eitaa logo
معرفت و خودشناسی
645 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
4.1هزار ویدیو
71 فایل
همراهان گرامی سلسله مطالبی که تقدیم می‌گردد در رابطه با مراحل تزکیه نفس و خودسازی و عرفان از منابع غنی اسلامی و ایرانی میباشد با احترام فراوان ارتباط با ادمین https://eitaa.com/Suroosh_n
مشاهده در ایتا
دانلود
ای عاشقان، ای عاشقان آن کس که بیند روی او شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او این عشق شد مهمان من زخمی بزد بر جان من! صد رحمت و صد آفرین بردست و بر بازوی او! 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
هو حق تعالی آن جهان و این جهان و آسمان را با زمین آمیخت و جفت کرد. ما که بچگان این دوییم، اگر میل به علم کنیم، آسمانی باشیم. و اگر میل به خواب خور و نعم و ملبوسات این جهانی کنیم، زمینی باشیم. این نکته رمز اگر بدانی، دانی هر چیز که در جُستن آنی، آنی معارف سلطان ولد 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
‌ ‌روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا مولانا 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
آدمي زاينده است و عشق آينده است. بركت آسمانها از سپهر است و بركت جانها از مهر است. دل از چرك اغيار شستن است و شجره رستن است. اگر خواجه مكي است يا مدني است شك نيست كه آمدنيست. نه رايحه عطر است، رنگي است كون نيرنگي است لوني. ساعات بي عشق عزوبت است و طاعت بيدل كروبتست. آنرا كه سرمست نيست دل در دست نيست، و هر حسنه اي كه دارد تخم احساني كه كارد خيالي بود از سراب و سكري بود بي شراب. لاجرم سالكي را عشقي بايد بي غل و محبتي از ضمير دل و اگرنه راه رود و بخانه نرسد. و كاه خورد و به دانه نرسد. نصيب بيدل لرزه است و كار بي عشق هرزه است. چنانكه مرغ را پر بايد آدمي را سر بايد،‌ جوينده را صدق بايد و رونده را عشق بايد. و تمامي اين اساس و نيكنامي اين لباس هيچ طالب را دست نداد اي حكيم الا من اتي الله بلقب سليم و اين دل را ما خريداريم و بجان و دل طلبكاريم. از كيسه ي تجار جوئيم. يا از خريطه ي عيار بوئيم. يا خود عشق درد الست را درمانيست. و هر چه نگاه مي كنيم درمانيست، ني ني عشق نور نامتناهي است و دل ذره ي منهي از مناهيست. عشق درد بيدرمانست و دل بين الاصبعين من اصابع الرحمن است. حق را بر دل فرماني و شعله اي از عشق درماني. و بي عشق دل بنده را بارني. و اين هر دو جز به فرمان جليل جبارني. شير عشق بچه صيد گردد رام، و آهوي دل چگونه آيد در دام. به كدام طريق بنده دل را جويد و بچه تدبير از جان نهال عشق رويد. اگر خواهي كه عشق در دل تو كار كند و ترا طالب آن يار كند، اول در خود نگاه كن كه كيستي و به نسبت آن چيستي. اي مانده از رحمت خدا جدا ايحسب الانسان ان تيرك سدي؟ اولت حدث آخرت خبث و در ميانه عبث. چند ازين تندي تا بكي چندين كندي؟! هم اكنون در گور نهي قدم. تا خود نه جان بيني نه دم، و سودي ندارد ندم. گوينده اي زائيده ي عدم كجاست آن خيل و حشم؟ عاصيئي باشي عور جواب گوئي از گور. خواجه عبدالله انصاری 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
من مالک ملک لامکانی شده‌ام من عارف گنج زرکانی شده‌ام تا از صدف تن گهر دل سوزد در عالم جان بحر معانی شده‌ام مولانــــا 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
شاه در عرفان شاه در مکتب عرفان، به یک فردی می گویند که تنها سلطان است. کلمه شاه یعنی خلیفه ای که یگانه است و مالکی را می گویند که از پیش خود یا مردم شاه نباشد، به یک معنا دولت خودخوانده نباشد. در عرفان، شاه به کسی می گویند که دولت حق باشد و در ابتدا هم او باید در درون خود به دارالملک پادشاهی و کبریایی رسیده باشد، یعنی کامل شده باشد. اینکه می گوییم دارالملک پادشاهی در درون، معنای آن این است که اول باید پادشاه نفس خودش باشد. یعنی باطن را، آن نفس را پاک کرده باشد. تا طهارت دل نباشد در پادشاه، طهارت بیرون به دست پادشاه نخواهد بود. تا پادشاه، خود سلطان بر نفس امّاره نگردد و سگ غضب و خوک شهوت را به بندگی درنیاورد، نمی تواند هستی را تحت طاعت و اطاعت خود درآورد. پادشاه آن کسی است که در درون به وحدت رسیده است. چه وحدتی؟ وحدت جسم و روح، که جسم از روح تبعیت می کند. عقل معاش از عقل معاد تبعیت می کند. عقل پادشاه، عقل کل است، عقل پادشاه به مقامی رسیده که صلح کل است. این مقام، مقام صلح، رفع هرگونه مزاحمت هست از درون. پادشاهی که بتواند در درون خود صلح و آرامش ایجاد کند، آنگاه می تواند در جهان خارج، صلح و آرامش پدید آورد. شرح منطق الطیر عطار علی محمد صابری 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
دیدن عیب خود داستانهای مثنوی معنوی حکایتی در مثنوی در مورد چهار هندو است که در مسجد به نماز می ایستند، وقتی صدای موذن بر می آید یکی از آنها با آن که خود در نماز است می گوید: ای موذن بانگ کردی وقت هست؟ هندوی دیگر در همان حال به وی می گوید: سخن گفتی و نمازت باطل است. سومی به دومی می گوید: به او طعن نزن که نماز تو هم باطل است. سپس هندوی چهارم می گوید: خدا رو شکر که من مثل شما سه تن سخن نگفتم. بدین گونه بالاخره نماز هر چهار تن تباه می شود. در این حکایت، چهار هندو نمادی از انسانهایی هستند که به عیب خود کورند و به عیب دیگران بینا و آگاه. و مولانا توصیه می کند به جای پرداختن به عیب دیگران خوب است انسان معایب خود را جستجو کند. چارْ هِنْدو در یکی مَسجد شُدند بَهرِ طاعَتْ راکِع و ساجِد شُدند هر یکی بر نیّتی تَکْبیر کرد در نماز آمد به مِسْکینیّ و دَرد پس نمازِ هر چهاران شُد تَباه عَیْب‌گویان بیش‌تَر گُم کرده راه ای خُنُک جانی که عَیْبِ خویش دید هر کِه عیبی گفت، آن بر خود خَرید مثنوی معنوی حضرت مولانــــا 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
دائماً ضمیر مبارکش مستغرق تماشای گلستان بی نهایت دلربای جانفزای پنهان آشکارا بعید غریب، نیست نمای هست بیگانه نمای آشنا طرب فزای جوانی انگیز زندگی افروز باد... مکتوبات یا نامه های مولانا به دیگران 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
زندگیِ مُحِب به بذل است ، و زندگیِ مشتاق به اشک ، و زندگیِ عارف به ذکر ، و زندگیِ موحّد به زبان و زندگیِ صاحبِ تعظیم به نَفَس ، و زندگیِ صاحبِ همّت به انقطاع از نَفَس. و این زندگی سوختن و غرقه شدن بُوَد. شیخ فریدالدین عطار نیشابوری تذکرةالاولیاء ذکر ابن عطا 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
آنگاه الميترا گفت: با ما از عشق سخن بگوی. پيامبر سر بر آورد و نگاهی به مردم انداخت. سكوت و آرامش مردم را فرا گرفته بود. سپس با صدايی ژرف و رسا گفت: هر زمان كه عشق اشارتی به شما كرد، در پی او بشتابيد، هر چند راه او سخت و ناهموار باشد. و هر زمان بال‌های عشق، شما را در بر گرفت، خود را به او بسپاريد، هر چند كه تيغ‌های پنهان در بال و پرش ممكن است شما را مجروح كند. و هر زمان كه عشق با شما سخن گويد، او را باور كنيد؛ هر چند دعوتِ او روياهای شما را چون باد مغرب در هم كوبد و باغ شما را خزان كند... پیامبر جبران خلیل جبران 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
ای نی محزون کجایی؟ سوختیم تیره شد آیینه‌ای کافروختیم آه از آن آتش که ما در خود زدیم دود سرگردان بی سامان شدیم سینه می‌جوشد ز درد بی زبان ای نوای بی نوا، نی را بخوان! نی حدیث حسرت و حرمان ماست نی دوای در بی‌درمان ماست نی خبر دارد از آن باران که ریخت آشیان لک لکی از هم گیسخت نی خبر دارد از آن گم کرده جفت آهوی کوهی که جز در خون نخفت نی خبر دارد ز اشک پهلوان دشنه در پهلوی سهراب جوان نی خبر دارد ز درد اشتیاق سینه های شرحه شرحه از فراق بشنو از نی چون حکایت می‌کند از جدایی ها شکایت می‌کند استاد 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود بر سر تربت ما چون گذری همت خواه که زیارتگه رندان جهان خواهد بود برو ای زاهد خودبین که ز چشم من و تو راز این پرده نهان است و نهان خواهد بود ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود چشمم آن دم که ز شوق تو نهد سر به لحد تا دم صبح قیامت نگران خواهد بود بخت حافظ گر از این گونه مدد خواهد کرد زلف معشوقه به دست دگران خواهد بود حافظ 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی