#زندگی_نامه #شهيد_داد_الله_شبان_لركي ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ شهيد داد الله شبان لركي در سال ۱۳۴۴ در روستاي درّه عباس از توابع #اميديه چشم به جهان گشود، او در خردسالي از سرچشمه ي لطف پدري مهربان و مادري پاكدامن سيراب گرديد. در كودكي با رنج و تلاش آشنا شد و زندگي سخت اراده اي پولادين به او عطا كرده بود. او تحصيلات خود را تا دوم راهنمايي ادامه داد و براي كمك به خانواده به كار و فعاليت پرداخت، چنان قلب رئوفي داشت كه وقتي براي #خانواده_اي_نيازمند كار مي كرد از گرفتن دستمزد چشم مي پوشيد و اگر با اصرار صاحب خانه روبرو مي شد، مي گفت: الآن بگذاريد بماند، بعدها آن را به من بدهيد. قوي و چابك و اهل #ورزش بود. تا مي توانست دل #مادر را شاد مي كرد و به #پدر احترام مي گذاشت. بارها داوطلب حضور در #جبهه شده بود امّا مادر تحمل دوري او را نداشت و نمي گذاشت به جبهه برود تا اين كه به #خدمت_مقدس_سربازي اعزام شد و براي گذراندن دوره آموزشي به #كرمان رفت. بعد از طي دوره آموزشي بلافاصله به جبهه #آبادان شتافت و پس از آن به مدّت يك ماه در #اشنويه كردستان شجاعانه در برابر مزدوران ايستادگي كرد، در اين مدت چند بار به ديدار خانواده آمد و مرتّباً نامه مي نوشت. امّا بار آخر حالت روحاني غريبي داشت و حرف هاي عجيبي مي زد كه: « #مادر شيرت را #حلالم كن و #پدر مرا #ببخش. » سرانجام این #سرباز_دلاور در منطقه اشنويه كردستان به تاريخ ۶۴/۵/۱۷ به فوز عظیم #شهادت نایل گردید و پيكر اين #گل_پرپر يك هفته بعد از #شهادتش با بدرقه دلسوختگان در قطعه شهداي اميديه به خاك سپرده شد. يادش گرامي و روانش شاد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ منبع : کتاب #بدرمنیر صفحه 137 ("بر اساس زندگی شهدا و یاران #مسجد_حجت(عج) علی‌آباد-امیدیه") گردآورنده : #کتابخانه_امام_جعفر_صادق(ع) 🆔 @mabna_bakeri  

#زندگی_نامه #شهيد_جاسم_حمودی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ شهيد جاسم حمودي در آخرين روزهاي سال 1341 در شهر آبادان به دنيا آمد و طراوت گل هاي بهاري را در فضاي خانه دو چندان كرد او در خانواده اي مذهبي و مستضعف متولد شد و تحصيلات خود را تا دوم راهنمايي ادامه داد و براي رفع نيازهاي مادّي خانواده مجبور به ترك تحصيل گرديد. او از كودكي همراه پدر به كار و فعاليت پرداخت و در تحصيل معاش ياور او بود. با شروع انقلاب و آتش گرفتن سينما ركس آبادان، شهيد در فعاليت هاي انقلابي و تظاهرات حضوري چشمگير داشت. بعد از پيروزي انقلاب و شروع جنگ تحميلي و محاصره ی شهر آبادان همراه با خانواده اش به بخش جايزان از توابع اميديه مهاجرت كرد و بعد از مدتي همراه خانواده به علي آباد نقل مكان كرد. او در سال1360 ازدواج كرد و بعد از چند ماه به خدمت مقدس سربازي اعزام شد و بعد از طي دوره آموزشي به كردستان رفت و به مبارزه با اشرار پرداخت، وقتي به مرخصي آمده بود با ابراز نگراني از وضعيت موجود در كردستان مي گفت: وضعيت كردستان زياد مطلوب نيست و ضد انقلاب در آنجا رخنه كرده است و ممكن است اين آخرين مرخصي من باشد و ديگر بازگشتي در كار نباشد. او پس از 8 ماه خدمت دلاورانه در منطقه ي بانه كردستان در 25 شهريور 1361 وقتي رو در روي اشرار قرار گرفت به دوستان خود گفت: من مي مانم و با سلاح خود مانع پيشروي آنها خواهم شد تا شما بتوانيد از تپّه دور شويد و به محل امني برسيد، زيرا اگر اينجا بمانيم همگي محاصره و شهيد خواهيم شد و اگر من به شهادت رسيدم به خانواده ام بگوييد در صورتي كه خداوند به من پسري عطا نمود نامش را احمد بگذاريد و چنين شد كه در چهلمين روز شهادت پدر نام يادگار او را احمد نهادند تا پيرو آن ستوده عالميان، محمد مصطفي(ص) باشد. پيكر مطهر اين سرباز دلاور امام زمان (عج) در قطعه شهداي اميديه به خاك سپرده شد تا در عرصه قيامت كه تمامي اسرار هويدا مي شود شاهد مظلوميت و حقّانيت اين مردم ستمديده باشد. روانش شاد و راهش پر رهرو باد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ منبع : کتاب #بدرمنیر صفحه ۶۱ ("بر اساس زندگی شهدا و یاران #مسجد_حجت(عج) علی‌آباد-امیدیه") گردآورنده : #کتابخانه_امام_جعفر_صادق(ع) ✅به کانال مبنا در پیام رسان سروش و ایتا بپیوندید 👇👇👇 سروش sapp.ir/mabna_bakeri ایتا eitaa.com/mabna_bakeri

#زندگی_نامه #شهيد_امین_لرکی ➖➖➖➖➖➖➖➖ شهيد امين لركي در شهريور ماه سال 1344 در هفتكل ديده به جهان گشود و كودكي خود را در يكي از روستاهاي اطراف آن سپري كرد. امين در اهواز همراه برادر بزرگتر خود، به تحصيل در مقطع راهنمايي و دبيرستان پرداخت ، برادرش عبدالكريم بود كه او نيز بعدها به خيل لاله هاي پرپر جاويدالاثر پيوست. با پيروزي انقلاب فعاليت خود را در انجمن اسلامي مدرسه آغاز كرد و هنگامي كه منافقين كوردل و حاميان رژيم بعثي اقدام به انفجار چاه ها و خطوط لوله نفت كردند و زمزمه جنگ و حمله صداميان به مرزها به گوش رسيد با عضويت در بسيج وگذراندن دوره ي آموزش نظامي اقدام به پاسداري از كيان و شهر خود نمود. شهرك نورد پس از حمله نيرو هاي مزدور عراقي و پيشروي آنها به سمت اهواز به خط مقدم نيروهاي خودي و رزمندگان اسلام تبديل شده بود. در آن وقت هنوز نيروهاي سپاه و ارتش تشكّل خاص دفاعي را پيدا نكرده بودند و اين سنگرها اولين خطوط دفاع مردمي و مقاومت محلي را تشكيل مي داد. اين وضع تا دو ماه ادامه داشت تا اين كه نيروهاي سپاه و ارتش آمادگي خود را باز يافتند. در اين مدت شهرك نورد در تير رس مستقيم آتش توپخانه و خمپاره هاي دشمن قرار داشت و ديگر سكونت در اين محل ممكن نبود، به همين جهت خانواده شهيد به شهرستان اميديه مهاجرت كردند و در علي آباد سكونت گزيدند. امين از همان روزهاي نخست ورود خود با حضور در مسجد علي آباد و پايگاه مقاومت شهيد باكري و ستاد جنگ زدگان، فعاليت هاي خود را شروع كرد . با گسترش جنگ او داوطلب حضور در ميدان جنگ مي شود و به علت مراجعت خانواده به هفتكل مي بايست ازآنجا اعزام شود. بدينگونه او لباس رزمندگان بسيجي را بر تن مي كند و به جبهه ي شوش مي شتابد و در قسمت اطلاعات و عمليات كه از حساس ترين و دشوارترين كار ها در جنگ به شمار مي رود، شجاعانه به انجام وظيفه مي پردازد سرانجام شهيد امين لركي در تاريخ 17/7/60 طي عمليات شناسايي در جبهه شوش به عمق مواضع دشمن نفوذ كرده تا آخرين اطلاعات خط دشمن را به اطلاع مسئولين برساند. امّا در حين عمليات با انفجار گلوله ي خمپاره شصت، هدف اصابت بيش از چهل تركش واقع مي شود و قبل از رسيدن به بيمارستان شوش در قايقی كه بر رودخانه ي كرخه روان بود به آسمان پرواز مي كند. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ منبع : کتاب #بدرمنیر صفحه ۳۷ ("بر اساس زندگی شهدا و یاران #مسجد_حجت(عج) علی‌آباد-امیدیه") گردآورنده : #کتابخانه_امام_جعفر_صادق(ع) ✅به کانال مبنا در پیام رسان سروش و ایتا بپیوندید 👇👇👇 سروش sapp.ir/mabna_bakeri ایتا eitaa.com/mabna_bakeri

#زندگی_نامه #جاويدالاثر_علي_يار_همتيان_لركي ➖➖➖➖➖➖➖➖ جاويدالاثر علي يار همتيان لركي در مرداد ماه سال 1312 در رامهرمز به دنيا آمد. از همان كودكي در دامن مادري مهربان و پدري متديّن رشد كرد. هنوز به سنّ تكليف نرسيده بود كه با علاقه شروع به نماز خواندن كرد. وي در سال 1345 با پيروي از سنّت نبوي اقدام به تشكيل خانواده نمود. ثمره اين پيوند6 فرزند است كه هر كدام ادامه دهنده راه اين شهيد بزرگوار و يادآور جوانمردي و رشادت اويند. بعد از ازدواج و براي تأمين مخارج سنگين زندگي در كنار كار كشاورزي به عنوان كمك راننده مشغول به كار شد. او قبل از انقلاب به عنوان راننده در شركت فجر اهواز مشغول به كار گرديد؛ اين شركت با شروع انقلاب به جهاد سازندگي واگذار شد. او در اين نهاد انقلابي با عشق و علاقه ي كم نظير به فعاليت پرداخت و خدمت در جهاد سازندگي را عبادت مي دانست. اين جهادگر مخلص با سختي بسيار، آب سالم و ديگر مايحتاج روستاييان محروم را به آنها مي رساند. با شروع جنگ تحميلي داوطلبانه از طرف جهاد سازندگي به جبهه ها مي رفت و آب آشاميدني و ساير نيازمندي هاي اين عزيزان را تأمين مي كرد، او بارها به خطوط مقدم نبرد در منطقه آبادان و خرمشهر اعزام شد و با شجاعتي كم نظير به نيروهاي ارتش و سپاه ياري مي رساند. سرانجام در تاريخ 19مهرماه سال 1359 (در حالي كه 20 روز بيشتر از آغاز جنگ تحميلي نگذشته بود) پس از تحويل آب آشاميدني رزمندگان در خرمشهر، هنگام بازگشت در جاده ي خرمشهر ـ اهواز به دست نيروهاي دشمن اسير مي گردد و تا كنون خبري از وي به دست نيامده است. يادش گرامي و راهش پر رهرو باد. آن سفر كرده كه صد قافله دل همره اوست هر كجا هست خدایا به سلامت دارش •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• منبع : کتاب #بدرمنیر صفحه 21 ("بر اساس زندگی شهدا و یاران #مسجد_حجت(عج) علی‌آباد-امیدیه") گردآورنده : #کتابخانه_امام_جعفر_صادق(ع) به کانال مبنا در پیام رسان سروش و ایتا بپیوندید 👇👇👇 سروش sapp.ir/mabna_bakeri ایتا eitaa.com/mabna_bakeri

#زندگی_نامه #شهيد_ابراهيم_آلبوغبيش ‌•┈┈••••✾•🌿🌺•✾•••┈┈• شهيد ابراهيم آلبوغبيش در سال 1346 در علي آباد ( پاچكوه ) چشم به جهان گشود. قدّي بلند و چهره اي معصوم داشت، آرامش عجيبي در چشم هايش موج مي زد قلبش از مهر و صفا لبريز بود و تا مي توانست به پدر و مادر و دوستان محبت مي نمود. در سال 1360 به مسجد علي آباد آمد و قبل از آن نيز در دوران انقلاب بي كار ننشسته بود. وقتي به عضويت پايگاه مقاومت مسجد درآمد با شور عجيبي به انجام وظيفه مي پرداخت، در مدت يك سالي كه در بنياد مستضعفان مشغول به كار بود با حضور در پايگاه مقاومت به گشت زني و حفاظت از دستاورد هاي انقلاب مي پرداخت. حتي وقتي از كار در بنياد استعفا داد و به انتظامات سپاه پاسداران پيوست، به همكاري با پايگاه مقاومت ادامه داد. بارها درخواست او را براي حضور در جبهه رد كرده بودند، امّا او تسلیم نشد و از تمامي كارها و اشتغالات دنيوي استعفا داد و در مهر ماه سال 1363عاشقانه به جبهه شتافت. سرانجام در تاريخ 26/7/63 در منطقه هورالهويزه گمشده ي خويش را يافت و پس از عمري انتظار اجازه ورود به بارگاه دوست را پیدا کرد و بر اثر اصابت تركش خمپاره در نزد محبوبش جاودان زيست. يادش گرامي و راهش پر رهرو باد. بخشی از #وصیت_نامه 《هيچ چيز در زندگي جز شهادت آرزوي من نيست و هيچ چيز نمي تواند كام تشنه مرا سيراب سازد جز شهادت.》 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• منبع : کتاب #بدرمنیر ("بر اساس زندگی شهدا و یاران #مسجد_حجت(عج) علی‌آباد-امیدیه") گردآورنده : #کتابخانه_امام_جعفر_صادق(ع) به کانال مبنا در پیام رسان سروش و ایتا بپیوندید 👇👇👇 سروش sapp.ir/mabna_bakeri ایتا eitaa.com/mabna_bakeri

شهید خدامراد باورصاد شهری پور اول فروردین سال 1342 درشهرستان هفتگل پا به عرصه حیات نهاد و دوران کودکی و نواجوانی خود را در شهر آبادان گذراند. درسال 1359 شمسی با آغاز جنگ تحمیلی استکبار علیه ایران اسلامی با عضویت در بسیج آبادان همراه با نیروهای مردمی به دفاع از کیان انقلاب اسلامی برخاست و دلاورانه جنگید. سرانجام این بسیجی دلاور پس از عمری جهاد و حماسه به تاریخ 65/10/21 درعملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه به لقای دوست نایل شد و ندای شد ارجعی دوست را با اهدای جان لبیک گفت؛ پیکر مطهر این شهید به تاریخ 65/11/1 در گلزار شهدای امیدیه به خاک سپرده شد. یادش گرامی باد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• منبع : کتاب #بدرمنیر صفحه ("بر اساس زندگی شهدا و یاران #مسجد_حجت(عج) علی‌آباد-امیدیه") گردآورنده : #کتابخانه_امام_جعفر_صادق(ع) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✅به کانال مبنا در پیام رسان سروش و ایتا بپیوندید 👇👇👇 سروش sapp.ir/mabna_bakeri ایتا eitaa.com/mabna_bakeri

زندگی نامه شهید منوچهر شیرعلی شهید منوچهر شیرعلی در 25 اسفند 1345 در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را در شهر آغاجاری گذراند و بعد از آن همراه خانواده به علی آباد نقل مکان کرد. این دانش آموز کوشا در هنرستان شهید اتابک در رشته ی برق مشغول به تحصیل شد و همزمان به عضویت انجمن اسلامی و پایگاه مقاومت مسجد علی آباد در آمد.روح بلندش جز به شهادت و مبارزه با ظالمانه نمی اندیشید به همین جهت با آغاز عملیات والفجر مقدماتی در حالی که بیش از 16 بهار از زندگیش سپری نشده بود و درکلاس دوم هنرستان درس می خواند در تاریخ 61/11/14 داوطلبانه به پادگان آموزشی قدس (دره عباس) اعزام می شود و دو روز بعد از ناحیه گردن مورد اصابت تیر واقع می شود و در بلندی آسمان عشق قامت احرام می بندد و به دیدار معبود خود می ستاید.روحش شاد و راهش پر رهرو باد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• منبع : کتاب #بدرمنیر صفحه ۶۳ ("بر اساس زندگی شهدا و یاران #مسجد_حجت(عج) علی‌آباد-امیدیه") گردآورنده : #کتابخانه_امام_جعفر_صادق(ع) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✅به کانال مبنا در پیام رسان سروش و ایتا بپیوندید 👇👇👇 سروش sapp.ir/mabna_bakeri ایتا eitaa.com/mabna_bakeri

زندگی نامه شهيد حسن نريميسائي شهید حسن نريميسائي در سال ۱۳۴۳ در خانواده اي زحمتکش در علي آباد ديده به جهان گشود. همگام با درس، دوش به دوش پدر، كمك خرج خانه بود. در ابتداي نوجواني به انجام تكاليف مذهبي و ديني اهميّت فراوان مي داد و در برنامه هاي مسجد و كتابخانه امام صادق(ع) حضوري مستمر داشت. حسن همزمان با اوج گرفتن نهضت اسلامي به رهبري امام خميني (ره) در راهپيمايي ها، جلسات مذهبي و كارهاي انقلابي شركت فعال داشت. بعد از پيروزي انقلاب و تثبيت نظام اسلامي، فعاليت هاي او چند برابر شد، از اين جمله عضويت در انجمن اسلامي مسجد، پايگاه مقاومت شهيد باكري و مبارزه با گروهك هاي چپي و منافق را مي توان برشمرد. با تشكيل سپاه پاسداران اميديه، به عضويت نيروهاي ذخيره سپاه در آمد. با شروع جنگ تحميلي به عضويت نيروي ويژه بسيج در آمد و در عمليات ثامن الائمه شكست حصر آبادان و عمليات بيت المقدسآزاد سازي خرمشهر شركت داشت. سال چهارم دبيرستان درس را رها نمود و عضو كادر رسمي سپاه گرديد و با اصرار زياد، داوطلب اعزام به جبهه گرديد. بعد از طي دوره ي تخريب به عنوان تخريب چي در محور هاي عملياتي مانند محرم كه در غرب كشور صورت گرفت، حاضر بود و به نيروهاي بسيجي كه به جبهه اعزام مي شدند. شوخ طبعی را با متانت همراه كرده بود.. عمليات والفجر مقدماتي در منطقه شيب میسان (پايين تر از فكّه) آخرين عملياتي بود كه در آن حضور داشت. حسن در اين عمليات به عنوان تخريب چي پيشاپيش رزمندگان گردان انشراح به پاكسازي ميادين مين مشغول بود. فرمانده گردان، شهيد دكتر عباس محمد رضايي مي گفت: حسن، جانِ بيشتر بچه هاي گردان را نجات داد زيرا وقتي به ميدان مين رسيديم، گروه تخريب تيپ كه وظيفه خنثي سازي ميادين مين را به عهده داشت، نتوانست از عهده ي اين كار برآيد؛ در اين حال حسن و ديگر بچه هاي تخريب چي لشكر قدس كه همراه گردان بودند به خنثي سازي ميادين مين پرداختند. او در آن لحظه نوحه اي را زير لب زمزمه مي كرد: پـسـر فاطـمه امـروز شـود كشـتـه در ايـن دشـت مـن نبـاشم بــه يـقين از پسـر فـاطـمه بـهتر گـر مـن امـروز نكنـم جان به فـداي شـه بـي يـار چه بگويم به جواب پدرش در صف محشر اين عزيز جاويدالاثر در تاريخ ۱۸/۱۱/۶۱ طي عمليات والفجر مقدماتي در محور عملياتي شيب میسان به شهادت رسيد و همراه با جمع عزيزان مفقودالاثر در سينه و قلب پاك خميني كبير مسكن گزيد. روحش شاد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• منبع : کتاب #بدرمنیر صفحه ۶۵ ("بر اساس زندگی شهدا و یاران #مسجد_حجت(عج) علی‌آباد-امیدیه") گردآورنده : #کتابخانه_امام_جعفر_صادق(ع) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✅به کانال مبنا در پیام رسان سروش و ایتا بپیوندید 👇👇👇 سروش sapp.ir/mabna_bakeri ایتا eitaa.com/mabna_bakeri