eitaa logo
معرفت و خودشناسی
628 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
4هزار ویدیو
71 فایل
همراهان گرامی سلسله مطالبی که تقدیم می‌گردد در رابطه با مراحل تزکیه نفس و خودسازی و عرفان از منابع غنی اسلامی و ایرانی میباشد با احترام فراوان ارتباط با ادمین https://eitaa.com/Suroosh_n
مشاهده در ایتا
دانلود
*قاعده بازی را نادیده گرفتن*: سلطانی و با وزیرش شطرنج بازی می‌کرد. وزیرش حرکتی با سرباز کرد و دو خانه جلو رفت. سلطان با سربازش خیلی جلوتر آمد و بر خلاف قواعد و قانون شطرنج سرباز وزیر را زد. وزیر گفت اعلاحضرت به این طریق شدنی نیست؛ این قاعده بازی این نیست. سلطان گفت: *امر می‌کنیم از امروز حرکت پیاده اینطور باشد*. بازی ادامه داشت وقتی سلطان دید با این حرکت‌های نابجا هم دارد می‌بازد. یک مرتبه دمپایی را برداشت و همه بساط بازی را به هم زد. *آنجایی که افراد قاعده و قانون و عرف را نادیده بگیرند*. *این حرکت آنها؛ خلاف قاعده و قانون و اصول قراردادی است*. 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
از کتاب داستان های نظامی گنجوی *پادشاه نومید و آمرزش یافتن او* پارسایی پادشاه ستمگری را در خواب دید دوست داشت از احوال او باخبر شود ؛ از او پرسید تو با این همه ستمی که در دنیا انجام دادی در آنجا در چه وضع و حالی هستی ؟؟.. عذاب های قیامت را چگونه سر می کنی ؟؟.. خداوند جزایت را چگونه داده است ؟؟... پادشاه ظالم جواب داد . وقتی که عمر من به پایان رسید از گذشته خودم پشیمون بودم . اما فایده ای نداشت می خواستم از مردم یاری به طلبم ؛ ولی هیچ کس از من دل خوشی نداشت .. هیچ کس نمی توانست به من کوچکترین کمکی بکند .. *در دل کسی شفقتی از من نبود ....هیچ کس را به کرم ظن نبود* ..... در آن لحظات خیلی وحشت کردم آخر چطور ممکن بود . که حتی یک نفر هم در میان این همه انسان وجود نداشته باشد . که به من کمک کند . تنها راهی که برایم باقی مانده بود ...!!! ... *امید به بخشش الهی بود* ..!!!! ... می دانستم که خدا گناه کاران را می بخشد . رو به بارگاه خدا آوردم و از او طلب بخشش کردم . از او خواستم با اینکه گناهکارم مرا ببخشد .. زیرا از همه مردم قطع امید کرده بودم ... *گرچه ز فرمان تو بگذشته ایم ..... رد مکنم کز همه سر گشته ام* .. *از خدا خواستم مرا ببخشد چون فقط او بخشنده است*... وقتی خداوند ناله های صادقانه مرا شنید توبه ام را پذیرفت و مرا بخشید... *از کتاب داستان های نظامی گنجوی به نثر 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
از مثنوی معنوی مولانا داستان پادشاه جهود که نصرانیان از روی تعصب می کشت . خلاصه داستان : در میان جهودان پادشاهی جبار و بیدادگری بود که نسبت به عیسو یان سخت کینه‌توز درصدد بود که دین و آیین عیسویان براندازد . او وزیری کاردان و زیرک داشت که در مسائل مهم او را یاری می داد . وزیر می دانست که ایمان و عقیده مردم را نمی‌توان با خشم و زور از میان برداشت . بلکه برعکس هر چه زور و خشونت سخت تر باشد عقیده و ایمان مردم استوارتر گردد . از این رو نیرنگی ساخت و شاه را نیز موافق خود کرد بر اساس این نیرنگ ؛ شاه را متقاعد نمود . که چنین وانمود سازد که وزیر به آیین عیسویان گرایش یافته پس دست و گوش و بینی او را برید و از دربار بیرون رانده است . وقتی این نقشه عملی شد و وزیر دست و گوش و بینی بریده شده از دربار شاه رانده شد . عیسویان بدو پناه دادند و بر او اعتماد کردند رفته ‌رفته وزیر در میان عیسویان نفوذی استوار پیدا کرد و همچون معلم و مرشدی در میان آنان شناخته شد .. و آنان نیز دل به او سپردند .. در حالی که وزیر در خفا و نهان فتنه و فساد می انگیخت . عاقبت وزیر ضمن وصیتی مهم برای هر یک از سران دوازده گانه مسیحت طوماری جداگانه ترتیب داد ؛که مضمون هر یک با دیگری تناقض داشت . سپس وزیر به غاری رفت و به خلوت در نشست و پیروان و مریدان هر چه اصرار کردند . حاضر نشد از خلوت خود بیرون آید و سپس روسای هر یک از گروه های دوازده گانه را به حضور خود خوانده و به هر یک از آنان به طور پنهانی منشور خلاقت و جانشینی داد و چنین گفت : جانشین من فقط تو هستی نه دیگری و چنانچه کسی مدعی این مقام شود کاذب و دروغگوست و باید نابودش کنی . وزیر پس از اجرای این طرح اختلاف برانگیز و ویرانگر خود را در خلوت کُشت و پس از مرگ او روسای هر یک از گروه های دوازده گانه مسیحی به جان هم افتادند و کشتار آغاز شد .. و بدین ترتیب جمع کثیری از مسیحیان به دست یکدیگر هلاک شدند و مقصود آن شاه بیدادگر حاصل آمد ... مولانا در این حکایت تعصبات کور مذهبی و جنگ هفتاد و دو ملت را مورد نقد قرار داده است او می‌گوید : چون جوهر همه ادیان یکی است باید از نزاع و شقاق دوری گزید هرچند این آیین حنیفه احمدی را جامع ادیان می داند . و در بیت زیر می فرماید . نام احمد نام جمله انبیاست ... چون که صد آمد نود هم پیش ماست ... اما نیل به این آیین جامع را فارغ از جنگهای مذهبی می داند . او این سخن را وقتی گفته که هنوز جنگ های صلیبی برپا بود و شهرهای مختلف را معروض ویرانی میکرد .. از مثنوی معنوی مولانا 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
از کتاب عارف جان سوخته: داستان شورانگیز زندگی مولانا: مولانا تنها در صورتی می‌توانست به جوهر وجود شمس دست یابد که خودشمس در میان نباشد. جدایی با همه تلخی ضروری بود در برابر نیروی مهر و ستایش یکسان به سوی یکنواختی و عادی شدن بر دلش حکم می‌راند. نیروی دیگری از رازناک‌ترین نقطه وجودش سر برآورده بود و مصرانه می‌خواست. که مولانا سرانجام خودش بشود. مولانا بشود و برای همین بود که شمس می‌بایست برود حتی اگر این رفتن رنج عظیمی در پی داشته باشد. مولانا زمانی به حضور شمس نیاز داشت که اکنون نیازمند غیبت او بود. آن روز مولانا در برابر سه چهار مریدی که منتظر بودند ببینند به این جمله شمس که گفته بود. { کسی که پیدایم کند کس دیگری جز مرا بر نخواهد گزید} چه واکنشی نشان می‌دهد. مولانا شعری سرود که به روشنی از پریشان شدن ویران شدن گردان شدن نادان شدن و نیز از قربان شدن کسی که جرات می‌ورزید به او ابراز عشق می‌کرد خبر می‌داد عاشقی بر من پریشانت کنم نیکو شنو کم عمارت کن که ویرانت کنم نیکو شنو گر دو صد خانه کنی زنبوروار و موروار بی‌کس و بی‌خان و بی‌مانت کنم نیکو شنو تو بر آنک خلق مست تو شوند از مرد و زن من بر آنک مست و حیرانت کنم نیکو شنو چون خلیلی هیچ از آتش مترس ایمن برو من ز آتش صد گلستانت کنم نیکو شنو گر که قافی تو را چون آسیای تیزگرد آورم در چرخ و گردانت کنم نیکو شنو ور تو افلاطون و لقمانی به علم و کر و فر من به یک دیدار نادانت کنم نیکو شنو تو به دست من چو مرغی مرده‌ای وقت شکار من صیادم دام مرغانت کنم نیکو شنو بر سر گنجی چو ماری خفته‌ای ای پاسبان همچو مار خسته پیچانت کنم نیکو شنو ای صدف چون آمدی در بحر ما غمگین مباش چون صدف‌ها گوهرافشانت کنم نیکو شنو بر گلویت تیغ‌ها را دست نی و زخم نی گر چو اسماعیل قربانت کنم نیکو شنو دامن ما گیر اگر تردامنی تردامنی تا چو مه از نور دامانت کنم نیکو شنو من همایم سایه کردم بر سرت از فضل خود تا که افریدون و سلطانت کنم نیکو شنو هین قرائت کم کن و خاموش باش و صبر کن تا بخوانم عین قرآنت کنم نیکو شنو از کتاب عارف جان سوخته راوی حسام الدین نوشته نهال تجدد 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
خداوندا* !!! ... کدام نقطه‌‌ ی زمین ، از تو خالیست که خلق *تو را در آسمان می‌جویند*؟؟؟؟... علمی که تو را از تو نرهاند از جهل کمتر است 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
‍ 🔅"سَنُقرِئُکَ فَلا تَنسَیٰ" به‌ زودی تو را وادار به خواندن می‌نماییم، پس فراموش نکن!(۶/سورهٔ‌مبارکهٔ اعلی) قرآن خواندن، کار خداست. در اصل این خداست که قرآن می‌خواند. از منظر قرآن، قرآن‌خوانِ حقیقی خداست و اوست که هم می‌خواند و هم به خواندن وادار می‌کند. ما در بهترین شرایطش از خواندن او تبعیّت می کنیم؛ "فَاِذا قَرَأناهُ فَاتَّبِع قُرآنَهُ"(آنگاه که ما خواندیم تو هم از آن خواندن پیروی کن!). قرآن‌خوانانِ مقرّبِ الهی، گاه هنگام خواندن قرآن، به ویژه در دل شب‌های سکون و تسلیم، آوای قرائت لطیف و مسحورکننده‌ای می‌شنوند که چند آیه جلوتر از آنها در حال خواندن است، خواندنی که این‌جهانی نیست. ای دوست، آن‌گاه که توفیق خواندن یافتی، تصور نکن که این تویی که ابتدا به ساکن می‌خوانی بلکه اوست که آیاتش را از لب و دهان تو به ارتعاش وا می‌دارد. "سَنُقرِئُکَ فَلا تَنسَی"(به‌زودی تو را به خواندن وادار می‌کنیم، پس فراموش مکن!). بدان که کلام الهی، خواندنی الهی می‌طلبد. یک ارتعاش هماهنگ، که زبان و ذهن و قلب را یگانه می‌کند. ارتعاش چنین خواندنی است که بر ارتعاشات جریان زندگی‌ات، بهترین و شفابخش‌ترین تأثیرات را خواهد گذاشت. برگرفته از مجموعه نکات قرآنی 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
اصطلاحات فلسفی_ ملکیان-@MolaviPoet_141.mp3
14.84M
🔊 فایل صوتی _1 💬 اصطلاحات فلسفی 🎙استاد مصطفی ملکیان حجم:.MB 5,2 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد داود آزاد - موسیقی «هو مدد یا پیر مدد» 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
13.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ انگیزشی فوق العاده از دکتر مجتبی شکوری در توجه به استعدادهای ذاتی هر شخص برای رسیدن به موفقیت 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
1_6600757692.mp3
14.43M
| ۱• من خیلی دشمن دارم، می‌خوان زمینم بزنن! ۲• نگرانم بشدددت، از آینده‌ی این تغییر شغل، تغییر شهر، تغییر رشته، تغییر .... ۳• بهم خیلی ظلم شده، برا همین از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسم! ✘ همه‌ی اینا درمان داره. 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی