eitaa logo
مدرسه مهارت آموزی مبنا
18هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
373 ویدیو
62 فایل
کانال رسمی «مدرسه مهارت آموزی مبنا» ✨ ما توی این مدرسه، مهارت‌های بنیادی رو آموزش می‌دیم. دوره‌های ما فعلا در دو دپارتمان زیر برگزار می‌شه: 🔸دپارتمان نویسندگی 🔸دپارتمان روایت انسان خانم میم هستم، ادمین مبنا.☺️ بیاین باهم گپ بزنیم: 🆔 @adm_mabna
مشاهده در ایتا
دانلود
حتما وقتی باور داشته باشیم ما در یک جنگ هستیم باید با مشورت و تعامل با تمام سرداران این جنگ، مسیر آینده رو طراحی کنیم. این تازه آغاز ماجراست. 😊 | @mabnaschoole |
فایل صوتی کامل تمام گفتگوهای جنگ روایت‌ها در کانال منتشر شده. با جستجوی هشتگ محتواهای مربوط به این رویداد رو تماشا کنید و بشنوید. | @mabnaschoole |
16.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚔ شمشیر دو لبه‌ی روایت! 🔻تیزر گفتگوی حجت‌الاسلام نخعی در چهارمین شب رویداد جنگ روایت‌ها | @mabnaschoole |
⏳ ۳ شب تا پایان ثبت‌نام روایت انسان 🆔 درگاه ورود به دنیای روایت انسان: https://b2n.ir/t43169 | @mabnaschoole |
🔸 فایل صوتی جلسات «جنگ روایت‌ها» برای شنیدن صوت جلسه مورد نظر روی آن کلیک کنید. 1️⃣ روایت مردم معمولی (مهمان: آقای محمدرضا شهبازی) 2️⃣ روایت و ارتباط بین نسل‌ها (مهمان: خانم مصطفی‌زاده) 3️⃣ روایت انسان (مهمان: حجت الاسلام نخعی) 4️⃣ مستضعفان بی‌روایت (مهمان: خانم عسکرنجاد) | @mabnaschoole |
1️⃣ من «فاطمه» هستم! این را شناسنامه‌ام می‌گوید. این روزها اما در جمع دوستان صمیمی‌ام و در شبکه های مجازی «ویدا» صدا می‌شدم؛ اسمی که انتخاب خودم بود. 2️⃣ از همان بچگی دختری جسور بودم؛ عروسک‌های توی کمدم خاک می‌خوردند، اما هر روز صبح، گرد و خاک دوچرخه برادر بزرگترم را پاک می‌کردم و تا وقتی که آقاجون از سرکار بیایید، توی کوچه‌ها دوچرخه سواری می‌کردم. 3️⃣ صبح یک روز پاییزی بود که از خواب بیدار شدم و دوچرخه توی حیاط نبود؛ چند روز قبلش پچ پچ آقاجون و مامان را شنیده بودم که می‌گفتند: «دیگه داره بزرگ می‌شه. خوب نیست تو کوچه سوار دوچرخه بشه.» 4️⃣ مقصد سفرمان کجا باشد؟ از کدام مسیر برویم؟ غذا از خانه ببریم یا از رستوران‎های چرک بین‌راهی تهیه کنیم؟ دوست داشتم در تمام این تصمیم‌گیری‌ها شرکت کنم و نظر بدهم. اما همه تصمیم‌ها را آقاجون می‌گرفت و وقتی سحر یک روز تابستانی سوار پیکانش می‌شدیم تازه متوجه می‌شدم که سفر آغاز شده است. 5️⃣ خانم علوی دبیر پروشی مدرسه‌مان بود. چندتا از دخترهای مدرسه خودمان و مدرسه‌های اطراف را جمع کرده بود و گروه تئاتر تشکیل داده بود؛ بعد از کلاس تا غروب توی مدرسه می‌ماندیم و تمرین می‌کردیم. شب‌ها با رویای اجرا در سالن‌های بزرگ ایران، چشم‌هایم سنگین می‌شد؛ غروب یک روز زمستانی بود که آقاجون وسط تمرین من را بیرون کشید و خانه برد؛ بین راه وسایل قلاب‌بافی گرفت و گفت: «اگه هنر دوست داری، خب اینم هنر!» 6️⃣ من، فاطمه! دختری که می‌خواست قوی و قدرتمند باشد؛ اثرگذار باشد برای جامعه‌اش. آقاجون و مامان را از ته دل دوست داشتم. اما در چارچوب‌های آن‌ها، نمی‌توانستم قدمی برای خودم، برای جامعه بردارم. 7️⃣ عکس‌هایم زودتر از اینکه خودم به خانه برسم، به دست همه رسیده بودم. آنجا که روسری‌ام را برداشته بودم و در صحنه‎ای که هزاران نفر از معترضان و نیروهای پلیس حاضر بودند، این من بودم که تنها قهرمان آن تصویر بودم؛ منی که حالا ویدا خطاب می‌شدم. این عکس، فریاد تمام حسرت‌های من بود؛ منی که می‌خواستم قوی باشم؛ قدرتمند باشم. 8️⃣ ریحانه تنها کسی است که در این روزها جنس رفاقتش تغییری نکرده؛ همان ریحانه هم کلاسی روزهای مدرسه است. می‌گوید تو تنها دختری نیستی که به خاطر مبارزه، از خانواده طرد شده‌ای. منظورش چیست؟ داستان زنی به نام عموره را برایم می‌فرستد. از لحظه‌ای که داستان به اتمام می‌رسد ذهنم درگیر می‌شود. یعنی می‌شود نه فاطمه در قید و بند تمام نشدنی آقاجون بود و نه ویدای توخالی محبوب رسانه‌ها، و در عین حال قوی و قدرتمند بود؟ یعنی راه سومی هست؟ پاییز است؟ بهار است؟ زمستان یا تابستان؟ نمی‌دانم! اما حالا در معرض انتخابی هستم که می‌تواند آغاز مسیر تازه زندگی‌ام باشد و اول بهار. | @mabnaschoole |
مدرسه مهارت آموزی مبنا
1️⃣ من «فاطمه» هستم! این را شناسنامه‌ام می‌گوید. این روزها اما در جمع دوستان صمیمی‌ام و در شبکه های
. ما در این جنگ روایت‌ها، نتوانسته‌ایم زن و دختر مومن را درست روایت کنیم؛ زنی قوی و قدرتمند که حتی می‌تواند یک تنه در برابر طاغوت زمانه‌اش بایستد؛ ما نتوانسته‌ایم دختری را روایت کنیم که فریاد می‌زند، ظلم را برنمی‌تابد و البته در صف اول پیروان ولی حق جامعه است. شاید همین کم‌کاری ما باشد که طاغوت‌ زمانه، برای دختران ما نسخه می‌پیچد و از این خلا هویتی استفاده می‌کند و نام پاک و مقدس «زن» را در ابتدای شعار انقلاب ناپاکش قرار می‌دهد. ⏳راس ساعت 13 منتظر انتشار داستان صوتی «زنی که یک‌تنه در برابر طاغوت ایستاد» باشید. | @mabnaschoole |
زنی یک تنه در برابر طاغوت ایستاد.mp3
3.51M
🎙 داستان صوتی «زنی که یک‌تنه در برابر طاغوت ایستاد!» داستان زنی که هیچ‌کدام از ما نمی‌‌شناسیمش... کسی قوی‌تر از این دختر را می‌شناسید؟ | @mabnaschoole |
مدرسه مهارت آموزی مبنا
🎙 داستان صوتی «زنی که یک‌تنه در برابر طاغوت ایستاد!» داستان زنی که هیچ‌کدام از ما نمی‌‌شناسیمش... ک
ما چقدر در روایت این زنان و دختران موفق بودیم؟ دخترانی که واقعی اند، نه خیالی. داستان شگفت‌آور عموره بنت عمران - دختری که بعدها به همسری نوح(ع) در آمد - بخشی از قسمت سیزدهم از فصل اول روایت انسان است. این داستان را می‌توانید به صورت رایگان در وبسایت روایت انسان دریافت کنید. 🎁لینک دانلود رایگان جلسه سیزدهم روایت انسان: https://b2n.ir/t43169 | @mabnaschoole |
مدرسه مهارت آموزی مبنا
ما چقدر در روایت این زنان و دختران موفق بودیم؟ دخترانی که واقعی اند، نه خیالی. داستان شگفت‌آور عمور
. اگه کلان روایت کاملی از انسان و جایگاهش در عالم نداشته باشیم، اسیر خرده روایت‌های راست و دروغ می‌شیم؛ فردا، آخرین فرصت ثبت‌نام ویژه روایت انسان... 🆔لینک ثبت‌نام با 15 درصد تخفیف ویژه: https://b2n.ir/t43169 | @mabnaschoole |
🔻مادری و جنگ‌ روایت‌ها جنگ روایت‌ها در حوزه زنان، یکی از جدی‌ترین جبهه‌های این جنگه؛ 🧕🏻حجاب زنان، 👩🏻‍🏫حقوق زنان، 👩🏻‍💻حضور اجتماعی زنان، همه و همه ریز موضوعاتی هستند که مورد هجمه قرار گرفته‌اند؛ اما هیچکدام شاید به اهمیت این مساله نباشند: 👩‍👧‍👦مساله مادری! ⁉️تصویر «مادری» در رسانه‌های امروز دنیا چیه؟ 🔻زنی محدود، 🔻که آرزوهای خودش فدای رشد بچه‌هاش شده، 🔻کاری بی‌ارزش و خفیف! اما روایت جریان حق، از مادری چیه؟ جواب سوال اینجاست: 🟢 طاغوت زیر پای مادران است... منتظر باشید... | @mabnaschoole |
مدرسه مهارت آموزی مبنا
🔻مادری و جنگ‌ روایت‌ها جنگ روایت‌ها در حوزه زنان، یکی از جدی‌ترین جبهه‌های این جنگه؛ 🧕🏻حجاب زنان،
طاغوت زیرپای مادران.mp3
3.6M
💢طاغوت، زیر پای مادران است💢 🔸این داستان را شاید کمتر شنیده‌اید: داستان تقابل مادران پیامبران با طاغوت زمانه شان؛ 🔸این پادکست بخشی از جلسه چهارم از فصل دوم است. ⏰برای شنیدن پادکست، فقط به ۳ دقیقه وقت نیاز دارید... | @mabnaschoole |