eitaa logo
معرفت و خودشناسی
656 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
5.1هزار ویدیو
79 فایل
همراهان گرامی سلسله مطالبی که تقدیم می‌گردد در رابطه با مراحل تزکیه نفس و خودسازی و عرفان از منابع غنی اسلامی و ایرانی میباشد با احترام فراوان ارتباط با ادمین https://eitaa.com/Suroosh_n
مشاهده در ایتا
دانلود
@shervamusiqiirani-1 - وداع 1 - حسام الدین سراج.mp3
زمان: حجم: 12.07M
📀 آلبوم : 🎤 خواننده : 🎼 آهنگساز : 🎶 دستگاه : 📝 اشعار : ، 🆔 @shervamusiqiirani 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
« » از شعرای معروف شهر سامان استان چهارمحال و بختیاری ایران است. در میان تمام شاعرانی که درمورد واقعه ی عاشورا شعر سروده اند، موقعیت عمان سامانی، شاعر عصر قاجار، موقعیت ویژه ای است. در حالی که اغلب شعرا با نگاهی سوگوارانه و گاه حماسی به عاشورا پرداخته اند، وی با نگاه عرفانی خود این واقعه را در منظومه«گنجینه اسرار» خود به نظم درآورده است. در این کتاب گویی حسین و یارانش برای رسیدن به کمال باید مسیر مدینه تا کربلا را چون هفت شهر عشق در وادی طریقت منطق الطیر عطار بپیمایند. اگر بخواهیم مقایسه کنیم، در حالی که محتشم کاشانی در شعر معروف «باز این چه شورش است» در گزارش کردن شاعرانه ی روز عاشورا تلاش کرده است، عمان تلاشش بر تفسیر عرفانی حرکت عاشورا و آن چه چشم ظاهر نمی بیند، متمرکز بوده است. شاید به همین دلیل باشد که هر چقدر شعر محتشم در میان توده ی مردم محبوبیت دارد، مثنوی عمان مقبول طبع خواص بوده است. در مثنوی گنجینه اسرار عمان، هر چه هست شادی و سرخوشی است و هیچ خبری از غم و مصیبت رایج در اشعار عاشورایی نیست؛ چرا که در شعر او حسین و یارانش به دیدار یار می روند و هر وداعی نوید بخش وصالی دیگر است. قطعه «شوخ شیرین» "وداع عاشقانه حضرت زینب(س) با حضرت سیدالشهدا(ع)" آواز: سیدحسام الدین موسیقی: سیدمحمد دکلمه: اصغر «...و چه لحظه پر سوز و گدازی است گاه وداع، خاصه آنکه بدانی بر درگاه ابدیت معشوق تو را به مهمانی دیدار خویش خواهد برد. و دیه ی دیدار جانان،جان تو خواهد بود. . . . آه ای آبروی مردانگی و ای معنای ایثار، برآستان کرمت، بار گناه و روی سیاه آورده ایم. باشد که در پگاه دیدار یار، از اسیران کمند خویش یاد آری. ای که در محفل معشوق ازل جا داری یاد دار آن که گه قرب ز ما یادآری» ‌✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 دکلمه: کیست پنهان مرا در جان و تن کز زبان من همی گوید سخن این كه گوید از لب من راز كیست؟ بنگرید این صاحب آواز كیست؟ در من این سان خودنمایی می‌كند ادعاى آشنایی می‌كند كیست این گویا و شنوا در تنم؟ باورم یارب نیاید كاین منم. خواهرش بر سینه و بر سرزنان رفت تا گیرد برادر را عنان سیل اشکش بست بر شَه، راه را دود آهش کرد حیران،شاه را در قفای شاه رفتی هر زمان بانگ مَهلا" مَهلَنَش بر آسمان کای سوار سر گران،کم کن شتاب جان من لَختی سبکتر زن رکاب تا ببوسم آن رخ دلجوی تو تا ببویم آن شِکَنج موی تو 🎶🎶🎶🎶🎶🎶 🎵آواز: کای سوار سر گران،کم کن شتاب جان من لَختی سبکتر زن رکاب تا ببوسم آن رخ دلجوی تو تا ببویم آن شِکَنج موی تو شه سراپا گرم شوق و مست ناز گوشه ‌ی چشمی بدان سو کرد باز دید مِشکین مویی از جنس زنان بر فلک دستی و دستی بر عنان دکلمه: شه سراپا گرم شوق و مست ناز گوشه ‌ی چشمی به آن سو کرد باز دید مُشکین مویی از جنس زنان بر فلک دستی و دستی بر عنان زن مگو مرد آفرین روزگار زن مگو بنت الجلال اُخت الوقار زن مگو خاک درش نقش جبین زن مگو، دست خدا در آستین باز دل بر عقل می ‌گیرد عنان اهل دل را آتش اندر جان زنان میدراند پرده، اهل راز را میزند با ما مخالف، ساز را پنجه اندر جامه ‌ی جان می ‌برد صبر و طاقت را گریبان می دَرَد هر زمان هنگامه ‌ای سر می ‌کند گر کنم منعش، فزونتر می ‌کند پس زجان بر خواهر استقبال کرد تا رخش بوسد،الف را دال کرد همچو جان خود در آغوشش کشید این سخن آهسته در گوشش کشید: کای عنان گیر من آیا زینبی؟! یا که آه دردمندان در شبی...؟ 🎵آواز: 🎶🎶🎶🎶🎶🎶 کای عنان گیر من آیا زینبی؟! یا که آه دردمندان در شبی...؟ پیش پای شوق زنجیری مکن راه عشق ‌ست این عنانگیری مکن با تو هستم جان خواهر، همسفر! تو به پا این راه کوبی من به سر خانه سوزان را تو صاحبخانه باش با زنان در همرهی مردانه باش 🌺 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
@shervamusiqiirani-1 - وداع 2 - حسام الدین سراج.mp3
زمان: حجم: 11.16M
وداع 2 📀 آلبوم : 🎤 خواننده : 🎼 آهنگساز : 🎶 دستگاه : 📝 اشعار : ، ، 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
اشعار تراک 1 پس زجان بر خواهر استقبال کرد تا رخش بوسد، الف را دال کرد همچو جان خود در آغوشش کشید این سخن آهسته بر گوشش کشید: کای عنان گیر من آیا زینبی؟ یا که آه دردمندان در شبی؟ پیش پای شوق زنجیری مکن راه عشق‌ست این عنانگیری مکن با تو هستم جان خواهر، همسفر تو بپا این راه کوبی من بسر خانه سوزان را تو صاحبخانه باش با زنان در همرهی مردانه باش جان خواهر در غمم زاری مکن با صدا بهرم عزاداری مکن معجراز سر، پرده از رخ، وامکن آفتاب و ماه را رسوا مکن هست بر من ناگوار و ناپسند از تو زینب گر صدا گردد بلند هرچه باشد تو علی را دختری ماده شیرا کی کم از شیر نری؟! با زبان زینبی شاه آنچه گفت با حسینی گوش، زینب می شنفت با حسینی لب هر آنچاو گفت راز شه بگوش زینبی بشنید باز گوش عشق، آری زبان خواهد زعشق فهم عشق آری بیان خواهد ز عشق با زبان دیگر این آواز نیست گوش دیگر، محرم اسرار نیست گفتگو کردند با هم متصل این به آن و آن به این از راه دل دیگر اینجا گفتگو را راه نیست پرده افکندند و کس آگاه نیست ای سخنگو لحظه ای خاموش باش ای زبان از پای تا سر گوش باش تا ببینم از سر صدق و صواب شاه را زینب (ع) چه می گوید جواب معنی اندر لوح صورت نقش بست آنچه از جان خاست اندر دل نشست معنی خود را به چشم خویش دید صورت آینده را از پیش دید آفتابی کرد در زینب ظهور ذره ای زان آتش وادی طور طلعت جان را به چشم جسم دید در سراپای مسما اسم دید غیب بین گردید با چشم شهود خواند بر لوح وفا نقش عهود دید تابی در خود و بیتاب شد دیده خورشید بین پر آب شد صورت حالش پریشانی گرفت دست بیتابی به پیشانی گرفت دید شه لب را به دندان میگزد کز تو اینجا پرده داری می سزد رخ ز بی تابی نمی تابی چرا در حضور دوست بی تابی چرا از تجلی های آن سرو سهی خواست زینب تا کند قالب تهی سایه سان بر پای آن پاک اوفتاد صیحه زن غش کرد و بر خاک اوفتاد از رکاب ای شهریار حق پرست پای خالی کن که زینب شد ز دست گفتگو کردند با هم متصل این به آن و آن به این از راه دل دیگر اینجا گفتگو را راه نیست پرده افکندند و کس آگاه نیست 🌺 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
4_5857170403339797811_103.mp3
زمان: حجم: 2.75M
❤️‍🔥🕊 کیست این‌پنهان مرا در جان و تن... ✍ پاره‌هایی دلنشین از کتاب 🎙خوانش: 🪞 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
4_5917822973716205128.m4a
حجم: 8.75M
❤️‍🔥🕊 کیست این‌پنهان مرا در جان و تن... ✍ پاره‌هایی دلنشین از کتاب 🎙خوانش: 🪞 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
4_5857170403339797811_193.mp3
زمان: حجم: 2.75M
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی❤️‍🔥🕊 کیست این‌پنهان مرا در جان و تن... ✍ پاره‌هایی دلنشین از کتاب 🎙خوانش:
کیست این گویا و شنوا در تنم باورم یارب نیاید کاین منم ... 🔸️"...گفته اند: هیچ لفظی به گوش تو نزدیکتر از معنای آن به قلب تو نیست. معانی همیشه در درون هستند ولی با شنیدن لفظ، آن معنی به ظهور می رسد. معنی از بیرون به درون انسان نمی آید بلکه با شنیدن الفاظ و شرایط مناسب آن، معانی از درون انسان به ظهور و بروز می رسند. نظریه معروف افلاطون نیز بر همین معنی دلالت دارد زیرا می گوید: معرفت و آگاهی، تذکر است زیرا انسان از آغاز و پیش از این که به این عالم بیاید معانی را می دانسته و با آمدن به این عالم آن را فراموش کرده است. ولی امروز وقتی الفاظ را می شنود آن معانی را به یاد می آورد..." 📘اندیشه می اندیشد، دکتر ابراهیمی دینانی، ص۲۲۵ 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
بخش ۱ در بیان اینکه صاحب جمال را خودنمائی موافق حکمت شرط‌ست و اشاره به تجلی اول بر وجه اتم و اکمل و پوشیدن اعیان ثابته کسوت تعین را و طلوع عشق از مطلع لاهوتی و تجلی به عالم ملکوتی و ناسوتی- نعم ماقال: در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد (حافظ) بر مصداق حدیث کنت کنزاً مخفیا فأحببت ان اعرف بر مذاق اهل توحید گوید: کیست این پنهان مرا در جان و تن کز زبان من همی گوید سخن؟ ۱ 🌸🍃🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
ادامه بخش ۱ کیست این پنهان مرا در جان و تن کز زبان من همی گوید سخن؟ این که گوید از لب من راز کیست بنگرید این صاحب آواز کیست؟ در من این‌سان خودنمایی می‌کند ادعای آشنایی می‌کند کیست این گویا و شنوا در تنم؟ باورم یارب نیاید کاین منم! متصل‌تر با همه دوری به من از نگه با چشم و از لب با سخن! خوش پریشان با منش گفتارهاست در پریشان گویی‌اش اسرارهاست گوید او چون شاهدی صاحب جمال حسن خود بیند به سر حد کمال از برای خودنمایی صبح و شام سر برآرد گه ز روزن گه ز بام با خدنگ غمزه صید دل کند دید هر جا طایری بسمل کند گردنی هر جا در آرد در کمند تا نگوید کس اسیرانش کمند لاجرم آن شاهد بالا و پست با کمال دلربایی در الست جلوه‌اش گرمی بازاری نداشت یوسف حسن‌اش خریداری نداشت غمزه‌اش را قابل تیری نبود لایق پیکانش نخجیری نبود عشوه‌اش هرجا کمندانداز گشت گردنی لایق نیامد، بازگشت ماسوی آیینهٔ آن رو شدند مظهر آن طلعت دلجو شدند پس جمال خویش در آیینه دید روی زیبا دید و عشق آمد پدید مدتی آن عشق بی نام و نشان بُد معلق در فضای بیکران دلنشین خویش مأوایی نداشت تا درو منزل کند جایی نداشت بهر منزل بی‌قراری ساز کرد طالبان خویش را آواز کرد چون‌که یکسر طالبان را جمع ساخت جمله را پروانه، خود را شمع ساخت جلوه‌ای کرد از یمین و از یسار دوزخی و جنتی کرد آشکار جنتی خاطرنواز و دل‌فروز دوزخی دشمن‌گداز و غیرسوز ۱ 🌸🍃🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
4_5857170403339797811_147.mp3
زمان: حجم: 2.75M
❤️‍🔥🕊 باز ساقی گفت: تا چند انتظار؟! ای حریفِ لااُبالی سر برآر ای قدح‌پیما درآ، هویی بزن گوی چوگانت سرم، گویی بزن چون‌به‌موقع ساقیَش درخواست‌کرد پیرِ میخواران ز جا، قد راست کرد زینت‌افزایِ بساطِ نَشأتین سرور و سر خیل مخموران حسین گفت: آن کس را که می‌جویی منم باده‌خواری را که می‌گویی منم شرطهایش را یکایک گوش کرد ساغرِ می را تمامی نوش کرد باز گفت از این شرابِ خوشگوار دیگرت گر هست یک ساغر بیار... ✍ پاره‌هایی دلنشین از کتاب 🎙خوانش: 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف