🏴 ویژه ماه محرم ۱۴۴۴
📲 تصویر حساب کاربری (#پروفایل)؛ قابل استفاده در شبکههای اجتماعی
🏴 #از_تبیین_تا_قیام
#امام_حسین علیه السلام
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و علیه السلام
#تشرف
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔻داستان تشرف یکی از علمای اصفهان؛ بسیار زیبا و نکته دار...
علی رغم طولانی بودن مطالعه آن را از دست ندهید:
🔹حدود هشتاد سال پیش برای یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند تشرفی پیش آمده بود که خیلی جالب است.
🔸ايشان جوان بوده و سوار الاغ مى شده و اطراف اصفهان تبلیغ مى رفته و روضه مى خوانده است. دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف مى رود و منبرش را می رود. آن روز برف سنگينى مى آمده است.
🔹وقتى اين روضه تمام مى شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. سوار الاغ که مى شود برود، يكى از اهالى اين آبادى مى آيد و مى گويد:« آقا سيد تو راه گرگ و حيوانات درنده هستند مى خواهید يكى، دو نفر همراهتان بفرستيم؟
🔸ايشان مى گويد: مى روم مشكلى نداره» و قبول نمی کند همراهی بیاید.
نقل می کند عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. برف سنگينى هم به زمين نشسته بود. مى گويد مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى آيد.
🔹منتهى از بس برف سنگين بود، حوصله نكردم سرم را بیرون بیاورم و ببينم کیست. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد.
🔸بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم».
🔹گفتم:« سلام عليكم» .
🔸گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟)
🔹گفتم:« بفرماييد».
🔸گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟
🔹گفتم:« بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند.
🔸آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟»
🔹گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.»
🔸مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. بازآن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟»
🔹گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد».
🔸گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟»
🔹گفتم:« من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند».
🔸گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و شخم نزدنند و قبر را از بين نبرند؟!»
🔹آقا سید می گوید من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.
🔸گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد».
🔹گفتند:« چى هست؟»
🔸گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.
اما در جريان متوكل، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند.
🔹نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند».
🔸آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.»
🔹آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست.
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
@nasery_ir
#نهج_البلاغه | #حکمت ۱۳۲
🏷️ ضرورت ياد مرگ
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام إِنَّ لِلَّهِ مَلَكاً يُنَادِي فِي كُلِّ يَوْمٍ لِدُوا لِلْمَوْتِ وَ اِجْمَعُوا لِلْفَنَاءِ وَ اِبْنُوا لِلْخَرَابِ
┅───────────────┅
☜ و درود خدا بر او، فرمود: خدا را فرشتهاى است كه هر روز بانگ مىزند: بزاييد براى مُردن و فراهم آوريد براى نابود شدن و بسازيد براى ويران گشتن.
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام (دربارۀ پايان دنيا) فرموده است: خداوند را فرشتهاى است كه هر روز فرياد ميكند: بزائيد براى مردن و جمع كنيد براى از بين رفتن و بسازيد براى ويران گشتن.
🇯 🇴 🇮 🇳
📖 امام عليه السلام در اين كلام حكيمانۀ كوتاه و پربار به سرنوشت انسانها و مواهب و نعمتهاى آنها اشاره كرده مىفرمايد: «خداوند فرشتهاى دارد كه همه روز بانگ مىزند بزاييد براى مردن و گردآوريد براى فنا و بنا كنيد براى ويران شدن».
لام در «لِلْمَوْتِ» و «لِلْفَناءِ» و «لِلْخَرابِ» لام سببيّه نيست، بلكه لام غايت است؛ يعنى فرزند بزاييد ولى عاقبتش #مرگ است و اموال گردآورى كنيد سرانجامش فناست و بناهاى پرشكوه برپا سازيد عاقبت آن ويرانى است. شبيه چيزى است كه در قرآن مجيد در داستان فرعون و همسرش به هنگام گرفتن قنداقۀ موسى از آب نيل آمده است «فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا» ؛ (هنگامى كه مادرش به فرمان خدا او را به دريا افكند) خاندان فرعون او را (از آب) گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مايۀ اندوهشان گردد» يعنى عاقبت كار چنين شد.
در حقيقت امام روى سه چيز از مهمترين مواهب زندگى دنيا انگشت گذارده و سرانجام همۀ آنها را روشن ساخت: فرزندان كه عزيزترين سرمايۀ انساناند و اموال كه براى آن زحمت فراوان مىكشد و بناهاى مجلّل كه گاه قسمت عمدۀ #عمر خود را صرف آن مىكند.
امام مىفرمايد: هيچ يك از اينها بقا و دوامى ندارد و سرانجام گَرد و غُبار فنا بر روى همۀ آنها مىنشيند؛ تنها چيزى كه براى انسان باقى مىماند اعمال خير و نيكىهاست كه نزد خدا ذخيره مىشود، قرآن مىگويد: «مٰا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ مٰا عِنْدَ اَللّٰهِ بٰاقٍ» ؛ آنچه نزد شماست از ميان مىرود و آنچه نزد خداست باقى مىماند».
🤔 در اينكه آيا واقعاً فرشتهاى فرياد مىزند و ما صداى او را نمىشنويم يا زبان حال جهان آفرينش و طبيعت دنياست يا صدايى است كه از جان و فطرت و عقل ما بر مىخيزد و ملك اشاره به آن است، محلّ گفتوگو است. كسانى كه آن را تفسير به طبيعت دنيا و مانند آن كردهاند دليلشان اين است كه اگر واقعاً ملكى صدا بزند و ما نداى او را نشنويم چه فايدهاى مىتواند داشته باشد؟؛ ولى به اين ايراد مىتوان پاسخ داد كه وقتى نداى آن ملك به وسيلۀ اولياءالله براى ما نقل شود تأثيرش واضح است مثل اينكه ما براى كسى نقل كنيم كه فرزندت را در فلان شهر ديديم كه فرياد 😮 مىزد مرا يارى كنيد.
#مطالعه
#داستانهای_شگفت
#شهید_دستغیب
70 - حیایی غریب
و نیز مرحوم آقای بلادی فرمود یکی از بستگانم که چند سال در فرانسه برای تحصیل توقف داشت در مراجعتش نقل کرد که در پاریس خانهای کرایه کردم و سگی را برای پاسبانی نگاهداشته بودم، شبها درب خانه را می بستم و سگ نزد در میخوابید و من به کلاس درس می رفتم و برمیگشتم و سگ، همراهم به خانه داخل می شد.
شبی مراجعتم طول کشید و هوا هم به سختی سرد بود، به ناچار پشت گردنی پالتو خود را بالا آورده گوشها و سرم را پوشاندم و دستکش🧤 در دست کرده صورتم را گرفتم به طوری که تنها چشمم برای دیدن راه باز بود، با این هیئت درب خانه آمدم تا خواستم قفل در را باز کنم سگ زبان بسته چون هیئت خود را تغییر داده بودم و صورتم را پوشانده بودم، مرا نشناخت و به من حمله کرد و دامن پالتو مرا گرفت و فورا پشت پالتو را انداختم و صورتم را باز کرده صدایش زدم تا مرا شناخت با نهایت شرمساری به گوشه ای از کوچه خزید؛ در خانه را باز کردم آنچه اصرار کردم داخل خانه نشد به ناچار در را بسته و خوابیدم.
صبح که به سراغ سگ آمدم دیدم مرده است، دانستم از شدت حیا جان داده است.
اینجاست که باید هر فرد از ما به سگ نفس خود خطاب کنیم که چقدر بی حیاییم، راستی که چرا از پروردگارمان که همه چیزمان از او است #حیا نمی کنیم وملاحظه حضور حضرتش را نمی نماییم.
امام سجاد علیه السلام در دعای ابی حمزه می فرماید : ( أنَا یا رَبِّ الَّذی لَمْ اَسْتَحْیِکَ فِی الْخَلاءِ وَ لَمْ اُراقِبْکَ فِی الْمَلاءِ اَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّهِ حَیائی مِنْکَ جازَیْتَنی ) .
چرا انسان از خدا حیا نکند.
از شنیدن این داستان باید انسان از حال خودش و کمیِ حیایش خجل و شرمسار باشد زیرا جائیکه حیاء سگی از صاحبش تا این حدّ باشد که از شدت حیاء بمیرد در حالیکه صاحبش تنها خوراک او را تأمین میکرده است آن هم به انداختن استخوانی یا قطعه نانی - پس حیاء فرزندان نسبت به پدرها و مادرها تا چه حد باید باشد؟ درحالیکه #پدر و #مادر نه تنها خوراک فرزند را تأمین مینمایند؛ بلکه پوشاک و مسکن و پرستاری و معالجه دردها و برطرف کردن احتیاجات و از همه مهمتر #تربیت او را به عهده دارند.
از پدر و مادر بینهایت بالاتر، حضرت آفریدگار است که اصل تمام نعمتها و احسانها از او است و پدر و مادر را هم او مسخّر فرموده است - پس حیاء ما نسبت به پروردگار خود تا چه حد باید باشد؟ اینجا است که انسان باید بر حال خود زاری کند و نفس خود را مخاطب سازد و بگوید: ای کمتر و پست تر از سگ، چرا ملاحظه حقوق پدر و مادر و سایر وسائط تربیت و إنعام و #إحسان بخود را نمینمائی؟ چرا از تقصیرات خود در برابر آنها حیاء نمیکنی و از این بدتر ای نفس سرکش چرا از پروردگارت که همه چیزت از او است در خلوت و جلوت حیاء نمیکنی و ملاحظه حضور آن حضرت را نمینمائی؟ اقلاً اقرار به بیحیائی خودت بکن و بگو، پروردگارا، منم آن بنده سر به زیر تو که از تو حیاء نکردم در پنهانی و تنهائی و ملاحظه حضور تو را ننمودم، در آشکارا و با مردمان.
و چون خود را از بساط #قُرب خداوندی دور و از خوان احسان او محروم و از جوارش مهجور میبیند بگوید: شاید به سبب کم حیائی من را مجازات فرموده ای.
بحثی لازم پیرامون حیاء
از آنجائیکه نظم حیات اجتماعی بشری در این عالم و تأمین #سعادت ابدی انسانی در سرای دیگر، وابسته به صفات کمالی حیاء است، چنانچه دانسته خواهد شد سزاوار است در این مقام حقیقت حیاء و اهمیت و موارد آن یادآوری شود، مخصوصاً که در این زمان صفت حیاء در افراد اجتماع کم بلکه رو به زوال است بویژه در میان زنان با اینکه خداوند #حکیم برای جلوگیری از فساد حیاء زن را ده برابر مرد قرار داده است ولی متأسفانه در این دوره، حیاء بیشتر زنان کمتر از مردها شده و لذا مفاسد هم روز به روز رو به افزایش است و گویا همان زمانیست که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: قیامت برپا نمیشود تا وقتی که حیاء از کودکان و زنان برود.
#حضرت_باقر علیه السلام میفرماید حیاء و #ایمان با هم و به یک رشته بسته اند. یکی از آنها رفت دیگری نیز برود.
#حضرت_صادق علیه السلام نیز میفرماید کسی که حیاء ندارد ایمان ندارد.
حیاء چیست؟
حیاء خوی و غریزه ایست در انسانی که هر کاری را زشت و ناروا دانست از بجا آوردنش ناراحت میشود و به واسطه این غریزه و فطری است که از کارهای زشت خودداری میکند.
مرحوم سید جمال الدین اسد آبادی در کتاب ردّ بر مادّیین مینویسد به سبب صفت شریف حیاء، حقها أدا میشود و از حدود تجاوز نمیگردد.
چنانچه بواسطه حیاء است که شخص رعایت حق پدر و مادر و رحِم و استاد و حق هر احسان کننده به خودش را رعایت میکند و #خیانت و پیمان شکنی و خُلف وعده و رد سائل نمینماید و نیز بواسطه حیاء است که از فحشاء و منکر و هر چه بر انجامش سرزنش و ملامت میشود ترک میکند.
اثر حیاء در جلوگیری از مفاسد از صدها قانون و پاسبان و نگاهبان بیشتر است. کسانیکه دوستدار اصلاح اجتماع و طالب برطرف شدن مفاسدند باید بکوشند صفت #حیا از میان اجتماع برچیده نشود؛ بلکه این غریزه خدا داده بکار انداخته شده و زیاد گردد. این امر در مرحله اول بر عهده پدران و مادران است و بعد به عهده آموزگاران و سپس وظیفه هر مسلمانیست که حیاء دیگری را نگهدارد.
راه حفظ حیاء
راه نگهداری حیاء آنست که؛
اولاً هر فردی مواظب گفتار و کردار خود باشد که خلاف حیاء از او سرنزند تا موجب جرأت دیگری بر بی حیائی شود مثلاً در حضور بچه، حرف زشتی نزند، دروغی نگوید، خُلف وعده و پیمان شکنی ننماید. برای حفظ حیاء فرزندان حتی دستور رسیده، بچه همراه پدرش به حمّام نرود و مطالب دیگری که در کتاب #معراج_السعاده و غیره موجود است.
ثانیاً اگر در گفتار و کردار کسی بیحیائی دید سخت او را توبیخ و ملامت کند تا تکرار نشود مثل حرفهای زشتی که برخی در برخورد به یکدیگر میزنند خصوصاً هنگام خشم.
ثالثاً اگر در گفتار و کردار کسی حیاء مشاهده کرد او را تحسین و تشویق نماید.
ضمناً هرچه مُهیّج شهوات و فیلمهای زننده کمتر باشد در حیاء اجتماع اثر مستقیم دارد.
ظهور حیاء در چشم
مستفاد از روایات و کلمات دانشمندان آنست که ظهور این خُلق کریم در جسد انسان در چشم است و لذا از کسیکه چشم ندارد نهی شده است که چیزی بخواهند و حاجتی بطلبد چنانچه از رجوع به چشم دار در شب تار بطوریکه چشم چیزی را نبیند نهی شده زیرا در این صورت حیاء ظهوری ندارد.
مواردی که حیاء غلط است
گاهی انسان اشتباه میکند و اموریکه واقعاً زشت نیست زشتش می پندارد و بواسطه حیاء در این موارد دچار محرومیت هائی میشود مانند #پرسش چیزهائیکه نمیداند خصوصاً در مسائل دینی که این قسم از حیاء در روایت بنام حیاء احمقانه خوانده شده و فرموده اند (لا حیاء فی الدین) و خلاصه در یاد گرفتن مسائل دینی و عمل کردن به آن، حیاء غلط است چنانچه حیاء کردن از اظهار حقیقت و طرفداری از حق و احقاق حق خود یا دیگری در موارد لزوم آن، صحیح نیست.
و نیز از حیاء غلط، حیاء در بعض امور تکوینی است که از قدرت و اختیار بشر بیرونست و نزد عقل، هیچ زشتی ندارد مانند بلندی یا کوتاهی قامت، لاغری و فربهی، زشتی قیافه یا سیاهی پوست و مانند مرض و فقر، اینها اموری است که اختیاری بشر نبوده و نزد عقل قبحی ندارد.
جاهائیکه حیاء پسندیده است
هرکار اختیاری که نزد عقل و شرع ناپسند و زشت باشد حیاء کردن و در نتیجه ترک آن نمودن ممدوح و پسندیده است و این بر دو قسم است:
اول حیاء از مخلوق یعنی از ترس دیدن یا با خبر شدن مردم کار زشت را ترک میکند که دچار شرمساری نزد مردم نشود.
دو حیاء از خالق- یعنی چون دانسته که پروردگارش همیشه با او است پس همیشه مراقب است و ملاحظه حضور آن حضرت را مینماید خواه کسی باشد یا نباشد، مردم بفهمند یا نفهمند چون خداوند حاضر و ناظر است از او حیاء میکند و کار زشت را ترک مینماید.
کمال انسانی در داشتن حیاء قسم دوم است و بدبختی و شرمساری برای کسی است که ملاحظه مخلوقی مثل خود را داشته و از او حیاء کند ولی ملاحظه حضور پروردگار را نداشته و از او حیاء نکند با اینکه تمام خلق مانند خود عاجز و ناتوانند در رساندن نفعی یا ضرری به او استقلال ندارند؛ اما پروردگارش قادر مطلق و همه چیزش از او است.
خیانتکاران کارهاشان را از مردم پنهان میدارند و از آنها شرم میکنند ولی از خدا شرم نمیکنند در حالیکه خدا همیشه با ایشان است، آنگاه که شبانه با یکدیگر سخنانی دارند راضی نیست و خداوند به هرچه میکنند احاطه دارد.
درمقامی که کنی قصد گناه
گر کند کودکی از دور نگاه
شرم داری ز گنه در گذری
پرده عفّت خود را ندری
شرم بادت ز خداوند جهان
که بود واقف اسرار نهان
نگهش بر تو بود بی گه و گاه
تو کنی در نظرش قصد گناه
غرضهای معنوی در تألیف این کتاب
از آنجا که غرض از تألیف این کتاب تذکارت اندرزهای لازم در ضمن سرگذشت های مناسب است چند داستان درباره حیاء از حضرت آفریدگار جلّ و علا یادآوری شود تا خواننده عزیز از این صفت شریف بهره مند گردد و طالب مقام #یقین و #معرفت به اینکه خداوند همیشه و همه جا با او است شود؛ زیرا زیاد و کمی حیاء از خداوند، تابع شدت و ضعف ایمان و یقین بحضور حضرت آفریدگار است.
حیاء یوسف صدیق
در تفسیر منهج الصادقین از حضرت علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام نقل کرده هنگامی که زلیخا حضرت یوسف را بُرد در حجره که آنرا آینه کاری و به نقش های مهیّج شهوت، نقش نموده بود - پس درها را بست و در آن حجره بُتی بود، زلیخا پارچه ای به روی آن انداخت. یوسف علیه السلام فرمود چرا چنین کردی؟ زلیخا گفت تا او از حال ما با خبر نشود و نزد او شرمنده نباشیم - یوسف فرمود:« پس من سزاوارترم از آنکه شرم کند از خدائیکه یکتاست و قهار بر ستمگران است» پس فرار کرد و خداوند او را یاری فرمود و بچه در گهواره را گویا کرد تا شهادت به پاکدامنی او داد و عاقبت او را به مقام سلطنت رسانید.
حیاء غلام حبشی
غلامی حبشی پس از تشرّف به خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و قبول #اسلام و روشن شدن دلش بنور #ایمان از آن حضرت از #علم خداوند پرسید حضرت فرمود:«چیزی از پرودگار پوشیده نیست (لا تخفی علیه خافیة)». غلام گفت پس هنگامی که گناه میکردم پروردگارم مرا میدیده و گفت وافضیحتاه و صیحه زد و از دنیا رفت.
حیاء چوپان غلام
فخر رازی در کتاب لوامع البیّنات گوید: ابن عمر رسید به چوپانی که او با گله گوسفندانی بود به او گفت گوسفندی به من بفروش در جوابش گفت من خود غلامم و این گوسفندان مال مالک منست و اجازه فروش ندارم. ابن عمر گفت گوسفندی بما بفروش و پول آنرا بگیر برای خودت و اگر مولایت با خبر شود بگو گرگ گوسفندت را برد. غلام در جواب گفت «فأین الله (تعالی)» یعنی اگر مولای ظاهری نیست پرودگار عالم حاضر است و من از او #حیاء میکنم. این حرف سخت در ابن عمر اثر کرد بطوریکه مولای او را پیدا کرد و غلام را خرید و آزادش نمود و نیز گله گوسفندش را خرید و به آن غلام بخشید.
شدت حیاء مقدس اردبیلی ره
در کتاب لئالی الاخبار و غیر آن ضمن شرح حالات عالم ربانی مرحوم ملا احمد محقق اردبیلی اعلی الله مقامه نوشته اند که آن بزرگوار مدت چهل سال پاهای خود را هنگام نشستن و خواب دراز نکرد نه در جمع و نه در تنهائی و میفرمود خلاف حیاء و #ادب است در محضر پروردگار پاها را دراز کنم.
این مطلب درباره بعضی دیگر از بزرگان نوشته شده و اینکه در مرض موت فرموده بود: عمریست بیحیائی و بی ادبی نکردم، الحال که آخر کار است چگونه بی ادبی کنم.
بزرگی دیگر همیشه آهسته حرف میزده و میفرموده بلند حرف زدن فریاد کردن در محضر حضرت خداوندی بیحیائی است؛ پس چگونه خواهد بود حال کسیکه در حضور خداوند حرف لغو زند یا فحش بگوید یا سخنی که حرام فرموده است بزند.
و نیز در کتاب مزبور نقل کرده که یکی از علماء ربانی در مرض موتش حاکم وقت از او عیادت کرد و گفت مرا وصیّ فرزندانت قرار ده و آنها را بمن بسپار، آن بزرگ فرمود من از پروردگارم حیاء میکنم با حضور او فرزندانم را بغیر او بسپارم.
و نیز نقل کرده که سالم بن عبدالله که مردی زاهد و با ورع بود در مسجد الحرام بود که هشام بن عبدالملک وارد شد و چون او را دید گفت ای سالم از من حاجتی بطلب تا انجام دهم.
گفت از خداوند حیاء میکنم در خانه اش از غیر او چیزی بخواهم - چون از مسجد بیرون رفت هشام هم پشت سرش آمد و گفت اینجا که مسجد نیست پس حاجتت را از من بخواه.
در جوابش گفت حوائج دنیوی یا اخروی؟ هشام گفت حوائج دنیوی، سالم گفت من حوائج دنیوی را از آن کسیکه صاحب و مالک آنست نخواسته ام و همیشه حوائج اخروی را از او خواستارم پس چگونه حوائج دنیوی را از کسی بخواهم که مالک حقیقی دنیا نیست.
حیاء بَشر در قیامت
چون در قیامت حقیقت آشکار و باطنها ظاهر میگردد بشر میفهمد که پروردگار همیشه و همه جا با او بوده بر گفتار و کردارهایش ناظر بوده است و از طرف دیگر هیئت و شکل خود را میبیند که مطابق اخلاق زشت و حالات درونی او شده است. چنانچه در حدیث رسیده: «بصورتهائیکه میمونها و خنزیرها نزد
آن زیبایند محشور میشود» و خود را مهیبتر و زشت تر از خوک و میمون میبیند و نیز اعمال زشتش را چسبیده به خود می یابد، چنانکه در قرآن بیان میفرماید پس در این حال از شدت حیاء و شرمساری حالتی عارضش میشود که در روایت است در آن حال آرزو میکند زودتر از دیگران بجهنم ببرند تا از شدت حیاء در موقف حساب و در حضور مردمان رهائی یابد و چگونه است سختی و ناراحتی در این حال که جهنم برایش آسانتر میگردد.
شاید اشاره به این مقام باشد آنچه در حالات حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام رسیده که آن حضرت هنگام یاد مرگ و قبر و قیامت گریان میشد و چون یاد بهشت و #دوزخ میکرد مانند مار گزیده بخود میپیچید و چون مقام عرض علی الله (تعالی) را یاد میفرمود از شدت خوف غش میکرد.
▫️ پیام رهبر انقلاب اسلامی در پی حادثه سیل در نقاط زیادی از کشور:
👈🏻 مسئولان تدابیر لازم را برای ترمیم آسیبهای سیل بکار ببندند.
▫️ در پی حادثه خسارتبار سیل در بسیاری از نقاط کشور، رهبر انقلاب اسلامی در پیامی ضمن تسلیت به مصیبتدیدگان، از حضور سریع مسئولان و تلاش گروههای امدادی برای کمک به سیلزدگان تشکر کردند و ادامه این اقدامات و تلاشها را خواستار شدند.
📝 متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حادثهی مهیب و خسارتبار سیل در بسیاری از نقاط کشور، جمعی از مردم عزیزمان را دچار آسیبهای جانی و مالی و عاطفی کرده است. اینجانب با ابراز همدردی عمیق با همهی آن عزیزان به مصیبتدیدگان این حادثه تسلیت عرض میکنم و از مسئولان محترم کشور تدابیر لازم را برای ترمیم آسیبها مطالبه مینمایم. لازم میدانم از حضور سریع مسئولان در مناطق سیلزده و نیز از تلاش گروههای امدادی مردمی یا موظف برای کمک به سیلزدگان تشکر کنم. ادامهی این اقدامات خداپسند و تلاش مستمر برای کاهش آثار این حوادث دردناک وظیفهی همه ی ما است. توفیقات همگان را از خداوند متعال مسألت مینمایم.
سیّدعلی خامنهای
۸ مرداد ۱۴۰۱
◾️Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #استوری |
خاکِ دل آن روز که میبیختند
شبنمی از عشق در او ریختند
دل چو به آن قطره غماندود شد
بود کبابی که نمکسود شد
دیدهی عاشق که دهد خونِ ناب
هست همان خون که چکد از کباب
این اشکها از دل برمیخیزد، مال دل است، دل را صفا میدهد.
🏴 #از_تبیین_تا_قیام
◾Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞️ آخرین اثر مرحوم نصیری که تازه کار تدوینش تمام شده بود و منتشر شد.
✍️ حجتالاسلام مصطفی نصیری همراه با همسرشان برای تبلیغ به رفسنجان در حال حرکت بودند که دچار سیل شده و در شب اول محرم، هر دو به آغوش ارباب پرکشیدند.
@ponezs