✳️ اینجا حرم همهی معصومین است!
@salehinhoze
🔻 #آیت_الله_بهجت (ره) میفرمود: #حضرت_معصومه سلاماللهعلیها با #امام_رضا علیهالسّلام ارتباطاتی خیلی قوی دارند .
در حرم او همهی معصومین را باید زیارت کرد؛ چون حرم آن حضرت، حرم معصومین است لذا جا دارد #زیارت_جامعه_کبیره خوانده شود.
📚 از کتاب العبد
👤 راوی : حجت الاسلام علی بهجت
🌹 #روز_دختر مبارک
@salehinhoze
19.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫 جشنواره حرفآورد
#انتخاب_اصلح
🌸 شرکتکنندگان :
دختران نوجوان باران محمدی و نرگس حیدری متربیان گل حلقه نوجوان سطح ۱ پایگاه .
📽 تهیه کلیپ توسط :
خانم ریحانه محمدی مسئول تعلیم و تربیت پایگاه و متربی حلقه نوجوان سطح ۲ پایگاه . ⚘⚘
#شجره_طیبه_صالحین
#پایگاه_شهیده_افضل
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
هدایت شده از صالحین پرند
#دوره_آموزشی
#ویژه_خواهران
مخصوص سرگروه های حلقات کودک
خیلی از سرگروه ها پیگیر برگزاری این دوره بودند ان شاء الله برای ثبت نام اقدام بفرمایند
#دوره_اموزشی
#استراتژیک
#ناحیه_حیدر_کرار_شهر_پرند
#سپاه_حضرت_سیدالشهدا
نماز یکشنبه ذی القعده.m4a
2.21M
⭕️ پادکست
📝 اهمیّت نماز یکشنبه ذیالقعده³
👤 استاد ادبی
@salehinhoze
سلام
شبتون مهدوی
از امشب انشاءالله داستان زندگی شهید محسن حاجی حسنی کارگر از شهدای حادثه ی منا در کانال بارگزاری میشود .
با ما همراه باشید .⚘⚘
👇👇👇👇👇
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️
#شھـید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_اول
🎀 مقدمه
💔 دلم گرفته بود. دوتا از خوب ترین هایم آن زمستان از دنیا رفته بودند .
دوست داشتم مرا به حال خودم بگذارند، که گفتند: درباره
💎"محسن حاجی حسنی کارگر "💎 بنویس.
با او همشهری ام. قبلا چیز هایی درباره اش شنیده بودم. احساس کردم نوشتن از او، من را از حال خودم، از یاد آن دو نفری که به تازگی از زندگی ام رفته بودند، دور نمی کند.
🔮حاج محسن هم یک آدم خوب بود. همه آدم های خوب یک نفر بیشتر نیستند. سر و ته زندگی شان عین هم است؛ رنج می کشند و باز خوب اند.
حرف های دیگران درباره شهید را که خواندم، دیدم او هم رنج های خودش را داشته.
تا اینجا مثل بقیه آدم ها بود. چیزی که ماجرا را قشنگ می کرد این بود که او "خوب" بود. آدم های خوب عالم دارند. یعنی همه چیز را خودشان توی زندگی شان چیده اند. نگذاشته اند باد هر خس و خاشاکی را به خانه شان بیاندازد.
💕 فکر اینکه توی این دنیا آدم های خوب زیادی هستند، دل آدم را گرم می کند. فکر اینکه همین الان هزاران هزار آدم ِ لب تشنه دارند مثل ارباب برای زندگی خوب تلاش می کنند؛
یکی در سوریه، یکی در اداره
، یکی در فامیل یکی در خانواده یکی هم در اتاق دوازده متری اش.
⚜🔆 روز های شلوغ و زوّاری، حرم نمی روم .تعطیلات نوروز که به اواسط رسید، رفتم. بعد از زیارت به بهشت ثامن سر زدم.
قبر حاج محسن را پیدا کردم.
حوالی قبر دوست ِ شهیدش "امیر دوست محمدی" دفن شده.
📖 قرآنی روی سنگ قبر بود. تعجب کردم. چرا زائر قبلی آن را روی رحلی، چیزی نگذاشته بود؟!
برداشتمش که بعدا بگذارم توی قفسه. فاتحه خواندم. همان طور که به قبر دست می کشیدم، احساس کردم آن قرآن باید همان جا روی زمین باشد؛
روی قلب ِ حاج محسن. 💝
آن را گذاشتم سر جایش ...
نویسنده: اعظم عظیمی
بهار ۹۶
ادامه دارد...🌹
@salehinhoze
❤️ بسم رب الشـھــدا ❤️
#شھـید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت_دوم
🌹 محسن قبل از اینکه به دنیا بیاید، داشت توی زندگی مادرش جوانه می زد. ملیحه از وقتی خودش را شناخت،
فکر می کرد هیچ چیز از حرمت بزرگترها مهم تر نیست.
به مادر بزرگ هایش زیاد احترام می گذاشت.
دعای خیرشان همیشه جلوتر از ملیحه می رفت و درهای بسته را برایش باز می کرد.
❤️ مادربزرگ مادری اش مفسر قرآن بود و خانه اش محل رفت و آمد خانم های مشتاق ِ یادگیری.
مستمعین جلساتش گاهی تا دویست نفر هم می رسیدند. میزبانی آن همه مهمان توان می خواست.
🙏پیرزن دیگر از تک و تای سابق افتاده بود. گردو غباری که روی اسباب خانه اش می نشست بهش می گفت:
_ دیگر دوره ات گذشته حاج خانم!
🔶🔻اما ملیحه کمک حال مادربزرگ بود. دوست نداشت هیچ وقت دوران چیز های خوب سربیاید.
محسن از همان وقت ها توی زندگی ملیحه شروع کرد به روییدن.
☺️ مادربزرگ وقتی چروک های صورتش به خنده وا می شدند، از ته دل دعا می کرد:
_ الهی بچه هات چراغ دلت باشند ملیحه جان!
سوی چراغ محسن از همان وقت ها توی زندگی ملیحه تابیدن گرفت. 💖
@salehinhoze
🔹 آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸 ناگهان چشمم به گنبد طلایی حضرت معصومه سلاماللهعلیها افتاد ...🔸
وقتی طلبۀ جوانی بودم، عزت نفس بالایی داشتم . خیلی بدم میآمد کسی با نظر حقارت به من نگاه کند . چون میگفتند طلبگی عزت دارد و باید عزتش حفظ شود .
برای خرید نان در نانوایی سنگکی ایستاده بودم . نوبتم که شد ، یکی دیگر آمد و نانوا هم به او زودتر داد . من به او اعتراض کردم ، اعتراض محترمانهای هم کردم ، اما یک جواب سربالا و تندی به من داد .
دلم از او رنجید . نان نگرفتم و از مغازه بیرون آمدم .
در راه که میآمدم ، دلم از دست او آتش گرفته بود .
در همین آشفتگی میخواستم نفرینی به او کنم.
یک دفعه سرم را بلند کردم و چشمم افتاد به گنبد طلایی #حضرت_معصومه (س). گفتم نانوا از شیعیان حضرت است. من اگر نفرین کنم، از چشم اینها میافتد. اهل بیت خوششان میآید که من دعایش کنم. دعایش کردم و گفتم: «خدایا این آدم را صالح کن».
وقتی دعا کردم، آتشی که در دلم بود خنک شد. خدا را شکر کردم. بعد دیدم هر وقت کسی اذیتم میکند، اگر دعایش کنم دلم خنک میشود. به شما هم توصیه میکنم هر وقت کسی اذیتتان کرد، به او دعا کنید.
اینها شیعه هستند. چقدر «یا حسین» «یا علی» میگویند. به تمام کسانی که به شما ظلم کردند دعا کنید؛ فقط به خاطر اینکه شیعه هستند. مثل مادری که به بچهاش دعا میکند و از حقش میگذرد.
وقتی شما از این طرف بخشیدی و سختگیری نکردی، دل دیگران به شما نرم میشود و آنها هم برای شما طلب مغفرت میکنند؛ دل به دل راه دارد. حق دارانِ شما هم از شما صرف نظر میکنند. وقتی حق داران صرف نظر کردند راهت باز میشود.
@salehinhoze