eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
36.6هزار عکس
32.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6014867205718550519.mp3
5.09M
هزار و چهارصد ساله، که پرچم تو در فرازه 🎙 حاج امیر کرمانشاهی علیه السلام | ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │💌 @arame_janam ╰๛ - - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین علیه السلام خواستنی است.... ره | @Ba_rasm_shahadat | ▪️▪️▪️▪️▪️ صَلَی اللهُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِالله ▪️سلام بر پرچم و علم ▪️سلام بر شعر محتشم ▪️سلام بر ╭────๛- - 🚩 - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نکته ها و ناگفته هایی از زندگی علامه مصباح.pdf
208.3K
💭 نکته‌ها و ناگفته‌هایی از زندگانی شخصی و کارنامه سیاسی ره 💢 گفتگوی اختصاصی بنیاد تاریخ‌پژوهی با حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر علی مصباح 🔹 نکاتی تاریخی از روابط گرم خانوادگی مرحوم آیت‌الله مصباح 🔸 همکاری آیت‌الله مصباح در کارهای منزل 📿 تقیّد آیت‌الله ره به اذکار دینی و تهجد 🔸 ماجرای انتخاب نام خانوادگی «مصباح» 🔹 حفظ احترام و ارتباط متقابل با ، پس از اختلافات مدرسه حقانی 🔸 روایت آیت‌الله مصباح از دقت نظر مقام معظم رهبری در مصرف 🔸 اصل ؛ یکی از نقاط افتراق اصلی میان مرحوم آیت‌الله مصباح و هاشمی رفسنجانی 🔹 مرحوم آیت‌الله مصباح حتی یک‌بار هم به انجمن حجتیه روی خوش نشان نداد. 🔸 مرحوم آیت‌الله مصباح، آقای منتظری را خیلی جدی نمی‌گرفت و سادگی او را پیش‌بینی می‌کردند. 🔹 ماجرای عدم شرکت آیت‌الله مصباح در جلسه با منتظری
نهج البلاغه | ✉️ 6 - نامه به معاويه‏ (علیه اللعنة) ________________________ ✉️ [و من كتاب له عليه‌السلام إلى معاوية] 📃 إِنَّهُ بَايَعَنِي اَلْقَوْمُ اَلَّذِينَ بَايَعُوا أَبَابَكْرٍ وَ عُمَرَ وَ عُثْمَانَ عَلَى مَا بَايَعُوهُمْ عَلَيْهِ فَلَمْ يَكُنْ لِلشَّاهِدِ أَنْ يَخْتَارَ وَ لاَ لِلْغَائِبِ أَنْ يَرُدَّ همانا كسانى با من بيعت كرده‌اند كه با ابا بكر و عمر و عثمان، با همان شرايط‍‌ بيعت كردند؛ پس آن كه در بيعت حضور داشت نمى‌تواند خليفه‌اى ديگر انتخاب كند، و آن كَس كه غايب بود نمى‌تواند بيعت مردم را نپذيرد وَ إِنَّمَا اَلشُّورَى لِلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ فَإِنِ اِجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ وَ سَمَّوْهُ إِمَاماً كَانَ ذَلِكَ لِلَّهِ رِضًا همانا شوراى مسلمين از آن مهاجرين و انصار است؛ پس اگر بر امامت كسى گرد آمدند و او را امام خود خواندند، خشنودى خدا هم در آن است. فَإِنْ خَرَجَ عَنْ أَمْرِهِمْ خَارِجٌ بِطَعْنٍ أَوْ بِدْعَةٍ رَدُّوهُ إِلَى مَا خَرَجَ مِنْهُ فَإِنْ أَبَى قَاتَلُوهُ عَلَى اِتِّبَاعِهِ غَيْرَ سَبِيلِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ وَلاَّهُ اَللَّهُ مَا تَوَلَّى حال اگر كسى كار آنان را نكوهش كند يا بدعتى پديد آورد، او را به جايگاه بيعت قانونى باز مى‌گردانند، اگر سرباز زد با او پيكار مى‌كنند؛ زيرا كه به راه مسلمانان در نيامده، خدا هم او را در گمراهى‌اش رها مى‌كند. وَ لَعَمْرِي يَا مُعَاوِيَةُ لَئِنْ نَظَرْتَ بِعَقْلِكَ دُونَ هَوَاكَ لَتَجِدَنِّي أَبْرَأَ اَلنَّاسِ مِنْ دَمِ عُثْمَانَ وَ لَتَعْلَمَنَّ أَنِّي كُنْتُ فِي عُزْلَةٍ عَنْهُ إِلاَّ أَنْ تَتَجَنَّى فَتَجَنَّ مَا بَدَا لَكَ وَ اَلسَّلاَمُ به جانم سوگند! اى معاويه اگر دور از هواى نفس، به ديدۀ عقل بنگرى، خواهى ديد كه من نسبت به خون عثمان پاك‌ترين افرادم، و مى‌دانى كه من از آن ماجرا دور بوده‌ام، جز اينكه از راه مرا متّهم كنى و حق آشكارى را بپوشانى؛ با درود.
ترجمه فیض الإسلام 📜 از نامه‌هاى آن حضرت عليه السَّلام است به معاويه (كه آنرا بوسيلۀ جرير ابن عبد اللّٰه بجلىّ‌ بشام فرستاده و در آن صحّت و درستى خلافت خود را اثبات و بيزاريش را از كشتن عثمان اظهار فرموده): (۱) كسانيكه با ابو بكر و عمر و عثمان بيعت كردند (آنها را بخلافت گماشتند) بهمان طريق با من بيعت كرده عهد و پيمان بستند (زمام امور را بدست من دادند) پس (به عقيدۀ شما كه خلافت از جانب خدا و رسول تعيين نشده بلكه به اجماع امّت برقرار مى‌گردد و مردم اجماع كرده ابوبكر و عمر و عثمان را خليفه قرار دادند، همان اشخاص مرا براى خلافت تعيين نمودند، بنا بر اين) آنرا كه حاضر بوده (مانند طلحه و زبير) نمى‌رسد كه (جز او را) اختيار كند و آنرا كه حاضر نبوده (مانند تو) نمى‌رسد كه (آنرا) نپذيرد. (۲) و مشورت (در امر خلافت به عقيدۀ شما) حقّ‌ مهاجرين (كسانيكه از مكّه به مدينه آمده و به پيغمبر اكرم صلی الله علیه وآله پيوستند) و انصار (آنانكه در مدينه به آن حضرت ايمان آورده ياريش نمودند) مى‌باشد، و چون ايشان گرد آمده مردى را خليفه و پيشوا ناميدند رضاء و خوشنودى خدا در اين كار است (۳) و اگر كسى بسبب عيب جوئى (از خليفه مانند نسبت دادن معاويه كشتن عثمان را باو) يا بر اثر بدعتى (وارد ساختن آنچه در دين روا نيست مانند نقض عهد و پيمان شكنى طلحه و زبير و پيروانشان) از فرمان ايشان (كارى كه آنان انجام داده‌اند) سر پيچيد او را به اطاعت وادار نمايند، و اگر (پند و اندرز سودى نبخشيد، و) فرمان آنها را نپذيرفت (به عقيدۀ شما) با او مى‌جنگند بجهت آنكه غير راه مؤمنين را پيروى نموده، و خداوند او را واگذارد بآنچه كه بآن رو آورده است. (۴) و بجان خودم سوگند؛ اى معاويه! اگر بعقل خود بنگرى (تأمّل و انديشه نمائى) و از خواهش نفس چشم بپوشى (بيجا سخن نگفته نخواهى كشتن عثمان را بهانۀ پيمان نبستنت با من قرار دهى) مى‌يابى مرا كه از خون عثمان (كشته شدن او) بيزارترين مردم بودم و ميدانى كه من از آن دورى كرده گوشه گيرى اختيار نمودم؛ مگر آنكه (پيروى هواى نفس نموده) بهتان زده كشته شدن او را بمن نسبت دهى و پنهان كنى آنچه را كه بر تو آشكار مى‌باشد، و درود بر آنكه شايسته درود است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آنچه را مرحوم سيد رضى در اينجا آورده، بخشى از يك نامۀ مفصل‌تر است كه امام عليه السلام بعد از واقعۀ جمل به همراه جرير بن عبداللّٰه بجلى كه از مشاهير صحابه بود براى معاويه فرستاد. در آغاز اين نامه كه مرحوم سيد رضى نقل نكرده ولى در كتاب تمام نهج‌البلاغه تحت شمارۀ نامۀ 29 آمده است، چنين مى‌خوانيم كه امام عليه السلام بعد از حمد و ثناى الهى فرمود: «بيعتى كه مردم در مدينه با من كردند براى تو كه در شام بودى الزام‌آور است»؛ سپس مى‌افزايد: «همان كسانى كه با ابو بكر و عمر و عثمان بيعت كردند با همان شرايط با من بيعت نمودند؛ بنابراين نه حاضران اختيار فسخ يا مخالفت با آن را دارند و نه كسى كه غايب بوده حق رد كردن آن را دارد»؛ (إِنَّهُ‌ بَايَعَنِي الْقَوْمُ‌ الَّذِينَ‌ بَايَعُوا أَبَا بَكْرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمَانَ‌ عَلَىٰ‌ مَا بَايَعُوهُمْ‌ عَلَيْهِ‌، فَلَمْ‌ يَكُنْ‌ لِلشَّاهِدِ أَنْ‌ يَخْتَارَ، وَ لَا لِلْغَائِبِ‌ أَنْ‌ يَرُدَّ). قابل توجه اينكه امام عليه السلام در اينجا، نه به مسألۀ اشاره مى‌كند، نه به وصيّت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و روايات بسيارى كه سند روشنى بر امامت اوست؛ زيرا معاويه مى‌توانست با اين كار از كنار آن بگذرد. ولى مسألۀ خلافت خلفاى پيشين چيزى نبود كه بتواند آن را انكار كند. در واقع استدلال امام عليه السلام يك استدلال به اصطلاح جدلى است كه مسلّمات طرف مقابل را مى‌گيرد و با آن بر ضد وى استدلال مى‌كند و در اينجا معاويه كه خود را از طرفداران حكومت خلفاى پيشين (ابوبكر عمر، عثمان) مى‌دانست، نمى‌توانست چگونگى گزينش آنها را براى خلافت انكار كند و اين در حالى بود كه اين گزينش به صورت بسيار كامل‌ترى در مورد حكومت على عليه السلام واقع شده بود. عموم مهاجران و انصار در مدينه با آن حضرت بيعت كرده بودند و حتى طلحه و زبير كه بعدا به مخالفت برخاستند نيز جزء بيعت كنندگان بودند. ‮از اين رو امام عليه السلام در ادامۀ اين سخن مى‌افزايد: «شورى تنها از آن مهاجران و انصار است هر گاه همگى كسى را برگزيدند و امامش ناميدند، خداوند از آن راضى و خوشنود است»؛ (وَ إِنَّمَا الشُّورَىٰ‌ لِلْمُهَاجِرِينَ‌ وَ الْأَنْصَارِ، فَإِنِ‌ اجْتَمَعُوا عَلَىٰ‌ رَجُلٍ‌ وَ سَمَّوْهُ‌ إِمَاماً كَانَ‌ ذَٰلِكَ‌ للّٰهِِ‌ رِضًا) ‮آن گاه چنين نتيجه گيرى مى‌فرمايد: «بنابراين اگر كسى از فرمان آنها با بدگويى يا بدعتى خارج گردد، مسلمانان او را به جاى خود باز مى‌گردانند و اگر امتناع ورزيد، با او پيكار مى‌كنند؛ زيرا از غير مسير مؤمنان تبعيت كرده و خدا او را در بيراهه رها مى‌سازد»؛ (فَإِنْ‌ خَرَجَ‌ عَنْ‌ أَمْرِهِمْ‌ خَارِجٌ‌ بِطَعْنٍ‌ أَوْ بِدْعَةٍ‌ رَدُّوهُ‌ إِلَىٰ‌ مَا خَرَجَ‌ مِنْهُ‌، فَإِنْ‌ أَبَىٰ‌ قَاتَلُوهُ‌ عَلَى اتِّبَاعِهِ‌ غَيْرَ سَبِيلِ‌ الْمُؤْمِنِينَ‌، وَ وَلَّاهُ‌ اللّٰهُ‌ مَا تَوَلَّىٰ‌). هرگز نبايد از اين استدلال كه در بالا گفتيم جنبۀ جدلى و استفاده از مسلمات طرف مقابل دارد، چنين استنباط كرد كه امام عليه السلام مسألۀ امامت منصوص را رها فرموده و امامت را يك مسألۀ انتخابى مى‌داند نه انتصاب از سوى خدا، آن گونه كه بعضى از شارحان نهج‌البلاغه از اهل سنّت تصور كرده‌اند؛ بلكه در برابر امثال معاويه راهى جز اين گونه استدلال وجود نداشت و نظير اين گونه استدلالها در قرآن مجيد نيز در برابر مشركان ديده مى‌شود.
در بخش ديگر اين نامه، امام عليه السلام به سراغ مسألۀ قتل عثمان مى‌رود كه معاويه - مانند طلحه و زبير - آن را بهانه براى سركشى در برابر امام عليه السلام قرار داده بود؛ مى‌فرمايد: «اى معاويه به جانم سوگند اگر با نگاه عقلت بنگرى نه با چشم هوا و هوس، مرا از همه مبرّاتر از خون عثمان مى‌يابى و خواهى دانست من به كلّى از آن بركنار بودم مگر اينكه در مقام تهمت برآيى و چنين نسبت ناروايى را به من بدهى. اگر چنين است هر تهمتى مى‌خواهى بزن والسلام»؛ (وَ لَعَمْرِي، يَا مُعَاوِيَةُ‌، لَئِنْ‌ نَظَرْتَ‌ بِعَقْلِكَ‌ دُونَ‌ هَوَاكَ‌ لَتَجِدَنِّي أَبْرَأَ النَّاسِ‌ مِنْ‌ دَمِ‌ عُثْمَانَ‌ وَ لَتَعْلَمَنَّ‌ أَنِّي كُنْتُ‌ فِي عُزْلَةٍ‌ عَنْهُ‌ إِلَّا أَنْ‌ تَتَجَنَّىٰ‌ ، فَتَجَنَّ‌ مَا بَدَا لَكَ‌، وَ السَّلَامُ‌). از قضاياى عجيب تاريخ صدر اسلام اين است كه گروهى در زمان عثمان به مخالفت شديد با او برخاستند و حتى در قتل او مستقيم يا غير مستقيم نقش داشتند؛ ولى بعد از قتل عثمان ناگهان تغيير مسير داده و به خون‌خواهى او برخاستند و بر كشته شدن مظلومانۀ او اشك تمساح ريختند. اينگونه تغيير مسيرها در دنياى سياست‌هاى مادّى، عجيب نيست؛ ولى اينها كه دم از مى‌زدند چگونه اين اعمال خود را توجيه مى‌كردند. ماجراى قتل عثمان از علل شورش بر ضد او گرفته تا حوادثى كه در اين مورد رخ داد و عثمان را مجبور به توبه و كناره‌گيرى كردند و اينكه عثمان توبه را پذيرفت؛ اما كناره‌گيرى را نپذيرفت و دفاع‌هايى كه امير مؤمنان على عليه السلام براى حفظ جان او كرد كه مبادا دامنۀ تمام كشور اسلام را فرا بگيرد و همچنين چگونگى قتل عثمان و حوادث بعد از آن، از مسائل مهمى است كه در تاريخ اسلام بحث شده و دقت در آن مى‌تواند مسائل زيادى را روشن سازد. ما در اين باره در بحثهاى گذشته از جمله در جلد اوّل، در شرح خطبۀ شقشقيه (صفحۀ 371 به بعد) و جلد دوم ذيل خطبۀ 30 (صفحۀ 237 تا 241) و همچنين ذيل خطبۀ 43 (صفحۀ 488) مطالبى را ذكر كرده‌ايم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۱۴۵ 🏷️ عبادتهاى بى فایده ┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄ ❁• وَ قَالَ عليه‌السلام كَمْ مِنْ صَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيَامِهِ إِلاَّ اَلْجُوعُ وَ اَلظَّمَأُ وَ كَمْ مِنْ قَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلاَّ اَلسَّهَرُ وَ اَلْعَنَاءُ حَبَّذَا نَوْمُ اَلْأَكْيَاسِ وَ إِفْطَارُهُمْ ┅───────────────┅ ☜ و درود خدا بر او، فرمود: بسا روزه‌دارى كه بهره‌اى جز گرسنگى و تشنگى از روزه‌دارى خود ندارد. و بسا شب زنده‌دارى كه از شب زنده‌دارى چيزى جز رنج و بى‌خوابى به دست نياورد! خوشا خواب زيركان و افطارشان. ─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─ ♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: امام عليه السّلام (در نكوهش عمل بيجا) فرموده است: بسا روزه دارى را كه از روزه داشتنش جز گرسنگى و تشنگى نمى‌ماند، و بسا نماز (شب) گزارى كه از ايستادن و نماز گزاردنش جز بيدارى و رنج نيست (چون و را طبق دستور انجام نداده) چه نيك است خواب زيركان و روزه باز كردن ايشان (چون آنان آنچه كنند بجا و طبق دستور مى‌باشد). 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مى‌دانيم عبادات نيز مانند انسان، روح و جسمى دارند. امام عليه السلام در اين كلام حكيمانه‌اش اشاره به عبادات بى‌روح و كم‌نتيجه يا بى‌نتيجه كرده مى‌فرمايد: «چه بسيار روزه‌دارانى كه از روزۀ خود جز گرسنگى و تشنگى بهره‌اى نمى‌برند و چه بسيار شب زنده دارانى كه از قيام شبانۀ خود جز بى‌خوابى و خستگى ثمره‌اى نمى‌گيرند. آفرين بر خواب هوشمندان و افطارشان»؛ (كَمْ‌ مِنْ‌ صَائِمٍ‌ لَيْسَ‌ لَهُ‌ مِنْ‌ صِيَامِهِ‌ إِلَّا الْجُوعُ‌ وَ الظَّمَأُ، وَ كَمْ‌ مِنْ‌ قَائِمٍ‌ لَيْسَ‌ لَهُ‌ مِنْ‌ قِيَامِهِ‌ إِلَّا السَّهَرُ وَ الْعَنَاءُ‌، حَبَّذَا نَوْمُ‌ الْأَكْيَاسِ‌ وَ إِفْطَارُهُمْ‌) «سَهَر» (بر وزن سفر) به معناى شب‌بيدارى و «عَناء» به معناى رنج و تعب است. همان‌گونه كه در بالا اشاره شد عبادات، ظاهرى دارد و باطنى يا صورتى و سيرتى؛ صورت عبادات افعالى است كه در ظاهر بايد انجام شود؛ ولى باطن آنها فلسفه‌هاى تربيتى است كه نتيجۀ آن الى الله است. براى رسيدن به اين نتايج، به شكل عبادات كافى نيست؛ بلكه توجه به آن نيز لازم است. مثلاً در نماز اگر نباشد و انسان اذكار و افعال آن را در حالى بجا آورد كه فكر او مشغول برنامه‌هاى دنياى مادى اوست به يقين از نتايج تربيتى آن كه باز داشتن از گناه (نهى از فحشا و منكر) و قرب الى اللّٰه (الصَّلاةُ‌ قُرْبانُ‌ كُلُّ‌ تَقِىٍّ‌) و شستشوى دل از زنگار گناه است محروم خواهد ماند. همچنين روزه برنامه‌هاى ظاهرى مانند خوددارى از خوردنى و نوشيدنى و بعضى ديگر از لذات نفسانى دارد و فلسفه‌اى كه عبارت از تقويت و اراده و مبارزه با هواى نفس و شيطان است كه اگر آنها حاصل نشود نتيجۀ روزه كه است: «لَعَلَّكُمْ‌ تَتَّقُونَ‌» حاصل نمى‌گردد و انسان را از عذاب الهى باز نمى‌دارد و سپرى در برابر آتش نمى‌شود. به همين دليل در روايات اسلامى تأكيد زيادى بر آداب نماز و روزه و ساير عبادات شده است تا عبادات افزون بر اسقاط تكليف به درجۀ قبولى در نزد پرورگار برسد.
83 - دادرسی حضرت حجت (علیه السلام) جناب شیخ مزبور فرمود در همان سفر به سامرا مشرف شدم. چون خواستم به سرداب مقدس مشرف شوم مغرب گذشته بود و نماز واجب را نخوانده بودم مسجدی که متصل به درب سرداب است دیدم که است و نمی دانستم که این مسجد به تصرف اهل تسنن است و مشغول نماز عشاء هستند پس به اتفاق فرزندم وارد شبستان شده و در گوشه ای از شبستان مشغول و سجده بر حسین علیه السّلام شدم و چون جماعت فارغ شد از جلو من گذشته و به حالت غضب به من نظر می کردند و ناسزا می گفتند؛ پس دانستم که اشتباه کردم و تقیه نکردم و چون همه رفتند ناگاه تمام چراغهای شبستان را خاموش کرده و در را به روی من بستند و هرچه کردم و فریاد زدم که من غریب و زوارم، به من اعتنایی نکردند و در آن وقت حالت وحشت و اضطراب عجیبی در من و فرزندم پیدا شد و می گفتیم خیال کشتن ما را دارند؛ پس گریان 😭 و نالان با حالت به حضرت حجت بن الحسن ( عجّل الله تعالی فرجه الشریف ) متوسل و از پروردگار به وسیله آن بزرگوار نجات خود را خواستیم. ناگاه فرزندم که نزدیک دیوار بود و ناله می کرد گفت پدر بیا که راه پیدا شد و ستونی که جزء دیوار و نزدیک به درب شبستان است بالا رفته؛ پس چون نظر کردم دیدم تقریبا به مقدار دو سه وجب ستون از زمین بالا رفته به طوری که به آسانی از زیر آن می توان خارج شد . من و فرزندم از زیر آن خارج شدیم و چون بیرون آمدیم ستون به حالت اولیه خود برگشت و راه مسدود شد. شکر خدای را بجا آوردم. فردا آمدم همانجا را ملاحظه می کردم، هیچ اثری و نشانه ای از حرکت ستون دیده نشد و سرسوزنی هم شکاف در دیوار نمایان نبود .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ ویژه دهه اول محرم ۱۴۴۴ 🎙 استاد الهی ▪️شب تاسوعا 🏴 هیئت حجت بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف @ostadelahi https://zil.ink/ostadelahi
...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ ویژه دهه اول محرم ۱۴۴۴ 🎙 استاد الهی ▪️شب عاشورا 🏴 هیئت حجت بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف @ostadelahi https://zil.ink/ostadelahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا