eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.1هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
9.8هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. با دعای مادرم من گدای این درم مِهر و حُبّت یا رضا تا به محشر می‌بَرَم ////////////// صاحب خُلق عظیم تویی مولای کریم من به زیر پرچمت شده‌ام عمری مقیم »»»»»««««« بر تو سائلم ــ با تو کاملم نام تو بُوَد ــ نقش این دلم یا علی موسیَ الرّضا (4) حَرَمِ تو جنّـتم داده مِهرَت عزّتم ای امامِ مهربان از تو دارم حُرمتم ////////////// از کرامات خدا حَرَمَت دارُالشّفاست با نگاه تو رضا زائرت حاجت‌رواست »»»»»««««« دو عالم رضا ــ حبیبم تویی به دردم رضا ــ طبیبم تویی یا علی موسیَ الرّضا (4) ای امامِ مهربان حَرَمِت دارُالامان تو پناه مَردمی یاورِ اُفتادگان ////////////// گرچه هستم روسیاه آمدم بر تو پناه به جوادت یا رضا سائلت را کن نگاه »»»»»««««« گل فاطمه ــ تویی هست من امید همه ــ بگیر دست من یا علی موسیَ الرّضا (4) .
. (ع) کنج حجره جان میسپارم روی خاکش سرمیگذارم درغریبی کسی نمی باشد به یادم رفته از کف صبر و قرارم زد شراره برجان من این زهرکینه کی می آید پشت و پناهم ازمدینه هستم.بضعه ی مصطفی هستم.غرق شور و نوا ای وای.ازغریبی آخر.از ستم ای خدا بهرت.می کنم جان فدا ای وای.ازغریبی    جانم.ای رضاجانم2 ای رضا جان درکجایی ای قرص ماهم خاک غربت شد قتله گاهم ای جوادم بیابیا مرا کفن کن بر ره تو مانده نگاهم نورعینم ای پسرم بیا تماشا آه ازاین غم من عاقبت افتادم ازپا خاکی.گشته بال وپرم غرق.خون دوچشم ترم ای وای.در عذابم من با.دل پرآذرم ناله.می زنم مادرم ای وای.در عذابم    جانم.ای رضاجانم2 ای رضا جان چشم گریان درپیچ و تابم کس نداده یک جرعه آبم ناله دارم بهر شهید سربریده روضه خوان طفل ربابم غنچه ای را با یک تبر ازشاخه چیدند حنجرش را با تیر کین ازهم دریدند ای وای.ازغم کربلا ای وای.راس بر نیزه ها ای وای.ای حسین جان ای وای.از تنی بی کفن ای وای.پاره پاره بدن ای وای.ای حسین جان    جانم.ای حسین جانم2 ای حسین جان ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇
. شهادت امام رضا(ع) نوحه رسد ازکنج حجره صدای آشنایی زند ناله غریبی جواد من کجایی غریب است غریب دیار طوس دلم گشته با قبر او مانوس                     رضاجانم به روی خاک حجره سرم را می گذارم به خود می پیچم از زهر دگر جان می سپارم زکینه زپا تاسرمن سوخت زدم ناله بال و پر من سوخت                     رضاجانم به خاکم می سپارند شبانه مثل زهرا تنم دیگرنماند به روی خاک صحرا فدای تنی که درآن گودال غریبانه بی سرشده پامال                 حسین جانم ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇
. ۸۵۵ زهر مامون زد شرر بر جسم و جانم بلکه سوزانده شرارش استخوانم واشهیدا لاله ی زهرایم و خشکیدم از زهر بین حجره من به خود پیچیدم از زهر واشهیدا کو جوادم تا که آید در بر من دشمن آورده چه غم ها بر سر من وا شهیدا در غریبی کنج حجره جان سپردم خون دل خوردم ولی نیزه نخوردم وا شهیدا **** 👇
. ۸۵۸ گشته عزای هشتمین نور هدایت مولا علی موسی الرضا جانم فدایت آتش گرفته جگرت از ره رسیده پسرت رضا رضا جان در کوچه تا حجره زمین می خوردی آقا به یاد افتادن مادر بودی آنجا بودی به حال زمزمه ذکرلبت یا فاطمه رضا رضا جان رضا رضا جان نیزه کسی بر قلب تو فرو نکرده دیگر کسی جسم تو زیر و رو نکرده سوزد ز زهر کین تنت غارت نشد پیراهنت رضا رضا جان رضا رضا جان .👇
. ۸۶۲ از زهر کین بال و پرم ای جوادم سوخت از غصه قلب مادرم ای جوادم سوخت واویلا مانند زهرا مادرم بر زمین خوردم تا حجره را گه با سرم بر زمین خوردم واویلا عبای من خاکی شده بین کوچه ها دیگر رمق نمانده است بین دست و پا واویلا می‌سوزم از زهر و دگر گلعذارم نیست شکر خدا معصومه ام در کنارم نیست واویلا اگر که پاره جگرم ای جواد من ولی جدا نشد سرم ای جواد من واویلا گریم به پیکری که او بی کفن بوده جدم میان قتلگه پاره تن بوده واویلا **** ✍ .👇
حرم رضوی در یک تصویر سلام صبح شنبه تون امام رضایی
✍علامه امینی صاحب الغدیر هر سال بعد از ماه محرم وصفر که می‌شد مرحوم علامه امینی خطاب به عزاداران سید الشهدا(علیه‌السلام) میفرمودند: کبوتر بازها وقتی یه کبوتر از بازار می‌خرند، چند روزی بال و پرش رو می‌بندند، روی پشت بام خونه بهش آب و دونه میدن، بعد چند روز بال و پرش رو باز می‌کنند، و پروازش میدن، اگه اون کبوتر رفت و مجددأ برگشت روی همون پشت بام نشست، میگن هنر داره و رگه داره، اما اگه برنگشت و رفت روی پشت بام کس دیگه‌ای نشست، میگن بی‌هنر و بی‌رگ بود! آهای مردم محرم و صفر گذشت و توی این دو ماه امام حسین(علیه‌السلام) ماها رو خرید، بال و پرمون رو بست پیش خودش نگه داشت. در این دو ماه میهمان امام حسین(علیه‌السلام) بودیم و هرجا دعوتمون کردند به احترام امام حسین(علیه‌السلام) بود و در واقع از آب و نان امام حسین(علیه‌السلام) خوردیم، حالا بعد دو ماه بال و پرمون رو باز کرده که پرواز کنیم، نکنه که بی‌هنر و بی‌رگ باشیم، بریم روی بام کسی دیگه بشینیم، نکنه نان و نمک بخوریم و نمکدون بشکنیم، بیایید به امام حسین(علیه‌السلام) یه قول بدیم، قول بدیم که تا ماه محرم سال دیگه فقط کبوتر امام حسین(علیه‌السلام) باشیم و فقط واسه او پرواز کنیم، و فقط روی پشت بام او بشینیم...🍃
🔴شب اول قبر آیت‌‌الله حائری و عنایت امام رضا علیه السلام! 🏴بعد از مرگ آیت الله حائری شبی اورا در خواب دیدم. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟! پرسیدم: آقای حائری، اوضاع‌تان چطور است؟ 💠آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می‌آمد، شروع کرد به تعریف کردن: 🏴...وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. 🌿درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل می‌دیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشه‌ای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم. 🍁ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی می‌آید. صداهایی رعب‌آور وحشتناک! 💥به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود! 🔘بیابانی بود برهوت با افقی بی‌انتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک می‌شدند. 🔥تمام وجودشان از آتش بود. آتشی که زبانه می‌کشید و مانع از آن می‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف می‌زدند و مرا به یکدیگر نشان می‌دادند. 🔰ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمی‌آمد. تنها دهانم باز و بسته می‌شد و داشت نفسم بند می‌آمد. 🌑بدجوری احساس بی‌کسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم. 🌺صدایی دلنواز، آرامش ‌بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین! 🔷سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من می‌آمد. ☀️هر چقدر آن نور به من نزدیکتر می‌شد آن دو نفر آتشین عقب‌تر و عقب‌تر می‌رفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم. ✨آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمی‌توانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، 🌸 اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: 🏴آقای حائری! ترسیدی؟ 💠من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ‌ترک می‌شدم و خدا می‌داند چه بلایی بر سر من می‌آوردند. 🔅راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید. 🌹وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می‌نگریستند فرمودند: 🌺من علی ابن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم. آقای حائری! شما ۳۸ مرتبه به زیارت من آمدید من هم ۳۸ مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبه‌اش بود ۳۷ بار دیگر هم خواهم آمد... 🌷🍃🔘🌷🍃🔘🌷🍃🔘 📘ناقل آیت‌الله العظمی سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی(ره)
. ✅بنداول اے کرمت بے نظیڕ دست گدا رابگیڕ گشتہ ام از کودکے بڕسرزلفت اسیڕ 💦 قبلہ ے ایراڹ تویے یاراسیراڹ تویے شاه خراسانے و حج فقیراڹ تویے 💧 اے یارما، عیارمامولا رضا یڪ گذرے یڪ نظرے برمانما 💧 دست خالے مارا بگیڕ ماگداییم توهستے امیڕ 💧 یارضا ⑵ جان رضا (ع) ؁؁؁؁؁؁؁ ✅بنددوم شاه دوعالم رضا ده صدقہ بڕگدا بانگهت کن عطا تذکره ے کربلا 💧 زائر زوار تو خیڸ ملڪ تاسماست ذکر امام زماڹ زمزمہ ے یارضاست 💧 صحن وسرات، گنبد طلات، عرش بریڹ اے قبلہ و اےکعبہ ے ایراڹ زمیڹ 💦 انت الکبیر و انا الصغیڕ حبیبڪ رضا یا امیڕ 💦 یارضا ⑵ جاڹ رضا (؏) ؁؁؁؁؁؁؁ ✅بندسوم مستے از آڹ جام توست شھدعسڸ ڪام توست حضرت عیسے مسیح طفل دبستاڹ توست 💦 مأمڹ جن و ملڪ صحن گھڕشادتوست بوسہ گہ جبرئیل پنجره فولاد توست 💦 ھستم ذلیل برتودخیل ای شاه ما مڹ نوڪرم بڕ آڹ حرم ھستم گدا 💦 امیرے و ونعم الامیڕ جان زهرا تو دستم بگیڕ 💦 یارضا ⑵ جاڹ رضا (؏) ✍ .
. ۸۶۶ چشم انتظار توام آه جوادم بیا من اشکبار توام آه جوادم بیا بیا جوادم که سوخت تمام پیکر من زهر جفا زد آتش ز پای تا سرمن جوادم از ره بیا درد مرا دوا کن بیاو روی مرا به سوی کربلا کن پاره جگر گشته ام ولی تنم پاره نیست گوشه‌ی حجره دگر پیرُهنم پاره نیست لحظه‌ی اخر دلم یاد غم کربلاست به یاد قتلگاه‌و یاد شه سر جداست پیکر جدم حسین کفن به صحرا نداشت روی تن زخمی‌اش چکمه اثر می‌گذاشت .👇
. ♻️♻️♻️ ✅بند اول من/با تو دارم حس عاشقی تو/واسه من ارباب سابقی تو نفس و زندگی منی آقام من/از بچگی توی هیئتت وا /شده کام من با تربتت تو دلیل بندگی منی آقام * تو رو دارم یه عمره تو سینم تو بودی آقا کردی تامینم همیشه راه و رسمت آیینم * تو هیات تات حسین بیمه شده تنم تاعمر دارم برات به سینه میزنم حسین (4)حسین جانم ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ ✅بند دوم تو،بودی آقا همه دنیامو تو،بودی امروزمو فردامو من/محاله که ازت بگذرم حسین (ع) * دل /شده برای تو ویرونه بغض/ نفس خسته مو میشکونه کاش/بشه فدای تو این سرم حسین(ع) * اشک چشام ببین که میباره حسین شنیدن گریه هم داره ولم نکن میشم یه آواره **** امیرقلبمی تمومه حاصلم با عشق پاک تو عجین شده دلم حسین (4)حسین جانم ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ ✅بندسوم توو/مجلس تو نفس میزنم پر/ از گوشه ی قفس میزنم تا /حرم وگنبدت می پرم حسین(ع) * تو/ قراره قلبه دیوونه می تو/عشقمی خونمی جونمی تو /مهربونی مثه مادرم حسین (ع) * خیلی دلم تنگه برای تو برای اون صحن و سرای تو بهشتمه کرببلای تو * ای عشق اول و ای عشق آخرم ارباب بگو من و کی می بری حرم حسین (4)حسین جانم ✬~✿❁࿐❈~✿❁࿐ .👇
. یا (ع) به همره دل من که، به یار اندیشید قلم برای نوشتن ز  وصف او کوشید دم شهادت سلطان دین رضا (ع) ، جانم گداخت، سوخت دلم، تا تغزلی جوشید فغان که روز خراسان شب است، شمس شموس عبا گرفته به سر یا نهان شده خورشید؟ و یا به پنجره ی رافتش خدای جهان پس از غروب امام رئوف پرده کشید؟ ز ماتم گل رخسار اغرب الغرباء زمین و ارض خدا جامه ی سیه پوشید چشانده بود به عالم ز مهر خویش ولی رضا (ع)  به حکم قضا زهر تلخ را نوشید به راه منزل خود می نشست و بر می خواست فغان که خم شده سرو قدِ امامِ رشید رواست در غم او بر حسین (ع) گریه کنیم به یاد روضه ی اشکی که او به ما بخشید به یاد روضه ی یابن شبیب او باید به سر زد و ز غمش گریه کرد و ناله کشید نوشته اند  که خیل زنان نوغانی به جسم اطهر آقا گلاب و گل  پاشید ولی به کرببلا گل نبود خنجر بود گلاب بود ولی گریه های مادر بود چه کربلا که به هر لحظه ای بلیّه رسید صدای خواهری از تلّ زینبیه رسید چو دید تیغ، به دستان جانیان ای وای چو دید سنگ به دست حرامیان ای وای چو دید جسم برادر به خاک و خون افتاد گذشت کار و گذارش به شمر دون افتاد چو دید جسم اخا را مقطع الاعضاء چو دید نور خدا را مرملٌ به دماء چو دید نیزه به نیزه رسید بر گودال چو دید جسم برادر به اسب شد پامال میان نیزه و شمشیر و سنگ و آتش و دود طنین ناله ی امن یجیب زینب بود ذبیح را چه کسی دیده است؟ تشنه کجا سر از  قفا که جدا کرده است؟ دشنه کجا که دیده است چنین قاتلان کینه کجا نفس نفس زدنِ نفس مطمئنه کجا که دیده است که خون خدا غریب شود که دیده وجه خدا، خَدُّه تریب شود شنیده اید که ناموس حق اسیر شود؟ کسی شنیده به روزی عقیله پیر شود؟ که دیده داغ کسی لحظه لحظه تازه شود؟ که دیده راس چراغ هدی به نیزه شود؟ به یاد او دل عالم همیشه عاشوراست محرم است همیشه، عزای او  برپاست 1402/06/24 ایام .