eitaa logo
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
544 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
833 ویدیو
30 فایل
ما اینجا جمع نشده ایم که تعداد اعضای #کانال و یا #بازدید از مطالب به هر نحوی برای ‌مان مهم شود! ما آمده ایم خود را #بسازیم؛ تا #نفس را از نَفَس در بیاوریم. از کانال #معبر_شهدا به کانال #شهدا؛ وصل شویم. ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14 تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃 🍁شهید مدافع حرم 🔸در مزار دیدمش از آن دوست هایی بود که هروقت می‌آمد حتما یک شام در منزل ما مهمان بودو یا اگر من قم می رفتم حتما منزلشان می‌رفتم آن روز هم دعوتش کردم 🔹اما گفت آمده‌ام به مادرم سر بزنم و بروم، گفت که ماموریتی در پیش دارم اگر همدیگر را ندیدیم حلالم کن برادر،گفتم این چه حرفی است اما آن طلبی خیلی جدی بود بعد رفت کنار قبور مطهر شهدا می دیدم گردنش را کج کرده و با نگاه معصومانه ای به قبور خیره شده است و گریه میکند. 💢فکر کنم حاجت را گرفت و شهید شد... راوی:دوست شهید 🔷🔸ڪانال مَعبَر شُـــــهَــــدا 🔷🔸 ✅ڪانال برتر⏬ 🌺🍃💦🍃🍃 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 🏴 " شهدا و امام حسین علیه السلام "... گریه ڪن امام حسین عليه السلام بود. از اونایے ڪہ گریه ڪردنش با بقیه فرق مےکرد. وقتے از مجلس روضه امام حسین مےآمد بیرون چشمانش سرخ شده بود، از بس گریه مےڪرد. ڪارهاش طورے تنظیم می شد ڪہ به روضه امام حسین عليه السلام برسہ ، هر جا روضه بود مےدیدیش.. روزے چندبار زیارت عاشـورا مےخوند، همیشه هم مےگفت: «من توی بغل تو شهیـد مےشم.» حرف اون شد. تو بغل من شهیـد شد اونم با گلـوی بریده روی سنگ قبرش با خط درشت نوشتند: « هذا محب الحسین عليه السلام ». ✍ راوی: حاج حسین ڪاجی 💠شـادی روحـپاکش_ صـلوات 💕🕊💕🕊💕🕊💕🕊💕 ✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا ڪلیڪ ڪنید 👇 🌺🍃@mabareshohada 🍃🌺
🌺🌻🌹💕🌷🌹🌺 شهیدی بود که همیشه ذکرش این بود، نمی دونم شعر خودش بود یا غیر... یابن الزهرا یا بیا یک نگاهی به من کن یا به دستت مرادر کفن کن. از بس این شهید به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) علاقه داشت به دوست روحانی خود وصیت می کند. اگر من شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی... روحانی می گوید: ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس شهید را زده اند. پیش پدر و مادرش آمدم گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است آیا من می توانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم؟ و آنان اجازه دادند... در مجلس سخنرانی کردم بعد گفتم ذکر شهید این بوده است: یا بن الزهرا یا بیا یک نگاهی به من کن یا به دستت مرا در کفن کن وقتی این جمله را گفتم ، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن . وقتی آرام شد گفت: من غسال هستم دیشب آخرهای شب به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی وقتی که می خواستم این شهید را کفن کنم دیدم یک شخص بزرگواری وارد شد گفت: برو بیرون من خودم باید این شهید را کفن کنم. من رفتم در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد؟؟؟ با عجله برگشت و دیدمدیدم این شهید کفن شده و تمام فضای غسالخانه بوی عطر گرفته بود. از دیشب نمی دانستم رمز این جریان چه بود.اما حالا فهمیدم ...نشناختم... منبع: کتاب روایت مقدس صفحه ۹۶ به نقل از نگارنده کتاب "میر مهر" حجه الاسلام سید مسعود پور اقایی 🌺🍃🌹🍂🍁🌻🌹 ڪلیڪ ڪنید 👇 🍃🌺 @mabareshohada 🌺
🌺💫🌿💫🌺 🌹شهید خلبان احمد کشوری🌹 💠فقط برای خدا می جنگم💠 یک شب كه تعدادی از خلبان‌ها مشغول خوردن شام بودند، صحبت از جنگ شد. یكی می‌گفت: من به خاطر حقوقی كه به ما می‌دهند می‌جنگم، یكی دیگر می‌گفت من به خاطر بنی‌صدر می‌جنگم. یكی می‌گفت من به خاطر خودم می‌جنگم و دیگری گفت من به خاطر ایران می‌جنگم. شهید كشوری گفت: من همه این‌ها را قبول ندارم تنها چند تا را قبول دارم و گفت: من به خاطر خدا می‌جنگم. جنگ برای خداست، ما نباید بگوییم كه ما به خاطر فلان چیز می‌جنگیم. مگر ما بت پرست هستیم. ما به خاطر خدا، به خاطر اسلام می‌جنگیم. اسلام در خطر است نه بنی‌صدر. اسلام در خطر است ما به خاطر اسلام می جنگیم و جنگ ما فقط به خاطر اسلام است. 🍃🌸🍂🌸🍃🌸🍂🌸🍃🌸🍂🌸🍃 ✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا ڪلیڪ ڪنید 👇 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌹شهید مدافع حرم ابوالفضل راه چمنی🌹 🔸یک شب دیدم ابوالفضل طوری راه می رود که انگار کمر درد دارد. بهش گفتم: چی شده؟ گفت: چیز خاصی نیست. ان شالله خوب میشه. فقط ناراحتم از رسیدگی به کارهای بچه ها و عملیات جا بمونم! کمی کمرش را ماساژ دادم. دوباره پاپیچش شدم که چرا کمر درد گرفته است، بالاخره قفل زبانش شکسته شد و گفت: بچه ها در خط نیاز شدیدی به مهمات داشتند؛ بعلت خطرناک بودن منطقه، کسی زیاد راغب نبود کمک کند. خودم به تنهایی چند جعبه مهمات را زیر تیر و ترکش جابجا کردم و بردم خط. به خاطر همین کمر درد گرفتم. با خودم گفتم هنوز هم شهید همت پیدا می شود؛ خودش فرمانده است و جعبه مهمات می برد! 🔹راوی همرزم شهید #خاطرات_ناب_شهدا #شهید_راه_چمنی 🌷شادی روح شهدا #صلوات @mabareshohada
🌷🕊💫🕊🌷 🌷شهید برونسی نقل می کرد: شب عملیات خوردیم به یک میدان مین. یک گردان منتظر دستور من بود. گشتیم شاید معبر عراقی ها را پیدا کنیم. پیدا نکردیم. متوسل شدم به بی بی حضرت زهرا سلام الله علیها، قلبم شکست. گریه ام گرفت. نمی دانم چند دقیقه گذشت. یکدفعه گویی از اختیار خودم بیرون آمدم. رفتم سراغ گردان. تو یک حال از خود بیخودی دستور برپا دادم، بعد هم دستور حمله. بچه های اطلاعات داد و بیداد می کردند. محمدرضا فداکار می گفت: آن شب حتی یک مین هم عمل نکرد. چند روز بعد، سه تا از بچه ها گذرشان افتاده بود به همان میدان مین، اولین نفر که پا می گذارد توش، یک مین عمل می کند و پاش قطع می شود! بچه ها با سنگ و کلاه بقیه مین ها را امتحان کردند، همه منفجر می شدند! 🌹شـادی روحـش 🌹 پیشنهادمطالعه کتاب بی نظیر فوروارد_یادتون_نره 📥ورُودبِه معبر ‌شُّہَدٰاء 👇 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹‍ قمقمه اش هنوزآب داشت....نمـــی خورد.... ازسر کانال تاسرش می رفت و می آمد لب های بچه ها را باآب قمقمه اش ترمی کرد.... ریگ گذاشته بود توی دهنش که خشک نشود وبه هم نچسبد... ..................................... آن شب به سنگر ما آمده بود تا شب را در سنگر بگذراند ولی ما او را نمیشناختیم.هنگام خواب گفتیم: پتو نداریم! گفت: ایرادی نداره . یک برزنت زیر خود انداخت و خوابید.صبح وقت نماز فرمانده گردانمان آمد و گفت: برادر خرازی شما جلو بایستید و ما آنوقت تازه او را شناختیم....!!!! _حسین_خرازی 🍃🌸🍂🌸🍃🌸🍂🌸🍃🌸🍂🌸🍃 ✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا ڪلیڪ ڪنید 👇 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌺🍃🍂🌿🌺🍃🍂 🍃🍂🌿 🌺 محسن از افسران رشید و علاقمند به ارتش بود. هر موقع محسن را می‌دیدیم در حال تمرین و حفظ آمادگیش بود. اینقدر کارش را خوب دنبال می‌کرد که من همیشه به او می‌گفتم حاج محسن تو آنقدر خوب پیگیر کارت هستی که فکر می‌کنم صیاد شیرازی آینده باش، با کارش را دنبال می‌کرد و همین باعث می‌شد ما او را همانند صیاد سخت کوش بدانیم. الگویش شهید صیاد شیرازی بود. بهترین روحیه‌اش ایجاد الفت بین بچه‌ها بود، گفته بود من آنقدر سوریه می‌مانم تا شهید شوم. هر موقع محسن را میدیدم ، میگرفتم قوطاسلو در چهره اش آرامش بود که نه تنها من ،بلکه تمام دوستان به این موضوع تاکید داشتند. محسن بین بچه های محل خیلی عزیز و دوست داشتنی بود ،و بهترین محسن ، ایجاد دوستی الفت بین دوستان بود . یعنی تلاش میکرد بین دوستان کوچکترین مشکلی پیش نیاید به شدت روی "حق الناس" حساس بود.حتی صبح ها که میخواست به پادگان بره موتورش رو میبرد سر کوچه استارت میزد که مبادا از صدای موتورش همسایه ها از خواب بیدار بشوند! از بینش و سواد دینی و نظامی بسیار بالایی برخوردار بود. 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 ✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا ڪلیڪ ڪنید 👇 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺 🍃🍂🌿 🌺🍃🍂🌿🌺🍃🍂
🌹شهید علیرضا کریمی🌹 چهار ساله بود ،مریضی سختی گرفت . پزشکان جوابش کردند . گفتند :این بچه زنده نمی ماند! پدرش اورا نذر آقا اباالفضل (علیه السلام )کرد. به نیت آقا به فقرا غذا می داد . تا اینکه به طرز معجزه آسایی این فرزند شفا یافت ! 💠 برکت وقت نوجوانی💠 آن روز به مسجد نرسیده بود.برای نماز به خانه آمدو رفت توی اتاقش. داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا میکردم. حالت عجیبی داشت. انگارخدا در مقابلش ایستاده بود.طوری حمد و سوره را میخواند مثل اینکه خدا را میبیند.. ذکرها را دقیق و شمرده ادا میکرد.. بعد ها در مورد نحوه نماز خواندنش ازش پرسیدم گفت:اشکال کار ما اینه که برای همه وقت میزاریم جز برای خدا! نمازمون رو سریع میخونیم و فکر میکنیم زرنگی کردیم اما یادمون میره اونی که به وقت ها برکت میده فقط خود خداست.. منبع:(مسافرکربلایی،ص۳۲)📚 🔸ڪانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا🔸🔷 🍃🌺 @mabareshohada 🌺🍃
🌹🍃 🍁شهید مدافع حرم 🔸در مزار دیدمش از آن دوست هایی بود که هروقت می‌آمد حتما یک شام در منزل ما مهمان بودو یا اگر من قم می رفتم حتما منزلشان می‌رفتم آن روز هم دعوتش کردم 🔹اما گفت آمده‌ام به مادرم سر بزنم و بروم، گفت که ماموریتی در پیش دارم اگر همدیگر را ندیدیم حلالم کن برادر،گفتم این چه حرفی است اما آن طلبی خیلی جدی بود بعد رفت کنار قبور مطهر شهدا می دیدم گردنش را کج کرده و با نگاه معصومانه ای به قبور خیره شده است و گریه میکند. 💢فکر کنم حاجت را گرفت و شهید شد... 💠شـادی روحـپاکش_ صـلوات 💖✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💖✨وآلِ مُحَمَّدٍ 💖✨وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ڪلیڪ ڪنید 👇 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
#خاطرات_ناب_شهدا 🍁 در مأموریتی که به جنوب رفته بودیم؛ باید منطقه‌ای را شناسایی میکردیم آن منطقه کوهستانی بودو اطراف ما پر بود از کوه و صخره. مسیری را رفتیم و دوباره ازهمان مسیر برگشتیم. در راه برگشت چشمم به یک خانواده کوچک آهو افتاد. یک آهوی نر، یک آهوی ماده و یک بچه آهو در فاصله ۲۰ متری ما ایستاده بودند و به ما نگاه می‌کردند. هوس شکار به ذهنم افتاد. سریع اسلحه را برداشتم تا يكیشان را شکار کنم. تا اسلحه را برداشتم،محمود جلویم را گرفت گفت:دلت می آیداینها را شکار کنی؟ قدرت خدا را ببین، از ما نترسیدندکدام را می خواهی بزنی؟ مادر را جلوی پدر و بچه یا پدر را جلوی مادر و بچه، یا بچه را جلوی چشم پدر و مادر؟ مگر نمیدانی امام رضاضامن آهوشد؟ یک لحظه با جملات محمود مو براندامم سیخ شد 🌿 نگاهی به محمود انداختم و دوباره به خانواده آهوها نگاه کردم. جالب بود و عجیب آهوها کمی بالاتر رفته بودند و همچنان به ما نگاه می کردند. دوباره محمود نفسی تازه کرد و گفت: «ما که به گوشتشان نیازی نداریم، سازمان دارد غذای ما را می دهد. اگر شکارشان میکردی قید رفاقت چندین ساله ام با تو را می زدم... #شهیـد_مدافع_حرم_محمود_‌رادمهر #سالروز_ولادت 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
#خاطرات_ناب_شهدا 🌺#سردار_شهید_علی_چیت_سازیان💐🌹 لباسهای خیس به تنمون سنگینی می‌کرد😐 ... ستون گردان پایین ارتفاع زیر پای عراقی‌ها بود . همهمه‌ی بسیجی‌ها میان رعد و برق و شر شر باران گم شده بود🙄 ... حالا گونی‌هایی رو ڪہ عراقی‌ها پلہ وار زیر ڪوه چیده بودند از گل و لای لیز شده بود و اسباب دردسر😒 ... بچہ ها از ڪت و ڪول هم بالا می‌رفتند ڪه از شر باران خلاص بشند و خودشان را به داخل غار بزرگ زیر قله برسونند😊 . انگار یہ گونی ،جنسش با بقیه فرق داشت 😳. لیز و سُر نبود ... بسیجی‌ها پا روش ڪه می‌گذاشتند ، می‌پریدند اون ور آب و بعد داخل غار 👌. اما گونی هر از گاهی تڪون میخورد 🧐!! شاید اون شب هیچ بسیجی‌ای نفهمید ڪه علی آقا🌷 ، فرمانده شون پله شده بود برای بقیه 🕊... یڪی دو نفر هم ڪه متوجه شدیم ، دم غار ، اشڪهامون با بارون قاطی شده بود 😢. خدایا... بہ ماتوفیق ده ڪہ اگر باخون وضو نگرفتیم بہ یاد خون دادگان وضو بگیریم.. #یاد_شهدا_با_صلوات 🌺#شهید_علی_چیت_سازیان #سالروز_شهادت 🌹روحش شاد و یادش گرامی🌹 ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─ 📥ورُودبِه معبر ‌شُّہَدٰاء 👇 🍃🌺 http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e 🌺
🌹🕊🌹‍ در عملیات بازی دراز هلےکوپتر 🚁های عراقے بصورت مستقیم به سنگر هاے بچه ها شلیک مےکردند و اوضاع وخیمے را ایجاد کرده بودند. درهمان وضع یکے از نیروها به سمت محسن رفت و با ناراحتے گفت : « پس آنهایے ڪہ قرار بود ما را پشتیبانے کنند کجایند؟ چرا نمےآیند !؟ چرا بچہ ها را بہ ڪشتن مے دهی😤 !؟ وزوایے سرش را برگرداند ، نگاهے به آسمان🌌 انداخت و همه را صدا زد صدایش در فضا پیچید ڪہ مےگفت : « اَلمْ تَر کَیف فَعل رَبڪ بِاَ صحابِ الفـیل ... » بچہ ها با او شروع بہ خواندن ڪردند در همین لحظه یکے از هلے کوپتر ها بہ اشتبـاه تانڪ عراقے را بہ آتش ڪشید و دو هلےڪوپتر دیگر با هم برخورد ڪردند ... شهید محسن وزوایی 《رتبه ۱ شیمی دانشگاه صنعتی شریف》 فرازی وصیت نامه اگر نتوانستید جنازه ام را به عقب بیاورید آنرا به روی مین های دشمن بگذارید تا اقلاًٌ جنازة من کمکی به حاکمیت اسلام کرده باشد . ان شاءالله 🌺🍃🌹🍂🍁🌻🌹 ✍️مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا ڪلیڪ ڪنید 👇 🌺🍃@mabareshohada 🍃🌺
🌺💫🌿💫🌺 🌹شهید خلبان احمد کشوری🌹 💠فقط برای خدا می جنگم💠 یک شب كه تعدادی از خلبان‌ها مشغول خوردن شام بودند، صحبت از جنگ شد. یكی می‌گفت: من به خاطر حقوقی كه به ما می‌دهند می‌جنگم، یكی دیگر می‌گفت من به خاطر بنی‌صدر می‌جنگم. یكی می‌گفت من به خاطر خودم می‌جنگم و دیگری گفت من به خاطر ایران می‌جنگم. شهید كشوری گفت: من همه این‌ها را قبول ندارم تنها چند تا را قبول دارم و گفت: من به خاطر خدا می‌جنگم. جنگ برای خداست، ما نباید بگوییم كه ما به خاطر فلان چیز می‌جنگیم. مگر ما بت پرست هستیم. ما به خاطر خدا، به خاطر اسلام می‌جنگیم. اسلام در خطر است نه بنی‌صدر. اسلام در خطر است ما به خاطر اسلام می جنگیم و جنگ ما فقط به خاطر اسلام است. _شهادت 🕊الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجهم 🍃🌸🍂🌸🍃🌸 ✍️مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا ڪلیڪ ڪنید 👇 🌺🍃@mabareshohada 🍃🌺
🍃🌸🍃🌸🍃 ✨ ❣️خون زيادے از پاي من رفتہ بود. بي حس شده بودم.عراقے ها اما مطمئن بودند كہ زنده نيستم حالت عجيبے داشتم. زير لب فقط مےگفتم: 《يا صاحب الزمان ادركنی》 🦋هوا تاريك شده بود. جوانے خوش سيما و نورانے بالاي سرم آمد. چشمانم را بہ سختے باز ڪردم. مرا بہ آرامے بلند ڪرد. از ميدان مين خارج شد. در گوشہ اي امن مرا روے زمين گذاشت. آهستہ و آرام. ❣️من دردے حس نمےڪردم! آن آقا کلے با من صحبت ڪرد. بعد فرمودند: "ڪسي مےآيد و شما را نجات مي دهد. او دوست ماست!" 🦋لحظاتے بعد ابراهيم آمد.با همان صلابت هميشگے مرا بہ دوش گرفت و حرڪت ڪرد آن جمال نوراني، را دوست خود معرفے ڪرد خوشا بہ حالش... 📚سلام بر ابراهیم1/ ص۱۱۸ _کنیم 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺 ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
🌷 🌷 🌷🌿شهید علیرضا موحد دانش🌿🌷 🌺مهمان بانوی دو عالم به نقل از مادر شهید: چند روز قبل از شهادت علیرضا من که در خارج از کشور به سر می‌بردم، خواب عجیبی دیدم. درخواب دیدم که تمام کوچه‌مان را چراغانی کرده و دیوارهایش را از پرچم پوشانده‌اند. خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) جلوی در خانه ایستاده‌اند و مردم بین خودشان نقل پخش می‌کنند. دریافتم که شاید برای علیرضا اتفاقی افتاده است و همینطور هم بود. چند روز بعد همسرم از ایران تماس گرفتند و خبر شهادت او را به من رساند. 🌺حضور دلگرم کننده.... به نقل از پدر شهید: شبی که خداوند فاطمه را به ما عطا فرمود چند ماه از شهادت حاج علی گذشته بود. آمبولانسی آمد و ما به همراه همسر علیرضا راهی بیمارستان شدیم. من در تمام مسیر حضور حاجی را حس می‌کردم. احساس می‌کردم او سوار برلندکروزی که همیشه با آن به خانه می‌آمد، در جلوی آمبولانس حرکت می‌کند و راه را برای عبور ما باز می‌نماید. می‌دانستم که او هم نگران حال همسرش است و با حضورش قصد دارد به ما آرامش بدهد. شاید اگر از همسر او هم سؤال کنید بگوید که: «تعجب‌آور است اما من علیرضا را دیدم که به من لبخند می‌زد و برایم دعا می‌خواند.» 🕊 🌹 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐 ‌ 👇👇🇯‌🇴‌🇮‌🇳 👇👇 🌹اینجا معبر شهداست 👇 ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🍃🌺 @mabareshohada 🌺
🕊🌹 🏴 " شهدا و امام حسین علیه السلام "... گریه ڪن امام حسین عليه السلام بود. از اونایے ڪہ گریه ڪردنش با بقیه فرق مےکرد. وقتے از مجلس روضه امام حسین مےآمد بیرون چشمانش سرخ شده بود، از بس گریه مےڪرد. ڪارهاش طورے تنظیم می شد ڪہ به روضه امام حسین عليه السلام برسہ ، هر جا روضه بود مےدیدیش.. روزے چندبار زیارت عاشـورا مےخوند، همیشه هم مےگفت: «من توی بغل تو شهیـد مےشم.» حرف اون شد. تو بغل من شهیـد شد اونم با گلـوی بریده روی سنگ قبرش با خط درشت نوشتند: « هذا محب الحسین عليه السلام ». ✍️ راوی: حاج حسین ڪاجی 💠شـادی روحـپاکش_ صـلوات 🌹اینجا معبر شهداست 👇 ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🍃🌺 @mabareshohada 🌺 🌺
🌺💐🌹 لباسهای خیس به تنمون سنگینی می‌کرد😐 ... ستون گردان پایین ارتفاع زیر پای عراقی‌ها بود . همهمه‌ی بسیجی‌ها میان رعد و برق و شر شر باران گم شده بود🙄 ... حالا گونی‌هایی رو ڪہ عراقی‌ها پلہ وار زیر ڪوه چیده بودند از گل و لای لیز شده بود و اسباب دردسر😒 ... بچہ ها از ڪت و ڪول هم بالا می‌رفتند ڪه از شر باران خلاص بشند و خودشان را به داخل غار بزرگ زیر قله برسونند😊 . انگار یہ گونی ،جنسش با بقیه فرق داشت 😳. لیز و سُر نبود ... بسیجی‌ها پا روش ڪه می‌گذاشتند ، می‌پریدند اون ور آب و بعد داخل غار 👌. اما گونی هر از گاهی تڪون میخورد 🧐!! شاید اون شب هیچ بسیجی‌ای نفهمید ڪه علی آقا🌷 ، فرمانده شون پله شده بود برای بقیه 🕊... یڪی دو نفر هم ڪه متوجه شدیم ، دم غار ، اشڪهامون با بارون قاطی شده بود 😢. خدایا... بہ ماتوفیق ده ڪہ اگر باخون وضو نگرفتیم بہ یاد خون دادگان وضو بگیریم.. 🌺 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐 🌹اینجا معبر شهداست 👇 ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🍃🌺 @mabareshohada 🌺 ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
🌺💫🌿💫🌺 🌹شهید خلبان احمد کشوری🌹 💠فقط برای خدا می جنگم💠 یک شب كه تعدادی از خلبان‌ها مشغول خوردن شام بودند، صحبت از جنگ شد. یكی می‌گفت: من به خاطر حقوقی كه به ما می‌دهند می‌جنگم، یكی دیگر می‌گفت من به خاطر بنی‌صدر می‌جنگم. یكی می‌گفت من به خاطر خودم می‌جنگم و دیگری گفت من به خاطر ایران می‌جنگم. شهید كشوری گفت: من همه این‌ها را قبول ندارم تنها چند تا را قبول دارم و گفت: من به خاطر خدا می‌جنگم. جنگ برای خداست، ما نباید بگوییم كه ما به خاطر فلان چیز می‌جنگیم. مگر ما بت پرست هستیم. ما به خاطر خدا، به خاطر اسلام می‌جنگیم. اسلام در خطر است نه بنی‌صدر. اسلام در خطر است ما به خاطر اسلام می جنگیم و جنگ ما فقط به خاطر اسلام است. _شهادت 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐 🌹اینجا معبر شهداست 👇 ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🍃🌺 @mabareshohada 🌺
🌹🕊🌹🕊🌹‍ در عملیات بازی دراز هلےکوپتر 🚁های عراقے بصورت مستقیم به سنگر هاے بچه ها شلیک مےکردند و اوضاع وخیمے را ایجاد کرده بودند. درهمان وضع یکے از نیروها به سمت محسن رفت و با ناراحتے گفت : « پس آنهایے ڪہ قرار بود ما را پشتیبانے کنند کجایند؟ چرا نمےآیند !؟ چرا بچہ ها را بہ ڪشتن مے دهی😤 !؟ وزوایے سرش را برگرداند ، نگاهے به آسمان🌌 انداخت و همه را صدا زد صدایش در فضا پیچید ڪہ مےگفت : « اَلمْ تَر کَیف فَعل رَبڪ بِاَ صحابِ الفـیل ... » بچہ ها با او شروع بہ خواندن ڪردند در همین لحظه یکے از هلے کوپتر ها بہ اشتبـاه تانڪ عراقے را بہ آتش ڪشید و دو هلےڪوپتر دیگر با هم برخورد ڪردند ... شهید محسن وزوایی 《رتبه ۱ شیمی دانشگاه صنعتی شریف》 🌺🍃🌹🍂🍁🌻🌹 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌺💫🌿💫🌺 🌹شهید خلبان احمد کشوری🌹 💠فقط برای خدا می جنگم💠 یک شب كه تعدادی از خلبان‌ها مشغول خوردن شام بودند، صحبت از جنگ شد. یكی می‌گفت: من به خاطر حقوقی كه به ما می‌دهند می‌جنگم، یكی دیگر می‌گفت من به خاطر بنی‌صدر می‌جنگم. یكی می‌گفت من به خاطر خودم می‌جنگم و دیگری گفت من به خاطر ایران می‌جنگم. شهید كشوری گفت: من همه این‌ها را قبول ندارم تنها چند تا را قبول دارم و گفت: من به خاطر خدا می‌جنگم. جنگ برای خداست، ما نباید بگوییم كه ما به خاطر فلان چیز می‌جنگیم. مگر ما بت پرست هستیم. ما به خاطر خدا، به خاطر اسلام می‌جنگیم. اسلام در خطر است نه بنی‌صدر. اسلام در خطر است ما به خاطر اسلام می جنگیم و جنگ ما فقط به خاطر اسلام است. _شهادت 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐 🌹اینجا معبر شهداست 👇 ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🍃🌺 @mabareshohada 🌺
🌹🕊🌹🕊🌹‍ در عملیات بازی دراز هلےکوپتر 🚁های عراقے بصورت مستقیم به سنگر هاے بچه ها شلیک مےکردند و اوضاع وخیمے را ایجاد کرده بودند. درهمان وضع یکے از نیروها به سمت محسن رفت و با ناراحتے گفت : « پس آنهایے ڪہ قرار بود ما را پشتیبانے کنند کجایند؟ چرا نمےآیند !؟ چرا بچہ ها را بہ ڪشتن مے دهی😤 !؟ وزوایے سرش را برگرداند ، نگاهے به آسمان🌌 انداخت و همه را صدا زد صدایش در فضا پیچید ڪہ مےگفت : « اَلمْ تَر کَیف فَعل رَبڪ بِاَ صحابِ الفـیل ... » بچہ ها با او شروع بہ خواندن ڪردند در همین لحظه یکے از هلے کوپتر ها بہ اشتبـاه تانڪ عراقے را بہ آتش ڪشید و دو هلےڪوپتر دیگر با هم برخورد ڪردند ... شهید محسن وزوایی 《رتبه ۱ شیمی دانشگاه صنعتی شریف》 🌺🍃🌹🍂🍁🌻🌹 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌺💫🌿💫🌺 🌹شهید خلبان احمد کشوری🌹 💠فقط برای خدا می جنگم💠 یک شب كه تعدادی از خلبان‌ها مشغول خوردن شام بودند، صحبت از جنگ شد. یكی می‌گفت: من به خاطر حقوقی كه به ما می‌دهند می‌جنگم، یكی دیگر می‌گفت من به خاطر بنی‌صدر می‌جنگم. یكی می‌گفت من به خاطر خودم می‌جنگم و دیگری گفت من به خاطر ایران می‌جنگم. شهید كشوری گفت: من همه این‌ها را قبول ندارم تنها چند تا را قبول دارم و گفت: من به خاطر خدا می‌جنگم. جنگ برای خداست، ما نباید بگوییم كه ما به خاطر فلان چیز می‌جنگیم. مگر ما بت پرست هستیم. ما به خاطر خدا، به خاطر اسلام می‌جنگیم. اسلام در خطر است نه بنی‌صدر. اسلام در خطر است ما به خاطر اسلام می جنگیم و جنگ ما فقط به خاطر اسلام است. _شهادت 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐 🌹اینجا معبر شهداست 👇 ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🍃🌺 @mabareshohada 🌺
🌺💐🌹 لباسهای خیس به تنمون سنگینی می‌کرد😐 ... ستون گردان پایین ارتفاع زیر پای عراقی‌ها بود . همهمه‌ی بسیجی‌ها میان رعد و برق و شر شر باران گم شده بود🙄 ... حالا گونی‌هایی رو ڪہ عراقی‌ها پلہ وار زیر ڪوه چیده بودند از گل و لای لیز شده بود و اسباب دردسر😒 ... بچہ ها از ڪت و ڪول هم بالا می‌رفتند ڪه از شر باران خلاص بشند و خودشان را به داخل غار بزرگ زیر قله برسونند😊 . انگار یہ گونی ،جنسش با بقیه فرق داشت 😳. لیز و سُر نبود ... بسیجی‌ها پا روش ڪه می‌گذاشتند ، می‌پریدند اون ور آب و بعد داخل غار 👌. اما گونی هر از گاهی تڪون میخورد 🧐!! شاید اون شب هیچ بسیجی‌ای نفهمید ڪه علی آقا🌷 ، فرمانده شون پله شده بود برای بقیه 🕊... یڪی دو نفر هم ڪه متوجه شدیم ، دم غار ، اشڪهامون با بارون قاطی شده بود 😢. خدایا... بہ ماتوفیق ده ڪہ اگر باخون وضو نگرفتیم بہ یاد خون دادگان وضو بگیریم.. 🌺 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐 🌹اینجا معبر شهداست 👇 ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🍃🌺 @mabareshohada 🌺 ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─
🌺💫🌿💫🌺 🌹شهید خلبان احمد کشوری🌹 💠فقط برای خدا می جنگم💠 یک شب كه تعدادی از خلبان‌ها مشغول خوردن شام بودند، صحبت از جنگ شد. یكی می‌گفت: من به خاطر حقوقی كه به ما می‌دهند می‌جنگم، یكی دیگر می‌گفت من به خاطر بنی‌صدر می‌جنگم. یكی می‌گفت من به خاطر خودم می‌جنگم و دیگری گفت من به خاطر ایران می‌جنگم. شهید كشوری گفت: من همه این‌ها را قبول ندارم تنها چند تا را قبول دارم و گفت: من به خاطر خدا می‌جنگم. جنگ برای خداست، ما نباید بگوییم كه ما به خاطر فلان چیز می‌جنگیم. مگر ما بت پرست هستیم. ما به خاطر خدا، به خاطر اسلام می‌جنگیم. اسلام در خطر است نه بنی‌صدر. اسلام در خطر است ما به خاطر اسلام می جنگیم و جنگ ما فقط به خاطر اسلام است. _شهادت 🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐 🌹اینجا معبر شهداست 👇 ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🍃🌺 @mabareshohada 🌺