eitaa logo
معارف
27 دنبال‌کننده
21 عکس
86 ویدیو
100 فایل
اصول دین و عقائد
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ معنای 💬 آیت الله جوادی آملی 🔸 معنای توكّل این نیست كه تا آنجا كه به حسب ظاهر معلوم و مقدور انسان است بگوید من خودم انجام می‌ دهم، آن حوادث پیش‌بینی نشده را به خدا واگذار ‌كند؛ این است كه با سازگار نیست. توكّل معنایش این است كه انسان خدا را وكیل خود قرار بدهد. 🔸 هر آدم عاقلی وقتی می‌خواهد كاری را انجام بدهد كه به همه شئون آن كار آگاهی ندارد (یك) بر فرض آگاهی، توان آن را ندارد (دو) وكیل می‌ گیرد (سه). ما نسبت به همه كارهایمان این سه امر را باید رعایت كنیم، چون هیچ كاری نیست كه ما به جمیع شئونش آگاه باشیم، هیچ كاری نیست كه ما نسبت به جمیع شئون آن توانمند باشیم، چون به جمیع شئون علم نداریم و به جمیع شئون آن كار توانایی نداریم چاره جز این نیست كه بگیریم ﴿وَكَفَی بِاللَّهِ وَكِیلاً﴾.[1] پس معنای توكل این نیست كه آن مقداری كه می توانیم به خودمان اسناد بدهیم و آن مقداری كه نمی ‌دانیم و نمی ‌توانیم توكّل كنیم. 🔸 اگر ما در همه امور به خدای سبحان توكّل كردیم، آن‌گاه آن مدیر و مدبّر گاهی خود ما را اداره می ‌كند، آن بخشی كه به حسب ظاهر معلوم و مقدور ماست؛ گاهی دیگران را تسخیر می‌كند، آن بخشی كه معلوم و مقدور ما نیست؛ آن وقت اگر ما به او توكّل كردیم و او را وكیلِ مفَوَّض و مطلق قرار دادیم او شروع به كار می ‌كند؛ او خود ما را می ‌كند، دیگران را تدبیر می ‌كند، از مجموعه این دو تدبیر آن مقصد صحیح به دست می ‌آید؛ لذا در سورهٴ <طلاق> فرمود:﴿وَمَن یتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾ پس معنای توكّل، تبعیض یا تشریك در كار نیست. 🔸 اگر در سورهٴ <طلاق> فرمود:﴿وَمَن یتَّقِ اللَّهَ یجْعَل لَهُ مَخْرَجاً ٭ وَیرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لاَ یحْتَسِبُ وَمَن یتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾ برای اینكه ﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَی‏ءٍ قَدْراً﴾[2] آن وقت توكّل ما ثمربخش می ‌شود. 🔸 پس توكّل، تبعیض در وظیفه نیست كه بخشی از كارها را خودمان انجام بدهیم، آن مقداری كه مقدور ما نیست به عنوان حوادث پیش ‌بینی نشده توكّل كنیم. چرا خدا كافی است؟ برای دو جهت، چرا ﴿مَن یتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾/ برای دو جهت: یكی اینكه ﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ﴾، یكی اینكه ﴿ قد جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَی‏ءٍ قَدْراً﴾ او را به عهده گرفته برای هر چیزی یك اندازه مشخص قرار داده (یك)، نسبت به همه چیز هم قدرت مطلق دارد (دو). خب پس خود ما هم از این دو نظر زیرمجموعه این دو اصل هستیم؛ یعنی اینكه فرمود: ﴿قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَی‏ءٍ قَدْراً﴾ برای ما هم یك قدر مشخّصی است كه او قرار داده است. اگر فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ﴾ خدای سبحان مقصد خود را بالأخره می ‌رسد و می‌ رساند، ما هم جزء مقاصد او هستیم در مقام سوم یعنی مقام فعل. بنابراین اگر كسی خدا را وكیل مطلق قرار داد چه اینكه باید او را وكیل مطلق قرار بدهیم، خود ما را او دارد می ‌كند. وقتی ما را او دارد اداره می‌كند ما دیگر نباید نگران باشیم! [1] . سوره نساء، آیات 81 ،132 ،171 ؛ سوره احزاب، آیات 3 و 48. [2] . سوره طلاق، آیات 2 و 3 📚 سوره فرقان جلسه ۲۳ تاریخ: ۱۳۹۰/۱۱/۳۰
🌷 پیامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) : ✍️ اذا ماتَ الاِنْسانُ اِنْقَطَعَ عَمَلُهُ اِلاّ مِنْ ثَلاثٍ: صَدَقَةٍ جارِيَةٍ، اَوْ عِلْمٍ يُنْتَفَعُ بِهِ، اَوْ وَلَدٍ صالحٍ يَدْعُو لَهُ؛ 👌 پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) : هرگاه انسان بميرد ، عملش هم قطع می‌شود ، مگر از سه راه 1️⃣ صدقه جاريه 2️⃣ عملى كه از آن سود می‌برند 3️⃣ فرزند شايسته‌اى كه براى او دعا می‌كند. 📚 نهج الفصاحه ، حديث 239
🌷 امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) : ☘️ از خداوند بترس، هر چند كه اندك باشد، و بين خود و خدا پرده اى در افكن، هر چند كه نازك باشد. 📗 نهج البلاغه، حکمت ۲۴۲
✅ وظیفه صالحان ✍️ آیت الله جوادی آملی 🔸 اگر عذابی بیاید و منطقه‌ ای را ویران كند و در بین آنها آدم‌ های صالحی باشند، حتماً آن آدم‌های صالح به وظیفه‌شان كه امر به معروف و نهی از منكر باشد عمل نكردند. این روایت نورانی را مرحوم كلینی در كافی هم نقل كرده كه فرشته ‌های الهی مأمور شدند منطقه ‌ای را زیر و رو بكنند وقتی نزدیك آ‌ن منطقه رسیدند دیدند كسانی هستند كه اهل است گفتند ما عذاب بفرستیم, نفرستیم, وقتی از ذات اقدس الهی سؤال كردند فرمودند این فقط گرفتار كار خودش است، نكرده, نهی از منكر نكرده به فكر نبوده، این را حفظ نكرده، این به خودش عمل نكرده است. بنابراین اگر عذاب الهی بیاید و كسی در آن منطقه به وظیفه خودش عمل كرده باشد حتماً خدا او را نجات می‌ دهد؛ جریان قوم موسی این‌طور بود جریان بسیاری از امم این‌طور بود كه مؤمنینشان را نجات می ‌دادند و كفارشان را تعذیب می ‌كردند. 🔸 در جریان قوم لوط اگر واقعاً كسی حالا یا زن است یا مرد ـ اگر خنثی باشد باید خودش را معالجه كند ـ اگر مشكل غریزه ‌ای دارد حتماً باید درمان بشود، این‌طور نیست كه درمان برای این بیماری نباشد. خیلی از بیماری ‌هاست كه درمانش ناشناخته است. این بیان نورانی امام رضا (سلام الله علیه) را مرحوم كلینی نقل كرده است «كلّما أحدثَ العبادُ مِن الذّنوب ما لم یكونوا یعمَلون أحدَثَ الله لهم مِن البلاء ما لم یكونوا یعرِفون»[1] فرمود گناهان تازه, عذاب‌ های تازه می ‌آورد، گناهانی كه سابقه نداشت اگر انجام دادند عذاب ‌هایی می ‌آید كه اصلاً نمی ‌دانند از كجاست. این تلازم هست، انسان چیزی جدای از عالَم نیست. همان‌طوری كه حوادث عالَم در انسان اثر می ‌گذارد، هم در رخداد عالَم بی ‌اثر نیست. این‌طور نیست كه آدم بگوید چه بد چه خوب زلزله یک امر طبیعی است، بله زلزله امر طبیعی است، اما چه وقت بیاید و كجا بیاید و چقدر بیاید نظمی دارد، حساب و كتابی دارد. باران یك امر طبیعی است اما چه وقت بیاید و كجا بیاید و چقدر بیاید هر قطره ‌ای را فرشته ‌ای می ‌آورد[2] حساب و كتابی دارد. در روایات هست كه اگر مردم نالایق بودند ما به این ابرها دستور می ‌دهیم باران را ببرد در دریا بریزد[3] این طور نیست كه اعمال ما اثری نداشته باشد! از آن طرف فرمود: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَیهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ﴾[4] بیگانه هوس باطل دارد تحریم می ‌كند، كار به دست دیگری است، رازق دیگری است، از تحریم هیچ كاری ساخته نیست در صورتی كه ما در باشیم فرمود: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَیهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّماءِ والارضِ﴾ زمین در اختیار خدا, آسمان در اختیار خدا, نیروها در اختیار خدا, فرمود مگر دیگری رازق است؟! اینها طبل باطل می ‌كوبند واقعش این است! فرمود اگر شما درست راه رفتید ما همه نعمت ‌ها را به شما می ‌دهیم فرمود: ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِیلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیهِم مِن رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ﴾ این است، مسیحی این طور است، یهودی این‌طور است، مسلمان این‌طور است. هر كسی با خدا بود دستور خدا را انجام داد، در هر زمان و زمینی باشد این است! غرض این است كه اگر ذات اقدس الهی زلزله دارد، بر اساس نظم‌ های ریاضی است؛ اما چه وقت و كجا حساب ‌شده است، باران دارد بر اساس نظم‌های ریاضی است، برف و تگرگ دارد بر اساس نظم‌های ریاضی است، اما چه وقت و كجای آن به صلاحدید خود ذات اقدس الهی است، عذاب هم همین طور است. 🔸 در جریان ذكورت و انوثت هم اگر كسی گرایش باطل داشت، حتماً باید خودش را معالجه كند؛ این‌طور نیست كه بگوید حالا چون گرایش به هم‌جنس دارد این كار برای او حلال باشد، نه! و بیماری باید درمان بشود. اگر این بیماری درمان نشده اگر كسی راه صحیح را طی كند، ذات اقدس الهی فكر طبیب را به تشخیص بیماری هدایت می ‌كند. [1] . الکافی، ج2، ص275. [2] . ر.ك: الصحیفة السجادیة, دعای 3; «... وَ الْهَابِطِینَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ». [3] . الکافی، ج2، ص272. [4] . سورهٴ اعراف، آیهٴ 96. 📚 سوره مبارکه عنکبوت جلسه ۱۰ تاریخ: ۱۳۹۱/۰۹/۲۵
✅ عدالت طلبی 💬 آیت الله جوادی آملی 🔸 جامعه اگر عادل نباشد نباشد آن عدل علوی و مهدوی محقق نخواهد شد، به دلیل اینكه وجود مبارك حضرت امیر (سلام الله علیه) قانونی داشت عدل ممثل الهی بود، خودش هم كه دیگر بود، لكن امت او عدل خواه نبودند. 🔸 آن طوری كه در نهج البلاغه آمده است وجود مبارك حضرت در یكی از خطبه‌ ها فرمود «وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِیتِی»؛[1] فرق حكومت من با حكومت دیگران این است كه دیگران وقتی صبح می‌كردند از ظلم زمامدارهای خود هراسناك بودند، من از ظلم امتم در هراسم! پس اگر حاكم در حد علی‌ بن ‌ابی ‌طالب هم باشد محقق نخواهد شد، برای اینكه یك مثلثی که دو تا ضلع دارد و یك ضلع ندارد این دیگر مثلث نیست؛ عدل اسلامی، جامعه عادل و حكومت عادل روی این تثلیث تكیه كرده است «القانون العدل الامام العدل الامة العادلة». 🔸 اگر وجود مبارك حضرت امیر این طور بود كه قانون عدلی داشت، حاكم عادلی بود ولی جامعه بود همان جنگ جمل و نهروان و صفین است و شهادت و ترور و خونریزی. شما از حضرت امیر (سلام الله علیه) نه تنها بالاتر كسی را ندارید ـ غیر از وجود مبارك پیغمبر ـ مماثل او هم در غیر اهل بیت خدای سبحان نه قبلاً آفرید نه بعداً می‌ آفریند، دیگر این حرفی است كه هم دشمن ها اعتراف كردند هم دوستان و بالأخره این پنج سال تقریبی با سه جنگ تحمیلی و ترور ختم شد و حضرت هم فرمود مشكل من قانون نیست، مشكل شخص من نیستم، مشكل مردم من هستند «أَصْبَحَتِ الْأُمَم» فرق من با همه مردم دنیا در گذشته و حال و آینده این است آنها از حاكمانشان می‌ترسیدند من از مردم می‌ترسم، نه خوف در قبال شجاعت! خوف در قبال به معنی ظلم آنها «وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِیتِی»، این است كه به ما گفتند آن حضرت باشید اگر بخواهید حضرت ظهور بكند و عدل را گسترش بدهد و از عدل آن حضرت استفاده كنید باید باشید، مطلوبتان عدالت باشد، تشنه عدل باشید. [1]. نهج البلاغه، خطبه ۹۷ 📚 سخنرانی در جمع اعضای بنیاد مهدویت تاریخ: ۱۳۸۹/۰۳/۲۱
📢 مقامات 💥 اگر چهل سال نمازمان قضا نشده، یا پنجاه سال نماز شب می‌خوانیم، یا بیست سال است زیارت عاشورا می‌خوانیم، این توفیق را به خودمان نسبت ندهیم! 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: ◀️ قدم اول در این است که انسان به نعمت توجه کند. غفلت از نعمت، مزاحم و مانع است. انسانِ غافل، شاکر نیست. خدای متعال ما را غرق در نعمت کرده است «وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَه»؛ خدای متعال نعمت‌های ظاهری و باطنی را بر ما فرو ریخته و ما غرق در نعمت هستیم. «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها». نعمت‌هایی که قابل احصا و شمارش نیستند. انسان فقط بعضی از نعمت‌های ظاهر را می‌بیند، در حالی که در کمترین نعمت خدا بی‌نهایت لطف وجود دارد. اگر کسی تأمل کند، در هر نفسی که می‌کشیم بی‌نهایت لطف وجود دارد. انسان نعمت‌های ظاهری مثل نوشیدنی‌ها، خوردنی‌ها و لذایذ مادی را بیشتر متوجه می‌شود، ولی به نعمت‌های باطنی کمتر توجه دارد؛ خصوصاً آنجایی که نعمت در و سختی می‌آید فقط خواص‌ هستند که می‌توانند آن نعمت را ببینند؛ مثل نعمتی که در بیماری و در فقر و در گرفتاری است فقط خواص آن را می‌بینند. ◀️ قدم دوم در شکر این است که نعمت را به خودمان نسبت ندهیم. اینکه 40 سال نمازمان قضا نشده یا 50 سال نماز شب می‌خوانیم یا 20 سال است زیارت عاشورا می‌خوانیم به خودمان نسبت ندهیم. اگر کسی نعمت‌ها را به خودش نسبت داد، و مثلاً گفت که من با علم خودم این روزی را کسب کردم یا با قدرت خودم مال به‌دست آوردم، مُعجب می‌شود. اگر کسی خیال کرد که من هستم که عبادت می‌کنم، من هستم که در راه خدا مجاهده کردم، ‌این آفت عبادت انسان و آفت بندگی است، معجب به نفس. فرق نمی‌کند چه معجب باشد به ثروتش، چه معجب باشد به علمش، چه به تقوایش. «وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي‏ بِالْعُجْبِ»؛ مرا بنده خودت قرار بده و عبادت مرا با عجب فاسد نکن. عجب عبادات انسان را باطل می کند؛ لذا در روایات هم هست گناهی که انسان را به استغفار برساند از عبادتی که آدم را معجب کند بهتر است؛ البته درست این است آدم عبادت کند و خود را بدهکار خدا بداند. ◀️ قدم سوم در وادی شکر این است که انسان بعد از اینکه نعمت را دید و به خودش نسبت نداد، نعمت را به اسباب هم نسبت ندهد، نعمت را به همسر و دوست و رفیق و معلم و خورشید و ماه و زمین نسبت ندهد؛ هر چیزی از یک مسیری به ما می‌رسد اگر استناد به این مسیر داد انسان ولو به شرک خفی مشرک می‌شود. خداست که به انسان سلامتی، نشاط، پدر و مادر، دوست، همچنین نعمت‌های باطنی، ایمان، یقین، صبر، رضا، معرفت الله عطاء کرده است. اینها چیزهایی است که ما گاهی قدرش را نمی‌دانیم. در حدیثی، موسی کلیم می‌خواست خدا عابدترین و محبوب‌ترین بنده زمان خودش را به او نشان دهد، رفت یک بیمار جزامی را در یک خرابه دید. تعجب کرد. جبرئیل فرمود: با او همنشین شو. در آخر موسی به او گفت خدا به تو چه چیز داده که این طور خدا را تسبیح می‌کنی؟! گفت در اینجا فقط یک نفر است که همه نعمت‌های خدا را می‌بیند [و آن منم]. ◀️ قدم چهارم، آغاز "حمد" و آغاز "شکر" است. وقتی همه نعمت‌ها را دید و به اسباب نسبت نداد به سرچشمه نسبت می‌دهد و می‌فهمد که خداست که به ما حیات و علم و قدرت و جمال و‌ آبرو داده است. براساس روایات، این اولین قدم در است، قدم بعدی که از این کامل‌تر است این است که انسان بفهمد که خدای متعال در این عظمت‌ها و نعمت‌هایی که به انسان داده حکمت قرار داده است.»
📢 شاکر حقیقی کسی است که حتی در بیماری و بلا و سختی هم، خدا را پیدا می‌کند. 📢 شاکرِ حقیقی، نعمت خدای متعال و جمال صنع خدا را در متن بلا هم مشاهده می‌کند و آنچه از خدای متعال می‌رسد را زیبا می‌بیند. 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: ◀️ شاکرین و حامدین حقیقی رابطه‌شان با غیر خدای متعال قطع شده است؛ از او می‌گیرند و به او برمی‌گردانند و این موجب زیاده در خود انسان می‌شود. این شاکرین آرام‌آرام پرده از جلوی چشمانشان کنار می‌رود و نعمت‌های باطنی را هم که از طرف خدای متعال آنها را احاطه کرده است، می‌بینند و می‌کنند. «وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَ بَاطِنَةً». ◀️ شاکران حقیقی آن کسانی هستند که حتی در بیماری و و سختی خدا را پیدا می کنند. آنها در بودن و در گرفتن نعمت، در همه حال، خدا را می‌یابند. ◀️ شاکرین حقیقی نعمت خدای متعال و جمال صنع خدا را در متن بلا هم مشاهده می‌کنند و آنچه از خدای متعال می‌رسد را زیبا می‌بینند. البته بعضی غفلت کردند و گمان کردند که این، فعل دشمن را هم شامل می‌شود! ولی فعل دشمن مستحق لعن و عذاب است و اگر کسی آن را بپسندد به عقوبت الهی مبتلا می‌شود. در کار خدا جز زیبایی نیست، حتی در تدبیر الهی که در عاشورا اتفاق افتاده است که اعظم ابتلائات برای امام حسین(ع) رقم خورده است؛ «ما رأیت الا جمیلاً». ◀️ شاکر حقیقی دائماً در محضر خدای متعال است و فقر خود را هم به او ارجاع می‌دهد و وقتی خداوند او را تأمین کرد، خدای متعال را حمد می‌کند و بین و استغاثه حرکت می‌کند. این همان مقامی است که انسان در محیط ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) پیدا می‌کند.»
💥 اصالت با الوهیّت است. 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: «بنا بر معارف قرآن و روایات، موضوع و مفهوم محوری دستگاه فکری و منظومه عقلانیت بشری، «توحید» و «الوهیت» است و «معرفت الله» می‌بایست محور دیگر معارف قرار گیرد. به بیان دیگر مفهوم اصیل و مرکزی حکمت الهی که به هستی‌شناسی عالم می‌پردازد و دیگر مفاهیم می‌بایست فرع بر آن و در نسبت با آن تعین پیدا کنند، «الوهیت» است. همان‌طور که در عالم واقع، «الله» محور و خالق و رب همه هستی است، در عالم معرفت نیز می‌بایست «معرفت الله» محور قرار گیرد.»
کاری که صدرالمتألهین کرده است این است که مفهوم مرکزی فلسفه را بر پایه توحید بنا گذاشته است و سعی کرده است همه هستی را بر پایه حضرت حق تفسیر کند و همه مراتب و عوالم خلقت را که در کتب متفرقه خودشان تبیین کرده‌اند، از عالم ملک تا عالم مثال تا عالم عقل و... همه را مراتب تجلی آن حقیقت و تنزل آن حقیقت و تطور آن حقیقت بداند.
🕋 روز 25 ذیقعده مصادف با « دحو_الارض» است که خشکی ها گسترده شده و زمین کعبه از زیر آب ها بیرون آمده است. 💢 حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دامت برکاته) همواره بر اساس آیه شریفه ﴿وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَی الْقُلُوبِ﴾، بر تعظیم شعایر الهی و گرامی داشت آنها، توصیه و تاکید می فرمایند. ایشان روز «دحوالارض» را يکي از پربرکت ترين روزهاي ايام سال مي دانند چرا که طبق برخي روايات زمين کعبه و حرم خدا، در اين روز ظاهر گشته و گسترش يافته است. 💠 معظم له در صفحه ۲۶۱ کتاب «صهباي حج» در این باره می نویسند: 🔹 «کعبه اوّلين معبد مردمي و عبادتگاه توده انسان ها در روي زمين است: «إنّ أول بيت وضع للناس للذي ببکة...» که تعيين محل و نقشه ساختن آن به رهنمود و دستور خداي سبحان بود: «وإذ بوّأنا لإبراهيم مکان البيت...» 🔸 بنابراين، کعبه اوّلين معبدي (نه اوّلين خانه) است که در روي زمين ساخته شد. گرچه بر اساس «دحو الأرض» گفته شده: «مکان کعبه اولين زميني بود که از زير آب بيرون آمد»، ليکن استفاده اين معنا که «اوّلين خانه ساخته شده کعبه است» از آيه، مشکل به نظر مي ‏رسد؛ زيرا اوليّت آن را مقيد کرده که براي عبادت بوده است. 🔹 البته آيه شريفه «إن أول بيت وضع للناس... »، معناي مزبور را نفي نيز نمي ‏کند، زيرا قيودي همچون وصف، همانطور که اطلاق ندارد مفهوم نيز ندارد، مگر اينکه جمله مشتمل بر وصف، در مقام تحديد باشد. در اين باره و در استفسار از آيه شريفه مزبور، از اميرالمؤمنين (عليه السلام) تصريح به اينکه قبل از بناي کعبه، خانه وجود داشته، نقل شده است.» 🔸 از اميرالمومنين ـ عليه السلام ـ روايت شده است که فرمودند: «نخستين رحمتي که از آسمان به زمين نازل شد، در بيست و پنج ذي القعده بود. کسي که در اين روز روزه بگيرد و شبش را به عبادت بايستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.»
✅ رباخوار را چرا قرآن می ‌داند؟ 💬 آیت الله جوادی آملی 🔸 اینها سالیان متمادی درس خواندند، کیفیت سود، کیفیت درآمد، کیفیت وام دادن، کیفیت وام گرفتن، سال‌ها درس خواندند و لیسانس و فوق لیسانس، دکترا تا شده متخصص فنّ بانکداری ربوی! چرا قرآن اینها را دیوانه می ‌داند؟ یک وقت است می ‌گویند اینها جاهل است، نه! عالم هستند. 🔸 در سوره مبارکه «بقره» چرا اینها را دیوانه می ‌داند؟ ﴿الَّذِینَ یأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ یقُومُونَ إِلاَّ كَمَا یقُومُ الَّذِی یتَخَبَّطُهُ الشَّیطَانُ مِنَ الْمَسِّ﴾، این مخبّطانه دارد زندگی می‌ کند. حرف خدا و پیغمبر و همه را گذاشته زمین، دنبال سود است. این شنیده، مکرّر هم شنیده که دین می‌گوید ربا است. چرا عمل نمی‌ کند؟ چون عاقل نیست، نه چون عالم نیست. این خبطش و این جنونش در قیامت ظهور می ‌کند. نه اینکه کسی را خدا در قیامت دیوانه کند. جنون دنیایی در قیامت می‌کند. ﴿لاَ یقُومُونَ إِلاَّ كَمَا یقُومُ الَّذِی یتَخَبَّطُهُ الشَّیطَانُ﴾، «مخبّط»؛ یعنی دیوانه. ﴿ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَیعُ مِثْلُ الرِّبا﴾،[1] ﴿قالُوا﴾؛ یعنی «اعتقدوا»، وگرنه می ‌داند که همه می‌ گویند ربا با بیع فرق می‌ کند. 🔸 آنهایی که باور دارند را و را و را و رعایت جامعه را و کار برای جوان‌های بیکار را، خدا می ‌فرماید که اینها درست است که کار خیر می‌ کنند؛ اما اینها باید بدانند کار خیر برای دیگری نمی ‌کنند، کار برای خودشان می‌ کنند. [1]. سوره بقره، آیه ۲۷۵