مرغی که خبر ندارد از آب زلال
منقار در آب شور دارد همه سال
#مولانای_جان
#مجالس_سبعه
https://eitaa.com/joinchat/1087439193C1944b0de08
💚🌹@maarefat11
معرفت و خودشناسی در ایتا 🌸🌸🌸🌸
دلی که غيب نمای است و جام جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد
به خط و خال گدايان مده خزينه دل
به دست شاهوشی ده که محترم دارد
نه هر درخت تحمل کند جفای خزان
غلام همت سروم که اين قدم دارد
رسيد موسم آن کز طرب چو نرگس مست
نهد به پای قدح هر که شش درم دارد
زر از بهای می اکنون چو گل دريغ مدار
که عقل کل به صدت عيب متهم دارد
ز سر غيب کس آگاه نيست قصه مخوان
کدام محرم دل ره در اين حرم دارد
دلم که لاف تجرد زدی کنون صد شغل
به بوی زلف تو با باد صبحدم دارد
مراد دل ز که پرسم که نيست دلداری
که جلوه نظر و شيوه کرم دارد
ز جيب خرقه حافظ چه طرف بتوان بست
که ما صمد طلبيديم و او صنم دارد
حافظ💞
💚🌹@maarefat11
معرفت و خودشناسی 🌸🌸🌸🌸
رحم کن بر دل مجروح خراب حافظ
زان که هست از پی امروز یقین فردایی
معنی
باز خطاب با حضرت پیر مغان نموده است:می گوید:ای صنم بر دل مجروح تیغ هواجس نفسانی و خراب و ویران کرده وساوس شیطانی حافظ مرید تو،رحم کن،زیرا به واسطه مکافات و جزای هر عمل از پی امروز به یقین فردایی و یوم الحسابی هست. پس ارشاد امروز من موجب جزای خیر فرداست
حضرت ابن عباس رضی الله عنه فرموده است:هیچ مومنی و کافری نباشد که در دنیا خیری و شری بکند،مگر خدا جزای عمل وی را به وی در قیامت بنماید
عرفان حافظ
💚🌹@maarefat11
معرفت و خودشناسی 🌸🌸🌸🌸
تا نقش خیال دوست
با ماست
ما را همه عمر خود
تماشاست
آن جا که وصال
دوستانست
والله که میان خانه
صحراست
وان جا که مراد دل
برآید
یک خار به از هزار
خرماست
چون بر سر کوی یار
خسبیم
بالین و لحاف ما
ثریاست
چون در سر زلف یار
پیچیم
اندر شب قدر قدر
ما راست
چون عکس جمال
او بتابد
کهسار و زمین حریر و
دیباست
از باد چو بوی او
بپرسیم
در باد صدای چنگ و
سرناست
بر خاک چو نام او
نویسیم
هر پاره خاک حور و
حوراست
بر آتش از او فسون
بخوانیم
زو آتش تیزاب
سیماست
قصه چه کنم که بر
عدم نیز
نامش چو بریم هستی
افزاست
آن نکته که عشق او در
آن جاست
پرمغزتر از هزار
جوزاست
وان لحظه که عشق روی
بنمود
اینها همه از میانه
برخاست
خامش که تمام ختم
گشتهست
کلی مراد حق
تعالاست
حضرت مولانا
💚🌹@maarefat11
معرفت و خودشناسی 🌸🌸🌸🌸
ای طایران قدس را عشقت فزوده بالها
در حلقه ی سودای تو روحانیان را حالها
در لا احب الآفلین پاکی ز صورتها یقین
در دیدههای غیب بین هر دم ز تو تمثالها
افلاک از تو سرنگون خاک از تو چون دریای خون
ماهت نخوانم ای فزون از ماهها و سالها
کوه از غمت بشکافته وان غم به دل درتافته
یک قطره خونی یافته از فضلت این افضالها
ای سروران را تو سند بشمار ما را زان عدد
دانی سران را هم بود اندر تبع دنبالها
سازی ز خاکی سیدی بر وی فرشته حاسدی
با نقد تو جان کاسدی پامال گشته مالها
آن کو تو باشی بال او ای رفعت و اجلال او
آن کو چنین شد حال او بر روی دارد خالها
گیرم که خارم خار بد خار از پی گل میزهد
صراف زر هم مینهد جو بر سر مثقالها
فکری بدست افعالها خاکی بدست این مالها
قالی بدست این حالها حالی بدست این قالها
آغاز عالم غلغله پایان عالم زلزله
عشقی و شکری با گله آرام با زلزالها
توقیع شمس آمد شفق طغرای دولت عشق حق
فال وصال آرد سبق کان عشق زد این فالها
از رحمة للعالمین اقبال درویشان ببین
چون مه منور خرقهها چون گل معطر شالها
عشق امر کل ما رقعهای او قلزم و ما جرعهای
او صد دلیل آورده و ما کرده استدلالها
از عشق گردون مؤتلف بیعشق اختر منخسف
از عشق گشته دال الف بیعشق الف چون دالها
آب حیات آمد سخن کاید ز علم من لدن
جان را از او خالی مکن تا بردهد اعمالها
بر اهل معنی شد سخن اجمالها تفصیلها
بر اهل صورت شد سخن تفصیلها اجمالها
گر شعرها گفتند پُر، پُر بِه بود دریا ز دُر
کز ذوق شعر آخر شتر خوش میکشد ترحالها
دیوان شمس
💚🌹@maarefat11
معرفت و خودشناسی 🌸🌸🌸🌸
گفتار عرفانی: معرفی کتاب "قلندر و قلعه"
محمدامین مروتی
کتاب قلندر و قلعه، داستان زندگی شهاب الدین یحیی بن حبش سهروردی(شیخ اشراق) از حکما و عرفای بزرگ قرن ششم هجری ایران است که به جرم بددینی در سال ۵۸۷ هجری در سن ۳۶ یا ۳۷ سالگی به فتوای فقهای حلب کشته شد.
سهروردی به اصالت ماهیت و اصالت نور باور داشت و معتقد بود حکمت اشراق او دنبالة حکمت ایرانیان باستان و حکمای یونانی است.
این کتاب نوشته دکتر یحیی یثربی است که خود مشرب عرفانی- فلسفی دارد.
نویسنده خود را ادیب نمی داند اما در پرداخت قصه ای دلکش و دلنشین از زندگی سهروردی موفق بوده است و کتاب به چاپهای متعدد رسیده است.
قصه با خواب دوران کودکی یحیی شروع می شود. خواب پرواز با یک بال که البته بی نتیجه است. رمزی از نابسندگیِ بالِ علم برای پرواز و نیاز به بال عرفان.
سهروردی به جستجوی بال علم، دیار خود را در جوانی ترک می کند و در میانه راه با مغان زرتشتی و حکمت خسروانی آشنا می شود که به منزله آن بال دیگر است.....
استفاده از اشعار متناسب با موضوع در ابتدای هر بخش، بر جذابیت کتاب افزوده است.
💚🌹@maarefat11
معرفت و خودشناسی 🌸🌸🌸🌸
شرح داستان طوطی و بازرگان - ق پانزدهم .mp3
40.34M
فایل صوتی
📂 شرح داستان طوطی و بازرگان
👤 دكتر ایرج شهبازی
5️⃣1️⃣ قسمت پانزدهم
↪️ قسمت قبلی اینجا
⏱ مدت زمان 66 دقیقه
💚🌹@maarefat11
معرفت و خودشناسی 🌸🌸🌸🌸
﷽
روزی باد، به حکم توسنی،
از راه سرعت حرکت، در انبان آرد پیرزنی درآمد و آن آرد پیرزن را بریخت.
پیرزن از تهور باد به تظلم به حضرت سلیمان آمد که ای ولیعهد امر حق و ای فیصل اعاجیب مقامات و مهمات خلق، زن درویشم باد که به حکم توست در میدان «وسخرناله الریح» میشد،
فعل «ویرسل الریاح» به رسم ذات نامحسوس خود در انبان آرد من آمد و آردم بریخت.
تاوان آرد من از باد بستان، یا باد را ادبکن،
تا بار دیگر گرد دست رست بیوه زنان نگردد.
سلیمان گفت: هم باد را ادب کنم و هم ترا ضمان و غرامت بکشم.
بروید از کسب زنبیل بافی من، تاوان آرد پیرزن بدهید و باد را به زندان حبس کنید تا بدانید که بادی را که نه مکلف است و نه مخاطب، از بهر حق پیرزنی حبس میکنند.
عدل «لمن الملک الیوم» ظالمانی راکه دل پیر و جوان را به ظلم کباب کنند، فرو نخواهدگذاشتن «ولاتحسبن الله غافلاً عما یعمل الظالمون».
مولانایجان
مجالسسبعه
💙💚🌹 @maarefat11
معرفت و خودشناسی 🌸🌸🌸🌸