eitaa logo
معرفت ولایی
332 دنبال‌کننده
145 عکس
10 ویدیو
35 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 ولادت با سعادت امام حسن مجتبی(علیه السلام) مبارک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از معرفت ولایی
🌹شهید محمود بهرامی مجذوب سالک از دانشگاه کالیفرنیا تا جزیره مجنون سرگذشت توقف بعضی از آدم ها توی دنیا مایه عبرت است و خالق ما فرموده «فاعتبرو یا الوالباب...» . حتما با وجود این آدم‌ها در قیامت دیگر بهانه ای پذیرفته نیست. می‌شود در دنیا زندگی کرد و آلوده اش نشد. تمتع از دنیا با همه وسوسه‌هایش ترا فریب ندهد. امکان زندگی مرفه داشته باشی اما زهد پیشه کنی و در یک کلام بنده باشی و بندگی کنی. سال 1337 در حوالی میدان شوش در جنوب تهران کودکی به عرصه گیتی پا نهاد و 25 سال بعد در حالی‌که فقط چند روزی از ازدواجش گذشته بود با همسر جوانش وداع کرد و عازم جبهه شد و حنظله وار در جزیره مجنون به حجله خون رفت و پیکر مطهرش بعد از 13 سال میهمان قطعه 50 گلزار شهدای بهشت زهراء(س) شد. محمود بهرامی فرزند حاج غلامحسین بهرامی سیاوشانی از کودکی محبوب همه بود. هم زیبایی رو و هم اخلاق زیبا داشت. از کودکی با قرآن آشنا شد و صدای خوش محمود وقت قرائت قرآن دل از همه می‌برد. او در نوجوانی با جمع نمودن نوجوان‌ها و خردسالان گروه سرودی تشکیل داد که در شهر تهران شهرتی پیدا نمود و افتخار اجرای سرود در مقابل امام عزیز را پیدا کرد. محمود، جوان قبل از انقلاب بود و شرایط خاص محله شوش و فراهم بودن اسباب گمراهی اعم از سینما و... او را غافل نکرد. او در دوران دبیرستان افتخار شاگردی شهید رجایی را داشت و آن عزیز شهید هم علاقمند به محمود بود و حتی در زمان مسوولیت شهید رجایی این ارتباط قطع نشد. محمود محور مساجد محلش بود. مسجد لرزاده، مسجد همت آباد و مسجد فروتن در اطراف میدان خراسان و میدان شوش پاتوق او بود. به تنهایی یک نهاد فرهنگی بود و سرمایه پدر را هم در این راه به کار می‌گرفت.
هدایت شده از معرفت ولایی
اجرای سرود در حسینیه جماران/ ایستاده سمت چپ شهید محمود بهرامی
او جوان با هوش و درس خوانی بود. بعد از اخذ دیپلم از دانشگاهی در کالیفرنیا برای ادامه تحصیل پذیرش گرفت و اخذ ویزا برای سفر محمود مصادف شد با تظاهرات روزهای پیروزی انقلاب امام خمینی. محمود برای روز 12 بهمن 57 بلیط به مقصد آمریکا گرفته بود. روز موعود در حالی‌که خانواده برای بدرقه اش به فرودگاه مهرآباد آمده بودند. اتفاقی افتاد که مسیر زندگی محمود را عوض کرد. فرودگاه شلوغ بود و خبر رسید که امام می آید. محمود با شنیدن این خبر با وجود مخالفت شدید پدر و مادر و برادر از این مسافرت صرف نظر کرد و کلامی گفت که ماندگار شد: امام برای ما به ایران آمده و ما او را رها کنیم. امام نیاز به سرباز دارد و من هم یکی از سربازان امام هستم... . محمود از همان روز به بعد یک لحظه از پا ننشست و با شاگردان خود که هر کدام مردی شده بودند در خدمت انقلاب قرار گرفت. او یک پای امنیت محله اش بود. در سال‌های اولیه انقلاب چندین بار مورد سوء قصد منافقین قرار گرفت و جان سالم به در برد. با شروع جنگ تحمیلی میدان نبرد با دشمن بعثی را انتخاب نمود. در عملیات فتح المبین و بیت المقدس شرکت کرد و در زمره نیروهای اعزامی تیپ محمد رسول الله (ص) به سوریه برای مقابله با دشمن صهیونیستی بود. او جزو رزمندگانی بود که در تاریکی شب خود را به تانک های اسراییلی رسانده و عکس امام را روی بدنه تانک‌ها چسباندند. محمود تا زنده بود جبهه را رها نکرد. شهادت شاگردانش او را دغدار می‌کرد و او صبور بود. سال 60 بود که ازدواج کرد و نصف دیگر دینش را کامل کرد. روزهای نامزدی محمود هم به بندگی مضاعف گذشت. همسرش می‌گفت قرار ما شد که هر هفته او حدیثی بنویسد و من آن را حفظ کنم و تا روز آخری که محمود بود این ادامه داشت و محمود باز به جبهه رفت. این بار جذبه شهید عبدالله نوریان او را به جمع تخریب‌چیان تیپ سیدالشهداء(ع) کشاند و عملیات والفجر 2 و 4 به عنوان تخریبچی در عملیات شرکت کرد. محمود آنقدر شیفته شهید نوریان شده بود که حرف روی حرف او نمیزد و این شد که محمود با پشنهاد و سفارش عبدالله با علی و ابراهیم و اسدالله به تهران آمدند و پاسدار شدند و با لباس سبز به جبهه بازگشتند.
تابستان 61/ سوریه/ پادگان الزبدانی/ نفر دوم از راست شهید محمود بهرامی
زمستان سال 62 بود که خانواده از محمود خواستند که تشکیل زندگی دهد. پدرش در نزدیکی منرلشان برای عروس و داماد خانه مناسبی خرید و دستی به سر و روی خانه کشید تا حجله گاه فرزند دلبندش محمود باشد. اما محمود می‌خندید و می‌گفت: این خانه مبارک صاحبش باشد، اما من دوست ندارم سندی از دنیا به نام من باشد. من شهید می‌شوم و این خانه می‌ماند. دیماه 62 بود که محمود کارت عروسی خود را در ضریح امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) انداخت و یقین داشت که آنها در میهمانی او شرکت می‌کنند. بساط جشن عروسی محمود در تالاری در تهران مهیا شد و میهمانان او بچه های رزمنده و بسیجی بودند. او اصرار داشت که با لباس سبز سپاه دامادیش را جشن بگیرد اما مادرش دست بردار نبود و به خواهش مادر کت و شلوار سفیدی به تن کرد. دو هفته بیشتر در کنار شریک زندگی اش نبود و ساکش را بست و خودش را به جبهه رساند. دکتر علیرضا زاکانی در خاطراتی از او می‌گوید: اوایل تابستان سا ل 62 در گردان تخریب تیپ سید الشهدا (ع) با شهید محمود بهرامی در کنار هم بودیم. فضای معنوی حاکم بر گردان و حضور فرماندهی خوب مثل عبدالله نوریان شرایط خاصی را فراهم کرده بود. حضور همزمان من با شهید بهرامی در عملیات والفجر 4 این امکان را فراهم کرد که با روحیات او بیشتر آشنا شوم. شهید بهرامی از خانواده‌ای مرفه بود. برای ازدواجش مهمانی مفصلی گرفتند و حدود هشتصد نفر از بچه های گردان تخریب و بچه های رزمنده و بسیجی در جشن ازدواج او شرکت کردند. اما درست چند روز بعد از مراسم عروسی به منطقه آمد و کارش را دوباره در گردان تخریب شروع کرد.
دیماه 62 / جشن عروسی شهید محمود بهرامی
اسفند 62/ پادگان دو کوهه/ نفر اول سمت راست شهید محمود بهرامی و نفر دوم شهید زینال حسینی فرمانده گردان تخریب ل10
قبل از عملیات خیبر با یکی از دوستان به منزل شهید بهرامی رفتیم. چیزی که اسباب تعجب ما را فراهم کرد این بود که اولا او به دست خودش پلاکارد تبریک و تسلیت به خانواده را نوشته بود و ثانیا شمایل زیبایی از خودش را به عنوان شهید نقاشی کرده بود! وقتی از او پرسیدم که اینها برای چیست؟ گفت: وقت رفتن است و برای اینکه باری از روی دوش خانواده بعد از شهادت بردارم این بوم و پلاکارد را آماده کردم. بعد از این ماجرا به منطقه برگشتیم و در پادگان دو کوهه مستقر بودیم. بعد از مدتی به دستو ر فرمانده گردان، من و شهید بهرامی با عده ای از دوستان به منطقه جفیر اعزام شدیم. طبق عادت، غروب ها در یکی از پاسگاه های نزدیک، نماز جماعت مغرب و عشاء برگزار می کردیم. یکی از شب ها که برای ادای نماز جماعت به پاسگاه رفته و برای نماز مهیا شده بودیم متوجه شهید بهرامی شدم که به سرعت از پاسگاه بیرون آمد. مدتی طول کشید و برنگشت و من هم به دنبال او بیرون آمدم، دیدم که دارد لعن می فرستد و پایش را به زمین می زند. پرسیدم چرا این کار را می کنی؟ گفت: وقت ذکر خدا یاد همسرم افتادم و احساس کردم که شیطان سراغم آمده است. احساس کردم که یاد همسرم در این شرایط مانع از یاد و ذکر خدا می شود برای همین شیطان را لعن کردم. برایم خیلی جالب بود. او با اینکه تازه ازدواج کرده بود و به همسرش هم علاقه زیادی داشت، حاضر نبود یاد همسرش هم موجب غفلت از یاد خدا شود. روز سوم عملیات خیبر بود که تیپ سیدالشهداء(ع) وارد عملیات شد. محمود از من جدا شد و به عنوان تخریبچی با گردان حضرت قاسم (ع) به جزیره مجنون رفت و من هم برای حضور در گردان حضرت علی اصغر (س)آماده شدم. آخرین دیدار من و ایشان فردای اعزام بود که با موتور به مقر گردان برگشت، او را دیدم. دست دور گردن من انداخت که با هم وداع کنیم. کنار گوش من گفت: «این آخرین دیدار ماست. دیدار ما به قیامت! من شهید می شوم و دیگر برنمی گردم. شما زحمت بکشید سلام مرا به مادرم برسان و از مادرم حلالیت بطلب؛ چون خیلی برای من زحمت کشید و من نتوانستم زحمات او را جبران کنم.» همان طور که او گفته بود، این آخرین دیدار ما بود. او رفت و با دو هزار شهیدی بر گشت که از آنها تنها پلاک و مشتی استخوان به یادگار مانده بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماه مبارک‌ رمضان‌ و‌ گدایی آب حیات.mp3
3.5M
توجه ‼️‼️ سخنرانی جناب آقای دکتر شمسیانی عنوان: ماه مبارک رمضان و گدایی آب حیات به کانال معرفت ولایی بپیوندید 👇👇👇 ┏━🍃🌺🍃━┓ https://eitaa.com/maarefatevelayee https://splus.ir/maarefatevelayee ┗━🍂━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماه رمضان و فروشندگی خدا.m4a
3.62M
توجه ‼️‼️ سخنرانی جناب آقای دکتر شمسیانی عنوان: ماه مبارک رمضان و فروشندگی خداوند به کانال معرفت ولایی بپیوندید 👇👇👇 ┏━🍃🌺🍃━┓ https://eitaa.com/maarefatevelayee https://splus.ir/maarefatevelayee ┗━🍂━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از معرفت ولایی
معرفت ولایی؛ ♦️ انس با وجه ظاهر ولی خدا برای رسیدن به وجه باطن او♦️ بسم الله الرحمن الرحیم یا ولی ... ماه مبارک رمضان ماه ضیافت الله است. حضرتش که میزبان کریمی است، با بهترین و والاترین نعمت خود (که همان نعمت ولایت که حقیقت قرآن است) از مهمانان پذیرایی می‌کند. پس بیاییم دراین مهمانی تا می‌توانیم از این مأدبۀ الهی ( قرآن ) بهره‌مند شویم . بیاییم تا می‌توانیم با ظاهر قرآن (که همان وجه ظاهر ولی الله است) انس گرفته ❇️" فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ ... پس هر چه از [قرآن] ميسر شد تلاوت كنيد (مزمل 20) " تا میزبان کریم ما را به باطن قرآن (که همان حقیقت ولی الله است) هدایت نماید. بیاییم به قرآن نازل يافته انس بگيريم تا در لیلة القدرِ این مهمانی، با نزول اسم شريف "سلام " برقلبمان ما را به باطن قرآن صعود داده تا خورشيد عالم‌تابِ ولايت، در طلوع فجر مهمانی، بر قلبمان طلوع نماید. "سلامٌ هي حتي مطلع الفجر " بر همین اساس توصیه شده است در هر شب ماه مبارک رمضان 100 بار سورۀ مبارکۀ قدر تلاوت گردد. و بهتر آن است که به نیابت ولی خدا (عج) تلاوت شود و ثواب آن به ساحت مقدس حضرات 14 معصوم تقدیم گردد. اللهم رزقنا ♦️یا الله و یا ولی صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم♦️ به کانال معرفت ولایی بپیوندید 👇👇👇 ┏━🍃🌺🍃━┓ https://eitaa.com/maarefatevelayee https://splus.ir/maarefatevelayee ┗━🍂━
سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم 🌹شهید سید مرتضی آوینی🌹 سلام و صلوات خدا بر روح بلندت، بر قلم نورانیت و بر کلام الهیت. به کانال معرفت ولایی بپیوندید 👇👇👇 ┏━🍃🌺🍃━┓ https://eitaa.com/maarefatevelayee https://splus.ir/maarefatevelayee ┗━🍂━
به نام خدا روایت فتح روایت آسمان بود . صدای راوی از حنجره ای به قدمت هزار و چهارصد سال مظلومیت شیعه برمی خواست.هنر آوینی پل زدن از روزگار ما به روزگار پیغمبر بود .او با یک تصویر سازی بی نظیر، تقابل تاریخی حق در مقابل باطل را از عمق تاریخ به روزگار ما می کشاند و دامنه کلامش تا اعماق جان و دل مخاطب را در می نوردید .اعجاز کلام او ایجاد یقین در برابر شبهه ها بود .به خاطر دارم در سفر اربعین وقتی گریه های کودک یک ساله ام جلوی رفتنم را گرفته بود وانگهی صدای مرتضی آوینی که می گفت ای دل تو چه می کنی ؟می روی یا می مانی؟ داد از آن اختیار که تو را از حسین جدا کند ...مرا در ادامه مسیر ثابت قدم می کرد .او با قلمش ، با دوربینش و در نهایت با تقدیم جانش به ما پیام داد که هر کس می خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند..... سالگرد شهادت شهید آوینی گرامی باد . به کانال معرفت ولایی بپیوندید 👇👇👇 ┏━🍃🌺🍃━┓ https://eitaa.com/maarefatevelayee https://splus.ir/maarefatevelayee ┗━🍂━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معرفت ولایی ؛ ♦️شب قدر و سیر سالک اهل ولاء (بخش اول) بسم الله الرحمن الرحیم شب قدر، در بین سه شب (شبهای ۱۹ ،۲۱، ۲۳ ماه مبارک رمضان) مخفی گردیده تا ما را برآن دارند که سه مرحله سلوک (از جدایی تا فنا) را طی نماییم. 🟢مرحله اول (شب نوزدهم) : در این مرحله سالک مورد توجه معبود قرار می‌گیرد و معبود او را برای خودش انتخاب می‌کند. با این توجه است که سالک توفیق بازگشت (توبه) به سوی معبود را یافته و روی دل از غیر برداشته و رو به سوی وجه معبود (انابه) می‌نماید. این همان مقام اهل توبه واهل طهارت است. مقامی که در آن سالک محبوب معبود می‌گردد. 🔹إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ ... خداوند توبه‏ كاران و پاكيزگان را دوست مى‌دارد.(بقره۲۲۲) پس خوش به حال آنانکه در این شب روی دل به سوی وجه الله نموده و خاضعانه و خاشعانه دست توسل به ساحت مقدسش زده و از او می‌خواهند تا توفیق توبه و انابه نصیبشان نماید. اللهم ارزقنا🤲 اللهم صل علي محمد وآله محمد وعجل فرجهم ادامه دارد .....⬅️⬅️ به کانال معرفت ولایی بپیوندید 👇👇👇 ┏━🍃🌺🍃━┓ https://eitaa.com/maarefatevelayee https://splus.ir/maarefatevelayee ┗━🍂━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا