هدایت شده از حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
شهید پلارك شهیدی از خطه آذربایجان شرقی است كه نماز شب و قرائت روزانه زیارت عاشورای او زبانزد عام و خاص بود
پلارك در تاریخ 22 فروردین سال 66 در عملیات كربلای 8 زمانی كه 23 سال سن داشت به فیض شهادت نائل آمد و اكنون 26 سال از آسمانی شدن او می گذرد اما همچنان مزارش معطر و تر و تازه است بطوری كه این امر سبب حضور شمار زیادی از افرادی است كه روزانه برای مشاهده این مزار و استشمام بوی خوش آن از نزدیك به قطعه 26 بهشت زهرا مراجعه می كنند.
علاوه بر معطر بودن مزار این شهید، سنگ قبر وی نیز همواره مرطوب است به گونه ای كه اگر سنگ قبر را خشك كنی مجددا خیس می شود.
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارشناس تلویزیون ترکیه: ایران تنها کشوری که آمریکا را فرو ریخت
بعنوان یک مسلمان به ایران افتخار میکنم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
هدایت شده از حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
♦️دانشمندان نیوزیلندی: ریشۀ زبان انگلیسی به ایران برمیگردد
🔹یک تیم از دانشمندان دانشگاه اوکلند نیوزیلند به سرپرستی پروفسور راسل گری، با انجام تحقیقاتی دربارۀ منشاء زبانهای هندواروپایی، به این نتیجه رسیدهاند که ریشۀ برخی زبانها از جمله انگلیسی، به 8 هزار سال قبل در منطقۀ شمالغربی ایران و شرقی ترکیه امروزی برمیگردد.
🔹زبانهای هندواروپایی پُرتکرارترین خانواده زبانهای جهان است که تعداد آنها بیش از 400 زبان است و شامل انگلیسی، روسی، فرانسوی، گیلیک اسکاتلندی، هندی-اردو، بنگالی و پنجابی میشود.
🔹این تیم بینالمللی متشکل از بیش از 80 متخصص زبان، گسترش واژگان اصلی را از 161 زبان هند و اروپایی، از جمله 52 زبان باستانی یا تاریخی مانند لاتین، تجزیه و تحلیل کردند.
✅ اخبار روز ایران و جهان 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4980736Cc3a5724030
هدایت شده از حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
فحاشی مدیری که از همه جای جمهوری اسلامی پول گرفت
مدیر عامل شرکت رادین، یکی از زیرمجموعههای گروه حصین (مالک #طاقچه) که تقریبا با تمام بانکها، سازمانها و نهادهای جمهوری اسلامی قرارداد مالی دارد، علناً علیه جمهوری اسلامی موضعگیری و فحاشی میکند، نهادهای نظارتی و اطلاعاتی هم در حال تماشا هستند
بر اساس آنچه شرکت رادین در سایت خود اعلام کرده، در حوزه سامانههاى بانکى و پرداخت، سرویسهاى امنیت فناورى اطلاعات، سامانه هاى اپراتورى مخابرات، نرم افزارهاى سفارشى و سخت افزارهاى حوزه امنیت سایبرى و مخابرات با نهادها و شرکتهای متعددی در جمهوری اسلامی از جمله ریاست جمهوری، سازمان امور مالیاتی، شاپرک، سداد، سایپا، همراه اول، شرکت ملی پخش فراورده های نقتی، دانشگاه آزاد اسلامی، ایران خودرو، سازمان هواپیمایی کشوری، وزارت ارتباطات، شرکت آب و فاضلاب استان تهران و جمع زیادی از بانکهای دولتی و خصوصی ایران قرارداد داشته است
حال سوال اینجاست که چطور می شود، مدیر شرکتی که به صورت علنی و در فضای مجازی به راحتی علیه جمهوری اسلامی و مسئولان نظام فحاشی کند اما آزادانه به فعالیتش ادامه داد و تقرییا از تمام نهادهای مهم دولتی و حکومتی کشور پولهای کلانی به جیب میزند
به نظر میرسد لازم است نهادهای نظارتی و اطلاعاتی به این موضوع سریعاً ورود کنند و برخورد قانونی لازم را داشته باشند، هرچند عدم ورود این نهادها تا الان هم سوال برانگیز است.
تسنیم
┏━━ °•🖌•°━━┓
@jahad_tabein
┗━━ °•🖌•°━━┛
منوی سرویسهاToggle navigation
فارسی|العربي|English
صفحه آخرصفحه بعدنسخه Pdfصفحه ۱صفحه قبلصفحه اول
بازگشت به صفحه
نسخه قابل چاپ
الفالفاندازه متن
قوّتها و آسیبها در کارنامه دوساله دولت(یادداشت روز)
۱) دو سال از آغاز ریاست جمهوری آقای رئیسی گذشت. او حقوقدان و قاضیالقضات بود، و نه فعال سیاسی و حزبی مصطلح. سیاست را میشناخت و به اعتبار مسئولیت قضایی، با چالشهای مدیریتی آشنایی داشت، اما اهل سیاسیکاری و سیاستبازی نبود. میشود کارنامه
دو ساله رئیسی و دولت وی را از زوایای مختلف ارزیابی کرد؛ مقایسه با کارکرد رئیسجمهور و دولت قبل، شعارها و وعدههای انتخاباتی، رضایت مردم، ارزیابی کارشناسان، و آسیبها موانع موجود.
۲) صداقت رئیسی و حرمت و کرامتی را که برای مردم و عزت و اقتدار و امنیت ملی قائل است، میتوان با سکاندار قبل از او مقایسه کرد. چند روایت از حامیان دولت سابق را بخوانید:
- نیما زم مدیر کانال آمدنیوز، هنگام اقامت در پاریس: «مجموعه ما در انتخابات ۹۶ تحلیل امنیتی داشت. میخواهم بازش نکنم تا قضایای دیگر اتفاق بیفتد تا بنشینیم و مفصلتر با هم صحبت بکنیم. با توجه به شرایط داخلی و خارجی، به این نتیجه رسیدیم که باید برویم پشت سر فردی مثل روحانی. ما دلباخته کسی نبودیم. من همین الان هم از کاری که آمدنیوز در انتخابات کرد، دفاع میکنم. چون با تحلیل این کار را کردیم. کشور باید به نقطه جوش میرسید».
- یادداشت خبرگزاری خبر آنلاین (وابسته به مدیران ارشد دولت قبل)
۱۹ بهمن ۱۳۹۲ با عنوان «جایزه بهترین کارگردانی برای روحانی؛ در حاشیه چگونگی توزیع کالاهای اساسی»: «توزیع سبد کالا با شیوهای که انجام شد، نه اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیشبینی باشد. او دقیقا همین ازدحام، دعوا و مرافعه و احیانا له شدن در زیر دست و پا را پیشبینی میکرد و اصلا را برای پیشبرد استراتژی خارجی خود لازم داشت. نگاه کنیم به اظهارات شرمن که گفته؛ «شما در اخبار دیدید ایران اخیرا به طور قابل مشاهدهای غذا بین مردم فقیر توزیع کرده تا نشان دهد کاهش محدود تحریمها، تاثیر مستقیم داشته». این دقیقا همان نتیجهای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا داشته... اگر با این نمایش بتوان جایزه اول بهترین اثر را در فستیوال سیاست جهانی به خود اختصاص داد، به تحقیر چند روزه ای که بازیگران آن [مردم] شدند، میارزید»!
- سردبیر نشریه صدا (سردبیر بعدی روزنامه هم میهن): «چرا روحانی چهار روز قبل از گرانی بنزین، آنگونه سخنرانی میکند؟ کدام رئیسجمهور اعلام کرده بود که فلان قدر کسری بودجه داریم؟ روحانی در یزد از کسری بودجه گفت و همین روش را در کرمان ادامه داد. همه اینها، یعنی میخواهد به هر قیمتی شده، دوباره (با آمریکا) مذاکره کند. اینجا بود که قمار کرد. وقتی دید چیزی دستش ندارد، بنزین را گران کرد تا جامعه واکنش نشان دهد؛ فشار از پایین اتفاق بیفتد تا در بالا چانه زنی کنند که مذاکره انجام شود. میگویند وزیر اطلاعات در جلسه دولت هشدار داده اگر بنزین را گران کنید، جامعه به هم میریزد و روحانی خندیده است. اینکه میگویند آن تصمیم، غیرکارشناسی، و اطلاع رسانی آن هم غلط بوده؛ اتفاقاً از نظر روحانی، هم کارشناسی بوده و هم نحوه اطلاعرسانی- در واقع اطلاع نرسانی- درست بوده، تا جامعه بیشتر عصبانی شود».
- صادق خرازی (معاون وزیر خارجه در دولت اصلاحات): «حقیقتا در ماجرای بنزین، بیخردی حاکم بود. مگر میشود بنزین را سه برابر کنید و قبلش هیچ آگاهی نداده باشید!؟ گاهی به شوخی میگویم مسئولین ما صبح به صبح که بیدار میشوند برنامهریزی میکنند که انقلاب را از بین ببرند و این مردمند که آن را حفظ میکنند».
- علی مطهری، نایب رئیسمجلس دهم: «حوادث آبان ۹۸ که بیشتر ناشی از بیتدبیری دولت بود، این خیال را در آمریکا پدید آورد که پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی کاهش یافته و وقت مناسبی برای ترور سردار سلیمانی است. قبل از آن، جرات این کار را به خود نمیدادند. البته با تشییع پرشکوه پیکر آن عزیز، واقعیت را دریافتند.»
صفحه آخرصفحه بعدنسخه Pdfصفحه ۱صفحه قبلصفحه اول
بازگشت به صفحه
نسخه قابل چاپ
الفالفاندازه متن
قوّتها و آسیبها در کارنامه دوساله دولت(یادداشت روز)
۱) دو سال از آغاز ریاست جمهوری آقای رئیسی گذشت. او حقوقدان و قاضیالقضات بود، و نه فعال سیاسی و حزبی مصطلح. سیاست را میشناخت و به اعتبار مسئولیت قضایی، با چالشهای مدیریتی آشنایی داشت، اما اهل سیاسیکاری و سیاستبازی نبود. میشود کارنامه
دو ساله رئیسی و دولت وی را از زوایای مختلف ارزیابی کرد؛ مقایسه با کارکرد رئیسجمهور و دولت قبل، شعارها و وعدههای انتخاباتی، رضایت مردم، ارزیابی کارشناسان، و آسیبها موانع موجود.
۲) صداقت رئیسی و حرمت و کرامتی را که برای مردم و عزت و اقتدار و امنیت ملی قائل است، میتوان با سکاندار قبل از او مقایسه کرد. چند روایت از حامیان دولت سابق را بخوانید:
- نیما زم مدیر کانال آمدنیوز، هنگام اقامت در پاریس: «مجموعه ما در انتخابات ۹۶ تحلیل امنیتی داشت. میخواهم بازش نکنم تا قضایای دیگر اتفاق بیفتد تا بنشینیم و مفصلتر با هم صحبت بکنیم. با توجه به شرایط داخلی و خارجی، به این نتیجه رسیدیم که باید برویم پشت سر فردی مثل روحانی. ما دلباخته کسی نبودیم. من همین الان هم از کاری که آمدنیوز در انتخابات کرد، دفاع میکنم. چون با تحلیل این کار را کردیم. کشور باید به نقطه جوش میرسید».
- یادداشت خبرگزاری خبر آنلاین (وابسته به مدیران ارشد دولت قبل)
۱۹ بهمن ۱۳۹۲ با عنوان «جایزه بهترین کارگردانی برای روحانی؛ در حاشیه چگونگی توزیع کالاهای اساسی»: «توزیع سبد کالا با شیوهای که انجام شد، نه اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیشبینی باشد. او دقیقا همین ازدحام، دعوا و مرافعه و احیانا له شدن در زیر دست و پا را پیشبینی میکرد و اصلا را برای پیشبرد استراتژی خارجی خود لازم داشت. نگاه کنیم به اظهارات شرمن که گفته؛ «شما در اخبار دیدید ایران اخیرا به طور قابل مشاهدهای غذا بین مردم فقیر توزیع کرده تا نشان دهد کاهش محدود تحریمها، تاثیر مستقیم داشته». این دقیقا همان نتیجهای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا داشته... اگر با این نمایش بتوان جایزه اول بهترین اثر را در فستیوال سیاست جهانی به خود اختصاص داد، به تحقیر چند روزه ای که بازیگران آن [مردم] شدند، میارزید»!
- سردبیر نشریه صدا (سردبیر بعدی روزنامه هم میهن): «چرا روحانی چهار روز قبل از گرانی بنزین، آنگونه سخنرانی میکند؟ کدام رئیسجمهور اعلام کرده بود که فلان قدر کسری بودجه داریم؟ روحانی در یزد از کسری بودجه گفت و همین روش را در کرمان ادامه داد. همه اینها، یعنی میخواهد به هر قیمتی شده، دوباره (با آمریکا) مذاکره کند. اینجا بود که قمار کرد. وقتی دید چیزی دستش ندارد، بنزین را گران کرد تا جامعه واکنش نشان دهد؛ فشار از پایین اتفاق بیفتد تا در بالا چانه زنی کنند که مذاکره انجام شود. میگویند وزیر اطلاعات در جلسه دولت هشدار داده اگر بنزین را گران کنید، جامعه به هم میریزد و روحانی خندیده است. اینکه میگویند آن تصمیم، غیرکارشناسی، و اطلاع رسانی آن هم غلط بوده؛ اتفاقاً از نظر روحانی، هم کارشناسی بوده و هم نحوه اطلاعرسانی- در واقع اطلاع نرسانی- درست بوده، تا جامعه بیشتر عصبانی شود».
- صادق خرازی (معاون وزیر خارجه در دولت اصلاحات): «حقیقتا در ماجرای بنزین، بیخردی حاکم بود. مگر میشود بنزین را سه برابر کنید و قبلش هیچ آگاهی نداده باشید!؟ گاهی به شوخی میگویم مسئولین ما صبح به صبح که بیدار میشوند برنامهریزی میکنند که انقلاب را از بین ببرند و این مردمند که آن را حفظ میکنند».
- علی مطهری، نایب رئیسمجلس دهم: «حوادث آبان ۹۸ که بیشتر ناشی از بیتدبیری دولت بود، این خیال را در آمریکا پدید آورد که پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی کاهش یافته و وقت مناسبی برای ترور سردار سلیمانی است. قبل از آن، جرات این کار را به خود نمیدادند. البته با تشییع پرشکوه پیکر آن عزیز، واقعیت را دریافتند.»
- «عباس -ع» تحلیلگر روزنامه اعتماد: «دلار ۴۲۰۰ تومانی استخوانی در گلوی دولت (رئیسی) است»؛ «دو پوست موز زیر پای دولت است. اول ادامه دلار ۴۲۰۰ تومانی. دوم حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی. انتخاب کنید که کدام گام را برخواهید داشت؟».
۳) نیمه مرداد ۱۴۰۰، هنوز دولت جدید از مجلس رای اعتماد نگرفته بود. بنابراین جلسه دولت با حضور آقای رئیسی و کابینه دولت دوازدهم برگزار شد. دولتمردان در این نشست خبر دادند که بودجه کافی برای پرداخت حقوق کارکنان دولت در آن ماه وجود ندارد. آقای جهانگیری گفته بود «آقای رئیسی در شرایطی مسئولیت اداره دولت را برعهده گرفته که فشار آمریکاییها و مسائل منطقه، بسیار سخت شده است.
این شرایط کرونا، این شرایط خشکسالی؛ منابع کشور هم که ته کشیده، این هم شرایط دشوار بودجه، شرایط اقتصاد دشوار شده است». وزیران نیرو
و جهاد کشاورزی هم، گزارشهایی درباره ناترازیهای برق و نبود بودجه ارزی
2/3 میلیارد دلاری برای واردات گندم و روغن ارائه کرده بودند.
۴) برخی نتایج ۸ سال فعالیت دولت برجام، عبارت است از:
«۶ برابر شدن نقدینگی که از عوامل اصلی تورم است، شکستن رکورد 49/6 درصدی تورم در دولت هاشمی (کارگزاران) و رسیدن آن به
۵۲ درصد، ۶ تا ۹ برابر شدن قیمت مسکن و خودرو و سکه و ارز و بسیاری از اقلام دیگر، ۴ سال ثابت نگاه داشتن قیمت بنزین و
۳ برابر کردن ناگهانی آن، افزایش ضریب جینی (شکاف طبقاتی) از رقم کاهشی شده ۳۶۵ در سال ۹۲ به رقم ۴۰۹ در سال ۹۷، نابودی
۱۸ میلیارد دلار و ۶۰ تن طلا از ذخایر استراتژیک، واگذاری پرفساد نیشکر هفت تپه، ماشینسازی تبریز، هپکو اراک، آلومینیوم المهدی و پالایشگاه کرمانشاه، تعطیلی تولید و تحمیل تورم ۷۰۰ درصدی در بخش مسکن توسط وزیر اشرافی، معطلی پنجساله در قبال عهدشکنی غرب، و دو برابر شدن تحریمها با وجود هزینههای هنگفت برجام از جمله سپردن ۴۱ تعهد مخفیانه (خود تحریمی) به FATF و تعهد دادن برای کاهش استفاده از سوختهای فسیلی و کاهش نیروگاهسازی.
۵) اینها، تنها خسارات برآمده از غربگرایی نیست. اگر برخی محافل، صرفا با خوشخیالی نسبت به غرب، گرفتار نفوذ شدند، برخی دیگر از محافل غربگرا با نقشآفرینی در جنگ ترکیبی دشمن و اغتشاشات، خسارت دومی را هم وارد کردند که خاطره جنایات آنها در فتنه ۱۳۸۸ و دادن گرای تحریمهای فلجکننده به دشمن را زنده کرد. دقت کنید! رئیس جنبش کارآفرینان فرانسه، پس از آشوب ماه گذشته در فرانسه، به روزنامه «پاریزین» گفت: «آشوبهای ۶ روزه، بیش از یک میلیارد یورو
(۱.۰۹ میلیارد دلار) خسارت به اقتصاد فرانسه وارد کرد. این، غیر از خساراتی است که به صنعت گردشگری وارد شده است». اگر ۶ روز ناآرامی در فرانسه (بدون ضریب دهی خارجی و نقشآفرینی احزاب داخلی) موجب بیش از یک میلیارد دلار خسارت شده، پنج ماه (۱۵۰ روز) آشوبافکنی با هدایت آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و اسرائیل در سال گذشته، و هشت ماه (۲۴۰ روز) آشوبافکنی نیابتی غربگرایان در سال ۱۳۸۸، مجموعا چقدر خسارت برای اقتصاد ایران به همراه داشت؟! دستکم
۶۵ میلیارد دلار به خاطر آسیب مستقیم و چند برابر آن، به خاطر افزایش هزینههای ناشی از تحریم در طول این ۱۴ سال؟!
۶) متاسفانه در ارزیابی جهش تورم از اوایل مهر ۱۴۰۱، نسبت به نقش «آشوب ترکیبی»، غفلت یا تغافل صورت میگیرد. مزدوران غرب که بعدها برای جهش تورم اشک تمساح ریختند، همان بانیان آشوبها در سال گذشته بودند. کشته بودند و تعزیه میداشتند! ماموریت آنها برای ابتدای سال گذشته -با عنایت به وضعیتی که تحمیل کرده بودند- تدارک « تورم سه رقمی» بود اما چون موفق نشدند، فاز دوم را با اغتشاشات را کلید زدند. جهش قیمت ارز و التهابات ناشی از آن، یکی از عوارض تشدید این جنگ ترکیبی بود و این در حالی بود که اواسط آبان پارسال، صندوق بین المللی پول گزارش میداد: ایران با ذخائر ارزی ۱۲۲ میلیارد دلاری، سومین کشور بزرگ دارنده ذخایر ارزی در خاورمیانه، شمال آفریقا و آسیای مرکزی
(پس از عربستان و امارات) است.
۷) به چند آمار که گستره برخی ناترازیهای برجا مانده را بازنمایی میکند، عنایت کنید: کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیارد تومانی، جاروشدگی خزانه و پیشخور شدن بودجه ارزی سال ۱۴۰۰ تا تیرماه همان سال، انتشار ۲۰۰ هزار میلیارد تومان پول بیپشتوانه و انفجار نقدینگی، بدهی انباشته ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومانی، و سررسید اوراق فروخته شده به میزان ۵۳۲ هزار میلیارد تومان. در مقابل، فقط چند نمونه از حجم بدهیها و تعهدات تسویه شده توسط دولت فعلی را مرور کنید: تسویه
۲۷۰ هزار میلیارد تومان بدهی سود اوراق، تسویه ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی به صندوقهای بازنشستگی، اختصاص ۴۰ هزار میلیارد برای رتبهبندی معلمان و۵۴ هزارمیلیارد برای تسویه بدهی بانک مرکزی. تامین این هزینههای هنگفت (در کنار تامین بودجه عمومی) به واسطه افزایش درآمدهای نفتی و غیرنفتی انجام شده است.
احیای صادرات نفتی به میزان 1/5 تا 1/9 میلیون بشکه در حالی است که صادرات نفت در دولت برجام، تا زیر ۳۰۰ هزار بشکه هم سقوط کرد. دولت رئیسی با وجود کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیاردی، ۴۶۴ هزار میلیارد تومان از بدهیها و تعهدات دولت قبل را هم ظرف دو سال تسویه کرده. همچنین با وجود شرارتهای سال گذشته، نرخ رشد اقتصادی صفر شده در دهه ۹۰، به ۴ درصد رسیده است. این، یکی از نتایج شکستن حصار خودتحریمی در سیاست خارجی و تحول دیپلماسی تجاری است، هر چند که ظرفیتهای هنوز احیا نشده، دهها برابر فرصتهای احیا شده است.
۸) فهرست بلند موفقیتها که فقط چند نمونه آن گفته شد، مانع از دیدن ضعفها و آسیبها نیست. زحمات و خدمات چشمگیر در آواربرداری از سوءمدیریت دولت قبل و جبران بسیاری از ناترازیها، به جای خود محفوظ و مشکور؛ اما نباید غفلت شود که هدف نهایی، شیرین شدن کام مردم به ویژه طبقات مستضعف از جرعه زلال عدالت، و همچنین زمینه سازی برای استقرار احکام الهی است. مهمتر از رشد و رونق اقتصاد، تبعیضزدایی از برخی روندهای به ارث رسیده است. تکلیف مهمی که با وجود اصلاح برخی روندهای معیوب، هنوز بر زمین مانده، باز توزیع عادلانه فرصتها و منابع و امکانات، به شکلی است که به رانتسازی، تبعیض، شکاف اجتماعی، و فربهسازی گروههای فاسد و مفسد منتهی نشود. این مسئولیت دولت، دستگاه قضایی و مجلس، بدون اهتمام جهادی و برنامهریزی انقلابی برای مانعزدایی و معارضه با عوامل مزاحم ادا نخواهد شد. مبارزه با تبعیضات و رانتها، بهاندازه فعالیتهای ایجابی برای رونق اقتصاد و افزایش درآمدهای عمومی اهمیت دارد، بلکه مهمتر است. رونق اقتصاد، ابزار است و هدف نهایی، عدالت اجتماعی است. برای تامین این هدف، باید قاطعانه با دو طیف «رانت طلب»، و
«جریان معاندِ همسو با دشمن در عرصههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی» مبارزه کرد
۹) برخی موسسات و شرکتهای پردرآمد در دو عرصه عمومی و دولتی، همچنان در اختیار مدیران ناهمسو با مواضع عدالت خواهانه دولت و انقلاب اسلامی قرار دارند، یا حتی برخی مدیران آنها تغییر کردهاند، اما روندهای قبلی در زمینه رانتسازی و تامین مالی محافل معاند، همچنان ادامه دارد. سخن از صدها هزار میلیارد تومان منابع ملی است که به حلقوم اشرافیت معارض با آرمانهای انقلاب سرازیر شده و بستر پرورش فتنههای بزرگ علیه انقلاب و مردم بوده است. باید ریشه این بده- بستان و زالوصفتی برآمده از اشرافیت غربگرا را خشکاند.
۱۰) موضوع مهم دیگر، تامین امنیت اخلاقی و آسایش روانی جامعه، و رشد فضائل انسانی است. دستگاهها نمیتوانند بدون تامین قانونمندی، مسئولیتپذیری و سلامت در حوزههای پردازش افکار عمومی، ادعا کنند در تراز مسئولیت در جمهوری اسلامی کار میکنند. نقش وزارت خانههای ارشاد، ارتباطات، علوم، و آموزش و پرورش منحصر به فرد است. نه به آن سیاستزدگی دولتهای غربگرا که حتی مدیران ورزشی و مدیران وزارت علوم و رؤسای دانشگاهها و ارشاد و آموزش و پرورش و... را از میان چهرههای کار کشته سیاست باز انتخاب میکردند، و نه به ضعف تشخیص در میان برخی مدیران فعلی که رفتارشان، حاکی بیگانگی با شرایط عمومی کشور و جبههبندی دوستان و دشمنان انقلاب است. از همین منفذ هم هست که شبکههای نفوذ، تحریف و معارضه، مجال فعالیت افسار گسیخته و حتی تامین مالی از سوی برخی موسسات و شرکتهای بزرگ را پیدا میکنند.
گزارش مستند کیهان به مناسبت روز خبرنگار
خبرنگارانی که برای وطن جان دادند و خبرنگارانی که وطنفروشی کردند
سرویس سیاسی-
در کنار خبرنگارانی که با سوءاستفاده از موقعیت خود به ملت ایران خیانت کردند، قاطبه جامعه خبرنگاری ایران به رسالت حقیقی خود پایبند بوده و به ملت خود خدمت کرده و میکنند. جامعه خبرنگاری ایران مفتخر است که نهتنها با روشنگری و آگاهسازی افکار عمومی به مردم و نظام اسلامی خدمت کرده است، بلکه در این راه شهدایی نیز تقدیم کرده است.
روز خبرنگار، بهانهای است برای سخن راندن در باب شغلی که همواره در کنار واژگانی چون «آگاهی» و «حقیقت» توصیف میشود و شرافتش را نیز در همنشینی با این واژگان به دست آورده است. مرسوم است که در این روزها همه ازجایگاه رفیع و ارزش والای این شغل شریف میگویند و نطقهای رسا و متنهای بلندی در این باب تولید میشود. اما در گزارش پیشرو قصد داریم فارغ از گزارههای کلیشهای – هرچند که بسیاری از آنها صحیح هستند – نگاه متفاوت و عمیقتری به خبرنگاری داشته باشیم. آن هم به بهانه قرار گرفتن در عصری که این حرفه در آن اهمیتی بیش از هر زمان دیگر یافته است.
با شعار بیطرفی نباید به ارزشها پشت کرد
گفته شد که خبرنگاری در ارتباط با مفاهیمی چون «آگاهی»، «حقیقت» و «روشنگری» تعریف میشود. واژگانی زیبا و روحنواز که هر انسان پاکسرشت به آنها تمایل دارد. اما معالاسف در جهانی زندگی میکنیم که بسیاری از اعمال پلید و غیرانسانی در نقاب مفاهیم زیبا و مقدس بروز مییابند. مستکبرین و جنایتکاران عالم همواره به نام آزادی، دیگران را به زنجیر میکشند، به نام عدالت، بزرگترین تبعیضها را بنیان مینهند، به نام حقوق بشر، انسان را از اساسیترین حقوق خود محروم میکنند و به نام انسانیت، حیوانیترین اعمال را مرتکب میشوند. بنابراین ضروری است که حدود و ثغور این مفاهیم تعیین شود. باید روشن گردد حقیقت چیست؟ چگونه به دست میآید؟ و در بیان آنچه بایستهها، شایستهها و نبایستههایی وجود دارد؟
اینجاست که نقش مبانی معرفتی برای خبرنگار روشن میشود. در حقیقت خبرنگار مانند هر انسان دیگر، دارای جهان بینی و مجموعهای از باورها و ارزشهاست که وقایع را از پنجره آن مینگرد و آن گاه برای دیگران روایت میکند. از همین نکته میتوان دریافت که «بی طرفی» در حرفه خبرنگاری آنگونه که برخی میپندارند، اساسا وجود ندارد. البته که خبرنگار باید خود را از قید و بند وابستگی به احزاب و گروههای سیاسی قدرتطلب برهاند و در خدمت صاحبان ثروت و قدرت نباشد. اما نمیتواند خارج از چارچوب باورها و ارزشهایی که به آنها معتقد است، عمل کند. امروزه شاهدیم که برخی در لباس خبرنگاری و با شعار بیطرفی، به ارزشها پشت میکنند و حق و باطل را به رسمیت نمیشناسند. حال آنکه نمیدانند خود در چارچوب «ضدارزشها» عمل میکنند و در خدمت جبهه باطلاند.
آمریکا حقوق روزنامه نگاران کشورهای دیگر را
پرداخت میکند!
امروزه بر کسی پوشیده نیست که رسانهها در تغییر و تحولات اجتماعی و فردی انسانها نقش تعیینکنندهای دارند. رسانهها تعیین میکنند که حوادث چگونه برای مردم روایت شود. مردم چه چیزی را بشنوند و چه چیزی را نه. توجهشان به کدام ابعاد از یک حادثه جلب شود و کدام ابعاد و زوایا را نادیده بگیرند. ازهمین روست که صاحبان زر و زور و تزویر در جهان امروز ما، توجه ویژهای به رسانه و اصحاب رسانه دارند. امروزه بزرگترین امپراطوری رسانهای جهان که مجموعه به هم پیوستهای از رسانههای متنی،صوتی و تصویری ریز و درشت است، در کنترل تعداد معدودی از افراد قدرتمند وفادار به جهانبینی غرب قرار دارد که برای «چگونه فکر کردن» مردم تصمیم میگیرند. این امپراطوری رسانهای نه تنها افرادی را به صورت رسمی و آشکار در خدمت خود دارد، بلکه برای توسعه نفوذ خود حتی از خبرنگارانی که در کشورهای دیگر فعالیت میکنند نیز استفاده میکند.
اظهارات رابرت. اف. کندی، وکیل، نویسنده و برادرزاده رئیسجمهور پیشین آمریکا تنها یکی از اسنادی است که این موضوع را فاش میکند. وی چندی پیش تصریح کرده بود: « آمریکا تقریباً در همه کشورهای جهان بودجه روزنامهنگاری را تأمین میکند. صاحب روزنامه است. هزاران روزنامهنگار را در لیست حقوق و دستمزد خود دارد. آنها قرار نیست این کار را در ایالات متحده انجام دهند.»
رسانهها، جرقه آغاز اغتشاشات 1401
کشور ما از زمان پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در سال 57، با سیل فزاینده دشمنیها و دسیسهها از سوی استکبار جهانی مواجه بوده است. این دشمنیها هرچند در مقاطعی به صورت جنگ سخت یا نیمه سخت بروز یافته است، اما از روزهای نخستین پیروزی انقلاب و حتی پیش از آن، به صورت جنگ روانی و تبلیغاتی وجود داشته است.
با این حال، در یک دهه اخیر و پس از رشد سریع فناوری و توسعه بسترهای ارتباط جمعی و البته روند فزاینده قدرتمندشدن جمهوری اسلامی، جنگ تبلیغاتی و رسانهای تشدید و توسعه یافته است. تا جایی که ایران به کانون اصلی تهاجم رسانهای غرب بدل شده است.
در حوادث پاییز سال 1401، دشمنان ملت ایران یک جنگ ترکیبی و بیسابقه را علیه مردم و نظام جمهوری اسلامی آغاز نمودند. این جنگ هرچند ابعاد گوناگونی داشت، بعد رسانهای آن بسیار پررنگ بود. چه آنکه جرقه آغاز این جنگ ترکیبی، انتشار اخباری دروغ و روایتهایی جهتدار پیرامون فوت دختری جوان بود. نکته قابل توجه در این میان این بود که علاوهبر رسانههای معاند خارجی مانند بیبیسی فارسی، ایراناینترنشنال و... برخی رسانههای داخلی نیز که به طیف موسوم به اصلاحات وابستهاند، در تحریک و تهییج مردم نقش بسزایی داشته و حتی جلوتر از رسانههای بیگانه عمل نمودند.
خبرنگارانی که بر آتش جنگ ترکیبی علیه کشور دمیدند
پس از شکست مفتضحانه دشمن در جنگ ترکیبی سال گذشته، وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه بیانیه مشترکی را منتشر کردند که در قسمتی از آن به همکاری عامدانه و آگاهانه برخی خبرنگاران با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه اشاره شده بود. در بیانیه مذکور آمده بود: «آمریکاییها به منظور جذب افراد مورد نظر خود، شبکهسازی از آنها و انتقال ایدههای مبتنی بر ایجاد تغییرات اجتماعی در چارچوب اهداف پیشگفته، دورههای آموزشی متعددی را در کشورهای ثالث و بعضاً به صورت برخط برگزار نمودهاند... متولی دورههای مذکور وزارت خارجه آمریکا میباشد که از حمایت کامل سرویس جاسوسی C.I.A و تعداد معتنابهی از مؤسسات، بنیادها، دانشگاهها و اندیشکدههای بهاصطلاح غیردولتی استفاده مینماید. اطلاعات موثق حاکی است که رژیم غاصب صهیونیستی و تعدادی از کشورهای اروپایی، جملگی ذیل هدایت سیا با این پروژه همکاری مینمایند.»
در بخش دیگری از این بیانیه تصریح شده بود: «انتشار اولین عکس از مرحومه امینی روی تخت بیمارستان توسط «ن.ح» صورت گرفت که از آموزش دیدگان همین دورهها در خارج از کشور بود. او با استفاده از پوشش خبرنگاری از اولین افرادی بود که در بیمارستان حضور و استقرار یافته، به تحریک بستگان متوفی و ارسال اخبار جهتدار پرداخت. همچنین است اقدامات «الف.م» که با استفاده از همان پوشش با حضور فوری در شهرستان سقز، به تحریک اطرافیان مرحومه، کارگردانی برخی صحنهها و انعکاس اخبار و تصاویر جهتدار از مراسم تشییع، تدفین و تجمعاتِ شکلگرفته در آن شهر به ایفای مأموریت پرداخت. این فرد نیز آموزشدیده دورههای رژیم مافیایی آمریکا در کشورهای خارجی
است.»
به فاصله کمی پس از انتشار بیانیه، مشخص شد که دوخبرنگار مذکور، نیلوفر حامدی و الهه محمدی از روزنامههای شرق و هممیهن بودند که ضمن همکاری با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه، بر آتش جنگ ترکیبی علیه ملت ایران دمیدند. جنگی که در آن، آرمان علیوردی و روح الله عجمیان زیر شکنجه به شهادت رسیدند، زن و کودک بیگناه در شاهچراغ شیراز در خون خود غلتیدند، اقلیتی بیمنطق و خشونتطلب فرصت جولان یافتند و خسارتهای مادی و معنوی فراوانی به کشور تحمیل شد.
دفاع تمام قد به جای اعلام برائت!
پس از بازداشت دو خبرنگار مذکور، در حالی که انتظار میرفت صاحبان رسانههای اصلاحطلب شرق و هم میهن، اقدامات آنها را محکوم و از آنها برائت جویند، بالعکس به حمایت تمامقد از آنها پرداختند و اقدام دستگاه قضایی در بازداشت متهمین به همکاری با دولت متخاصم آمریکا را محکوم کردند! از آن زمان تاکنون، سلسله اقداماتی در حمایت از ن.ح و ا.م در جریان است که شاخهای از آن در خارج و شاخهای دیگر در داخل دنبال میشود.
مدعیان اصلاحات در کشور البته برای دفاع از دو متهم مذکور، دلیل عقلپسند یا مدرک محکمهپسند ندارند، آنچه بیان میشود تنها این است که «خبرنگاری جرم نیست» و «جای خبرنگار زندان نیست»! آنها سعی میکنند اینگونه القا کنند که ن.ح و ا.م در راستای رسالت خبرنگاری خود که آگاه سازی افکار عمومی است گام برداشتهاند و برای تعهد خود به حقیقت بازداشت شدهاند! در واقع این همان فریبی است که در ابتدای گزارش به آن اشاره شد: پنهانشدن پشت واژههای مقدس، اینبار برای سرپوش گذاشتن بر وطنفروشی!
پیشینه جاسوس-خبرنگارها در ایران
در حقیقت حرفه خبرنگاری با وجود تمام ارزش و شرافتی که داراست، به خاطر ویژگیها و دسترسیهای خاص خود همواره مورد توجه سرویسهای جاسوسی و امنیتی بوده است. در کشور ما نیز فعالیت جاسوسانی در پوشش خبرنگار مسبوق به سابقه است و تنها به نمونههایی از آن اشاره میشود.
جیسون رضائیان
جیسون رضاییان، خبرنگار واشنگتن پست اواخر تیرماه سال ۹۳ توسط مأموران امنیتی در تهران به جرم جاسوسی بازداشت شد. از جمله مهمترین اتهامات ضدامنیتی رضائیان، نفوذ در اماکن مهم دولتی و افشای برنامههای ضدتحریمی ایران از جمله هویت واسطههای تجاری و ماهیت شرکتهای همکار ایران در فرآیند دور زدن تحریمها و جاسوسی از برنامه هستهای کشور بود.
بر اساس کیفرخواست صادره، دسترسی و جمعآوری اطلاعات طبقهبندی شده، همکاری با دول متخاصم و نوشتن نامه به اوباما رئیسجمهور آمریکا و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران از جمله اتهامات جیسون رضائیان بود.
نازنین زاغری
نازنین زاغری از جمله جاسوسانی است که در پوشش خبرنگار برای انگلیس در ایران جاسوسی میکرد و به همین جرم دستگیر شده بود. دستگیری زاغری در سال ۹۵ منجر به دستگیری ۵۰ نفر از عوامل جاسوس انگلیس در ایران شده بود و به این شکل یکی از مهلکترین ضربهها به سرویس اطلاعاتی بریتانیا با دستگیری زاغری وارد شد.
زاغری مسئول شبکهسازی ام آی ۶ و وزارت خارجه انگلیس در جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا بود که در شبکهسازیهای جاسوسی تحت پوشش خبرنگار و شکلدهی به انقلابهای رنگی در برخی کشورها نقش فعالی داشته است.
رضا رفیعی فروشانی
رضا رفیعی فروشانی، روزنامهنگار و نماینده سابق مجله تایم در ایران بود که در اوایل تیرماه سال ۸۸ توسط نیروهای مدافع امنیت به اتهام جاسوسی دستگیر شد. وی به اقدام علیه امنیت ملی کشور از طریق جاسوسی به نفع بیگانگان و اجانب، تلاش در جهت راهاندازی شبکههای غیرقانونی ماهوارهای خصوصی و برقراری ارتباط با عناصر وابسته به سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و امارات متحده عربی متهم شده بود.
رفیعی پس از انتخابات 88 با حضور مستقیم در اغتشاشات، گزارش لحظه به لحظه حوادث و آشوبهای تهران را از طریق تصویربرداری بهوسیله تلفن ماهوارهای، ایمیل و فیسبوک به خارج از کشور و به عناصر و عوامل سرویسهای جاسوسی آمریکا و امارات متحده عربی منتقل میکرد.
شهدای خبرنگار، ایثار خون در مسیر مجاهدت قلم
اما در کنار خبرنگارانی که با سوءاستفاده از موقعیت خود به ملت ایران خیانت کردند، قاطبه جامعه خبرنگاری ایران به رسالت حقیقی خود پایبند بوده و به ملت خود خدمت کرده و میکنند. جامعه خبرنگاری ایران مفتخر است که نهتنها با روشنگری و آگاهسازی افکار عمومی به مردم و نظام اسلامی خدمت کرده است، بلکه در این راه شهدایی نیز تقدیم کرده است. به مناسبت روز خبرنگار نام تعدادی از شهدای شاخص خبرنگار به همراه شرح مختصری از زندگیشان ارائه میگردد.
شهید محمود صارمی
محمود صارمی سال ۱۳۴۷ در شهرستان بروجرد متولد شد. شهید محمود صارمی در سال ۱۳۷۰ جذب خبرگزاری جمهوری اسلامی شد و بعد از پنج سال تلاش و فعالیت، به خارج از کشور اعزام و مسئولیت دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی را در مزارشریف برعهده گرفت.
شهید محمود صارمی مرداد ماه ۱۳۷۷به همراه هشت دیپلمات ایرانی در مزار شریف افغانستان از سوی گروه طالبان مورد حمله قرار گرفته و به شهادت رسیدند.
شهید حسن باقری
غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری ۲۵ اسفند سال ۱۳۳۴ش در خانوادهای مذهبی در حوالی میدان خراسان تهران چشم به جهان گشود.
شهید حسن باقری در سال ۱۳۵۸ فعالیت خود را در روزنامه جمهوری اسلامی در زمینههای فرهنگی و سیاسی شروع کرد. در طول این مدت با توجه به دعوت سازمان ملل، بهعنوان خبرنگار از طرف این روزنامه به مدت ۱۵ روز به لبنان و اردن سفر کرد و از از اوضاع نابسامان مسلمانان در آن منطقه گزارشی جامع تهیه نمود.
او در نخستین روزهای سال ۱۳۵۹ در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استخدام شد و نام مستعار حسن باقری را برای خود انتخاب کرد و در قسمت اطلاعات سپاه وظیفه شناسایی گروهکهای وابسته و منحرف را برعهده گرفت.
در ۹ بهمن سال ۱۳۶۱ کمی قبل از شروع عملیات مقدماتی والفجر، حسن باقری همراه با گروهی از اعضای سپاه پاسداران، در منطقه فکه و در حالی که مشغول به انجام عملیات شناسایی در سنگر دیدهبانی بود در اثر برخورد گلوله خمپاره دشمن به شهادت رسید.
شهید سیدمرتضی آوینی
شهید سیدمرتضی آوینی در سال 1326 در شهر ری، در جنوب تهران متولد شد.روایت فتح یک مستند ماندگار و مادام العمر از جنگ ایران و عراق بود که بر زندگی روزمره سربازان ایرانی تمرکز داشت. این مجموعه شامل پنج سری بود و به جنبههای معنوی جنگ میپرداخت. این فیلم «یک تجربه معنوی مادام العمر» را از طریق روایت ایدئولوژیکی خود به تصویر کشید.
آوینی در 20 فروردین 1372 بر اثر انفجار مین در فکه، در شمال غربی استان خوزستان، بر اثر ترکش مین به شهادت رسید. پیکر شهید سید مرتضی آوینی ۲۲ فروردین با حضور مقام معظم رهبری و هنرمندان و نویسندگان تشییع و در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.
شهید محسن خزائی
شهید محسن خزائی در پانزدهم آذرماه سال ۵۱ درخانوادهای مذهبی که ذاکر اهل بیت بودند به دنیا آمد.
او در سال ۷۴ به عنوان متصدی صدا فعالیت خود را در صدا و سیما آغاز کرد و به خاطر شور و نشاط خاصی که در برنامههای جوان ایجاد میکرد و با جوانان ارتباط زیادی داشت مدیر باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان شد.
وی پس از فعالیتهای تخصصی و حرفهای خبر، عشق دفاع ازحرم او را به سوریه کشاند او درسوریه بعد از هر گزارش خبری خود، در بین رزمندگان مقاومت مداحی اهل بیت(ع) میکرد.
شهید محسن خزایی برای پوشش آخرین وضع میدان نبرد و پیشروی رزمندگان در منطقه منیان در غرب شهر حلب سوریه حضور داشت که تروریستها با خمپاره این گروه را مورد حمله قرار دادند. شهید خزایی در حین تهیه گزارش در بیست و دوم آبانماه 1395 در منطقه عملیاتی حلب در اثر اصابت ترکش ناشی از انفجار خمپاره به ناحیه سر به شهادت رسید.
شهیدهادی باغبانی
شهید مدافع حرم «هادی باغبانی» شهریور 1362 در روستای دار بدین روشن بهنمیر، از توابع شهرستان بابلسر دیده به جهان گشود.
شهیدهادی باغبانی در سنین بزرگسالی مسیر خبرنگاری و مستندسازی را انتخاب کرد و به دلیل علاقهمندی که به هنر و بخصوص مستندسازی داشت موجب شد تا در راه مستند سازی جنگ گام بردارد. او سابقه چند سال فعالیت مستندسازی در حوزه هنری، روایت فتح و صداوسیما را داشت و این سالها با اتحادیه رادیو تلویزیونهای اسلامی همکاری میکرد که حاصل آن ساخت 22 فیلم مستند بود.
شهید باغبانی در دومین سفر خود به سوریه در تاریخ 28 مرداد 92، با شدت گرفتن درگیری میان گروههای تکفیری با نیروهای سوری در مناطق شهر دمشق بهدست تروریستهای تکفیری جبهه النصره و جنایتکاران سلفی به شهادت رسید.
شهید سیدحسن شاهچراغی
سیدحسن شاهچراغی نهم بهمن سال ۱۳۳۱ هجری شمسی در یکی از محلههای قدیمی شهر «دامغان» کودکی از خانواده سادات پا به عرصه هستی گذاشت.
پس از دوران مدرسه اطرافیان او به ذلیل هوش و استعدادی که داشت، به رفتن دانشگاه و درآمدزایی تشویق کردند اما او راه بزرگان خاندان خود را پیش گرفت و به حوزه علمیه رفت. او در مبارزه با طاغوت از سطحینگری به طور جدی اجتناب میکرد و میگفت باید تخت پایههای نظام کفر را در افکار و اندیشهها در عرصه فکر و فرهنگ بشکنیم تا زمینه تخریب نظام ظلم فراهم گردد و لذا در این راستا تلاشهای قابل توجهی داشت.
وی پس از پیروزی انقلاب به عنوان یکی از مشاوران و مسئول دفتر شهید آیتالله قدوسی در دادستانی انقلاب مشغول به کار شد، سپس از سوی مردم دامغان به نمایندگی مجلس برگزیده شد. تا در آذر ماه سال 61، مسئولیت مؤسسه کیهان را پذیرفت. در اول اسفندماه سال 1364 ه.ش به اتفاق همراهانش با سقوط هواپیما به وسیله متجاوزان بعثی در آسمان خوزستان، به همراه چهل نفر از همراهان خود صعود الیالله را نائل شد و عاقبت به آرزویش
رسید.
شهید کاظم اخوان
کاظم اخوان در سال ۱۳۳۸ در سالروز ولادت امام کاظم(ع) چشم به جهان گشود.
او همانند بسیاری از همدورهایهایش در صفوف مبارزات انقلابیون حضور داشت. همین شور واشتیاق با او همراه بود تا اینکه با آغاز جنگ تحمیلی به اهواز شتافت. او در ستاد جنگهای منظم عضو شد و مقطعی را در کنار شهید مصطفی چمران به دفاع از میهن پرداخت. شمار عملیاتهایی که او در کنار شهید چمران بوده به عدد ۷۰ میرسد. در همه این عملیاتها علاوهبر سلاح، دوربین عکاسی و فیلمبرداری در دست داشت. تکاپوی او در جهاد چمران را متوجه او ساخته بود. به همین سبب همرزمانش اخوان را «رزمنده عکاس» خطاب میکردند.
تیر ۱۳۶۱ بود که رژیم صهیونیستی به لبنان حمله گسترده زمینی، هوایی و دریایی کرد. اخوان تصمیم گرفت به لبنان برود و از آنجا عکاسی کند. قبل از ورود به بیروت، در پست بازرسی نیروهای فالانژ وابسته به صهیونیستها، در ۱۴ تیر ۱۳۶۱ و در توطئه مشترک صهیونیستها و فالانژها ربوده شد و از آن تاریخ تاکنون، وضعیت حیاتی او نامعلوم است. این عکاس هنرمند مشهدی به همراه احمد متوسلیان به این سفر بیبازگشت رفت که سرنوشت مشترکی پیدا کردند. هنوز همه دوستدارانش چشم انتظار خبری از او و همراهانش هستند.
شهید عبدالرسول مصطفایی
شهید رسول مصطفایی متولد ۱۳۳۷ در آبادان، از مبارزان نوجوان قبل از انقلاب و گوینده تلویزیون بعد از انقلاب بود.
خبرنگار رزمندهای که از ابتدای جنگ با وجود اصرار برخی از افراد در صدا و سیمای مرکز و استان فارس، حضور در جبهه را بر ماندن ترجیح داد و همراه با نیروها و هستههای مردمی خرمشهر و آبادان با امکانات خیلی کم، جلوی نیروهای عراقی مقاومت کرد.
شهید مصطفایی همزمان با مبارزه و حضور در میان مردم، با دوربینی ساده و ضبط صوتی کوچک به مصاحبه با رزمندگان و تهیه و ارسال اخبار جنگ مشغول بود.