eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
3.9هزار دنبال‌کننده
403 عکس
82 ویدیو
715 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه های سنتی (امام جواد ع) ای سراپا تو جود و کرامت یا جواد الائمه عنایت ما که جز تو کسی را نداریم بر در لطفت امیدواریم۲ ای تقی جان تقی جان تقی جان۲ مظهر لطف و جودی جوادی مهر و حبت به قلبم نهادی از تو دارم تقی هرچه دارم بهر طوف کویت بی قرارم۲ ای تقی جان تقی جان تقی جان۲ کاظمینت بهشتم تقی جان مهر تو در سرشتم تقی جان آرزویم تقی کاظمین است از کنار تو قبر حسین است۲ ای تقی جان تقی جان تقی جان۲ آرزوی همه کاظمین است دیدن و طوف قبر حسین است ای خدا حاجتم را روا کن قسمتم کاظمین کربلا کن۲ ای تقی جان تقی جان تقی جان۲ کاظمین شد پر از درد و محنت شد شهید اسوه ی جود و رحمت شد شهید ستم نور سرمد در جهان گشت گریان محمد۲ ای تقی جان تقی جان تقی جان۲ بین چه ها همسر خیره سر کرد زهر کینه به جانش اثر کرد زهر کین همسرش زد به جانش زد شرر روح و جسم و روانش۲ ای تقی جان تقی جان تقی جان۲ ظلم و کینه ز دشمن تمام است جسم تو مانده بر روی بام است پیکرت دفن و غسل و کفن شد جد مظلوم تو پاره تن شد۲ ای تقی جان تقی جان تقی جان۲ سرزمین بلا لاله گون است پیکر جد تو غرق خون است بین خون دست و پا زد حسینت مادرش را صدا زد حسینت۲ ای تقی جان تقی جان تقی جان۲
نوحه های سنتی (امام جواد ع) تو گل گلشن ولایی مولی جواد ابن الرضایی نور دل پیغمبری تو محمد بن حیدری تو در خصلت و خو مادری تو مولی جواد ابن الرضایی۳ ای منشأ جود و کرامت در لطف و جود هستی قیامت مظهر ذات کبریایی آیینه ی زهرا نمایی بر شیعیان مشکل گشایی مولی جواد ابن الرضایی۳ شکر خدا هستم گدایت من زنده هستم با ولایت حق داده بر من این سعادت دارم ز لحظه ی ولادت بر تو و آل تو ارادت مولی جواد ابن الرضایی۳ از لطف تو مهمانت هستم شرمنده ی احسانت هستم آمده ام قلب شکسته در محفل سوگت نشسته بر تو دخیل گریه بسته مولی جواد ابن الرضایی۳ مولای من در شور و شینم با یاد تو در کاظمینم در کاظمین غوغا به پا شد از داغ تو بزم عزا شد از سوز داغت کربلا شد مولی جواد ابن الرضایی۳ همچون حسن تو بی شکیبی در خانه ی خود هم غریبی از همسر نامهربانت زهر ستم برده توانت سوزانده مغز استخوانت مولی جواد ابن الرضایی۳ از ظلم و کین با قلب خسته بودی تو در حجره ی بسته جان داده ای مظلوم و تنها راحت شدی از رنج و غم ها رفتی به جنت سوی زهرا مولی جواد ابن الرضایی۳ مولای من با کام عطشان جان کرده ای تسلیم جانان از ظلم و کین و رنج و آلام روز تو گردیده چنان شام جسمت سه روز مانده روی بام مولی جواد ابن الرضایی۳ گشتی تو تشییع جنازه داغ حسین گردیده تازه با قامت خم دیده گریان پیکر تو بر دوش یاران جسم حسین پامال اسبان مولی جواد ابن الرضایی۳ از دیده ام ریزد ستاره جد تو با پیکر پاره نامردمان حرمت دریدند از کین سوی مقتل دویدند از پور زهرا سر بریدند مولی جواد ابن الرضایی٣
نوحه های سنتی (امام جواد ع) تو گل گلشن مصطفایی نجل زهرا و ابن الرضایی شیعیان را تو تا روز محشر نهمین رهبر و مقتدایی۲ سیدی یا جواد الائمه۲ آمده سوی تو روسیاهی عبد شرمنده و بی پناهی از کرم خانه ات را زنم در تا نوازی مرا با نگاهی۲ سیدی یا جواد الائمه۲ باب حاجات کل جهانی شیعیان را تو آرام جانی جان زهرا قسم یا تقی جان سایل کوی خود را مرانی۲ سیدی یا جواد الائمه۲ ای که تا محشری تو امیرم بر سر کوی تو مستجیرم ای امید دو عالم تقی جان آمدم حاجتم را بگیرم۲ سیدی یا جواد الائمه۲ تو گل فاطمه من چو خارم بر سر خوان تو ریزه خوارم کس به جز تو در عالم ندارم کن نگاهی بر این قلب زارم۲ سیدی یا جواد الائمه۲ مظهر حی داور تویی تو نجل زهرا و حیدر تویی تو ای پناه همه بی پناهان شافع روز محشر تویی تو۲ سیدی یا جواد الائمه۲ یا جواد ای مه بی قرینه کاظمینت بهشت برینه همسر بی وفایت به خانه کرده مسموم تو با زهر کینه۲ سیدی یا جواد الائمه۲ از ستم خون نموده دل تو زد شرر زهر کین حاصل تو ای گل فاطمه با چه جرمی همسر تو شده قاتل تو۲ سیدی یا جواد الائمه۲ ای که بر تو رسید رنج و آلام پیکرت ماند سه روز بر روی بام جسم تو گشته تشییع و جدت بر روی نیزه در کوفه و شام۲ سیدی یا جواد الائمه۲ پیکر تو روی دوش یاران جسم جدت شده تیرباران پیکر پاک تو در دل خاک جسم او پایمال ستوران۲ سیدی یا جواد الائمه۲ بی تو مولی جهان بی صفا شد کاظمین از غمت کربلا شد زین مصیبت گل باغ زهرا در جنان خون دل مصطفی شد۲ سیدی یا جواد الائمه۲
نوحه های سنتی (امام جواد ع) ای گل باغ ایمان،یا جواد الائمه کشته ی دین و قرآن،یا جواد الائمه یا علی بن موسی الرضا تسلیت مولی مولی مولی تقی ابن الرضایی،همه امید مایی همچو باب کرامت،آقا مشکل گشایی یا علی بن موسی الرضا تسلیت مولی مولی مولی ای صفابخش عالم،شده ام بر تو مهمان سوزم و گشته ام من،از غمت دیده گریان یا علی بن موسی الرضا تسلیت مولی مولی مولی از غم و سوز داغت،روز شیعه شده شب ای شهید ولایت،گریم و نالم امشب یا علی بن موسی الرضا تسلیت مولی مولی مولی جان پاکت ز کینه،در ره دین فدا شد از غم این مصیبت،کاظمین کربلا شد یا علی بن موسی الرضا تسلیت مولی مولی مولی دشمن آل عصمت،کرده ظلم بی نهایت از ستم کرده مسموم،همسر بی وفایت یا علی بن موسی الرضا تسلیت مولی مولی مولی زین مصیبت چه گویم،همسرت کرد نظاره غریبانه به حجره،جگرت گشته پاره یا علی بن موسی الرضا تسلیت مولی مولی مولی همسر بی مروت،قلب پاکت شکسته از ستم بر روی تو،در حجره ببسته یا علی بن موسی الرضا تسلیت مولی مولی مولی زین همه ظلم و کینه،روز شیعه شده شام جسم پاک تو آقا،ماند سه روز بر روی بام یا علی بن موسی الرضا تسلیت مولی مولی مولی
نوحه های سنتی (امام جواد ع) امشب شده ام مهمانت شد شامل من احسانت بر سر کویت تقی جان سایلم مولی در همه عمر لطف و جودت شاملم مولی مولی جواد۲ مولی تویی نجل حیدر در خلقت و خو پیغمبر از تبار فاطمه ابن الرضایی تو نهمین نور ولا و مقتدایی تو مولی جواد۲ من سایل کویت هستم دل بر تو و مهرت بستم یا تقی اهل ولا را نور عینی تو روح ایمان زیب شهر کاظمینی تو مولی جواد۲ در گلشن تو چون خارم از مهر شما سرشارم حق نهاده در وجود من ولای تو آرزویم دیدن صحن و سرای تو مولی جواد۲ چون شام سیه شد روزم امشب ز غمت می سوزم ریزم امشب از دو چشمم اشک پیوسته از چه دشمن حجره را بر روی تو بسته مولی جواد۲ در گوشه ی حجره نالان افتاده ای کام عطشان زد شرر زهر ستم بر جسم و جان تو کرد اثر بر پیکرت تا استخوان تو مولی جواد۲ سوزد دل تو در سینه یاد علی و مدینه یاد اشک فاطمه و غربت حیدر پشت در پهلو شکسته ناله زد مادر مولی جواد۲ آن جا که علی استاده زهرا به زمین افتاده دشمن دین زخم حیدر را نمک می زد پیش چشمش فاطمه اش را کتک می زد مولی جواد۲
سوخت از زهر هلاهل جگرم مادر جان! تیره شد روز به پیش نظرم مادر جان! من در این حجره ‏ى در بسته ی خود مى ‏پیچم کس نداند که چه آمد به سرم مادر جان! نکشد گر که مرا زهر جفا، خواهد کشت خنده‏ ى همسرِ بیدادگرم مادر جان! من جوادم که به یاد تو سخن مى‏ گویم چون تو را از همه مشتاق ترم مادر جان! همچو شمعى اثر زهر ستم آبم کرد سوخت پروانه صفت بال و پرم مادر جان! همسرم پشت در خانه به دست افشانى من به یاد تو و مسمارِ درم مادر جان! چون تو در فصل جوانى ز جهان سیر شدم که زده داغ تو بر جان شررم مادر جان! به لب خشک منِ غمزده آبى برسان کز عطش سوخته پا تا به سرم مادر جان! شعر (ژولیده) گواهى دهد از غربت من دوست دارم که بیایى به برم مادر جان!
بنده ام بنده ی ولای توام عاشق صحن با صفای توام تو جوادی و من گدای توام یا جواد الائمه ادركنی قامتم خم شده ز بار بلا حاجتم باشد از تو یا مولا نجف و كاظمین و كرب و بلا یا جواد الائمه ادركنی ای كه از زهر خون شده جگرت به تو و جد و مادر و پدرت منِ بیچاره را مران ز درت یا جواد الائمه ادركنی سائلم سائلم جوابم دِه تشنه ی جام وصلم آبم دِه چشم گریان، دلِ كبابم دِه یا جواد الائمه ادركنی به امام و به حرمتِ شهدا به علی و به مادرت زهرا دست خالی نمی روم ابدا یا جواد الائمه ادركنی ای تو را یارِ بی وفا كشته با لبِ تشنه از جفا كشته با چنان پاكی و صفا كشته یا جواد الائمه ادركنی بسته با دستِ فتنه راهِ تو شد همه جا پُر ز سوز و آهِ تو شد حجره ی بسته قتلگاهِ تو شد یا جواد الائمه ادركنی مانده بر بام جسم بی كفنت مرغ ها ناله زن به گرد تنت سایه كردند بر روی بدنت یا جواد الائمه ادركنی لرزه بر جان اهل دین افتاد شعله بر قلب مسلمین افتاد تنت از بام بر زمین افتاد یا جواد الائمه ادركنی
سوخت از زهر جفایت جگرم ام الفضل همچو بسمل بتپد دل به برم ام الفضل رحم کن جرعه ی آبی برسان بر لب من تشنگی سوخت ز پا تا به سرم ام الفضل بی وفا غیر وفا بود چه تقصیر مرا که جفایت زده بر جان شررم ام الفضل من که جان می دهم و نیست کسی غمخوارم تیره گردیده جهان در نظرم ام الفضل کشتی ام از چه به هنگام جوانی ناکام انتقام از تو ستد دادگرم ام الفضل اندر این حجره ی دربسته به خود می پیچم نه پدر هست نه مادر به برم ام الفضل عاقبت خوار شوی در نظر خلق خدا چون ز آینده ی تو با خبرم ام الفضل به بلایی تو گرفتار شوی بی درمان چون من از دار جهان درگذرم ام الفضل نظر مرحمتم شامل (ثابت) گردد چون بود صبح و مسا نوحه گرم ام الفضل
خوش آن کس که حال عزا دارد امشب ز غم دیده ی پر بکا دارد امشب برای رضای پدر با دلی پاک عزای پدر را به پا دارد امشب در این بزم ماتم دل هرکه سوزد رهی جانب کبریا دارد امشب عزای جواد است یا رب چه حالی علی بن موسی الرضا دارد امشب چو یاد آرد از غربت نور دیده روان اشک از دیده ها دارد امشب بنالد بر احوال فرزانه فرزند به لب شکوه از اشقیا دارد امشب الا ای خداوند جود و کرامت که دل از غمت صد نوا دارد امشب به یاد لب تشنه ات وقت رحلت ز خون موج آب بقا دارد امشب حیات ابد از جوان مرگی تو به لب ذکر وا غربتا دارد امشب چو جسم تورا دید بر بام افلاک خودش از غمت بر ملا دارد امشب اگر (ثابت) از حد گذشته گناهش به لطف رضا اتکا دارد امشب
شرار زهر جفا تا به پیکرش افتاد دوباره خنده به لب های همسرش افتاد به ام فضل بگو کف مزن مکن شادی که در شماره نفس های آخرش افتاد نهاد سر به روی خاک و دست و پا می زد چه آتشی به دل درد پروش افتاد به خاک حجره خودش را کشید با زحمت رسید پشت در و یاد مادرش افتاد به یاد مادر پهلو شکسته ای ،که به در چنان زدند لگد پیش شوهرش افتاد هنوز نقش زمین بود پشت در زهرا که درب سوخته ناگاه بر سرش افتاد به جای وا عطشا وا حسین بر لب داشت که یاد تشنگی جد اطهرش افتاد به پیش دیده ی او ظرف آب را تا ریخت به یاد آن عموی آب آورش افتاد به یاد مشک پر آب و هجوم تیر عدو به یاد ضرب عمودی که بر سرش افتاد شباهتش به حسین غریب کامل شد ز بام پیکر پاک و مطهرش افتاد چه خوب شد که خواهر نداشت مثل حسین که روی خاک ببیند برادرش افتاد برادری ته گودال بر زمین افتاد سنان که خورد به پهلوش ، خواهرش افتاد به قتلگه تنش افتاد بر زمین یکبار هزار مرتبه از روی نی سرش افتاد چرا ز نیزه نیفتد سر پدر وقتی که از بلندی آن ناقه دخترش افتاد
عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند پاسخ ناله و سوز و جگرش خندیدند مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کار همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند همچو بسمل شده ای دور خودش می پیچید به پریشان شدن بال و پرش خندیدند درد پیچیده به پهلویش و از هر دو طرف دست می برد به سوی کمرش،خندیدند آمده بر سرش این جا کمی از داغ حسین همگی جمع شدند دور سرش خندیدند یک نفر نیست که از خاک سرش بردارد بر نفس های بدون اثرش خندیدند زهر اثر کرده و رویش به کبودی زده است بد نظرها به خسوف قمرش خندیدند دست پا می زند و نیست کنارش پدری تا ببیند به عزای پسرش خندیدند کربلا جسم علی پخش به صحرا شده بود لشگری دور تن مختصرش خندیدند هرچه می گفت حسین یا ولدی یا ولدی... عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند
رسیده جان به لب اطهرت ؛ اَبَالهادی! نشسته پیک اجل در بَرَت ؛ اَبَالهادی! دوباره قصه ی زهر و دوباره نامردی کبود شد همه ی پیکرت ؛ اَبَالهادی! لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد چه کرد با دل تو همسرت ؛ اَبَالهادی! شبیه فاطمه دستی گرفته ای به کمر مگر خدای نکرده پَرَت ... ؛ ابالهادی! میان حجره ی در بسته دست و پا زدی و… بریده شد نفس آخرت ؛ اَبَالهادی! مدام هلهله شد تا صدای تو نرسد صدای خسته ی بی جوهرت ؛ اَبَالهادی! کنیزها بدنت را کِشان کِشان بردند گرفته بر لبه ی در سَرَت ؛ اَبَالهادی! سه روز بر تَن تو آفتاب می تابید ولی بریده نشد حنجرت ؛ اَبَالهادی! دگر به زیر سُم اسب های تازه نَفَس ندید جسم تو را دخترت ؛ اَبَالهادی! اگر چه دور و برت خیره سر فراوان بود ولی نظاره نشد خواهرت ؛ اَبَالهادی چه خوب شد که در آن همهمه کسی نرسید برای غارت انگشترت ؛ اَبَالهادی!
مسمط_مربع خون شد از غم دلِ خدا جويم درد بسيار و نيست دارويم مي فشانم سرشك و مي گويم يا جواد الائمه ادركني سينه اي پُر شرار دارم من دل و جاني فگار دارم من دو جهان با تو كار دارم من يا جواد الائمه ادركني روزگارم ز غم تباه شده قلبم از معصيت سياه شده راهِ من منتهي به چاه شده يا جواد الائمه ادركني خسته و دلشكسته و زارم گره افتاده است در كارم جز به كويت كجا پناه آرم؟ يا جواد الائمه ادركني اي كه روح عبادتي مارا عذرخواهِ قيامتي مارا جانِ زهرا عنايتي مارا يا جواد الائمه ادركني تشنه ام تشنه بر من آب بده گنهم را ببر ثواب بده به گداي درت جواب بده يا جواد الائمه ادركني دردِ من را دوا كني چه شود؟ حاجتم را روا كني چه شود؟ قسمتم كربلا كني چه شود؟ يا جواد الائمه ادركني عزت عالمين مي خواهم نجف و كاظمين مي خواهم طوفِ قبر حسين مي خواهم يا جواد الائمه ادركني من كه چون شمع بر فروخته ام از غم غربت تو سوخته ام چشم بر رحمتِ تو دوخته ام يا جواد الائمه ادركني همسرت كرد نامراد تورا ساخت مسموم از عناد تورا اي كه خوانده پدر جواد تورا يا جواد الائمه ادركني
نيش و كنايه هاست كه از يار مي خورم از دست يار زهر شرر بار مي خورم اصلا به جنگ و نيزه و لشكر نياز نيست وقتي ميان خانه ز دلدار مي خورم دارم ز همسري كه ز من جز صفا نديد چوب كدام تندي رفتار مي خورم شعله شود بلند از اين زخم بر جگر تا آب از دو چشم گهربار مي خورم از اين صداي هلهله آزار مي كشم با جان خسته غصه ي بسيار مي خورم وقتي كه مي برند مرا روي پشت بام با صورتم به گوشه ي ديوار مي خورم پهلو شكسته مادر كم سن و سال من ديگر بيا كه حسرت ديدار مي خورم
شیعیان محفل به محفل روضه را بر پا کنید جامه ی غم بر تن از داغِ گلِ زهرا کنید کامِ جانش را عدو زهرِ هلاهل ریختَ است سینه ی غمگینِ او با اوجِ غم آمیختَ است جز کرامت ما ندیدیم از دمِ معصومِ او حال مسموم است و دلها می شود مغمومِ او خصمِ بد فرجام را از چه به گفتارِ ملیح چون کلامِ نور را، سخت است پندارِ قبیح اوست خورشیدی جوان در آسمانِ دین ما داغِ سنگینش نشسته بر دلِ غمگینِ ما غرق شد اِبن الرضا در لجه ی خونِ جگر خود غریب و یادش آید غربتِ روی پدر پیکرِ بی جانِ او دور از وطن افتاده است پشتِ بامِ خانه بی غسل و کفن افتاده است سایبانِ او شده بالِ و پرِ افلاکیان داغِ سنگینی نشسته بر قلوبِ خاکیان با غروبِ سرخِ خود اهل زمین را پیر کرد دردِ جانکاهش دلِ ما را ز عالم سیر کرد زین جنایت تاج و تختِ دولتِ عباسیان در سقوطی ننگبار از پایه برچیده چنان دشمنِ آلِ علی را چه به خویشاوندی اش این از اول هم نبوده موجبِ خرسندی اش در حقیقت نقشه ای بوده به قصدِ جان او تا به خاموشی کشاند شعله ی ایمانِ او کیست او، نورِ مبینِ آسمانها و زمین جسم در پهنای خاک و روح در عرشِ برین در عزایش می رویم امشب به دشتِ کربلا بهرِ عرض تسلیت در محضرِ شاهِ ولا این بساطِ روضه از اول به شوقِ نام اوست پرچم سرخِ شهادت بر فرازِ بامِ اوست باید اکنون یادی از مظلومیِ جانان کنیم روضه ای بر پا برای ساقیِ عطشان کنیم هم نوا با زینبِ کبری به سوگِ کشته ها مثلِ باران خون بباریم از فراقِ لاله ها مادرش در هر کجا در روضه و حالِ عزاست امشب از داغِ جوادش بر سرش شالِ عزاست مضطر و نالان نشسته در میانِ قتله گاه روضه می خواند برای غربتِ خورشید و ماه هستی محرابی @madahan2
💠 سبک زمینه ➖➖➖ گدای خونه زاده مشهدم عبد باب الجواد مشهدم نمیدونم چرا هر موقع میرم کاظمین یاد مشهدم میگیرم تو این حرم سراغ باب امام رضارو دوتا گنبد طلایی داره که میبره دلارو مث نوکری که واسش هیچ ذکری یاحسین نمیشه برای دل گرفتار هیچ جایی کاظمین نمیشه نمیشه جدا کرد دلو از این حرم بازم عاشقونه اسمشو میبرم مدد ابن الرضا جواد الائمه دوباره غرق آه و محنم کردم باز پیرن سیاه تنم توی روضه ی امام جواد به یاد اون شه بی کفنم منم مثل حضرت جواد الائمه بی قرارم به یاد غمای عمه زینب دلم میخواد ببارم اگه گریه میکنم اگه سینه میزنم توو هر غم دارم میشمرم شبارو تا که بیاد بازم محرم ایشالا محرم سهم نوکر بشه ایشالا تو روضه چشامون تر بشه یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین سبک و شعر :
سلام اول ذی الحجه با تبریک سالروز ازدواج حضرت امیرالمومنین علی(ع)وخانم حضرت زهرا (س) اشعار مربوط بارگذاری میگردد.
خدا ز خلق جهان جز تو انتظار نداشت جهان، بدون وجود تو اعتبار نداشت تو کیستی که خدا گفت آیه ی لولاک؟ تو کیستی که خدا جز تو انتظار نداشت ز خلق ارض و سما نیست مقصدی جز تو بدون خلقت تو ـ آسمان قرار نداشت هوا بدون هوای تو بود بی جریان... زمین بدون تو بر گِرد خود مدار نداشت برای آن که خدا تا تو را به بار آرد - بهانه ای به جز از خلق بی‌شمار نداشت تویی تو ـ علت ایجاد خلقت عالم وگرنه از عدم اینجا کسی گذار نداشت اگر چه هست طلا ، شئ پر بها اما... به نزد گوهریان، بی علی عیار نداشت به جز علی چه کسی بود لایق مردی؟ خدا جز او بخدا مَردِ ذوالفقار نداشت تویی نتیجه ی خلقت، که خامهٔ تقدیر به پردهٔ ازلی، چون تو شاهکار نداشت بدون پرده بگویم ز خلقت دو جهان - برای حضرت حق بی‌تو افتخار نداشت علی نبود اگر ، باغ ها خزان می‌شد علی نبود اگر ، فصل ‌ها بهار نداشت ‌ ‌زنی که کفو تو باشد خدا به جز زهرا برای همسری تو ـ به روزگار نداشت گرفت باغ ولا ـ از تو میوه ی توحید وگرنه باغ ولا بی‌تو برگ و بار نداشت اگر که (ساقی) کوثر! جهان تو را می‌داشت ز مهد تا به لحد، در جهان خمار نداشت سید محمدرضا شمس (ساقی)