📝 پاسخ علامه السلام علیکم برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته‌اید، لازم است همتی برآورده و توبه نموده، به مراقبه و محاسبه بپردازید، به این نحو که: هر روزه طرف صبح که از خواب بیدار می‌شوید، قصد جدی کنید که هر عملی پیش آید، رضای خدا -عزاسمه- را مراعات خواهم کرد. آن وقت در هر کاری که می‌خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت. به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد، انجام نخواهید داد، هر چه باشد و همین حال را تا شب وقت خواب ادامه خواهید داد. وقت خواب، چهار - پنج دقیقه‌ای در کارهایی که روز انجام داده‌اید، فکر کرده و یکی یکی از نظر خواهید گذرانید، هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکر کنید و هر کدام، تخلف شده استغفار کنید و این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادی حال، سخت و در ذائقه نفس تلخ می‌باشد، ولی کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب توانستید سُوَر مسبّحات یعنی سوره‌های «حدید»، «حشر»، «صف»، «جمعه» و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید، تنها سوره «حشر» را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال، حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید. إن‌شاءالله موفق خواهید بود. محمد حسین طباطبایی 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ❣join➲ @erfan_shia
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 ‍ ✅ آدم باید دلش پاک باشه!! لابد دیده اید آدم هایی که راست راست راه می روند و دامنشان را به انواع پلیدی ها و پلشتی ها می آلایند و بعد که اعتراض می کنی، شاکی می شوند که چرا من را از روی ظاهرم قضاوت می کنید؟ معیار، قلب آدم هاست. خدا خودش می داند که من چقدر باورش دارم. ظاهر که مهم نیست؛ دل آدم باید با خدا باشد… ببینیم جناب علامه طباطبایی(ره) نظرشان درباره این انگاره که آدم باید دلش پاک باشد، چیست؟ ایشان می گوید: «اسلام که دینی است عمومی و ابدی و اصلاح جامعه بشری را در درجه اول اهمیّت قرار می دهد، از قوانین ظاهری خود که مصلح جامعه می باشند و از عقاید ساده خود که نگهبان قوانین نامبرده هستند، هرگز دست بردار نیست . چگونه ممکن است جامعه ای به دستاویز اینکه دل انسان باید پاک باشد و ارزش برای عمل نیست ، با هرج و مرج زندگی کند و به سعادت برسد؟ و چگونه ممکن است کردار و گفتار ناپاک ، دلی پاک بپروراند یا از دل پاک کردار و گفتار ناپاک ترشح نماید؟ خدای تعالی در کتاب خود می فرماید:(پاکان از آن پاکان و ناپاکان از آن ناپاکانند). و می فرماید:(زمین خوب، نبات خود را خوب می رویاند و زمین بد، جز محصول ناچیز نمی دهد).» 📔شیعه در اسلام، ص89 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ❣join➲ @erfan_shia
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🔸نصیحت علامه حسن‌زاده به نادر طالب‌زاده قسمت1⃣ 🔸مهندس نوري آقاي طالب‌زاده را معرفي مي‌کند و مي‌گويد که براي حضرت مسيح(ع) سريال ساخته. آقاي طالب‌زاده هم توضيح مي‌دهد که براي ساختش از قرآن و انجيل برنابا استفاده کرده. علامه احسنتي مي‌گويد. مهندس نوري مي‌گويد "قرار است فيلم شما را هم بسازند! 🔸علامه مي‌گويد: 🔸"نخير، من آدم خطرناکي هستم. اجازه نمي‌دهم!" حرف مهندس نوري هم شوخي بود. 🔸گروه فرهنگی مشرق  فرصتي دست داد تا با نادر طالب‌زاده و جواد رمضان‌نژاد راهي منطقه‌اي شويم که به‌قول آقاي طالب‌زاده آب و هوايش ما را هم عارف و فيلسوف و منجم و رياضي‌دان و فقيه مي‌کند! روستاي ايرا زادگاه استاد علامه آيت‌الله حسن‌زاده آملي است؛ دو هزار و ۱۶۰ متر بالاتر از سطح دريا و دقيقا روبروي جبهه جنوبي دماوند. بين اين روستا و دماوند، دره هراز است. 🔸ايرا را از آن سوي دره هراز -از رينه و آبگرم لاريجان و از فراز ديو سپيد پاي‌دربند- زياد ديده بودم. حالا اولين بار بود که از ايرا، آن سوي دره را مي‌ديدم: رينه و قله دماوند را. سفر، غافلگيرانه بود. از فرصت مسير استفاده مي‌کنم. سؤالاتم را مرور مي‌کنم که اگر شد، بپرسم. سعي مي‌کنم که سؤالاتم به‌اندازه کافي مهم باشد! آنقدر مهم که بشود به‌خاطرش وقت علامه را گرفت. جلوي خانه علامه که مي‌رسيم، دو برادر هم منتظر ما ايستاده‌اند. نامشان يادم نيست. با جواد سلام و عليک مي‌کنند. يکي‌شان گلکار خانه علامه در آمل است. 🔸کنار ورودي خانه، اتاقي هست که از بيرون هم در دارد. آرامگاه همسر علامه است که چند سال پيش مرحوم شده. مردم دِه -خانمها بويژه- منتظر فرصت‌اند که در باز شود و فاتحه‌اي بخوانند. 🔸منتظريم که در خانه به روي ما باز شود. دوربين آورده‌ايم تا اگر اجازه دادند، ببريم. چند دقيقه بعد، مهندس نوري -داماد علامه- در را باز مي‌کند. تا دوربين را مي‌بيند، از همان دور اشاره مي‌کند که نه! داماد ديگر علامه، آقاي دکتر باقر لاريجاني است؛ برادر علي و صادق و محمدجواد لاريجاني و رئيس دانشگاه علوم پزشکي تهران. مهندس نوري خودش را وقف علامه کرده. هم به‌نوعي منشي ايشان است؛ هم راننده و دست آخر داماد! دو سال پيش هم که اولين بار علامه را در مراسم تشييع آيت‌الله بهجت ديده بودم، همين مهندس نوري همراه علامه بود و ايشان را آورده بود. 🔸وارد خانه که مي‌شويم، صفاي خانه ما را مي‌گيرد؛ صفاي معنوي‌اش مانده. به سمت راست خانه هدايت مي‌شويم؛ جايي که علامه دم در ورودي‌اش منتظر ماست. "تابستاني آمده‌ايد! اينجا سرد است." اين، اولين جمله‌اي است که علامه حسن‌زاده آملي بعد از سلام به ما مي‌گويد. 🔸وارد اتاق مي‌شويم. علامه و آقاي طالب‌زاده روي صندلي مي‌نشينند. ما ترجيح مي‌دهيم روي زمين -اما نزديکتر- بنشينيم. از همان لحظه است که صفاي علامه حواس ما را از صفاي بيرون پرت مي‌کند. به ما که دو زانو نشسته‌ايم، مي‌گويد راحت بنشينيد. مي‌گويم راحتيم. مي‌گويد: حرف گوش کن و چهار زانو بنشين! مي‌گوييم چشم. 🔸شوخي‌هاي علامه شروع مي‌شود؛ شوخي‌هايي که اصلا نگذاشت فضاي ديدار جدي شود و نگذاشت سؤالات مهم‌ام(!) را بپرسم؛ شوخي‌هايي که قرار نبود قهقه‌اي بلند کند. اما حتي يک لحظه لبخند را از لب مهمانان برنداشت و از دايره اخلاق هم فراتر نرفت. 🔸مي‌پرسد: "براي پذيرايي چيزي داريم؟" مهندس نوري مي‌گويد: "بله، چاي و ميوه و شيريني." مي‌گويد: "چاي بزرگ بياوريد که زودتر پر شوند!" 🔸از يک‌يکمان مي‌پرسد که از کجا آمده‌ايم و اهل کجاييم. جواد که مي‌گويد اصالتاً بابلي است، علامه مي‌گويد: پس همشهري هستيم. مي‌گويم: آقا، بابلي‌ها و آملي‌ها که از قديم باهم مشکل داشتند! مي‌گويد نه؛ تو ذهنت مشکل دارد که فکر مي‌کني ما باهم مشکل داريم! 🔸مهندس نوري آقاي طالب‌زاده را معرفي مي‌کند و مي‌گويد که براي حضرت مسيح(ع) سريال ساخته. آقاي طالب‌زاده هم توضيح مي‌دهد که براي ساختش از قرآن و انجيل برنابا استفاده کرده. علامه احسنتي مي‌گويد. مهندس نوري مي‌گويد "قرار است فيلم شما را هم بسازند!" علامه مي‌گويد: "نخير، من آدم خطرناکي هستم. اجازه نمي‌دهم!" حرف مهندس نوري هم شوخي بود. علامه خوشامد مي‌گويد و مي‌پرسد: چي شد که گذارتان به اين طرفها افتاد؟! دامادشان به شوخي مي‌گويد: آقاجون، بيکار بودند! علامه مي‌گويد "نه، اينطور نيست. از بين اينهمه خانه، چي شد که در اين خانه را زديد!؟ حتما بين ما و شما تجانسي هست. ادامه دارد..... 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ❣join➲ @erfan_shia
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌹این چه است!؟ 🔸حضرت بعد از اینکه حضرت متولد شد، از مردم یک خورد، گفت: 🔸 خدایا، ای کاش و این صحنه را نمی دیدم (یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَکُنْتُ نَسْیًا مَنْسِیًّا) *سوره مریم، آیه23 🔸اما حضرت این همه صحنه دید و در انواع مصائب را تحمل کرد اما نگفت ای کاش می مردم، بلکه فرمود:  🔸" " من ندیدم جز صاحب جمال را 🌿 استاد صمدی آملی 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ❣join➲ @erfan_shia
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 ✅شعر طباطبایی در به درخواست سال ها پیش انگلستان از و شاعران جهان خواسته بود در گفتگوی « » شعر بسرایند و سخن بگویند.آن انگیزه ای شد که علامه طباطبایی شعری در گفتگوی پروانه و بلبل بسرایند. سرایش این شعر به 1320شمسی است. دوش‌ به یاد دل‌ ویران‌ شدم‌ چون‌ خط‌ ایّام‌ پریشان‌ شدم‌ عاقبتم‌ سینه زغم‌ تنگ‌ شد پای‌ شکیبائی‌ من‌ لنگ‌ شد شمع‌ به دستی‌ و به دست‌ دگر ساغر و مینا، شدم‌ از در به در نیمه شب‌ از خانه‌ گریزان‌ شدم‌ گاهِ سحر سوی‌ گلستان‌ شدم‌ گاهِ بهار و شب‌ مهتاب‌ بود خرگه‌ گُل‌ بود و لب‌ آب‌ بود جشن‌ بُد و شیوۀ سرو و سمن‌ کرده‌ پر از غلغله‌ صحن‌ چمن‌ بر سر هر بوته‌ گلی‌، گل‌ زدند پای‌ سمن‌ زیور سنبل‌ زدند نغزْ نسیمی‌ که‌ ز خاور وزد خود لب‌ گل‌، گل‌ لب‌ نسرین‌ گزد رقص‌ کنان‌ نسترن‌ و یاسمن چنگ‌ زنان‌، چنگ‌ زنان‌ چمن‌ تازه‌ عروسان‌ چمن‌ گرم‌ ناز پرده‌ در افتاده‌ برون‌ جسته‌ راز مرغ‌ سحر هر چه‌ به‌ دل‌ راز داشت‌ چون‌ نیِ بی‌خویش‌ در آواز داشت‌ ما بغُنودیم‌ بیک‌ کُنج‌ باغ‌ من‌ خودم‌ و شیشه‌ و جام‌ و چراغ‌ لیک‌ دلم‌ چون‌ خم‌ می‌ جوش‌ داشت شاهد اندوه‌ در آغوش‌ داشت‌ بسته‌ لب‌ و دیده‌ و گوش‌ از جهان گرمْ سر از تابش‌ سوز نهان‌ چشم‌ و لبی‌ را که‌ ز غم‌ بسته‌ بود گریه‌ گهی‌ خنده‌ گهی‌ می‌گشود دیدم‌ و پروانه‌ به‌ گرد چراغ‌ گردد و بزمی‌ است‌ دگر سوی‌ باغ‌ لیک‌ سراسر همه‌ خاموشی‌ است‌ جلوه‌ گه‌ راز، فراموشی‌ است‌ در دو سر باغ‌ دو تا جان‌ فروش این‌ بطواف‌ آمده‌ آن‌ در خروش‌ عالم‌ پروانه‌ همه‌ راز بود عالم‌ بلبل‌ همه‌ آواز بود گفت‌ به‌ پروانۀ خامش‌، هَزار هان‌ تو هم‌ از سینه‌ نوائی‌ بیار با دل‌ پر سوز ترا تب‌ سزاست‌ در جلوی‌ ناز نیازت‌ رواست‌ گفت‌ به‌ مرغ‌ سحر آرام‌ شو بستۀ دامی‌، برو و رام‌ شو راستی‌ ار عاشق‌ دل‌ رفته‌ای این‌ همه‌ از بهر چه‌ آشفته‌ای‌ گفت‌ مرا یار بدینسان‌ کند بی‌خود و بی‌تاب‌ و پریشان‌ کند گفت‌ بگو زنده‌ چرا مانده‌ای تخم‌ وفا گر به‌ دل‌ افشانده‌ای‌ صاعقۀ عشق‌ به‌ هر جا فتاد نام‌ و نشان‌ سوخته‌ بر باد داد یا به‌ دل‌ اندیشۀ جانان‌ میار یا به‌ زبان‌ نام‌ دل‌ و جان‌ میار پیش‌ نیاور سخن‌ گنج‌ را ور نه‌ فراموش‌ نما رنج‌ را فارغ‌ ازین‌ پند چو پروانه‌ گشت از دل‌ و جان‌ بیخود و بیگانه‌ گشت‌ خویش‌ بر آتش‌ زد و خاموش‌ شد رخت‌ برون‌ بُرد و فراموش‌ شد 📔زمهر افروخته، علی تهرانی، ص134-135 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ❣join➲ @erfan_shia
13.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 📺فیلم| روایت اولین در از عجیب 🔸وقتی این داستان را برای استادم، آیت الله جوادی آملی نقل کردم، گفت این دکتر را بیاور پیش من. 🔸 برای آقای بهجت هم تعریف کردم، فرمودند: پسر من! ایشان در جوانی، وقتی که با او هم‌حجره بودیم، با ارواح صحبت می‌کرد!! 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ❣join➲ @erfan_shia
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🔴اعتماد به نفس، حرف درستی نیست! 🔸علامه در المیزان می‌گوید: 🔸فضیلت آن چیزى است که خداى تعالى آن را فضیلت بداند، پس این که غربی ها مىگویند آدمى باید اعتماد به نفس داشته باشد و بعضى از نویسندگان ما نیز دنبال آنان را گرفتهاند؛ حرف درستى نیست؛ چون دین خدا چنین چیزى را به عنوان فضیلت نمىشناسد و آنچه را که خداى تعالى در قرآن کریمش فضیلت دانسته، اعتماد به خدا و افتخار به بندگى اوست. قرآن مىفرماید: «الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ» و نیز فرموده: «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً» و باز فرموده: «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً» و آیاتى دیگر. 🔸 آیت الله جوادی آملی که مدال شاگردی علامه طباطبایی(ره) را بر سینه دارد ضمن قبول و تایید نظر علامه در مورد اعتماد به نفس به برخی آیات که علامه از آنها نام نبرد اشاره می کند و با استناد بر آنها نظر استاد خود را استحکام بیشتری می بخشد. مهم ترین آیه ای که ایشان به آن استدلال می کنند آیه زیر است: 🔸 «قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» به مردم بگو که من نماز و تمامى عبادات و زندگیم و جمیع شؤون آن از قبیل اعمال و اوصاف و همچنین مرگم؛ خلاصه هر آنچه که در ظاهر مربوط به من است در واقع همه و همه از آنِ خداوند متعال است و من صاحب چیزی نیستم. 🔸آیت الله جوادی با استناد به این آیه و مانند آن می فرماید: با این حساب دیگر چیزی برای بنده نمی ماند تا به آن اعتماد یا تکیه کند. 📔المیزان ج4 ص374 📔بیانات معظم له در درس تفسیر 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ❣join➲ @erfan_shia
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌿صلوات در روز عید مبعث 🔸حسن بن راشد گفت: به امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم: «آیا غیر از اعیاد مشهوره، عید دیگری نیز هست؟» 🔸فرمود : شریف ترین و کامل تر از همه آن ها روزی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله مبعوث گردید. 🔸عرض کردم: «آن روز، کدام روز بود؟» 🔸فرمود: «آن روز شنبه بیست و هفتم ماه رجب بود.» 🔸عرض کردم: «در آن روز، چه عملی باید به جای آورد؟» 🔸فرمود: روزه می گیری و صلوات بسیار بر محمد و آل محمد می فرستی. 📒کافی،ج ۴،ص ۱۴۹ و ح ۱۴۹ 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ❣join➲ @erfan_shia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 حضور بر سر مزار والده مکرمه شان در روستای اهلم ۱۳۹۸/۱/۱۴ 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ❣join➲ @erfan_shia
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🔹در شرح جمله ی به در رابطه با اهمیت : 🔸اما - نگهبانی است... 🔸 که نگهبان ندارد است و هستیش را برده.... 🔸 دل است و ، لازم درگاه . 🔸 مراقب، بحفظ و انتظار هر دو مواظبست، یعنی دل از خطرات و انتظار ورود محبوب، در حالات. 🔸"ابراهیم خواص" گوید: 🔸رفتم بدیدن "شبلی"، دیدم و در بر اغیار بسته، چنانکه بدنش نداشت و دیده بر هم نمیگذاشت، گفتم مگر است و روح را سپرده، بعد از در من نگریست ، گفتم یا شیخ! این حالت چیست؟ 🔸گفت: 🔸بنگهبانی مشغولم و از خروج و ، تا داخل نشود و از غافل. این نوع مراقبه را که بر تو نمود؟ گفت: ای که به کمین نشسته بود. 🔸"جُنَید" فرماید: 🔸استاد من در ، ای بود که بکمین نشسته بود، چنان که موئی از او حرکت، نمینمود ، بر حیرتم افزود. ندائی بمن رسید که " یا دَنی الهِمَّة" مرا در خود، کمتر از مپندار و تو در عمل، کمتر از گربه مباش، متنبه شدم و در مراقبه، جهد کردم. 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ❣join➲ @erfan_shia
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 🌹 🔸سرور گرامي ماه مبارك رمضان 🔹ماه امساك و سحر خيزى و شب زنده دارى و قدر يافتن و قرآن شنيدن و قرآن شدن و سرمشق گرفتن در پيش است. 🔸 از هم اكنون كه و ميقات شهرالله است 🔹غسل توبه كن 🔹و به لباس وفا و ولا از دل و جان محرم شو 🔹 و از صميم قلب لبيك لبيك گو 🔹 و در خويشتن سفرى كن 🔹و گرد كعبه عشق طواف كن 🔹 كه دستى از غيب برون آيد و كارى بكند. 📔نامه ها و برنامه ها 🌿علامه حسن زاده آملی 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ❣join➲ @erfan_shia
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 ✅خانه ای که هر وقت ببیند به علامه سلام میدهد.! قدوسی نجفی، مدیردارالقرآن علامه طباطبایی: 🔸علامه طباطبایی وضعیت مالی مناسبی نداشتند و از زمانی که در قم آمدند چندین سال اجاره نشین بودند تا اینکه ملکی بی ارزشی که در تبریز داشتند از نزدیکی آن ملک خیابانی می گذرد و آن ملک ارزش پیدا کرد و آشنایان ایشان آن ملک را فروختند و از محل فروش آن، اینجا را خریداری کردند و مهندسی این خانه را هم خودشان انجام دادند زیرا ایشان ریاضیدان بودند و حتی مدرسه حجتیه که برای طلاب خارجی است از آثار مهندسی برجای مانده از این استاد عظیم الشان است. 🔸این بیت ۸۵۰ متر است که ایشان به صورت بیرونی و اندرونی با سه درب طراحی می کنند و از روزی که این بیت خریداری و بازسازی شد مورد توجه بزرگان حوزه و مراجع عظام تقلید قرار گرفت و سنگین ترین مراسم های حوزوی در این مکان برگزار می شود. 🔸بزرگانی مانند آیت الله سبحانی معتقدند که این خانه از مصادیق آیه ۳۶ سوره نور«فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه»(خانه هایی که خداوند متعال اذن داده که از این خانه ها نام و یاد الهی بالا رود) است لذا این آیه را در کاشی کاری دور این خانه نصب کردیم. 🔸علامه طباطبایی فرد بی نظیری بودند که ۱۳ سال آخر عمر خود را در این بیت، به مطالعه و تفکر مشغول بودند و همسر علامه نقل می کنند که شبی دیدیم که آقا استراحت نمی کند و قدم می زند عرض کردم مشکلی پیش آمده یا کسالتی دارید؟ گفتند نه؛ پرسیدم پس چرا استراحت نمی کنید؟ ایشان یک جمله عجیب می فرمودند که از صدای تسبیح موجودات خوابم نمی برد و من هم بلند شدم و با آن ها همراه شدم. 🔸 تردد مکرر مراجع خاص بیت علامه است که هر کدام از مراجع مکررا تشریف فرمایی داشتند که این نشان می دهد که چقدر به محضر علامه طباطبایی ارادت دارند و آیت الله حسن زاده آملی هر زمان از این کوچه رد می شد به علامه سلام می داد. 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ❣join➲ @erfan_shia