هدایت شده از کانال حسین دارابی
واکنش های جامعه عرب به سخنان قوی رئیس جمهور درباره فلسطین خیلی خیلی جالبه، چندتاشو گلچین کردم ببینید 👌
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
@hosein_darabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
...ماایستاده ایم...
پ.ن
رحمت خدا بر رئیس جمهور شجاع و مکتبی مون
#فلسطین_آزاد_خواهد_شد
#طوفان_الاقصی
#القدس_لنا
#اسرائیل_سقطت
@mabavi
هدایت شده از آقای نفوذی
بیمارستان الشفا و فریب "فرودگاه بغداد".
در سال 2003 که آمریکا به عراق حمله کرد، آمریکا تبلیغات رسانه ای و نظامی و روانی خود را به سمت فرودگاه بغداد سوق داد و همه رسانه های غربی و آمریکایی و اظهارات سران آمریکا و ارتش آن درباره فرودگاه صحبت کردند و با این تبلیغات مکرر به تصویر کشیدند. خطاب به مردم که سقوط فرودگاه بغداد به معنای سقوط بغداد پایتخت عراق بود و متأسفانه این امر به جایی نرسید. فریب کاری علیه ارتش و مردم عراق است. روحیه مردم و ارتش عراق سقوط کرد و در عرض 3 روز تمام بغداد به دست اشغالگران آمریکایی افتاد.
امروز نیز همین سناریو به معنای واقعی کلمه تکرار میشود، سران اشغالگر، سخنگویان ارتش و رسانههای آن از روز اول نبرد در مورد مجتمع پزشکی الشفاء صحبت میکردند و با تبلیغات و بیانیههای مکرر آن را مطرح کردند. برای مردم به تصویر کشیده شد که الشفا اولین هدف نبرد است و نشان دهنده سنگر غزه است و سقوط آن به معنای سقوط غزه است.
ما از تجربه عراق درس گرفته ایم و این تبلیغات روانی بر ما تأثیری نخواهد گذاشت، غزه مجتمع پزشکی الشفاء نیست و غزه سقوط نخواهد کرد.
@mr_nofoozi
محمد ابوی سانی | قیام🇵🇸
لشکر شیرخوارگان ... @mabavi
لشکر شیرخوارگان...
مرد عرب میخواست مانع حرکت حسین به کربلا شود؛ امام فرمود: «اگر بمانم، اینان با چه امتحان شوند؟!» هرچه خورشید عاشورا به غروب نزدیکتر میشد، حرارتِ کورهی بلا به اوج خودش می رسید؛ قلهی امتحانها زمانی بود که قنداقهی شیرخواره بر فراز دست «ولیالله» بالا رفت. زمان از حرکت ایستاد، تمام عالم در بهتی حیرتانگیز غرق شد و به ناگاه زمین به تلاطم افتاد، آسمان غرید، جن و ملک بر آدمیان نوحه کردند و سرهای قدسیان همگی به زانوی غم نشست. حضرت حق مقدر نمود تا «لشکر یکنفرهی طفل شیرخوار» با سلاح برّان مظلومیت و معصومیت و غربت، «حسین» را یاری کند؛ و عجب یاوری داشت «حسین»!
«صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است و کار به یک یالیتنی کنت معکم ختم نمیشود.» تاریخ دهم محرم سال ۶۱ هجری در تمام جغرافیای بشری جاری شد تا همچنان کاروان «حسین» برای آزمودن «انسان» به حرکت خویش ادامه دهد؛ چه بسیار مدعیان حسینی که در کنار شقیترین اشقیای عالم، بستن آب به کودکان مظلوم غزه را سیاحتوار به نظاره نشستند و چه بسیار محرومان از حسین در وادی تاریک غرب که این روزها بر مظلومیت کودکان اشک میریزند! چه بسیار مقدسان متحجری که بر سجادهی محراب ریا و کنج تاریک حجره، صدای بیرمق گریهی شیرخوارگان بیمادر را نشنیدند و چه بسیار مسجدندیدههایی که فریاد غربت اطفال بیمادر شدهاند! چه بسیار سیاستمداران مزوّری که لرزش دستان کودکی یتیم، ذرهای قلب سیاهشان را نلرزاند و چه بسیار پابرهنگانی که لرزه بر گنبد آهنین انداختند! چه بسیار اصحاب «همُّها عَلفُها» که اندکی کمرونقشدن سفرههاشان، نگذاشت گرسنگی و آوارگی اطفال بیپناه را ببینند و چه بسیار مستضعفانی که حاضر شدند همان قوتلایموتشان را نثار آوارگان کنند!
بعد از ۷۰ سال دربدری و اسیری و شهادتِ این ملت مظلوم و بیعرضگی و ذلت و ترس سردمداران و مدعیان عربی و اسلامی، خداوند قادر متعال «لشکر شیرخوارگان» را برای نابودی ظلم و رسواشدن نفاق فرستاده است. خون مظلومانهی کودکان بیپناه غزه، امروز همه را به میدانگاه بلا و آزمایش کشانده است و هیچ حجتی برای ساکتان و راحتطلبان و دنیازدگان باقی نگذاشته است.
چند هزار شهید کودک فلسطینی، «لشکرخدا»ست؛ همان لشکری که هرچند دستی برای جنگیدن، گلویی برای فریادزدن، و توانی برای دفاعکردن ندارد، اما یقیناً پیروز تاریخ خواهد بود؛ درست همانند «طفل شیرخوار حسین» که خون گلویش در آغوش پدر بر سینهاش جاری شد تا سند حقانیت «ولیالله» را امضا کند؛
زضرب تیر چنان دست و پای خود گم کرد
که خواست گریه کند در عوض تبسم کرد
«حجةالاسلام عباس بابایی»
#فلسطین_آزاد_خواهد_شد
#طوفان_الاقصی
#القدس_لنا
#اسرائیل_سقطت
@mabavi
جهت نابودی و از بین رفتن سپاه ابرهه صهیونیست همگی "سوره فیل" را قرائت کنیم: ☝️🤲👇
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که
ایشان بر خواندن "" سوره فیل"" به طور مداوم در هنگام مواجهه با دشمن تاکید نموده اند و فرموده اند که سوره فیل نجات بخش است و باعث غلبه بر دشمن.
#فلسطین_آزاد_خواهد_شد
#طوفان_الاقصی
#القدس_لنا
#اسرائیل_سقطت
@mabavi
محمد ابوی سانی | قیام🇵🇸
مقام معظم رهبری: #فرزندآوری و تکثیر نسل یکی از آن وظایف مهم و اساسی است که بایستی انجام بگیرد... #ر
✨فرزندچهاردهم و نفسی که نزدیک بود بند بیاید..✨
بخش اول:
سابقه دیدار!
در سال ۱۳۹۵ این توفیق حاصل شد که همراه خانواده خدمت حضرت آقا برسیم. فضای دیدار، سالن کوچکی بود که حضرت آقا طبق رسم همیشگی بعد از اقامه نماز عصر با تک تک نمازگزاران احوالپرسی میکردند.
بالاخره نوبت ما که شد ایشان نکات مهمی را فرمودند، از جمله اینکه: آنهایی که یک فرزند دارند با یک شمشیر در حال جهادند، خانوادههایی که دو فرزند دارند با دو شمشیر و شما که ۹ فرزند دارید با ۹ شمشیر (فرزند دهم ما در راه بود)!
مهمترین نکته این دیدار توجه فوق العاده حضرت آقا به خانم بنده بود که گویا ایشان مهمان ویژه است تا جایی که اکثر توجه و گفتگو به صورت دو طرفه( حضرت آقا و همسرم) شکل میگرفت و بنده حقیقتا در حاشیه بودم!
بعد از این دیدار شایعات مختلفی مطرح شد، برخی میگفتند که حضرت آقا به فلانی اعتراض کردند که من نگفتم این همه بچه!! بعضی ادعا کرده بودند که آقا در این دیدار فرمودهاند تا شش فرزند کافیه و...
بخش دوم:
یک دیدار استثنایی و خاص!
حدود دو ماه پیش با تعدادی از فعالین جمعیتی، خدمت حاج آقا مجتبی خامنهای (فرزند حضرت آقا) رسیدیم و گزارشی از فعالیت فعالین جمعیتی دادیم.
ایشان از تعداد فرزندانم پرسیدند، که عرض کردم چهاردهمین فرزند در آستانه تولد است و درخواست کردم نام نوزاد را حضرت آقا بگذارند. آقامجتبی گفتند، وقتی نوزاد به دنیا آمد دیدار خاصی برای شما فراهم خواهد شد، حقیقتاً آن لحظه منظور ایشان را متوجه نشدم!
چند روز بعد، حضرت آقا اسم فرزند چهاردهم را "سمانه" گذاشتند و در تاریخ ۱۳ آبان در تماسی از طرف دفتر حضرت آقا اعلام شد که نماز ظهر فردا را بیت رهبری باشید! (البته ۱۰ روز قبل از آن هم تماس گرفته شده بود که شما و چند خانواده پرجمعیت دیگر مهمان حضرت آقا خواهید بود)
بخش سوم:
وقتی نفس همه بند آمده بود.
صبح زود روز ۱۴ آبان به همراه خانواده با اشتیاقی وصف ناپذیر از قم به تهران رفتیم و ساعت ۱۱ وارد بیت رهبری شدیم. چون قبلاً سابقه چنین دیداری را داشتیم، فکر میکردیم که قرار است در نماز جماعت شرکت کرده و طبق معمول بعد از نماز حضرت آقا را زیارت کنیم. اتفاقاً سالن کوچک پر از جمعیت بود (حدود ۵۰ نفر) اعم از نیروهای نظامی و مسئولین ارشد!
نماز عصر که تمام شد همه شرکت کنندگان ایستادند تا تک تک حضرت آقا را زیارت کرده و احیاناً در ظرف چند ثانیه گفتگویی داشته باشند.
ما هم مثل همه منتظر بودیم تا نوبتمان شود و شاید حضرت آقا در گوش فرزندمان اذان و اقامه قرائت فرمایند..
ناگهان فردی صدا زد: «خانواده آقای وافی!!» دستم را بالا بردم، گفت شما و فرزندان بیایید اتاق کنار سالن!
واقعاً، آن لحظه نمیدانستیم که قرار است چه اتفاقی بیافتد!! با خانواده وارد اتاق شدیم. ابتدای ورود حاج آقا مجتبی نکاتی را بیان فرمودند.
چند مبل در اتاق بود که با هدایت محافظان، دختران و پسران در جای مخصوص نشستند و من و خانم هم روی مبل دیگر نشستیم..
به من اعلام کردند که به اندازه نشستن یک نفر کنار خودتان را خالی بگذارید، وقتی علت را پرسیدم، گفتند حضرت آقا قرار است اینجا بنشینند! نمیدانم چرا ولی نزدیک بود قالب تهی کنم!!
غیر از ما و چند محافظ، هیچکس در اتاق نبود.
دو دوربین برای ضبط دیدار مستقر کردند و جلوی هر مبلی یک میکروفن برای ضبط صدا!
حدود نیم ساعت این لحظات برای تک تک ما بسیار سخت گذشت، چون نمیدانستیم قرار است چه اتفاقی بیافتد!!
بخش چهارم:
لحظه دیدار با نائب حضرت ولیعصر علیه السلام
بالاخره درب اتاق باز شد، حضرت آقا وارد شدند و در ابتدای ورود با صدای پدرانهای فرمودند: آقای وافی! شما هستید!!
واقعاً نمیتوانم این لحظه را توصیف کنم.
تمام توان خود را گذاشتم روی اینکه نزنم زیر گریه! چون در دیدار قبلی به علت گریه شدید خانواده از شوق دیدار، نتوانستیم حرفهایمان را به آقا بگوییم..
برای اینکه سنگینی فضای دیدار شکسته شود به شوخی به آقا عرض کردم که سال ۹۵ ما ۱۰ فرزند داشتیم که خدمتتان رسیدیم و میخواستیم به آن ۱۰ فرزند اکتفا کنیم، ولی شما چنان تشویق کردید که چهار فرزند دیگر هم آوردیم.
با گفتن این جمله یخ همسرم که در شوک به سر میبرد باز شد و به آقا عرض کرد: آقاجان، اسم بچه را شما گذاشتهاید و اگر ممکن است اذان و اقامه را هم در گوشش بگویید.
من بچه را گرفتم تا آقا اذان بگویند، آقا فرمودند در آغوش من بگذار! عرض کردم که اذیت میشوید (چون حدود نیم ساعت ایشان روی پا، در سالن کناری مشغول گفتگو با شرکت کنندگان در نماز بودند) فرمودند: نه، اذیت نمیشوم و نوزاد را در آغوش گرفتند و به صورت شمرده شمرده اذان و اقامه را قرائت فرمودند.
بخش پنجم:
و اما فرمایشات ایشان