eitaa logo
معرفت و خودشناسی
640 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
4هزار ویدیو
71 فایل
همراهان گرامی سلسله مطالبی که تقدیم می‌گردد در رابطه با مراحل تزکیه نفس و خودسازی و عرفان از منابع غنی اسلامی و ایرانی میباشد با احترام فراوان ارتباط با ادمین https://eitaa.com/Suroosh_n
مشاهده در ایتا
دانلود
خیر مقدم به رهپویان و سالکان طریق معرفت 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 دوستان خود را به این کانال دعوت فرمایید https://eitaa.com/joinchat/1087439193C6e47996b93
توصیه‌هایی از علامۀ طباطبائی به سالکان راهِ خدا سؤال: آقا، نصیحتی بفرمایید. حضرت علاّمه (رض) فرمودند: فرشِ هر مجلس نشوید. هرکه هر صحبتی کرد، گوشه‌اش را نگیرید ادامه بدهید. با رفیقی که مثل خودتان است، رفیق بشوید. حضرت علاّمه (رض) فرمودند: غذاتان متوسّط باشد. صحبتتان متوسّط، نه آنقدر که لال بشوید. رفاقتتان متوسّط. حضرت علاّمه (رض) فرمودند: ذکر خدا بکنید تا توجّه مخصوصی به شما بکند. این ناچیز گوید: توجّه مخصوص کردن خداوند به بنده‌ای از بندگان، همان مفاد «أذکُرکُم» است؛ اگر انسان مفاد «فَاذکُرُونی» را تحقّق داد به توفیق خداوند (سبحانه‌وتعالی)، توجّه مخصوص که مفاد «أذکُرکُم» است محقّق می‌شود. منبع: اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص۲۵۹. علامه‌طباطبائی 🌺 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
﷽ سلطان العارفین بایزید بسطامی بایزید درباره تطهیر و تزکیه نفس می‌فرماید: کار زنان از کار ما بهتر است، چرا که ایشان در ماهی غسل کنند از ناپاکیها و ما در همه عمر غسل نکردیم از ناپاکی. پرسیدم خدایا راه به تو کدام است؟ فرمود‌: نفس خود ترک کن و بیا. و ندا رسید “فَاِذا اَنا هُو”، آنگاه من او بودم. ویژگی دیگر بایزید علم بایزید است، همانطور که می‌دانیم علم از جنس نور است، و محل آن قلب یا دل سالک است. علم در تصوّف کشفی، شهودی، ذوقی و سینه به سینه است و سالک و مرید از معشوق و پیر خود که خداوند این علم را به او عطا کرده است می‌گیرد. علم نبود غیر علم عاشقی مابقی تلبیس ابلیس شقی درباره علم بایزید ما می‌دانیم که دویست سال قبل از شیخ ابوالحسن خرقانی می‌زیست، امّا وقتی که به منطقه خرقان می‌رفت، می‌فرماید: نوری از بزرگی در این منطقه به ظهور می‌رسد و مژده ظهور شیخ ابوالحسن خرقانی را در منطقه خرقان داده بود. کاملان از دور نامت بشنوند تا به قعر تار و پودت در روند خود شیخ ابوالحسن خرقانی می‌فرماید: هرگاه به زیارت مزار بایزید می‌رفتم دعا می‌کردم، بار خدایا از آن خلعت که به بایزید داده‌ای ابوالحسن را بویی ده. آنگاه بایزید را در خواب دیدم که فرمود: ای ابوالحسن، آنچه مرا داده‌اند از برکات تو بود. چرا که ندا رسید ای بایزید به حرمت آن نور بوالحسن که شفیع است حاجتت برآید. بایزید می‌فرماید: مردمان علم را از مردگان گرفته‌اند و ما علم را از زنده‌ای گرفتیم که هرگز نمیرد. اهل معرفت در اصول ابتدایی یکسانند، پس از آن بنا بر مشیّت الهی متفاوت می‌گردند. بعضی‌ها علمشان فقط در عالم خلق است و شبه علم است، ولی بعضی علمشان شامل عالم خلق و عالم امر می گردد. ویژگی دیگر بایزید عشق، محبّت الهی و بلا دیدن است. تحمّل بلا اساس مکتب عشق در طریق الی الله در تصوّف اسلامی است. ناز پرورد تنعّم نبرد راه به دوست عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد آنقدر بایزید در عشق و محبّت طالب بلا بود که عرض می کند: الهی نان فرستادی، نان خورش می‌باید. بلایی فرست تا نان خورش کنیم. و بعد می‌فرماید کمال عارف در سوختن او باشد در دوستی حقّ. این حقیقت محبّت است و این سوختن بدون بلا امکان پذیر نیست. اهل محبّت حظّی از بهشت نمی‌‌برند بلکه محبوب محبّت خویشند. چون پیمانه‌ای از عشق بنوشند در بحر انس و لذّت قرب او غرق شوند. همانگونه که حافظ می‌فرماید: نصیب ماست بهشت ای خداشناس برو که مستحقّ کرامت گناهکارانند این بهشت در نزد سالک عاشقی چون بایزید قرب الی‌الله است. بایزید در مرتبه عشق به مرتبه “سُبحانَ ما اَعظُمَ شأنِی” رسید. این اشارت روح و روان او الهی بود. او در تجربه درونی خود به مقام وحدت رسید، “کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبَّک ذوالجلالِ والاکرامِ” (الرّحمان – آیه ۲۶) را به عینه دید. در این مرتبه هم عارف بود و هم معروف. خود بایزید در معراجش می‌فرماید: یک معراج روحانی داشتم که اوّل به وحدانیّت رسیدم. چون مرغی که جسمش از احدیّت و بالهایش از ازل و ابد باشد، همچنان در هوای روحانیّت می‌پریدم تا در میدان ازلیّت او وارد شدم و آنجا درخت احدیّت را دیدم، بر میدان نیستی درآمدم، ده سال آنجا پریدم تا از نیستی به نیستی درآمدم، و در نیستی شدم، تا اینکه همه خلق از عارف غایب بُوَد و هم عارف از خلق، نظر به دیدهء یقین کردم به صدق و فقط نور دیدم تا به حقیقت رسیدم و به حقّ در حقّ نظر کردم، حقّ تعالی از عزّت و جلال خود برای اینچنین سالکی خلق می‌کند و حقّ او را به صفت و افعال خویش متّصف می‌کند. وقتی به دیده قدرت در مولا نگریست، او را به مقام فناء رساند و در احد باقی گردانید. آنگاه او می‌گوید: گفتگو خاتمه یافت و سخن یکی شد و یکی می‌گفت: ”انا الحقّ” یا “سُبحانَ ما اَعظُمَ شأنِی”. در کتاب النّور نقل شده که اوّل بایزید مثل حلاج “انا الحَقّ” می‌گفت، سپس عرض کرد: گفتم من از تو ام، گفت اگر تو از منی پس من تو ام و تو منی و این حاصل حال فناست. بایزید همانگونه عمل کرد که اولیاء می‌بودند. از آنروی فرمود: در میان اولیای کامل، اَتَم کسی است که پس از ملبّس شدن به صفات الهی از آنها نیز بگذرد. و او گذشت. چرا که ابن عربی نقلی از بایزید دارد: مرا نه بامداد است و نه شامگاه، بامداد و شامگاه او راست که صفات از آن اوست، نه من که متّصف به صفتی نیستم. روح پر فتوح بایزید همچنان بر تارک دل سالکان حاکم است و در آسمان عشق همچون ستاره‌ای می‌درخشد. 💙 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
هر کجا دل‌ مرده‌ای را یافت، احیا کرد عشق... صائب‌تبریزی 🌹 پس هر گاه در سلوک به "تحیّت" زنده شدی، دیگر سالکان را نیز "تحیّت" هدیه کن تحیّت ریشه از "حیً" گرفته است از حیات است تحیّت تقدیم حیات است گاه یک کلمه‌ی نیک یک کار خیر یک محبت عاشقانه یک هدیه‌ی خالصانه یک نور خدا داده، زنده کننده است و تو را حیات و سبکبالی می‌بخشد و از درون شکوفایت می‌کند و جریان زندگی‌ات را دگرگون می‌سازد. مسعود رياعی 🧡 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
﷽ عبور نفس از مرحله امارگی ، آن است که لباس شیطانی از قامت او درآورده شود و به سوی نفس لوامه حرکت کند. در حالت لوامگی سالک پس از ارتکاب عمل ناشایست [که از او سرزده است] خود را سرزنش می‌نماید ، و کم کم رو به نفس ملهمه می آورد. در این مقام سالک صاحب الهامات قلبی می‌شود، و نیک و بد خود و دیگران را به الهام قلبی درک می‌کند. سالکان صاحب نفس ملهمه باید به بیداری شب‌ها و هشیاری به حق خوگر شوند ، تا وجه‌الله اعظم که اکرم‌الوجه است ، و آن حضرت معصوم است برایشان ظاهر شود ، تا این صورت فکریه برای سالکان حاصل نشود در دایرهٔ ثبات سلوک وارد نشده است ، چنانکه مولوی می‌فرماید: ذکر آن باشد که بگشاید رهی فکر آن باشد که پیش آید شهی مرآت الکاملین ، صفحه ۹ سید جلال الدین محمد مجدالاشراف ذهبی 🌷 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
🌻 سالکان بعد از تمامی سلوک بر دو قسم می‌شوند، یک قسم صحبت اختیار می‌کند و باقی عمر را در عشرت به صحبت می‌گذرانند و راحت و جمعیت خود را در این می‌یابند و اینها مظهر جمال بسیط‌اند و صورت روحانی‌انند و مراد از«علماء امتی کانبیاء بنی اسرائیل» ایشانند یک قسم دیگر عزلت اختیار می‌کنند و باقی عمر در خلوات و عزلت می‌گذرانند و راحت و جمعیت خود را در همین می‌یابند و اینها مظهر جلال‌اند و صورت کروبیان، و مراد از «اولیائی تحت قبایی لا یعرفهم غیری» ایشانند.. کشف الحقایق،رسالهٔ سوم،ص۱۲۱ عزیز الدین نسفی قدّس سرّه 🌻💛 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
داستان هفت شهر عشق عطار نیشابوری هد هد در هفت شهر عشق عطار نیشابوری در منطق الطیر عطار نیشابوری پرنده ای به نام هدهد است که نماد پیر طریقت قرار می گیرد . هدهد که حالات و صفات خاصی نسبت به دیگر پرندگان دارد ، می ایستد و هماهنگی پرندگان ( سالکان طریق ) را به عهده می گیرد . صفات هدهد  : هدهد لباسی از طریقت که تمام بدنش را در بر می گیرد از تزکیه ی باطن در بر کرده بود و تاجی از حقیقت یعنی از تجلی ظهور حق به سر دارد  . در عربی به هدهد به علت سیاست مدار بودن ، آگاه بودن ، دلیر و شجاع بودن ، عابد و زاهد بودن ، کنیه های زیادی داده اند . از جمله : ابو اخبار ، ابوالعباد ، ابوالسجاد ، ابوالربیع و ابوالروح است . هدهد ، بسیار باهوش است و مسایل مختلف را سریع دریافت می کند و قدرت تمییز و تشخیص بسیار بالایی دارد و از بد و نیک کارها آگاه است  . مراحل 7 گانه عرفان ایرانی یا همان هفت شهر عشق عطار نیشابوری که ریشه در آئین کهن میترائیزم باستانی دارد ، شامل مراحل زیر است : هست وادی طلب آغاز کار وادی عشق است از آن پس ، بی کنار پس سیم وادی است آن معرفت پس چهارم وادی استغنا صفت هست پنجم وادی توحید پاک پس ششم وادی حیرت صعبناک هفتمین وادی فقر است و فنا بعد از این روی روش نبود تو را در کشش افتی روش گم گرددت گر بود یک قطره قلزم گرددت عطار عبور از مراحل مختلف تزکیه و رسیدن به خلوص را هفت « وادی » یا هفت شهر عشق می داند . از مولانا که خود اسوه ی عرفان و خلوص است نقل می کنند : هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنور اندر خم یک کوچه ایم عطار را عقیده بر این است که ، برای پاک باختگی ، و حلول در عمق عرفان و رهایی از تعلقات ، هفت وادی را باید وادی به وادی بگذری و در هر مرحله اشراف کامل را تحصیل کنی و برای وصول به حقیقت بایستی گام نهی در هر وادی از طریق کشف و شهود و اشراق ، توشه معنوی لازم را بیاندوزی . پس پرندگان با رهبری و راهنمایی هدهد به راه می افتند ؛ گفت : ما را هفت وادی در ره است چون گذشتی هفت وادی ،درگه است وا نیامد در جهان زین راه کس نیست از فرسنگ آن آگاه کس چون نیامد باز کس زین راه دور چون دهندت آگهی ای ناصبور؟ چون شدند آن جایگه گم سر به سر کی خبر بازت دهد ای بی خبر؟ 🌻💛 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
اسرار انوار بسیار است .... نور ذاتی که بر سالکان ظاهر می شود برق دیدگان را می پوشاند و صاحبش را در دریای عجز و ناتوانی و حیرت و سرگشتگی می اندازد ، نه با قیاس ادراک می گردد و نه به مثال حاصل می آید و نه در خیال نقش می پذیرد ، بلکه آن رازی است که ما را از آشکار کردنش باز داشته اند.. هیچکس اصلا توان تعبیر از این نور را ندارد. شیخ محی‌الدین ابن‌عربی 💜 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
شیاطین جن و انس همواره در صدد به دام انداختن و هلاکت سالکان حق اند. آنها از چند طریق مشهور اقدام به این کار می کنند؛ ١_ وسوسه از طریق زنان -اگر سالک مرد باشد- و از طریق مردان فریبکار -اگر سالک زن باشد- ٢_ وسوسه از طریق دستیابی به ثروت های نجومی ٣_ وسوسه از طریق شهرت و مقام و نام آور شدن ۴_ وسوسه از طریق دستیابی به قدرت های ماورائی و تسلط بر دیگران. اینها از مشهورترین و قدیمی ترین دام های آنان است که متأسفانه در طول تاریخ، جز اندکی، بسیاری را به خاک سیاه نشانده است. یک سالک فرزانه بشدت مراقب این دام های چهارگانه است. 🌻💛 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
ای درویش ! عشق براق سالکان و مرکب روندگان است . هر چه عقل به پنجاه سال اندوخته باشد عشق در یک دم آن را بسوزاند و عاشق را پاک و صافی گرداند. سالک به صد چله آن مقدار سِیْر نتواند کرد که عاشق در یک طُرفه العین کند از جهت آن که عاقل در دنیاست و عاشق در آخرت است . نظر عاقل در سیر به قدم عاشق نرسد. عزيزالدين نسفی 🌻💛 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
ای درویش! در ابتدای این مقام از سالکان هر آینه این آواز برآید که "لَیسَ فی جُبَتی سوی الله" و "لیس فی الدّارین غیر الله"  و در وسط این مقام هر آینه این آواز برآید که "اَنا الحَق" و "سبحانی ما اَعظمَ شأنی"، و در انتهای این مقام چنان خاموشی و سکوت بر سالک غالب شود که با هیچ‌کس در هیچ وقت سخن نگوید مگر که ضرورت باشد؛ و چنان عجز و نادانی بر سالک غالب شود که به یقین بداند که ذات و صفات خدای را هیچ‌کس و چنان‌که ذات و صفات خدایست ندانست و نخواهد دانست. شیخ عزیز الدین نسفی 🌻💛 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
از درد چاره نیست چو اندر غریبییم وز گرد چاره نیست چو در خاکدان رویم چون طوطیان سبز به پر و به بال نغز شکرستان شویم و به شکرستان رویم راهی پر از بلاست ولی عشق پیشواست تعلیممان دهد که در او بر چه سان رویم ماییم همچو باران بر بام پرشکاف بجهیم از شکاف و بدان ناودان رویم همچون کمان کژیم که زه در گلوی ماست چون راست آمدیم چو تیر از کمان رویم در خانه مانده‌ایم چو موشان ز گربگان گر شیرزاده‌ایم بدان ارسلان رویم 🌻💛 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی