🔴 در پارک‌ها و مترو امنیت روانی نداریم/ عدم بخشنامه تذکر زبانی مسئولین مترو 🔹 دیدار جمعی از بانوان فعال در حوزه عفاف و حجاب با مسئولین شهری ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────

🔴 مترو شهری امن برای مطرب‌های ولنگار 🔹 آقای مدیریت شهری انقلابی ۸ ماه است که این وضع اسف‌بار همراه با رقص شادی برخی ولنگارها را در مترو تحمل می‌کنیم. فرق شما با مدیران اصلاح طلب، چیست؟

🔰چند نکته: 🔻اولاً، مقابله نیروی انتظامی با هنجارشکنان برای تعلیم دین یا معتقد کردن آنها نیست بلکه برای جلوگیری از زیر پا گذاشتن قانون و تجاهر به فسق است. 🔻ثانیا، اگر قرار است التزام عملی به قوانین به معنی نفاق باشد، در اینصورت باید کل قانونگذاری در همه جای دنیا تعطیل شود. زیرا قطعاً هر قانونی در هر زمینه ای وضع شود، طیف متنوعی از مردم ممکن است عقیده قلبی به آن نداشته باشند اما به دلیل مصلحت و یا هزینه سنگینی که در قانون شکنی وجود دارد، التزام عملی به قانون دارند. 🔻ثالثاً، اگر قرار باشد با این توجیهات ساده لوحانه، دست از قانون و شرع برداریم، پس باید در مورد دزدی، فساد اداری، قاچاق، راهنمایی و رانندگی هم قوانین را تعطیل کنیم❗️❗️❗️ در مورد آنها هم به نوعی نفاق پروری می شود! 👈 زیرا بسیاری از افراد به دلیل وجود قانون است که دزدی نمی کنند، فساد اداری مرتکب نمی شوند، قاچاق نمی کنند و از قوانین راهنمایی و رانندگی سرپیچی نمی کنند.

🔴 ضرغامی: من گاهی از روی عمد در مصاحبه‌هایم کلمات انگلیسی به‌کار می‌برم تا برنامۀ صداوسیما به آن ایراد بگیرد و آموزشی برای مردم شود! 😳

🔴 با این توییتت باید روانه زندان می‌شدی... 🔹در کشور نروژ جریمه عبور از چراغ قرمز 6000 کرون که به اندازه یک سوم حقوق پایه کار است. جریمه سرعت غیر مجاز 7000 کرون. و رانندگی در حال مستی مجازات زندان دارد. 🔸اما در ایران جریمه سرعت غیر مجاز ۶۰ هزار تومان و رانندگی درحال مستی با کلاس و کول محسوب شده و باید حتما استوری شود. 🔹قطع به یقین ایران یکی از آزاد و ولنگارترین کشورهای دنیا برای الواتگری است. مکشوفات

🔴 همین ؟! 🔹 دختره وقیح که پس از امر به معروف یک خانم محجبه از او فیلم گرفته و برای شبکه های معاند ارسال کرده بود شناسایی و دستگیر شد و معذرت خواهی کرد ! ✍️🏻دستگیری کافی نیست! باید درس عبرت بشن اونایی که سوژه های شبکه های معاند رو فراهم میکنن!

#نهج_البلاغه | #حکمت ۴۰۴ 🏷️ تفسير «لا حول و لا قوة الا بالله» ┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄ ❁• وَ قَالَ عليه‌السلام وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَعْنَى قَوْلِهِمْ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ إِنَّا لاَ نَمْلِكُ مَعَ اَللَّهِ شَيْئاً وَ لاَ نَمْلِكُ إِلاَّ مَا مَلَّكَنَا فَمَتَى مَلَّكَنَا مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنَّا كَلَّفَنَا وَ مَتَى أَخَذَهُ مِنَّا وَضَعَ تَكْلِيفَهُ عَنَّا ┅───────────────┅ ☜ و درود خدا بر او، فرمود: (از امام معنى لا حول و لا قوة إلا بالله، را پرسيدند. پاسخ داد:) ما برابر خدا مالك چيزى نيستيم، و مالك چيزى نمى‌شويم جز آنچه او به ما بخشيده است؛ پس چون خدا چيزى به ما ببخشد كه خود سزاوارتر است، وظايفى نيز بر عهدۀ ما گذاشته، و چون آن را از ما گرفت تكليف خود را از ما بر داشته است. ─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─ ♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: هنگاميكه از امام عليه السّلام معنى سخنشان «لاَ حَوْلَ وَ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌» (جنبش و توانائى نيست مگر به ارادۀ خدا) را پرسيدند آن حضرت فرمود: ما با خدا دارندۀ چيزى نيستيم (شريك نمى‌باشيم) و دارنده نمى‌شويم مگر آنچه (اندام و قوى و عقل) را كه ما را دارندۀ آن گرداند، پس هر گاه ما را بچيزى دارا گردانيد كه او از ما دارنده‌تر است تكليف نمايد (امر و نهى فرمايد) و هر گاه آن چيز (توانائى بر آن) را از ما گرفت تكليف آنرا از ما برداشته (در بارۀ آن مؤاخذه و باز پرسى نمى‌نمايد). 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳

به نظر مى‌رسد - همانگونه كه بعضى از شارحان نهج البلاغه استنباط كرده‌اند - شخصى كه معناى «لا حول و لا قوّة إلّا باللّه» براى او مفهوم نبود و گرفتار شبهۀ جبر شده بود سؤالى در اين باره از حضرت كرد و امام عليه السلام براى رفع شبهۀ او سه جمله بيان فرمود. نخست فرمود: «ما در برابر مالكيت خداوند مالك چيزى نيستيم»؛ (وَ قَدْ سُئِلَ‌ عَنْ‌ مَعْنَى قَوْلِهِمْ‌ «لَا حَوْلَ‌ وَ لَا قُوَّةَ‌ إِلَّا بِاللّٰهِ‌» -: إِنَّا لَا نَمْلِكُ‌ مَعَ‌ اللّٰهِ‌ شَيْئاً). بنابراين مالك اصلى خداست و هيچ كَس استقلال در مالكيت ندارد و به تعبير ديگر، توحيد در مالكيت، يكى از شاخه‌هاى توحيد افعالى است كه بدون اعتقاد به آن توحيد انسان كامل نمى‌شود. سپس در جملۀ دوم مى‌افزايد: «بلكه ما چيزى را مالك نيستيم جز آنچه او به ما تمليك كرده است»؛ (وَ لَا نَمْلِكُ‌ إِلَّا مَا مَلَّكَنَا). بنابراين مالكيت ما از ذات پاك او سرچشمه مى‌گيرد؛ آنچه اراده كند به ما مى‌دهد و آنچه را اراده كند باز پس مى‌گيرد و به تعبير ديگر، مالكيت ما نسبت به مالكيت خداوند مالكيت طولى است نه مالكيت عرضى. آنگاه در جملۀ سوم مى‌فرمايد: «هر گاه او چيزى را به ما تمليك كند كه در واقع خودش به آن سزاوارتر از ماست ما را (دربارۀ آن) مكلف به وظايفى مى‌كند و هر گاه آن را از ما باز پس گيرد تكليفش را از ما برمى‌دارد»؛ (وَ لَا نَمْلِكُ‌ إِلَّا مَا مَلَّكَنَا؛ فَمَتى مَلَّكَنَا مَا هُوَ أَمْلَكُ‌ بِهِ‌ مِنَّا كَلَّفَنَا، وَ مَتَى أَخَذَهُ‌ مِنَّا وَضَعَ‌ تَكْلِيفَهُ‌ عَنَّا). اين همان نكتۀ باريك و دقيق و بسيار جالب «الأمرُ بين الأمرَين» است. نه چنان است كه ما از خود استقلال تام داشته باشيم و صاحب قدرتى در برابر خدا و مالكيتى در برابر مالكيت او گرديم و نه چنان است كه در اعمال خود مطلقاً اراده و اختيارى نداشته باشيم. بلكه او به ما قدرت و قوت و اختيار داده و هماهنگ با آن تكاليفى بر عهدۀ ما گذاشته است