eitaa logo
معارج
72 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
457 ویدیو
48 فایل
امام خميني(ره): #تربيت انسان از #حكومت و #انقلاب هم مهمتر است. کانال اطلاع رسانی حوزه ۳۶۴ حضرت رقیّه سلام الله علیها ناحیه حیدر کرار علیه السلام شهر پرند استان تهران ارتباط با مدیر کانال 👈 @siyane_313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از معارج
🦋🦋🦋 🦋🦋 🦋 💭🎊 🕊🍃 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🌸 با کمترین زمان و بهترین آموزش 🎞 آموزشی طرز تهیه غذا تولید نمایید🕊 و بفرستید به آیدی زیر 👇🌸 🆔️ @siyane_313 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🍭 یادآوری : 🍬 تا روز سه‌شنبه‌ ۲۱ بهمن ماه ۹۹ ساعت ٢٢:٠٠ وقت دارید که‌ کلیپ‌هاتون رو بفرستید ... 🍬 دقت داشته باشید کلیپ‌هاتون بدون حضور فرد آموزش دهنده باشد . 🍬 زمان کلیپ‌ها ۳ تا ۵ دقیقه باشد . 🍬 به قید قرعه سه نفر از شرکت کننده ها جایزه میگیرند 🎁🤩❤️ منتظر کلیپ‌هاتون هستیم 😇💙 🦋 🦋🦋 🦋🦋🦋
معارج
🦋🦋🦋 🦋🦋 🦋 💭🎊 #مسابقه_آشپزی 🕊🍃 #دهه_فجر 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🌸 با کمترین زمان و بهترین آموزش 🎞 #کلیپ آموز
سلام و عرض خدا قوت 🌹 بنا به درخواست دوستان ، مبنی بر تمدید زمان مسابقه به اطلاع می رسانم مهلت ارسال کلیپ‌های مسابقه آموزش آشپزی تا روز پنج‌شنبه ۳۰ بهمن ماه تمدید می‌شود .
سلام و عرض خداقوت و تبریک ایّام مبارک رجب با تشکر از بزرگوارانی که کلیپ‌هاشون ارسال کردند 😊🌹 برای مسابقه آشپزی عزیزانی که هنوز کلیپ‌هاشون رو ارسال نکردند ، تا پنجشنبه بیشتر فرصت نیست. بشتابید که منتظر کلیپ‌های زیبای آشپزی‌تون هستم.😋 ان‌شاءالله امشب چندتا از کلیپ‌های ارسالی رو در کانال قرار میدم،تا شما عزیزان نیز از آموزش‌های زیبا و خوشمزه 😋 دوستان بهره ببرید. با ما همراه باشید 😊💐💐
8.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 آموزشی طرز تهیه غذای خوشمزه 😋 سالاداولویه 😋😋 با اجرای خوب دختر گُل‌مون نازنین بهارلو متربی حلقه نوجوان سطح ۱ پایگاه حضرت زینب سلام‌الله‌علیها . سرگروه:خواهر اکبری 🔶️ البته یکی از شرایط مسابقه عدم حضور در فیلم تولید شده بود 😉😉😊
13.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 🎞 آموزشی هنرمندانه 😍 طرز تهیه غذای خوشمزه 😋 بادمجون شکم‌پر 😋😋 تهیه شده توسط خواهر بزرگوارم خانم ریحانه محمدی مسئول تعلیم و تربیت پایگاه و متربی حلقه نوجوان سطح ۲ پایگاه شهیده افضل . سرگروه : خواهر سنجابیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔘 بخش‌هایی از کتاب مرور برخی از برنامه‌های نفوذ و جاسوسی انگلیس در ایران 🔸 قسمت ششم : انگلیس و هولوکاست ایرانی 👇👇
حدود یک قرن قبل،یعنی طی سال‌های ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ با وجود اعلام بی‌طرفی ایران در جنگ جهانی اول،اما بیشترین آسیب از این جنگ ویرانگر نصیب ایران شد.ناباورانه باید گفت که حدود نیمی از جمعیت کشور ما قربانی مطامع کشورهای بزرگ و استعمارگر آن دوران شدند.اسناد این قتل عام حدود ۹ میلیون‌نفری همچنان در ردیف اسناد طبقه‌بندی شده و سری انگلستان قرار دارد و این کشور هنوز هم از انتشار آن‌ها ممانعت می‌کند! کتاب "قحطی بزرگ" نوشته دکتر محمد قلی مجد، یکی از منابع انگشت شمار موجود درباره هولوکاست ۹ میلیون نفری ایرانیان بوده و با استناد به اظهارات شاهدان و برخی اسناد تاریخی نوشته شده است که خلاصه‌ای از آن اشاره می‌شود: در زمان آغاز جنگ جهانی اول،وضعیت داخلی ایران بسیار متزلزل بود.اوضاع آشفته و نابسامان اقتصادی و سیاسی و مداخله بدون حد و مرز قدرت‌های خارجی،ایران را تا آستانه یک دولت ورشکسته پیش برد. هشت روز پس از تاجگذاری احمدشاه قاجار که ۱۸ ساله بود،جنگ جهانی اول آغاز شد و مستوفی‌الممالک،نخست وزیر ایران رسماً موضع بی‌طرفانه ایران را اعلام نمود.با وجود اعلام بی‌طرفی ایران،نیروهای متخاصم انگلیس و روس از نقاط مختلف وارد کشور شدند. @salehinhoze قسمت ششم : انگلیس و هولوکاست ایرانی
دولت عثمانی نیز با بهانه تراشی در مورد حضور نیروهای روس در آذربایجان،از مرزهای شمال غرب،نیروهای خود را وارد کشور کرد. قوای روس در شهرهای آذربایجان،اردبیل،قزوین و انزلی،حضور داشتند و بخش‌هایی از جنوب کشور از جمله بوشهر و بندر لنگه نیز در اشغال نیروی انگلیس بود‌. همچنین واحدهایی از سربازان انگلیسی به همراه نیروهای هندی تحت امر خود از بحرین روانه آبادان شدند و این شهر را اشغال کردند.عمده‌ترین توجیه ورود این نیروی نظامی،ضرورت محافظت از تأسیسات استخراج نفت در منطقه خوزستان بود. با انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه،نیروهای روس از ایران خارج شدند و انگلیس،برنامه خود برای پر کردن جای این نیروها را با بزرگ نمایی خطر آلمان‌ها و عثمانی آغاز کرد و بدین ترتیب انگلیسی‌ها از سال ۱۹۱۷ ایران را تحت اشغال خود درآوردند. حکومت مرکزی صرف نظر از مشکلات سیاسی،با بحران‌های متعددی در ابعاد اقتصادی نیز مواجه بود و به دلایل گوناگون از جمله:دخالت بیگانگان،درگیری‌های سیاسی جناح ‌های حاکم،بی‌لیاقتی و فساد جمعی از دولتمردان،فقر و محرومیت رو به گسترش مردم،اوضاع نابسامان موجود را پیچیده‌تر کرده بود. @salehinhoze قسمت ششم : انگلیس و هولوکاست ایرانی
در همین زمان،قحطی در ایران شروع شد و روز به روز ابعاد گسترده‌تری یافت. همه روزه تعداد زیادی از کودکان،زنان و سالمندان از بین می‌رفتند! نیروهای اشغالگر انگلیس تمامی منابع و تولیدات کشاورزی را برای گذران نیاز نظامیان در جنگ،خریداری کرده و احتکار می‌کردند.عجیب‌تر اینکه ارتش بریتانیا چند انبار گندم را به دلایل واهی آتش زد و مانع از واردات مواد غذایی از همسایگان و هند و حتی از آمریکا به ایران شد!! سربازان انگلیسی علاوه بر این،عامل شیوع بیماری‌هایی نظیر آنفولانزا و وبا در ایران شدند که بدلیل قحطی و عدم توانایی جسمی مردم برای مقاومت در برابر بیماری‌ها،مبتلایان جان خود را از دست می‌دادند. جعفر شهری نویسنده و شاهد این قحطی بزرگ می‌نویسد:در همین قحطی،نیمی از جمعیت پایتخت از گرسنگی تلف شدند،اجساد گرسنگان در گوشه و کنار کوچه و بازار،هیزم وار بر روی هم انباشته شده،کفن و دفن آن‌ها میسر نمی‌گردید! قیمت گندم و جو صد برابر شد و مردم‌که اکثراً رعیت بوده و پس‌اندازی نداشتند،قادر به خرید نبودند.از طرفی کشاورزان و دارندگان و محتکران،حاضر به فروش گندم نمی‌شدند. @salehinhoze قسمت ششم : انگلیس و هولوکاست ایرانی
میرزا خلیل خان ثقفی _ پزشک دربار _ در خاطرات خود از اوضاع حاکم بر تهران می‌گوید که نشان‌دهنده عمق فاجعه در پایتخت است:در گذر تقی خان،یک دکان شیربرنج فروشی بود.در روی بساط،یک سینی شیربرنج بود که تقریباً ثلثی از آن فروخته شد و یک کاسه شیره با بشقاب‌های خالی و چند عدد قاشق نیز در روی بساط گذاشته بودند.من از وسط کوچه حرکت می‌کردم.ناگهان چشمم به دختری افتاد که در کنار دیواری ایستاده و چشم به من دوخته بود.نگاهش از سوی من برگشت و به بساط شیربرنج فروشی افتاد.آن دختر،شش،هفت سال بیشتر نداشت. لباس‌ها و چادرش پاره پاره بود و چشمان و ابروانش سیاه و با وصف آن اندام لاغر و چهره زرد که تقریباً به رنگ کاه درآمده بود،بسیار خوشگل و زیبا بود. همین که نگاهش به شیربرنج افتاد لرزشی بسیار شدید در اندامش پدیدار گشت و دست‌هاز خود را به حال التماس به جانب من و دکان شیربرنج فروشی دراز کرد و خواست اشاره‌کنان چیزی بگوید اما طاقتش تمام شد و در حالی‌که صدای نامفهومی شبیه به ناله از سینه‌اش بیرون آمد،به روی زمین افتاد و ضعف کرد. من فوراً به صاحب دکان دستور دادم که یک بشقاب شیربرنج که رویش شیره هم ریخته بود آورده و چند قاشقی به آن دختر خوراندیم.پس از اینکه اندکی حالش به جا آمد و توانست حرف بزند.گفت:دیگر نمی‌خورم،باقی این شیربرنج را بدهید ببرم برای مادرم تا او بخورد و مثل پدرم از گرسنگی نمیرد.》 @salehinhoze قسمت ششم : انگلیس و هولوکاست ایرانی