نوشته بود مهربان بود ولی مهر ندید با وفا بود ولی وفاندید... 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

تا ابــــــد دلتنگت می مونم.. 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

می رم تا گره از بخت کسی باز شود💔 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

کیستی که من      اینگونه به اعتماد           نام خود را با تو می گویم...... کلید قلبم را     در دستانت میگذارم         نان شادی ام را با تو قسمت میکنم              به کنارت می نشینم                    و سربر شانه تو                         اینچنین آرام                                 به خواب میروم؟ کیستی که من     اینگونه به جددر دریای رویاهای خویش                                  با تو درنگ میکنم؟ کیستی که من ،جز او        نمی بینم و نمی یابم؟!!            دریای پشت کدام پنجره ای؟                    که اینگونه شادی هایم را گرفته ای                             زندگی را دوباره جاری نمودده ای                                    پرشور،زیبا و روان                                  دنیای با توبودن در اوج همیشه هایم جان می گیرد                         و هر لحظه تعبیری می گردد                از فردایی بی پایان در تبلور طلوع ماهتاب         با عبور از تاریکی های سپری شده.... کیستی ای مهربان ترین؟                                                     "احمد شاملو"  🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف گر تو خواهی که یکی را سخن تلخ بگویی سخن تلخ نباشد چو برآید به دهانت (کلیات سعدی،غزلیات) یعنی برای تو سخن تلخ گفتن محال است. چراکه هر تلخی بر زبان تو شیرین می‌شود. آن یار که عهد دوست داری بشکست می‌رفت و منش گرفته دامن در دست می‌گفت دگر باره به خوابم بینی پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست ؟ (کلیات سعدی، غزلیات) گفته بودی قیامتم بینند این گروهی محبّ سودایی وین چنین روی دل‌ستان که توراست خود قیامت بود که بنمایی (کلیات سعدی، غزلیات) تو دیدن خود را به قیامت وعده داده‌ای. امّا دیدن تو خود قیامت است. لذا ظهور قیامت را به ظهور قیامت منوط کرده‌ای. و این یک دور باطل و مصرّح منطقی است ! خیال روی کسی در سر است هر کس را مرا خیال کسی کز خیال بیرون است (کلیات سعدی، غزلیات) گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم ما با توایم و با تو نه‌ایم اینت بوالعجب در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریم (کلیات سعدی، غزلیات) و از نسبتهای نامتقارن : مرا به عاشقی و دوست را به معشوقی چه نسبت است بگویید قاتل و مقتول (کلیات سعدی، غزلیات) تو نظیر من ببينی و بدیل من بگیری عوض تو من نیابم که به هیچکس نمانی (کلیات سعدی، غزلیات) چنانت دوست می‌دارم که گر روزی فراق افتد تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم (کلیات سعدی، غزلیات) و از نمونه‌های وارون‌گری: نسبت عاشق به غفلت می‌کنند و آن معشوقی ندارد غافل است گر بمیرد طالبی در بند دوست سهل باشد، زندگانی مشکل است (کلیات سعدی، غزلیات) می رسیم به حافظ که مردم چشمش به خون‌آلوده است و رشته صبرش به مقراض غم بریده: مردم چشم به خون آغشته شد در کجا این ظلم با انسان کنند که می‌دانیم انسان به دو معنی است (درست مانند مردم): آدم و مردمک چشم. و نیز: در عین گوشه گیری بودم چو چشم مستت و اکنون شدم به مستان چون اَبروی تو مایل عین گوشه‌گیری یعنی کمال انزوا. امّا گوشه‌گیری به معنی کشیده و بادامی بودن چشم (= عین) نیز هست. و تمایل به مستان ضمناً انحناء اَبروی چشم مست را نیز باز می‌نماید. اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار طالع بی شفقت بین که در این کار چه کرد شفق و شفقت تجنيس لفظی دارند. و بی مهری به معنی غروب خورشید هم هست و لذا با طالع که به معنی خورشید طلوع کننده است طباق و تضاد دارد ... چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است لیکن این هست که این نسخه سقیم افتاده است سَحَر با سحر (به معنی جادو) تجنیس دارد و عین و چشم نیز. عین به معنی متن اصلی و سواد به معنی نسخه بدل هم هست. نسخه سقیم به معنی نسخه دارو و برای بیمار و به معنی متن مغلوط هم هست و تو خود از این مجمل حدیث مفصّل بخوان و ببین که در این بیت، اعجاز حافظی تا چه پایه رسیده است. 📗 قمار عاشقانه شمس و مولانا صفحه ۲۱۷ تا ۲۲۰ ✍ دکتر عبدالکریم سروش

🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف لینک جلسه قبل 👈 اینجا این همه میناگری و ساحری و بدیع کاری و مشّاطگی که در قلم این دو هنرمند بزرگ است، به کار آراستن چند صورت معدود آمده است: غم، آبرو، سرشک ،چشم ،سرو ،می ،حُسن عشق ،فراق وصال و... یعنی زبان این دو بزرگ، بیش از هر چیز احوال درون را، به مدد آرایش‌های مفتون کننده لفظی، و به کمک صنایع بدیع هنری، و به مقراض تناقض و اعجاز ایهام، پیش چشم مخاطب می‌آورد و در دل مستمع می‌نشاند. لیکن عنصرهایی از جهان بیرون، که موم‌وار، مادّه صورت‌های چالاک ضمیر شده باشند در آنها کم دیده می‌شود. آب و باران و خورشید و دریا و خاک و آتش و برگ و گل و خاک و باد، در جهان این هنرمندان، همان‌اند که در جهان دیگران، نه جامه نوی بر تن آنهاست و نه کلاه تازه‌ای بر سر آنها. خورشید حافظ، همان خورشید است که بر سر امیر مبارزالدّین هم می‌تابید، و دریای سعدی همان دریاست که خان مغول از آن می‌گذشت. در و دیوار جهان، رنگ دیگری ندارد و بر دهان حوادث بانگ تازه‌ای نیست بانگ‌ها و رنگ‌های کهن، باز هم چشم را پر می‌کنند. بلی، گاهی دریا، پیش اشک چشم عاشق حقیر می‌نماید و یا خورشید پیش خال رخ معشوق خجل می‌گردد و یا آفتاب از سایه در محبوب، کم می‌آورد و یا خال روی یار، از آسمان سبق می‌برد و یا شام عاشق چندان طولانی می‌شود که از برآمدن آفتاب نومید می‌گردد. امّا این‌ها کجا و خزانه تصویر بی‌پایان مولانا کجا که دریا را مجّسمه‌ بخشندگی، کرم، فسادناپذیری، شویندگی، هیبت، خاموشی، وسعت، رازدانی و رازداری، بساطت، لاابالیگری، مکّاری، خُرد در هم‌شکستن و محو کردن‌، شجاعت ،گستاخی، پایان پذیری، مبدئیت، غائیت، و می‌یابد و خورشید را نیز از مبدأ و مظهر هدایت و سخاوت و دلالت بر نفس و بساطت و بیدارگری و افسردگی سوزی و تیغ کشی و چشم نوازی و غذا بخشی به چشم صفتان و سخن گفتن به زبان نور و روح صفتی و لعل‌پروی می‌بیند. در تمام دیوان حافظ مجموع الفاظ بحر و خورشید و دریا و آفتاب شاید بیش از هفتاد بار نیامده باشد. به حافظه‌تان رجوع کنید تا چند نمونه از دریا و خورشید حافظ را به یاد آورید. ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت * گرچه گرد آلود فقرم شرم باد از همّتم گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم * چو عاشق می‌شدم گفتم که بردم گوهر مقصود ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد * هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است دردا که این معمّا شرح و بیان ندارد * گر روی پاک و مجرَد چو مسیحا به فلک از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو * دیده دریاکنم و صبر به صحرا فکنم و اندرین کار دل خویش به دریا فکنم * دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف ای خضر پی خجسته مدد کن به همّتم * چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید ز باغ عارض ساقی هزار لاله برآید * هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت تا آشنای عشق شدم ز اهل رحمتم * خورشید چو آن خال سیه دید به دل گفت ای کاج که من بودمی آن هندوی مُقبِل * جلوگاه رخ او ديده من تنها نیست ماه و خورشید همین آینه می‌گردانند * آسمانی کشتی ارباب هنر می‌شکند تکیه آن به که بر این بحر معلّق نکنیم..... * و از سعدی: فلک را این همه تمکین نباشد فروغ مهر و مه چندین نباشد * بیند یک نفس ای آسمان دریچه صبح بر آفتاب، که امشب خوش است با قمرم * سعدی ادب آن است که در حضرت خورشید گوییم که ما خود شب تاریک ندیدیم * تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی؟ * سَر آن ندارد امشب که برآید آفتابی چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی * تعالی الله چه روی است آن که گویی آفتاب استی وگر مه را حیا بودی از شرمش در نقاب استی * نیک‌خواهانم نصیحت می‌کنند خشت بر دریا زدن بی‌حاصل است *** دریای عشق را به حقیقت کنار نیست ور هست پیش اهل حقیقت کنار اوست 📗 قمار عاشقانه شمس و مولانا صفحه ۲۲۰ تا ۲۲۴ ✍ دکتر عبدالکریم سروش

🔊 فایل صوتی 💬مرگ؛ برابرکننده همه انسان ها 🎙مصطفی ملکیان 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

آدم گاهی دوست دارد برود ... ولی نرسد ... دوست دارد گریه کند ... ولی کسی دلیلَش را نپرسد ... دوست دارد بغض کند ... ولی بی بهانه ... آدم گاهی دوست دارد گوشه ای از این دنیا را ... برای خودش پیدا کند ... خودش را بَغَل کند ... و آرام آرام ... خودش را آرام کند 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

فایل صوتی 💬عشق پیروز است 🎙 دکتر حسین الهی‌قمشه‌ای 🗓 اردیبهشت 1403 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

عیبی نباشد از تو که بر ما جفا رود مجنون از آستانهٔ لیلی کجا رود... #سعدی دوم خرداد زادروز محمّدعلی‌موحّد (۲ خرداد ۱۳۰۲) شاعر، ادیب، عرفان‌پژوه، تاریخ‌‌نگار، حقوقدان و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی. خادمِ فرهنگِ ایران، باغبانِ مثنوی و پیرِ پایندهٔ ادب و عرفان. 🍃💝🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

‌ خاری بردارید؛ کاری بکنید دو چیز به زندگی معنی می‌دهد: ▫️دوست داشتن ▫️خدمت کردن دوست بدارید تا دوست داشته شوید. فکرها را جلا و عمق دهید؛ که همانا حاصلش #تعلیم_و_تربیت است. #استادمحمدعلی‌موحد 💚🍃🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

‌ تا بنده ز خود فانی مطلق نشود توحید به نزد او محقق نشود توحید حلول نیست نابودن تست ورنه به گزاف باطلی حق نشود #مولانای‌جان 💚🍃🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

‌ اکنون کجایی ای خودِ دیگرِ من؟ آیا در این سکوتِ شب، بیداری...؟ ✍ #جبران‌خلیل‌جبران 🍃🌙🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

‌ رطلِ گرانم ده ای مریدِ خرابات شادی شیخی که خانقاه ندارد #حافظ ما به آزادی نیاز داریم تا بتوانیم از سوءاستفادهٔ حکومت از قدرت جلوگیری کنیم و به حکومت نیاز داریم تا از سوء‌استفاده از آزادی جلوگیری به عمل آوریم. در هوای حق و عدالت، دکتر محمدعلی موحد، صفحه ۳۴۷ [به نقل از پوپر] 💚🍃🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

‌ تا در دل من عشق تو اندوخته شد جز عشق تو هر چه داشتم سوخته شد عقل و سبق و کتاب بر طاق نهاد شعر و غزل دوبیتی آموخته شد #مولانای‌جان ❤️🍃🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

‌ مولانا می‌گوید علت سقوط افراد از مقام انسانی به حالت  ظلم و جور و خودپرستی و... چهار دلیل دارد و این چهار عامل را به چهار مرغ شوم و فتنه‌گر در درون انسان تشبیه کرده: ۱_ اردک، نماد آز و طمع : اردک حیوانی است چه سیر و یا گرسنه باشد همیشه نوکش روی زمین است . و بعضی از انسانها به این خاطر به اردک تشبیه کرده است که هر چه دارای پول و مقام باشند باز هم می‌خواهند و این طمعشان قابل سیر شدن نیست ۲_ خروس، نماد قدرت و شهوت : این را هم یکی دیگر از مشکلات دنیا می‌داند. ستمگری و قدرت پرستی و شهوت و بی‌بند و باری جنسی که در جوامع مشاهده می‌شود و همچنین تجاوز به حقوق انسانها و آزار جنسی آدم‌ها ناشی از این مسئله می‌داند‌. ۳_طاووس، نماد زیبایی ظاهری: چشم و هم‌چشمی‌ها ، تلاش برای رسیدن به زیبایی کذایی ، خودنمایی ، گفتار بی‌عمل ، دروغ فریبنده و خوش‌آیند گفتن بجای بیان واقعیت ، اینگونه اعمال انسان‌ها را تشبیه به طاووس کرده  ۴_ در انتها کلاغ، کلاغ نماد بلندپروازی کذایی است : منظور مولانا از کلاغ افراد نارسیسم یا خود پرست می‌باشند چون در تمثیل‌ها ، کلاغ آرزو دارد که عقاب باشد یعنی کسی که عقده دارد خود را در مقام بالا ببیند ولی این توانایی رشد یا در او نیست یا نمی‌خواهد با سعی و تلاش و کوشش به آن برسد بنابر این  برای رسیدن به مقصود دست به هر کاری می‌زند بویژه می‌کوشد تا از دیگران پل ساخته و از آن عبور کند مولوی در توصیف این چهار مرغ می‌خواهد بگوید تنها راهی که انسان  می‌تواند به اخلاقیات روی آورد و از ظاهر به معنا برسد باید این چهار مرغ شوم درون خود را گردن زده و یا آنرا نابود کند . مهم‌ترین اصل در اگزیستانسیالیسم این است که خود شوی و هراسی از ابراز آزادانه خود واقعی‌ات نداشته باشی...  📚💚🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

‌ چه چیز را برای خود تدارک می‌بینیم؟ از زبان مردم می‌شنویم که: «باید پولی برای روز بیماری کنار بگذارم.» آن‌ها با پای خود به استقبال بیماری می‌روند. قانون تدارک در هر دو جهت کار می‌کند. اگر برای آنچه که از آن می‌ترسید یا نمی‌پسندید تدارک ببینید، همان را به سوی خود جذب خواهید کرد. مشیت الهی برای هر انسان، وفور نعمت و فراوانی است. باید یاد بگیریم که درست بطلبیم. مثلا این عبارت را تکرار کنید: «روزی من از جانب خدا است و هم اکنون در پرتو فیض فرو می بارد و انبوه می‌گردد.» هر روز هشیاری خود را بیازمایید تا ببینید که برای چه تدارک می‌بینید. آیا از تنگدستی می‌هراسید و به پول خود می‌چسبید و از این رو، تنگدستی بیشتری را به سوی خود می‌کشانید؟ یا آنچه را که دارید خردمندانه به کار می‌گیرد تا راه را برای دارایی هر چه بیشتر بگشایید؟ ▪︎اسکاول‌شین 💚🍃🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

🔊 فایل صوتی 🎙 رشید کاکاوند 💬مرگ و زندگی در اندیشۀ خیام نگاه خیام به هستی، مثل کاروانسرا و گذرگاهی‌ست که آدمی توقفی کوتاه در آن دارد و بعد، بار سفر برمی‌بندد. خیام بر این باور است که در این لمحۀ استقرار، باید درگیری با آشوب و غم جهان را فروگذارد و «آن» را و «دم» را غنیمت شمرد؛ همچو ابری گذرا که تا سایه‌اش بجاست، از خنکای آن بهره‌ای باید جست. حجم :2,7MB 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

🎥 تاثیر گناه بر روح و روان انسان اگر انسان بر مسير گناه اصرار و لجاج بورزد و گناهان را به طور مکرر انجام دهد اینها روح انسان را پلید میکند و ایمان در قلب چنین آدمی نماند 🎤 #شهید_مطهری 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

دلگیرم از این مردن تدریجی و کم‌کم... 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد دلشوره ما بود ، دل آرام جهان شد در اول آسایش مان سقف فرو ریخت هنگام ثمر دادنمان بود خزان شد زخمی به گل کهنه ما کاشت خداوند اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد آنگاه همان زخم همان کوره کوچک شد قله ی یک آه، مسیر فوران شد با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم یعقوب پسر دید ، زلیخا که جوان شد جان را به تمنای لبش بردم و نگرفت گفتم بستان بوسه بده ، گفت گران شد یک عمر به سودای لبش سوختم و آه روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد یک حافظ کهنه، دوسه تا عطر، گل سر رفت و همه دلخوشی ام یک چمدان شد با هر که نوشتیم چه ها کرد به ما گفت مصداق همان وای به حال دگران شد 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

یا جهان را بهار کنید، یا خودتان بهار شوید شغل و حرفه‌ شما چیست؟ آیا شغل و حرفه‌ی شما، خودتان را بهاری می‌ کند؟ مصطفی ملکیان 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

رشید کاکاوند داستانی از مثنوی مولانا تلقین 🧚‍♂🎼🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

‌ در کمان ننهند الّا تیر راست  این کمان را باژگون تیرهاست راست شو چون تیر و وارَه از کمان  کز کمان هر راست بجهد بی گمان #مثنوی‌مولانا #دفتراول ♡ 📘تیر چون بخواهد از کمان به سوی    مقصد صحیح پرتاب شود باید که    خود راست باشد. تیری که راست    نباشد به سوی زمین سقوط می‌کند.    تو هم اگر می خواهی به سوی مقصد بروی, خود راست شو و راه راستی    بگزین... 💚🍃🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف

‌ ای لولیان ای لولیان یک لولی‌یی دیوانه شد تشتش فتاد از بام ما‌، نک سوی مجنون‌خانه شد می‌گشت گِرد حوض او‌، چون تشنگان در جست و جو چون خشک نانه ناگهان در حوض ما ترنانه شد #مولانای‌جان 💚🍃🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف