هدایت شده از حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺این پیشگو را که ۴۰ سال پیش در جمع رزمندگان لشکر ۴۱ثارالله و کنار شهید سليمانی ایستاده و با قاطعیت امروز را پیشگویی میکند را آیا میشناسید؟
هدایت شده از حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
Video from محسن ربانی
هدایت شده از حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
در «کافی» از حضرت صادق (علیه السلام) نقل شده که: «هیچ مؤمن و کافری نیست که در هنگام ظهر نزد خانواده خویش حاضر نگردد. وقتی مؤمن خانواده اش را در حال انجام اعمال صالح می بیند، خداوند را حمد گوید و وقتی کافر، خانواده خویش را در حال انجام اعمال صالح ببیند بر آنان غبطه خورد»
هدایت شده از حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
هارت و پورتهای این دوتا علیه ایران یادتون هست؟ا اینم آخرین مواضع شون:
نتانیاهو: «همه چیز در اسرائیل در حال نابودی است» ترامپ: «به یک «ملت گدا» تبدیل شدهایم؛ آمریکا به زانو درآمده است»
راستی یادتون هست اصلاح طلبان و اعتدالیون چقدر از این دوتا میترسیدند و میترساندند!؟
هدایت شده از حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
هدایت شده از حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
السّلام علیک یا بقیّه الله:
بسم الله الرحمن الرحیم
💠#حدیث_روز 💠
🏴 حال و هوای پیشوای هفتم شیعیان در آغاز ماه محرم
🔻امام رضا علیهالسلام:
كانَ أبي إذا دَخَلَ شَهرُ المُحَرَّمِ لايُرى ضاحِكا... فَإذا كانَ يَومُ العاشِرِ كانَ ذلِكَ اليَومُ يَومَ مُصيبَتِهِ و حُزنِهِ و بُكائِهِ
◼️ چون ماه محرّم میرسيد، كسى پدرم را خندان نمی ديد ... چون روز دهم فرامیرسيد آن روز، روز سوگوارى و اندوه و گريه او بود.
📚 وسائل الشيعه: ج ۱۰، ص ۵۰۵
•┈┈••✾••┈┈•
امام صادق(علیه السلام) :
هرکس در ایام عزای جد ما حسین
(علیه السلام) بر سر در خانه ی خود پرچم مشکی🏴 نصب نماید🏴 مادرم حضرت زهرا(سلا م الله علیه) هر روز او و اهل خانه را دعا میکند
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*✅ چون در آستانه ی ورود به ماه محرم هستیم این 3⃣ ذکر حسینی رو همیشه به خاطر بسپار💯*
*🎤 حجت الاسلام رفیعی*
🛑🏴شماره تلفن حرم امام حسین علیه السلام
🔹شماره تلفن (1640) مستقیم به میکروفن ضریح امام حسین(ع) وصله هر درد دلی دارید به آقا بگید.
(بدون پیش شماره است) رایگان، تا آخر شب وصله
التماسدعا
🕌 اخبار قم را ابتدا اینجا ببینید
http://eitaa.com/joinchat/3298492416Cc8880c401c
اولین و بزرگترین رسانه قمیها☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 روضه یک دقیقه ای
🔹یتیمی که از غصه دق کرد ...
🎙حجت الاسلام عالی
🕌 اخبار قم را ابتدا اینجا ببینید
http://eitaa.com/joinchat/3298492416Cc8880c401c
اولین و بزرگترین رسانه قمیها☝️
هدایت شده از حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
*مقبل کاشانی*
شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده.
هر وقت سایر افراد کربلا می رفتند اشک حسرت می ربریخته و آرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته.
یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا.
در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان، قافله رو تاراج میکنند.
یک عده از افراد بر میگردند کاشان.
یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن .
اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری.
از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده. دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت.
با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه.
همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه.
چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرّم از راه رسید .
مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرّم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد ….
همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرّف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن.
*مقبل میگه* ؛ با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند .
یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت .
پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم .
در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود .
از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم .
گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند.
*مقبل میگه* : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید.
ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد.
حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت
حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود.
حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان.
و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش :
*کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا*
*در خاک و خون طپیده میدان کربلا*
*گر چشم روزگار بر او زار میگریست*
*خون میگذشت از سر ایوان کربلا*
*نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک*
*زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا*
*از آب هم مضایقه کردند کوفیان*
*خوش داشتند حرمت مهمان کربلا*
*بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید*
*خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا*
*زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد*
*فریاد العطش ز بیابان کربلا*
- اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد …
حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود :
ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان .
*محتشم ادامه داد :*
*روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار*
*خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار*
- در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید.
محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود ؛
باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده.
محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله :
*این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست*
*وین صید دست و پا زده در خون حسین توست*
*این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی*
*دود از زمین رسانده به گردون حسین توست*
*این ماهی فتاده به دریای خون که هست*
*زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست*
- با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند.
و مَلَکی این شعر محتشم را میخواند:
*خاموش محتشم که دل سنگ آب شد*
*بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد*
*خاموش محتشم که از این حرف سوزناک*
*مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد*
- محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد.
پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت.
*مقبل میگوید* : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود .
مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند.
*مقبل گوید* رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم مقام محتشم از من خیلی بالاتر است. شروع کردم به خواندن اشعارم:
*نه ذوالجناح دگر تاب استق
هدایت شده از حوزه علمیه امام جعفر صادق( علیه السلام)
امت داشت*
*نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت*
*هوا زجور مخالف چو قیرگون گردید*
*عزیز فاطمه از اسب سر نگون گردید*
*بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد*
*اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد*
تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها
غش کرد .
مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود .
ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد :
ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد .
مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم .
فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند.
سلام
لطفا بعنوان صدقه جاریه و هدیه به روح تمام گذشتگان از مؤمنین و مومنات بی وارث و بد وارث بویژه شهدای گمنام بخصوص گردان عمار و سیدالشهدا و شهدای مدافع حرم. انتشار دهید
*التماس دعا*