4_5969622177681506527.mp3
7.72M
🏴 #تحلیل_مداحی
تخریب بقیع و روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
#حاج_رضا_بذری 🎤
تحلیل
#دکتر_محمد_فراهانی ✍️
#آموزش_مداحی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#غزه_مظلوم_و_مقاوم
🇮🇷🇸🇩🇮🇷🇸🇩🇮🇷🇸🇩🇮🇷🇸🇩
مـژده ی پیـروزی از خـالـق رسید
روز دفن قـوم نـا لایـق رسید
وعده دادی قدس میگرددخلاص
حـاج قـاسم وعـدهٔ صـادق رسید
🇮🇷🇸🇩🇮🇷🇸🇩🇮🇷🇸🇩🇮🇷🇸🇩
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
.
#زمزمه
#شهادت
#دفاع_مقدس
#سبک_حسین_جان
بند اول:
شهادت
ببین که شده قلب من زار و بیتاب
شهادت
تویی واسه من مثل یک گوهر ناب
شهادت
بیا این گدا رو بِبَر پیش ارباب
شهادت شهادت...
شهادت
دارم اونی که نَفسْ دوست داره میشم
شهادت
تو دشت گناها من آواره میشم
شهادت
ببین بی تو دارم چه بیچاره میشم
شهادت شهادت...
بند دوم:
شهادت
تو یک هدیه بر بنده ها از خدایی
شهادت
تو راهِ رسیدن به عرش عَلایی
شهادت
چه خوبا که با تو شدن کربلایی
شهادت شهادت...
شهادت
با تو میشه فَخر همه عالَمین شد
شهادت
با تو میشه بر فاطمه نور عین شد
شهادت
با تو میشه مِهمون خوانِ حسین شد
شهادت شهادت...
بند سوم :
شهادت
بِخَر ما رو به حقّ شاه شهیدان
به حقّ
کسی که شده کشته با کامِ عطشان
دَمادَم
شده ذکر ما با دو چشمان گریان
حسین جان حسین جان...
حسین جان
به قربانِ آن لحظه ای که سرِ تو جدا شد
به خیمه
هجوم بُردن و آتشِ کین به پا شد
سرِ تو
هِلالِ نشسته روی نیزه ها شد
حسین جان حسین جان...
#حاج_امیر_عباسی ✍
#یادواره_شهدا
#شهدا
#زمزمه_شهدایی
👇
29.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با این کلیپ برو زیارت ...💔
قبل از اینکه باهم سلام بدیم ...
ماجرای شخم زدن حرم توسط متوکل
ماجرای قتل متوکل توسط پسرش
ماجرای ابراهیم مجاب و توجه حضرت به زوار
السلام علیک یا اباعبدالله...😭
https://eitaa.com/joinchat/3070623745C5c521258d9
🖤 هشتم شوال؛ سالروز #تخریب_ائمه_بقیع_علیهم_السلام 😭
👌🌷 تقدیم به مولا علی (ع) و کتاب ارزشمندش
نهج البلاغه
...............
خوشم هر بار با نهج البلاغه!
که قرآن ریشه هست و اوست ساقه
نشسته در دل هر برگ سبزش
مهماتِ کلامش، زاغه زاغه
علی وقتی سخن می گفت از حق
فرو می رفت در گِل، پای ناقه
همان که با سکوتش فتح کرده
هرات و بلخ و ری را تا مراغه
خدا را دیده در هفت آسمانش
خدا گفته... اگر گفته، به واقع
در او، شور و شعور و شعر جاری ست
به هر دلداده ای کرده افاقه
از این دریای نور و عشق بردار -
برای خود به قدر یک ملاقه
برادرجان! ولایت، حرف حق است
ندارد ارتباطی با علاقه
#بقیعِ سینه ات را... ماه، باید!
به یاد آن مزارِ بی چراغِ ...
#محمد_عابدی
#اشعار_علوی
🖤 هشتم شوال؛ سالروز #تخریب_ائمه_بقیع_علیهم_السلام 😭
😭🖤 قصیده ای چهل بیتی نثار قلب داغدار سیدالساجدین (ع)
او بود...
..........
«پرده اول»
او بود امامی که به بازار رسید
او بود غلامی که کس او را نخرید
او بود یتیمی که پر از مقتل بود
مَن ماتَ علیٰ حبّ علی، ماتَ شهید
ای وای از آن زمان که افتاد زمین
با هروله اما سوی گودال دوید
گودال، قصیده را غزل کرد و غزل
از وزن نشد خارج و شد شعر سپید
بر خاک کشید
جسم بی جانش را دریا
امواجِ پریشان شد
باید ببرد بر سر دوشش خود را
تا شام
یک قافله در او غرق
ساحل، که سرابی بود
گم کرد نگاهی را
طوفانِ شب از راه آمد
فانوس، زمین افتاد
از دستِ کمین خورده ی ماه
در مقتلِ عشق
با دستِ سپید
زد رو به سیاهی ها آه...
آن دست بلندی که کمی بالا رفت
مست از مِی سیب شد ولی سیب نچید
بی تاب ترین ماه زمین بود علی
آن روز که از نیزه برآمد خورشید
بنویس چه آمد به سر برکه ی سبز
بنویس چه آمد به سر قوی سفید
بنویس چه آمد به سر نیلوفر
بنویس چه آمد به سر سرو رشید!
از کوچ پرستو بنویس، از آن تیر
از خون اناری که رسید و نرسید
بنویس: چرا شمر به گودال رسید!؟
بنویس: چرا حرمله تکبیر کشید!؟
بنویس چگونه آب شد قلب علی
بنویس چه چیز را شنید و نشنید!؟
مظلوم تر از او چه کسی بود!؟ آنکه
در تشت طلا زد به لبش چوب...! یزید
در غربت یک مدینه ی غرقِ نفاق
مثل حسن از عطش، به خود می پیچید
«پرده دوم»
سجاده اش آسمان شد و مُهرش ماه
هر کس که تو را به قدر وسعش فهمید
من، آن شتری که با تو ده ها حج رفت
اما به جز عشق و معرفت از تو ندید ۱
من، شاپرکی که بر سر شانه نشست
اما به هوای «دیگری»، از تو... پرید
باید به تو برگردم و عاشق باشم
ای وعده ی آشکار، الوعده وعید
من در رمضان تو گرفتار شدم
ای ماه ترین ماه من، ای عید سعید
اعجازِ مناجاتِ شما راهگشاست
از گنجِ صحیفه ات بده شاهْ کلید
شد شبنم اشک در قنوتِ صدفت
تسبیحِ نجات بخشی، از مروارید
در ساحت آن پنجره که رو به شماست
باید که مفید بود یا شیخ مفید
امثال ابوحمزه و انصاری ها
از حنجره ی سبز تو گشتند پدید
بذر کلمات تو به بار آورده
علامه و مرعشی، خمینی و وحید
آرامشِ پنهان شده در هر سخنت
از معرفت توست به قرآن مجید
بگذار سلامی بدهم قبرت را
بگذار زیارت کنمت، عبدِ عبید
«پرده سوم»
می سوزم از آن گنبد و گلدسته که نیست
در ذهن من است طرح یک صحن جدید
باید که #بقیع تو گلستان بشود
نابودی این حرامیان نیست بعید
زیباست چراغ سبز در صحن حسن
در صحن تو سجاده ای از سنگ سفید
خیبرشکن از راه می آید یک روز
تا گردنِ کفر بشکند بی تردید
ما منتظران، شوق رسیدن داریم
پیش قدمش...آه، مرا سر بزنید!
خالی ست اگرچه دستمان مولاجان
داریم به ذوالفقارِ دستت... امّید
«پرده چهارم»
تو خاطره ی خونِ حسینی، سجاد
تو... آنکه تمام روضه را درد کشید
مداح از آن رو که تو غش می کردی
از خواندن روضه، پیش تو می ترسید
هر بار که گفت از قتیل العبرات
از شدت اشکت، آسمان هم بارید
دیدند که بارشِ شهابی دارد
چشمان تو زیرِ تیربارانِ شدید
کشتند خدا را و نمی دانستند
او بوده و هست «اَقربُ مِن حبل ورید»
دستی که به او سنگ زد این بار ولی
بیرون شد از آستینِ آن روح پلید
مرگ آمد و پنجه بر حقیقت انداخت
انگار قیامت شد و در صور دمید
پایان تو را نوشت با جامِ سراب
دستی که عطش را به گلویت پاشید
جامی که به لب رسید با دست ولید
جانی که به لب رسید با دست ولید ۲
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
......................
۱. زین العابدین (ع) شتری داشت که بر اساس بعضی از روایات بیست و دو بار با او به حج رفته بود، اما در تمامی این مدت حتی یک ضربه تازیانه هم به او نزده بود. امام در شب شهادت خود سفارش کرد به این شتر رسیدگی شود.
وقتی امام به شهادت رسید، شتر یکسره به سوی قبر مطهر امام رفت، در حالی که هرگز قبر امام را ندیده بود خود را به روی قبر انداخت و گردن خود را بر آن می زد و اشک از چشم هایش جاری شده بود.
خبر به امام باقر (ع) رسید.
امام کنار قبر پدر رفت و به شتر گفت:«آرام باش. بلند شو. خدا تو را مبارک گرداند.»
شتر بلند شد و برگشت ولی پس از اندکی باز به قبر برگشت و کارهای قبل را تکرار کرد.
امام باقر باز آمد و او را آرام کرد ولی بار سوم فرمود: «او را رها کنید! او میداند که از دنیا خواهد رفت.»
سه روز نگذشت که شتر از دنیا رفت.
بحارالانوار، ج ۴۶، ص۱۴۷ و ۱۴۸، حدیث ۲ و۳ و۴ به نقل از بصائر الدرجات و اختصاص و اصول کافی ج ۱، ص ۴۶۷، حدیث ۲و۳و۴
۲. مورخین درباره قاتل امام با هم اختلاف دارند. بعضی معتقدند امام به دست ولید مسموم شد و برخی دیگر معتقدند به دست هشام بن عبدالملک که برادر خلیفه بود؛ اما به هر حال، او نیز نمیتوانست بدون اجازه ولید، مرتکب قتل امام شود.
برگرفته از: بحارالانوار، ج ۴۶، ص۱۵۲، حدیث ۱۲ و ص ۱۵۳ و ۱۵۴
🖤 هشتم شوال؛ سالروز #تخریب_ائمه_بقیع_علیهم_السلام 😭
🙏🌷 برای مدینه و امام مجتبی (ع)
انگورِ شهادت
...........
ای غریب دو جهان! شب شده... با شب بنشین
که دلم لک زده لبخند تو را... ماه ترین!
غافل از نور تو بودم همه ی سال اما
رو زدم تا به تو...! هر آینه دیدم تسکین
ما که بودیم!؟ همان قومِ به حج رفته ی خواب
آن خوارج که نبودند شبی توّابین
در رکاب حسن از جنگ جمل سیر شدیم
با معاویه نشستیم سر سفره ی دین
بزنم آه گریزی به در خانه ی وحی
آن دری که... شد از آغوش خدا عطرآگین
آتش آمد که به غارت ببرد باغی را
آتشی سخت که پشت تبری کرد کمین
به هوا رفت صدای علی از ضربه ی کین
مادر افتاد زمین و پسر افتاد زمین
بگذریم از دل این کوچه ی بی رحم، حسن
روز تشییع تنت را کمی از دور ببین
تیرها زوزه کشان سمت تو می آیند... آه
زخم هر تیر شده روی رکاب تو، نگین
هر که آمد به #بقیع تو کبوتر شد و گفت
که فضای حَرمت بود عمیقاً سنگین
کاش این جمعه، ظهور پسرت باشد و کاش
از حرم طرح جدیدی بزند روح الامین ۱
شاعران از تو بگویند غزل پشتِ غزل
بیت بیتش بشود بر سر ایوان، آذین
مستِ انگور شهادت شدی و باید که
بر ضریحت بزند فرشچیان نقش، چنین: ۲
«رشته ی تاک چنان بر پر و پایم پیچید
که جهان، سبز شد و آدمیان، حورالعین»
ما گدایان توایم، از همگان دل کندیم
دلخوشیم ای پسر فاطمه... تنها به همین
العجل! ذکر، مگر هست از این بالاتر؟
ما دعا کرده و او گفت به جامان آمین
#محمد_عابدی
#اشعار_حسنی_مهدوی
.........................
۱. نقاش معاصر استاد حسن روح الامین
۲. نقاش معاصر استاد محمود فرشچیان
🖤 هشتم شوال؛ سالروز #تخریب_ائمه_بقیع_علیهم_السلام 😭
🤦🏻🙏🏻 به پیشگاه بقیع و امام حسن (ع)
سکوت
................
#بقیع، فصل شکفتن... #بقیع، فصل رسیدن
#بقیع، مثل کبوتر... #بقیع، حس پریدن
هنوز گیجم و دارم مرور می کنم ای عشق
منِ خراب کجا و خرابه های تو دیدن
خرابه گفتم و قلبم دمشق شد! چه بگویم
از آن فرشته کوچک، از آن به خاک کشیدن
حسن چه حال غریبی ست حال و روز مدینه
کجاست کوچه ی سیلی!؟ کجاست آهِ بریدن!؟
خدا کند که بیاید عزیز فاطمه از راه
که دلخوشیم به یک انتقام سخت، شدیداً
حسن که بود که حُسنش به آسمان باران داد
حسن که بود جمالش به خاک، روح دمیدن
سکوت کردن او را نشان عجز نبینید
که او مربی عباس بوده در جنگیدن
کجایی ای همه ی خلق، سرخوش از جریانت
کجایی ای نفس صبح در هوای تپیدن
شبانه بین روایاتِ کوچه باغِ نگاهت
قدم زدیم تو را تا حوالی فهمیدن
#محمد_عابدی
🖤 هشتم شوال؛ سالروز #تخریب_ائمه_بقیع_علیهم_السلام 😭
✋🏻🌷 به پیشگاه ائمه بقیع و امام زمان (عج)
مدینه ی ظهور
..........................
ای که هستی در پی حیّ علی خیر العمل
می رسد روزی که می گیری حرم را در بغل
«هر که بامش بیش برفش بیشتر»، نَقلِ دل است
می روی تا که محقق گردد این ضرب المثل
روبرویت گنبد پیغمبر است و کوچه ای -
کوچه ای که از دلش می آید «الغوث»، «العجل»
سر که می چرخانی از شوقت می افتی بر زمین
هشت گلدسته به پایت ایستاده؛ بی بدل
باب علم و فقه، باب باقر است و صادق است
باب ایمان، سهم سجاد است از روز ازل
ذوالفقاری هست آویزان از ایوان حسن
تا نمادی باشد از شیر خدا، شیر جمل
فکر کن از «باب قاسم» وارد صحنش شوی
آن زیارت می شود شیرین تر از شهد و عسل
فکر کن زانو زدی در محضر بابُ الکرَم
آن عبادت که عبادت نیست، شعر است و غزل
در قنوت خالی ات، پُر می شوی از انتظار
دل به دریا می زنی و می شوی در اشک، حل
در خودت حس می کنی او را... همانکه می رسد
تا جهان خالی شود از قاب های مبتذل
سبز خواهد شد تمام کوچه های شهرمان
می رسد روزی... چراغان می شود کل محل
#محمد_عابدی
😢 دلتنگ زیارت امام رضا (ع)
دوباره
..............
در راه برگشتم ولی دلتنگ دیدارم دوباره
گفتم خداحافظ ولی شوق حرم دارم دوباره
ای کاش می شد دردها و خستگی های سفر را
قبل از همه، دست امانات تو بسپارم دوباره
ای ضامنِ هر چه خدا یکجا به من بخشیده، مولا...!
این بار هم بخشیدی و خیلی بدهکارم دوباره
انگار الان بود در آغوش تو خوابیده بودم -
مابینِ دارالحجه...! خوابم یا که بیدارم دوباره!؟
اصلا نفهمیدم چطوری روز آخر آمد از راه
بی تاب قرآن و نماز و شعر و اذکارم دوباره
مجبورم آهسته قدم بردارم و در خود ببارم
وقتی نمی آید دلم... چشم از تو بردارم دوباره
راهم بده حتی همین حالا که دستم از تو دور است
بر پنجره فولاد، سر باید که بگذارم دوباره
باید که برگردم حرم، مثل کبوترها بگردم
در بیکران صحن تو ای آسمان پرستاره
#محمد_عابدی
.
مناجات با #امام_زمان (عج)
#تخریب_بقیع
درد دل ما بی تو فراوان شده آقا
دل ها همه امروز پریشان شده آقا
بد می گذرد زندگی مردم دنیا
بی تو همه ی سال ، زمستان شده آقا
ای باب نجات همگان دست بجُنبان
تو نیستی و بد شدن آسان شده آقا
آرامش دنیای نفس گیر ، کجایی
بدجور جهان بی سر و سامان شده آقا
حال دل بیچاره ما تا تو نباشی
مانند بقیعی است که ویران شده آقا
داده است به ما سوختگان جانِ دوباره
رویای بقیعی که چراغان شده آقا
ای کاش نمیریم و ببینیم که آنجا
چون کرببلا یا که خراسان شده آقا
#محمد_حسین_رحیمیان✍
.
#هشتم_شوال
#غزل
🔹حرم🔹
فرق دارد جلوهاش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
کل معصومین مُعزُّالمؤمنین در عالماند
قبرشان قبلهست حالا بیحرم یا با حرم
یک حرم در زینبیه، یک حرم در شهر قم
یک طرف زائر فراوان، یک طرف تنها حرم...
اوج غربت در کدامین داغ معنا میشود
این که شاهی از کفن محروم باشد یا حرم؟
فکر کن سبط نبی، حتی ندارد سنگ قبر
خادم فرزند او دارد در این دنیا حرم...
در مدینه کاخها با خاک یکسان میشوند
بعد از آن، از دور چون دُرّ میشود پیدا حرم
گاه معنای حرم هرگز ضریح و بقعه نیست
داشت تعبیری دگر در روز عاشورا حرم
یک سوی زینب حرم، یک سوی دیگر قتلگاه
پیر شد در رفت و آمدهای مقتل تا حرم
ناله میزد مادری با اشک، واویلا حسین
ناله میزد خواهری با اشک، واویلا حرم
📝 #علی_ذوالقدر
#هشتم_شوال
#بقیع
#غزل
🔹خاک بارانخورده🔹
هر چقدر این خاک، بارانخورده و تر میشود
بیشتر از پیشتر جانش معطر میشود
این حریم آسمانی گنبدش فیروزهایست
روز و شب مفروش با بال کبوتر میشود
هر رواقش آینه در آینه نور است، نور
صحن در صحنش صلات ظهر، محشر میشود
دل تمنا میکند «باب الکرم» را، عاقبت،
با امام مجتبی، اینجا مُیسّر میشود
«قال باقر»، «قال صادق» مینشیند بر زبان
دور تا دور حرم یک روز، منبر میشود
کربلا هم میرسد اینجا لبی را تر کند
طرح سقاخانهها روزی مُقدّر میشود
روضهخوان اینجا نشسته روضهخوانی میکند
در دلم تازه غم و اندوه مادر میشود
📝 #فاطمه_نانیزاد
﷽
#روضه
#تخریب_بقیع
#_روضهدفتری
برنور دل حضرت زهراصلوات
بر قبور خاکی امامان صلوت
هر شب به کنار ان قبور ویران
سیل ملک وحور فرستدصلوات
(دعای فرج)
سپریمیشوداینظلم،عَدو میبازد
میرسدآنکهخداوندبراو مینازد
آیدآن روزکه بیننـدهمه عالمیان
در بقیع حضرت مهدی حرمی میسازد.
#یا_صاحب_الزمان_الغوث_الامان
#السلامعلیکیااهلبیتالنبوهوموضعالرساله
غربت ما بدون خاتمه است
مادر ما همیشه فاطمه است
کاش درهای صحن وا بشود
شوق در سیــنهها بنا بشود
کاش بادست حضرت مهدی
این حرم نیز با صــفا بشود
بقیع رفته ها کجانشسته اند..
اونایی که صحن و سرای خاکی بقیع رو دیدن کجا نشستند..
اونایی که غربت بقیع را دیدنو اشک ریختن کجا نشستند..
اونایی که رفتن ضریح شش گوشه رو دیدنو پشت دیوار بقیع گریه کردن کجا نشستند..
زائرایی که رفتن قبر علمدار کربلا رو زیارت کردندو اومدن پشت دیوار بقیع به یاد مادرش ام البنین گریه کردن کجا نشستند..
کاش بانغمه حسینحسین
این حرم مثل کربلا بشود
در کنار مــزار ام بنین
طرحی از علقمه بنا بشود
وقتی ازپلههای بقیع زائرمیره بالا، ابتدای بقیع سمت چپ، قبر خاکی یه مادری رونشون میدن میگن اینجا قبرفاطمه ام البنینه..
اینجا قبراون مادریه که 4صورت قبر برا عزیزاش کشیده بودگریه میکرد،،کنار قبراناله میکرد..
خانوادههای شهدا منو ببخشن،، ان شالله شهدامون سر سفره فرزندان ام البنین مهمان باشن...یاد کنیم از شهدای مدافع حرم یاد کنیم از شهدای 8سال دفاع مقدس،،شهدایی که با سربند یا ابالفضل با شوق شهادت می رفتند..دیگه حتی بعضیا جنازه هاشون هم بر نمیگشت..
امان امان..روز تخریب قبور ائمه بقیع
یعنی میشه ببینیم اون روزی که امام زمان بیاداین صحن و سرارو آباد کنه
چهار گنبد طلا برای 4 اماممون بسازه
هر که دلتنگ قبرامام حسن بشه بره کنار قبر امام حسن..
هرکی دلتنگ امام سجاد بشه بره کنارقبرامام سجاد..
آقایی که زبان حالی داره اون آقایی که میفرمود:
خودمدیدم کهعمه ناله میزد
به رگهای بریده بوسه میزد
خودم دیدم پدر یاور ندارد
بهخونغلطیدهاستوسرندارد
هرکه دلتنگ امام باقر و امام صادق میشه کنار ضریحشون دست ادب به سینه بگذاره..
آقاجان یاصاحب الزمان آرزوی اون لحظه ها را داریم آقا.
شماروضه مادر بخونیدما گریه کنیم،.
کنارقبرچهار گل پسر فاطمه روضه مادرصفا داره اونجاامام زمان روضه مادربخونه شیعه ها اشک بریزند
( ایام ایامی که هرسال زائران مدینه آماده سفر حج میشن)
زائر وقتی مدینه میره مدینه..میره زیارت قبر پیغمبر، زیارت ائمه بقیع،
ولی بزرگان، اهل معرفت میگن هرکی مدینه میره دراصل میزبانش حضرت فاطمه زهراست..
امروز زهرای مرضیه براتون سفره اشک و آه و ناله پهن کرده قدر خودتونو بدونید..
جوون داری دست حضرت زهرا بسپار..
مریضتو دست بی بی بسپر
اونایی که درد دارن آبرودارند امروز از بیبی مدد بگیرن آخه مادربادست شکسته برای زائرای مدینه سفره پهن میکنه.
امروزبا پا نرفتیم زیارت بچه های فاطمه آخه راه زیارت بسته است
امروز باپای دلت بریم کنار درب خانه خانم فاطمه زهراسلام الله علیها...
(اونجا که بری میگی فاطمه جان)
یافاطمه من عقده دل وانکردم
گشتم ولی قبر تو راپیدا نکردم
اماامروز هشتم شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیعه
هشت شوال آسمان لرزید
دید صحنو مناره میسوزد
بارگاه بقیع ویران شد
دل بی راهوچاره میسوزد
اینحرممثلچادر زهراست
که دراینجادوباره میسوزد
یه روزهم درب خانه مادر رو آتش زدن..
اگه اون روزهتک حرمت نمیکردند به ساحت مقدس دختر پیغمبر..مثل امروزی هم به قبور ائمه بقیع جسارت نمیکردند..
امروزفقط بگو زهرا جان خانم جان سرت سلامت..
امروزمادر،صاحب عزاست..
امروزنمی خوای زیر بغل مادر رو بگیری..
امروزنمی خوای گوشه چادر زهرا(س)روبگیری برای دوای دردت...
جمله آخرُ التماس دعا
حالا که دلت مدینه است یه لحظه رو یاد کنم..آی جوون دارا..آی حاجت مندا..آی آبرو دارا
صدا زد علی جان..شبانه غسلم بده..علی جان شبانه کفنم کن..علی جان شبانه بدنمو بخاک بسپار..
امان از دل امیرالمومنین
بندای کفن زهراشو بست...یه وقت نگاه کرد دید بچه ها دارن بی تابی میکنند
صدا زد بچه ها بیایین از مادر توشه بردارین
امان امان..
بچه ها دویدند یه وقت بندای کفن زهرا باز شد یه دست گردن حسن یه دست گردن حسین..یه وقت ندارسید یا علی..
بچه هارو از رو یدن مادر بلند کن بخدا ملائکه آسمان طاقت نمیارن..
هرکی ناله داره به سوزجگر ائمه بقیع...به سوز و اشک و آه و ناله دل یتیمان زهرا ازسویدای دل بلندبگو.
#یازهرا..
صل الله علیک یا اهل بیت النبوه و موضع الرساله
🕊اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام و علیکم
هر کجا که هستید
به امام زمان(عج)
متوسل شوید و سلام کنید🌹❤️🌺
🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری
🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
همسر پادشاه دیوانهی عاقلی را دید؛ که با کودکان بازی میکرد و با انگشت بر زمین خط میکشید.
پرسید: چه میکنی؟
گفت: خانه میسازم…
پرسید: این خانه را میفروشی؟
گفت: میفروشم.
پرسید: قیمت آن چقدر است؟
دیوانه مبلغی را گفت. همسر پادشاه فرمان داد که آن مبلغ را به او بدهند. دیوانه پول را گرفت و میان فقیران قسمت کرد.
هنگام شب پادشاه در خواب دید که وارد بهشت شده، به خانهای رسید. خواست داخل شود اما او را راه ندادند و گفتند این خانه برای همسر توست.
روز بعد پادشاه ماجرا را از همسرش پرسید. همسرش قصهی آن دیوانه را تعریف کرد.
پادشاه نزد دیوانه رفت و او را دید که با کودکان بازی میکند و خانه میسازد.
گفت: این خانه را میفروشی؟
دیوانه گفت: میفروشم.
پادشاه پرسید: بهایش چه مقدار است؟
دیوانه مبلغی گفت که در جهان نبود!
پادشاه گفت: به همسرم به قیمت ناچیزی فروختهای!
دیوانه خندید و گفت:
همسرت نادیده خرید و تو دیده میخری.
میان این دو، فرق بسیار است…
دوست من! خوبی و نیکی که تردید ندارد!
حقیقتی را که دلت به آن گواهی میدهد بپذیر هرچند به چشم ندیده باشی!
گاهی حقایق آنقدر بزرگاند و زیبا که در محدودهی تنگ چشمان ما نمیگنجند.
🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری
🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم