📸🎞 گزارش تصویری:
💠 اهدای کمک هزینه سفر به مشهد مقدس در جشن بزرگ عید غدیر خم 💠
✅ ☘ جشن بزرگ عید سعید غدیر خم با حضور مسئولین محترم بخشی و استانی و همراهی گرم و صمیمانه بیش از ۱۰۰۰ نفر مهمان از مردم مؤمن و شریف بخش پلنگآباد در محل صحن امامزادگان زید و رحمان شهر پلنگآباد همراه با اجرای برنامههای ویژه برگزار شد.
در این جشن به تعداد ۲۴ نفر از حضار در جشن، به قید قرعه، کمک هزینه سفر به مشهد مقدس تعلق گرفت که مقارن با ایام محرم به ایشان اهدا شد. فهرست اسامی برندگان به شرح زیر است:
۱- سید فاطمه عرب
۲- سید امیرحسین عرب
۳- سید خدیجه عرب
۴- نگار فیروزبخت
۵- فاطمه یاس شقاقی
۶- مائده حاج آقا مرادی
۷- امیرمحمد خدایار
۸- سیده نازنین عرب
۹- سیده مهشید عرب
۱۰- اکرم خدایار
۱۱- حسین خدایار
۱۲- امیرمحمد رنگرز
۱۳- رضا سلطانی
۱۴- بهزاد حقدان
۱۵- آیلار مرادی
۱۶- مریم گموش
۱۷- محمدباقر فرحبخش
۱۸- ساجده سعادت نیا
۱۹- مائده بهرام پور
۲۰- فرشته محمدی
۲۱- امید گموش
۲۲- حسام الدین خدایار
۲۳- ثامن خدایار
۲۴- رهام شیخی
🗓 زمان: یکشنبه، ۱۴۰۲/۵/۸
🇮🇷 حوزه بسیج خواهران و برادران بخش پلنگآباد
🇮🇷 سپاه ناحیه مقاومت بسیج حضرت علیاکبر(ع) اشتهارد
🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊
#من_غدیری_ام
#سبک_زندگی_اسلامی
تأثیر متقابل حجاب و عفاف
حجاب و عفاف بر یکدیگر اثر گذار و نیز تأثیر پذیرند. هر چند در برخی از نمودهای عینی هم شاید بتوان آن دو را از یکدیگر تفکیک نمود. و الزاماً نمی توان هر بی حجابی را متهم به بی عفّتی کرد، اما در معارف دین اسلام حجاب بازتاب بیرونی عفاف شناخته می شود. یکی از مهم ترین نشانه های عفاف در بانوان، حجاب پوشش، رفتار و گفتار است و انسان عفیف به کسی گفته می شود که سه عنصر فوق در او مشاهده گردد. به دیگر سخن؛ می توان عفاف را به دو قسمت تقسیم کرد، یکی ساحت درونی عفاف است که منشأ فضایل اخلاقی مربوط به آن؛ مانند حیا، غیرت، حجاب و ... است و دیگری ساحت بیرونی عفاف است که در رفتارهای ظاهری افراد در زندگی و معاشرت اجتماعی نمایان می شود.
نکتۀ دیگری که در این جا باید بدان پرداخت این است که اگر زنان بی حجابی -که مدّعی عفّت هستند- با وضع آرایش کرده در اجتماع ظاهر شوند، نگاه شهوت آلود مردان هوس باز را چگونه می توانند تحمّل نمایند؟! چنانچه آنها مورد تعرّض و توهین این مردان مریض القلب قرار گیرند، بدیهی است خود نیز مقصّر خواهند بود؛ زیرا این زن، آنها را به سوی خود جلب کرده و موجبات وهن و اذیّت خویش را فراهم نموده است. بنابر این، زنان بی حجاب ممکن است عفیف باشند، امّا هرگز نه آرامش روانی خواهند داشت و نه امنیّت اخلاقی-اجتماعی. ضمن این که در ایجاد زمینه های فساد اجتماعی نیز نقش خواهند داشت.
در نتیجه؛ حجاب و عفاف علی رغم گسست مفهومی که در برخی از مواقع دارند، ارتباطی وثیقی نیز میان آنها وجود دارد. فلسفه احکام حجاب برای این است که کرامت انسانی زن حفظ شود و از انسانیت به یک کالای جنسی سقوط نکند و این جز با حجاب امکان پذیر نیست، هرچند که بتوان در برخی از زنان بی حجاب نشانی از عفّت نیز یافت.
از نصیرالدین طوسی، که از اعاظم متکلمین است منقول است که گفت هفتاد سال در علوم عقلیه فکر کردم و کتابهای بسیار در آنها تصنیف کردم و بیش از این نیافتم که این مخلوقات را خالقی است، و در این هم یقین عجوزه های قبیله از من بالاتر است.
پس طریق صحیح آن است که همه کس اصل ایمان و عقاید خود را از صاحب وحی اخذ کند و باطن خود را از صفات ذمیمه و اخلاق خبیثه پاک سازد و به اعمال صالحه و طاعات مشغول گردد و متعرض تفکر در آنچه از طاقت او بیرون است نگردد، تا الطاف ربانیه او را دریابد.
و اما در شهادت در راه خدا، در حالی قبض روح می شود که در دل بجز محبت خدا امری باقی نماند، زیرا که کسی به امر خدا و رسول رو به میدان کارزار می آورد که مرگ را به جهت رضای ایشان بر خود نوشته است و از اینجا معلوم می شود که قتلی که سبب شهادتی که مذکور شد نباشد باعث اطمینان از این خطر نمی گردد، اگر چه به ظلم کشته شده باشد، یا به جهاد رفته باشد و لیکن مقصود او رضای خدا و رسول او نباشد.
دولتها با استفاده از دانشمندان میتوانند مقتدر شوند:
در دوران صفویه دانشمندان زیادی با حکمرانان این سلسله همکاری داشتند و عموماً فرمانروایان مزبور، اقتدار خویش را مدیون هدایت، ارشاد و نظارت علما می دانستند و گاه از آنان در امور کشورداری اجازه می گرفتند. پیوند شیخ بهایی با دربار صفوی از موضع رهبری و تقویت اقتدار سیاسی اجتماعی تشیع بود. او که مدتی منصب شیخ الاسلامی مرکز حکومت صفوی (اصفهان) را برعهده داشت، روابط خوبی با شاه عباس بزرگ برقرار کرد و کتاب جامع عباسی را به نام وی نگاشت و در سفرها و نبردها او را همراهی می کرد و در برخی از آثار خود این فرمانروا را تمجید کرد و ستود. همه این حمایت ها و همکاری های تنگاتنگ به دلیل خدماتی بود که دولت صفویه به شیعیان کرد و در جهت عزت و اعتبار پیروان مذهب اهل بیت(ع) تلاش نمود، ولی از این مسایل نمی توان مشروعیت کامل سلاطین صفوی را نتیجه گرفت، زیرا اگرچه آنان در برخی عرصه ها کارنامه درخشانی داشتند، ولی در زمینه هایی دچار ضعف ها و خطاهای بسیاری بودند.
شیخ بهایی چون پدر از برخی رفتارها و شیوه های دولت صفوی ناخشنود بود. او با آنکه مقام شیخ الاسلامی داشت و خاتم المجتهدین و نایب امام خوانده می شد و مورد علاقه اقشار گوناگون بود و به رغم برجستگی ها و نفوذ معنوی و اجتماعی و محبوبیت مردمی، سفر را برگزید و به قلمرو دولت عثمانی و منطقه خاورمیانه و شمال افریقا سفر کرد و با دشوارترین شرایط روبه رو گردید. با این همه، به مسافرت و دوری از دستگاه صفوی رغبت افزون تری داشت و اگرچه نتوانست کاملاً از تشکیلات این دولت کناره گیری کند، ولی به شیوه های گوناگون، انتقادهای خود را از کارنامه حاکمان این سلسله اعلام می کرد.
بخوانید و منتشر کنید...
آبان ماه سال ۵۹ بود.روز عاشورا آماده شدم تا به هيئت بروم ساعت ده صبح بود.يكدفعه ضعف شديدي در بدنم حس كردم.گويي جان از بدنم خارج مي شد.همان جا كنار در نشستم.نفهميدم خواب بودم يا بيدار.يكدفعه محمد پسرم را ديدم كه با فرق خونين روي زمين افتاده!چند روزي ازعاشوراگذشت .شخصي كه مي گفت از همرزمان محمد است به خانه ما آمد.ايشان گفت:صبح عاشورا با سي نفر از بچه هاي سپاه سر پل ذهاب به عمليات رفتيم.در راه در كمين ضد انقلاب گرفتار شديم .از جمع بچه ها فقط من توانستم از ميان كوه و تپه ها فرار كنم.بقيه بچه ها به شهادت رسيدند.پرسيدم شما محمد من را ديدي ؟مطمئن هستي شهيد شده؟!گفت:بله،اتفاقا ايشان را ديدم.گلوله اي به فرق سر او اصابت كرد وروي زمين افتاد پرسيدم چه ساعتي اين اتفاق افتاد؟گفت:حدود ساعت ده صبح!اما من سالها در آرزوي ديدار پسرم بودم.هيچ خبري از او نداشتم.تا اينكه دو سال قبل ناراحتي قلبي من شديد تر شد.آنقدر كه هيچ كاري نمي توانستم انجام دهم.تا اينكه انتظار من به سر آمد.!
یك شب در عالم رويا پسر من محمد با لباس سپاه ويك اتومبيل زيبا به ديدار من آمد.با هم به بهشت زهرابر سر مزار حسين پسر ديگرم رفتيم.آنجا خيلي خلوت بود.همين كه به مزارحسين رسيديم يكدفعه جمعيت زيادي در كنار ما جمع شده اند.آنها به من ومحمد سلام كردند .فهميدم آنها شهدا هستند.بعد محمد من را به خانه رساند.واشاره اي به قلب من نمود.يكدفعه از خواب پريدم.پزشك معالج هم باورش نمي شد .هيچ اثري از ناراحتي قلبي بجا نمانده بود.قلب من ديگر هيچ مشكلي پيدا نكرد.از آن روز هم پسرم مرتب به من سر ميزد.آخرين بار روز عاشورا بود.دي ماه سال ۸۸.وقتي در غروب عاشورا صحنه هاي هتك حرمت به اين روز عزيز از تلويزيون پخش شد فقط اشك مي ريختم .همان شب باز پسرم به ديدن من آمد با هم به باغ زيبايي رفتيم در گوشه باغ نهر آبي بودكه اطراف آن را درختان وچمن پوشانده بود.يكدفعه حضرت امام را ديدم .با همان هيبت زمان حيات.پيراهن بلند سفيد بر تنشان بود مشغول وضو بودند.جلو رفتم وسلام كردم .حضرت امام با خوشرويي جواب دادند . بي مقدمه گفتم :آقا اين چه وضعي كه به وجود آمده!چرا بعضي اين كارها را ميكنند؟!حضرت امام لبخندي زدوفرمود:دلتان قرص باشد هيچ اتفاقي نمي افتد! تمام شدو....
راوی:مادر شهیدان محمد وحسین دهلوی
منبع:کتاب شهید گمنام (مصاحبه ۳۰ شهریور ۸۹با مادر شهید)در ادامه حضرت امام در مورد سرنوشت بعضی افراد وگروه های سیاسی مطالبی به این مادر گفتند
شهیدی که از محل قبر خودش خبر داد.
يكي اومد نشست بغل دستم، گفت: آقا يه خاطره برات تعريف كنم؟
گفتم: بفرماييد !
يه عكسي به من نشون داد، يه پسر مثلاً ۱۹، ۲۰ ساله اي بود، گفت: اين اسمش «عبدالمطلب اكبري» است، اين بنده خدا زمان جنگ مكانيك بود، در ضمن كر و لال هم بود، يه پسرعموش هم به نام «غلام رضا اكبري» شهيد شده بود. غلام رضا كه شهيد شد، عبدالمطلب اومد بغل دست قبر غلام رضا نشست، بعد هي با اون زبون كر و لالي خودش، با ما حرف مي زد، ما هم مي گفتيم: چي مي گي بابا؟! محلش نمي ذاشتيم، مي گفت: عبدالمطلب هر چي سر و صدا كرد، هيچ كس محلش نذاشت ...
گفت: ديد ما نمي فهميم، بغل دست قبر اين شهيد با انگشتش يه دونه چارچوب قبر كشيد، روش نوشت: شهيد عبدالمطلب اكبري. بعد به ما نگاه كرد و گفت: نگاه كنيد! خنديد، ما هم خنديديم. گفتيم شوخيش گرفته.
مي گفت: ديد همه ما داريم مي خنديم، طفلك هيچي نگفت، سرش رو انداخت پائين، يه نگاهي به سنگ قبر كرد، با دست، پاكش كرد.
فرداش هم رفت جبهه. ۱۰ روز بعد جنازه اش رو آوردند، دقيقاً تو همون جايي كه با انگشت كشيده بود، خاكش كردند.
وصيت نامه اش خيلي كوتاه بود، اين جوري نوشته بود:
«بسم الله الرحمن الرحيم
يك عمر هرچي گفتم به من مي خنديدند. يك عمر هرچي مي خواستم به مردم محبت كنم، فكر كردند من آدم نيستم. مسخره ام كردند. يك عمر هرچي جدي گفتم، شوخي گرفتند. يك عمر كسي رو نداشتم باهاش حرف بزنم. خيلي تنها بودم. يك عمر براي خودم مي چرخيدم. يك عمر ...
اما مردم! حالا كه ما رفتيم، بدونيد هر روز با آقام حرف مي زدم و آقا بهم مي گفت: تو شهيد مي شي. جاي قبرم رو هم بهم نشون داد، اين رو هم گفتم، اما باور نكرديد!»
راوی:حجت الاسلام انجوي نژاد
منبع:هفته نامه صبح صادق،ش۵۴۰،ص
🔴سر به دار میدهیم ولی تن به ذلت نمیدهیم
بررسی تاریخ ایران نشان میدهد، ناموس وناموس پرستی و به معنای دقیق تر زن برای مردان شیعه ایرانی انقدر جایگاه اصیلی داشته است که حفظ ناموس میتواند از مردان ایرانی مبارزان انقلابی بزرگی بسازد .خوب است کمی قیام تاریخی سربداران را بررسی کنیم تا بدانیم بازنده واقعی جنگ زن زندگی آزادی فقط دشمنان حیثیت زنان ایرانی خواهند بود.
دیر یا زود هیاهوی آزادی دشمنان حیا وعفت جامعه ایرانی رنگ خواهد باخت و همه متوجه حقیقت این شعارهای رنگی خواهند شد، و آن روز است که چه بسا همین فریب خوردگان ،انقلابی شبیه به انقلاب سربداران را تشکیل دهند.
🔻حرکت غیرتمندانه اهالی باشتین
دوازدهم شعبان سال 738 قمری قیام مردمی سربداران خراسان علیه نیروهای خونخوار مغول آغاز شد.حکومت سربداران اولین قیام مردمی بود که در مقابل مغول به وقوع پیوست و آنان را از سریر قدرت در خراسان بزرگ به زیر کشید.داستان از آن قرار است پنج تن از ایلچیان علاءالدین محمد هندو (متصدی امور مالیات طوغاتیمور) برای گرفتن مالیات وارد روستای باشتین در نزدیکی سبزوار شدند که اهالی آن تحت تأثیر آموزشهای شیخ حسن جوری قرار گرفته بودند. مأموران در خانه دو برادر به نامهای حسن و حسین، شراب طلب کردند. از روی اکراه شرابی برای آنها تهیه شد. ایلچیان خوردند و زنان خانه را طلب کردند! حسن و حسین که چنین دیدند، گفتند که ما سر بر دار میدهیم، ولی تن به این فضیحت نمیدهیم. سپس شمشیر کشیدند و ایلچیان را کشتند و خود را «سربدار» نامیدند.
◀️روزی جسارت به ساحت مقدس زن ایرانی طومار مغول ها را در این کشور جمع کرده است .امروز هم مشت ولگد به زن نجیب کشورمان طومار پوچ جنبش زن زندگی را جمع خواهد کرد
منابع :فارس نیوز
کافه تاریخ
✍عالیه سادات
___________________
همسر شهید دکتر احمد رحیمی، ساکن مشهد مقدس می گوید: پس از مدت ها در رؤیایی شیرین دیدم: درون قطار با دخترم آسیه نشسته ام. بیرون پنجره سیدی سبزپوش بود که نور بر صورتش احاطه داشت، او مرا محو خود کرده بود. با اشارة کسی که در کنارش ایستاده بودم، نگاهم را از آن سید برداشتم. خدا می داند چقدر از دیدنش خوشحال شدم. احمد بود. به من اشاره کرد و با صدایی رسا گفت: ناراحت نباش، من دارم می آیم. فردای آن روز بی صبرانه منتظر تعبیر خوابم بودم. دخترم که تا آن زمان فقط کلمات نامفهومی را تکرار می کرد، بدون مقدمه شروع کرد به بابا گفتن! ساعت نه صبح از تهران تماس گرفتند و گفتند: یک شهید بسیجی به نام احمد رحیمی به مشهد منتقل شده که احتمال می دهیم متعلق به خانوادة شما باشد. با خانواده برای شناسایی راهی معراج شهدا شدیم. باورش خیلی سخت بود. پیکرش به طور کامل سوخته، استخوان هایش درهم شکسته و ترکش های متعددی بر بدنش نشسته بود. وقتی چشمم به پای چپش که قبلاً ترکش خورده بود، افتاد اطمینان پیدا کردم که خواب دیشبم تعبیر شده است.
بعد از دیدن پیکرش بار دیگر در خواب به سراغم آمد و دلسوزانه گفت: چرا این قدر ناراحتی؟ من در آنجا از غصه هایی که تو با دیدن جنازه ام می خوری، معذبم. بعد با حالتی خاص گفت: باور کن قبل از شهادتم تعداد زیادی تانک عراقی را منهدم کردم و لحظة شهادت هیچ چیزی نفهمیدم، چون حضرت ابالفضل(ع) در کنارم و امام زمان(عج) بالای سرم نشسته بودند.
آن خواب، آرامش خاصی به من داد. گویا جان تازه ای پیدا کرده بودم و فهمیدم که شهدا پس از شهادت هم در زندگی، حضوری عینی دارند.
(هفته نامة پرتو سخن/سال هشتم/ش369)
❌ بازنشر سخنان ۴ سال پیش رهبر انقلاب درمورد ثبت نام انتخابات مجلس
● اگر توان مدیریتی ندارید، مسئولیت نپذیرید
● بیمحابا برای انتخابات مجلس اسمنویسی میکنند!
🔺رهبر انقلاب در سال ۹۸ ، پیش از آغاز جلسه درس خارج فقه ضمن شرح حدیثی درباره شرط پذیرش مسئولیت گفتند:
پیامبر (صلیالله علیه وآله) به ابیذر فرمودند: من هرچه برای خودم دوست میدارم، برای تو هم دوست میدارم. من جنابعالی را در #مدیریت، ضعیف میبینم. خیلی آدم خوبی هستی اما حالا که آدم ضعیفی هستی، مواظب باش بر دو نفر هم ریاست نکنی و تولیت مال یتیم را قبول نکنی.
🔺این، درس برای ماها است. بعضی از ما به مجرّد اینکه یک مسندی یا خالی میشود یا ممکن است خالی بشود، فوراً چشم میدوزیم به آنجا! خب اوّل نگاه کن ببین میتوانی یا نمیتوانی.
🔺حالا بحث #اسمنویسی برای #انتخابات_مجلس است، گفتند شروع شده، همین طور بدون #محابا میروند! این مطلبی که عرض میکنم، درمورد خود این حقیر از همه بیشتر است و آن کسانی که مسئولیّتی دارند هم همین جور. هر مسئولیّتی، هر سِمَتی، هر تواناییای، در کنارش یک مسئولیّتی دارد، یک تعهّدی وجود دارد. میتوانید آن تعهّد را انجام بدهید یا نه؟ این خیلی درسِ بزرگی است.
🔺علّت اینکه میگویند تولیّت مال یتیم را قبول نکن، این است که نمیتوانی حقّ یتیم را به او بدهی؛ دیگران میآیند دستدرازی میکنند، جنابعالی هم آدم ضعیفی هستی، #تدبیر لازم را نداری و نمیتوانی.
🔺برجستگیهای نظام اسلامی و نظام ارزشهای اسلامی اینهاست؛ یعنی در درجه اوّل، من و شما خودمان مسئولیم که ببینیم این کار را میتوانیم قبول کنیم یا نه؟ این بسیار مسئله مهمّی است. ۹۸/۹/۱۰
#انتخابات_مجلس۱۴۰۲
@mabareshtehard