eitaa logo
معارج
72 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
457 ویدیو
48 فایل
امام خميني(ره): #تربيت انسان از #حكومت و #انقلاب هم مهمتر است. کانال اطلاع رسانی حوزه ۳۶۴ حضرت رقیّه سلام الله علیها ناحیه حیدر کرار علیه السلام شهر پرند استان تهران ارتباط با مدیر کانال 👈 @siyane_313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀 💢 در روز ۱۳ آبان ۵۷ چه گذشت ؟ ❌ مروری کوتاه بر مهمترین رویداد استکبار ستیزانه 🆔 @salehinhoze
🚩 استکبارستیزی نماد ایرانی است 🔵 حوادث سیزده آبان در تاریخ معاصر کشورمان باعث شده است بعد از گذشت سال‌ها ، همچنان از این روز به نماد استکبارستیزی یاد شود . 🔴 روز ١٣ آبان که در تقویم به عنوان روز دانش‌آموز و روز مبارزه با استکبار جهانی نام‌گذاری شده ، یادآور سه واقعه مهم در تاریخ معاصر ایران است . 🔵 تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه در ١٣ آبان ١٣٤٣، شهادت و زخمی شدن تعدادی از دانش‌آموزان در ١٣ آبان ١٣٥٧ و تسخیر لانه جاسوسی در ١٣ آبان ١٣٥٨ روی داده است . ┄┅┅❀💠❀┅┅┄ 🇮🇷 @salehinhoze
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸 امام علی (ع) فقرِ بی خردی را ثروت برطرف نمی کند. غررالحکم/ حدیث 6569 @salehinhoze
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انگیزه‌های بسیاری برای زندانی کردنم وجود داشت؛امّا کدام‌یک از اینها آنها را به دستگیر کردنم واداشته بود؟چه مسائلی برای آنها کشف شده بود؟ من جلسات مخفیانه‌ی بسیاری داشتم؛جلساتی برای طلّاب،که درسی را مینوشتم،بعد شرح میدادم و به طلّاب میدادم تا آن را پلی‌کپی کنند.این درسها بر محور مفاهیم انقلابی و جنبشی اسلامی میچرخید،که ما از آنها اندیشه‌ی انقلابی نهضت را برمیگرفتیم... جلسه‌ی محرمانه‌ی دیگری هم با جوانان مدرسه‌ای و دانشگاهی داشتم؛یک جلسه‌ی محرمانه هم با کسبه داشتم؛به‌اضافه‌ز جلسات کاری دیگری که در آنها با برخی طلّاب اوضاع سیاسی را مورد بررسی قرار میدادیم و موضع لازم را درباره‌ی آنها اتّخاذ میکردیم؛... همانگونه که گفتم با گروه مخفیانه‌ای هم که علیه رژیم دست به مبارزه‌ی مسلّحانه زده بود،ارتباط داشتم... دغدغه‌ای که بر نگرانی‌ام می‌افزود،بابت جلسات مخفیانه بود؛زیرا این جلسات نزد دستگاه‌های امنیّتی به هیچ‌وجه قابل دفاع نبود. استغفار کردم و به خدا توکّل نمودم و به او پناه بردم... @salehinhoze فصل دوازدهم : سلّول شماره‌ی ۱۴
پس از مدّتی،یکی از نگهبانها آمد و از من خواست وسایلم را جمع کنم.او مرا به سلّول چهارده در طرف مقابل برد،که از سلّول قبلی اندکی بزرگ‌تر امّا از آن تاریک‌تر بود؛چنان‌که تسبیح را در دست خودم نمیتوانستم ببینم! روز بعد،با امور روزانه‌ی زندان آشنا شدم:درِ سلّول روزی سه‌بار برای دادن وعده‌های غذا باز میشود،یک‌بار دیگر هم برای نظافت باز میشود،که به زندانی جارویی میدهند تا سلّول را نظافت کند. ساعات صبح روز بعد سپری شد.ناهار خوردم و کمی خوابیدم.سپس بیدار شدم و نگهبان را صدا کردم.آمد.به او گفتم:من مبلغی پول دارم،به شما میدهم تا برایم یک هندوانه بخری.گفت:بسیار خب.کمی بعد هندوانه را آورد...با چاقو وارد سلّول شد.البتّه این کار طبق مقررّات زندان ممنوع است؛...همچنان‌که نگهبان سرگرم بریدن هندوانه بود و درِ سلّول هم باز بود،یکی از افراد ساواک از آنجا گذشت.با دیدن این صحنه،بشدّت عصبانی شد.نگهبان را صدا کرد و شروع کرد به سرزنش او... بعد به نگهبان گفت: _عینکش را بگیر.عینک زدن در زندان ممنوع است! نگهبان عینکم را گرفت و در را بست. @salehinhoze فصل دوازدهم : سلّول شماره‌ی ۱۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟 کلاس آموزشی روخوانی و روانخوانی قرآن توسط مربی محترم قرآنی خواهر رحیمی در . روز سه‌شنبه ۹۹/۸/۱۳ 🌟 با تشکر از فرمانده محترم پایگاه خواهر خادمی .
💎 جمع آوری کمک‌های مؤمنانه ، شامل : حبوبات ، یک گونی برنج ایرانی ، دو کیلو گوشت گوسفندی ، میوه شامل سیب وخرمالو جمعاً به مبلغ ۶٠٠ هزار تومان از محل کمک‌های ارکان تربیتی و حلقه های صالحین . درتاریخ ۹۹.۸.۱۰ 💎 با تشکر از سرمربی محترم حوزه و فرمانده پایگاه خواهر بیگدلی .