.
باغ با شکوه
در خاک ریشه کردی و پابندتر شدی
با هر تکان باد تنومندتر شدی
نگذاشتی به آهِ درونِ تو پی برند
با داغِ لاله لاله، دماوندتر شدی
هر کس که خواست تلخ شوی، بیثمر شوی
ای باغِ با شکوه، ثمرقندتر شدی
زخمی اگر که خندهکنان بر تنت نشست
ای سبزِ بیمضایقه! لبخندتر شدی
خصمی اگر که خواست به زیرت بیفکند
بر تخت این فلات، خداوندتر شدی
این روزگار گرچه که شد زشت و زشتتر
خود را ببین چقدر خوشایندتر شدی
ای یارِ باوقارِ چهلسالهام، چقدر
امروز با بهار همانندتر شدی
✍🏻 #اعظم_سعادتمند
🏷 #ایران اسلامی | #بصیرتی
🇮🇷
.
#اهلبیت_علیهم_السلام #خدایا_در_دنیاوآخرت_مرا_درکنار_مولایم_قرار_بده
👈🏼امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:
الفَقرُ مَعَنا خَيرٌ مِنَ الغِنَى مَعَ غَيرِنا.
وَالقَتلُ مَعَنا خَيرٌ مِنَ الحَياةِ مَعَ عَدُوِّنا.
وَنَحنُ كَهفٌ لِمَن إِلتَجَأَ إِلَينا.
وَنُورٌ لِمَنِ استَبصَرَ بِنا.
وَعِصمَةٌ لِمَن إِعتَصَمَ بِنا.
مَن أَحَبَّنا كَانَ مَعَنا في السَّنامِ اَلأَعلَى.
وَمَنِ انحَرَفَ عَنّا فَإِلَى النَّارِ.
📝 فقر با ما، بهتر از ثروتمندی در کنار غیر ماست،
و کشته شدن با ما بهتر از زندگی در کنار دشمنان ماست،
ما پناهگاه کسی هستیم که به ما پناه آورد؛
و نور هدایت برای کسی هستیم که خواهان بصیرت از ما باشد؛
و نگهبان کسی هستیم که به ما تمسّک جوید
پس هر کس ما را دوست بدارد با ما در درجات والای بهشت خواهد بود؛ و آنکه از ما جدا شد به سوی آتش خواهد رفت.
📚 بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۲۹۹
.
.
#حضرت_معصومه_مناجات
دوباره آمده ام تا به من بها بدهی
مرا مریض کنی و مرا شفا بدهی
گره به کار من افتاده ای کلید بهشت
خدا کند که به من فرصت دعا بدهی
من از زیارت قبلی خراب تر شده ام
خداکند به من بی پناه جا بدهی
من از زبان رضا با تو درد دل دارم
مگر که پاسخ این ((اشفعی لنا))بدهی
توآمدی و مقام رضا مشخص شد
تو خواستی که کلیدی به دست ما بدهی
دلم برای محرم چه زود تنگ شده
مگر که باز تو امضای کربلا بدهی
هزار عید فدای دو روز ماتم تو
اگر اشاره کنی٫رخصت عزا بدهی...
تمام سال برای تو روضه می گیریم
هزار مرتبه هم در عزات می میریم
#مجیدتال ✍
.
.
#امام_حسن
تشنه ام تشنه ز پا تا سر من می سوزد
کار زهر است که بال و پر من می سوزد
بس که در سینه ی خود شعله ی ماتم دارم
از دم و بازدمم بستر من می سوزد
باز هم روی لبم قصه ی مادر گل کرد
باز هم در نظرم مادر من می سوزد
بر لبم روضه ی «لایوم کیوم العاشور»
عالم از زمزمه ی آخر من می سوزد
چشم وا کردم و دیدم که به صحرای غمی
خیمه هایی است که دور و بر من می سوزد
دختری می دود و روی لبش این آواست:
عمه دریاب مرا معجر من می سوزد
حجله ای زیر سم اسب بنا شد دیدم
با تن له شده نیلوفر من می سوزد
در سراشیبی گودال در آغوش حسین
تن بی دست گل پرپر من می سوزد
آخرین زمزمه از تشنه ی گودال آمد:
قطره ای آب -خدا- حنجر من می سوزد
آن طرف غارت پیراهن و خُود و نعلین
این طرف لطمه زنان خواهر من می سوزد
مسلم بشیری نیا✍
👇
مداحی_آنلاین_حاج_علی_آیینه_چی_شهادت.mp3
7M
⏯ #روضه سوزناک
🍃باز هم روی لبم قصه مادر گل کرد
🍃باز هم در نظرم مادر من میسوزد
🎤 #حاج_علی_آیینه_چی
🌷 #دوشنبه_های_امام_حسنی
141661_159_1582181433.mp3
1.5M
دل دادگان چون ساغر از دلبر گرفتند
از غیر دلبر دامن دلبر گرفتند
دادند جان تا در بر جانانه رفتند
دادند دل تا در بر دلبر گرفتند
پیمانه ی تردید بشکستند و این قوم
از دست حق جام می باور گرفتند
بر خواستند از بستر دنیای فانی
زان پس عروس عشق را در بر گرفتند
رفتند یاران چابک سواران
سر مست از عشق خدا از سر گذشتند
سر مشق از آن کشته ی بی سر گرفتند
این شیوه از عباس نام آور گرفتند
رفتند یاران چابک سواران
نا خوانده علم آموزگار عشق گشتند
نا رفته مکتب درس بی دفتر گرفتند
بهر نثار جان به قربانگاه رفتند
با حنجره خود بوسه از خنجر گرفتند
از جان و دل یک یا علی گفتند و رفتند
جام ولا از ساقی کوثر گرفتند
رفتند یاران چابک سواران
سر مست از عشق خدا از سر گذشتند
سر مشق از آن کشته ی بی سر گرفتند
بستند چشم از چشم و دست از دست شستند
این شیوه از عباس نام آور گرفتند
رفتند یاران چابک سواران
کربلایی جواد مقدم
4_6003314057224914726.mp3
8.57M
خادم اهل بیت 🌺:
#روضه
مهدی رسولی - وفات حضرت معصومه سلام الله علیها - راهم بده -
آیهی انتظار معصومه
عزت پایدار معصومه
مایهی افتخار معصومه
همه جا سفرهدار معصومه
دختر و خواهر امامت بود
خانهاش معدن کرامت بود
چه قَدَر حامیِ ولایت بود
از پدر یادگار معصومه
دستهای گرهگشایی داشت
تا سحر ذکر ربنایی داشت
سجده میکرد و هایهایی داشت
عبد شب زندهدار معصومه
روضه میخواند با خودش هرشب
اینچنین بود روضهاش بر لب
السلام علیک یا زینب
عاشق بیقرار معصومه
نیمه شب ناقه را سوار شد و
مثل زینب چه باوقار شد و
به بلا هم کمی دچار شد و
غربت بیشمار معصومه
در دلش عکس ماه افتاده
از مدینه به راه افتاده
در پیِ سر پناه افتاده
دل برید از دیار معصومه
بین راه از دلش هوار کشید
ناله از دل بیاختیار کشید
آه, از هجر روی یار کشید
بارها زد هوار معصومه
غربتش داشت بیشتر میشد
لشکر کفر حملهور میشد
و به زینب شبیهتر میشد
زینب روزگار معصومه
لشکرش روی خاک افتادند
با تن چاک چاک افتادند
بینشان و پلاک افتادند
شد به غمها دچار معصومه
چشمهایش هماره دریا شد
شاهد جسم ارباً اربا شد
کربلایی دوباره بر پا شد
اشک بیاختیار معصومه
حاجتش دیدن امامش بود
یارضا یارضا کلامش بود
خنده این روزها حرامش بود
خواهر غمگسار معصومه
حیف حاجت روا نشد خانم
دردهایش دوا نشد خانم
از روی خاک پا نشد خانم
به رضا جاننثار معصومه
بین بستر دلش قرار نداشت
غیر اوضاع سوگوار نداشت
غیر یک نامه یادگار نداشت
هست ابر بهار معصومه
حال که من نیامدم, تو بیا
نصفی از راه آمدم, تو بیا
من زمینگیرتر شدم, تو بیا
قلب او گشته زار معصومه
گرچه در غربتی رضاجانم!
من هم از راه دور گریانم!
پس به فکر غریب عطشانم
روضهی آشکار معصومه
بدنت زیر و رو نشد هرگز
با سنان روبرو نشد هرگز
نیزه سهم گلو نشد هرگز
هست در احتضار معصومه
رضا باقریان
.
بعضی دوستان شاید انقلابی؛ مطالبه شان این است که بلافاصله همه ی کسانی که از ابتدای این ناآرامی ها تاکنون اظهار نظر خلاف واقع و هیجانی انجام داده اند، از سوی قوه قضاییه بازخواست و محاکمه شوند.
اما خوبه آدم موقعیت شناس باشه. شاید قوه قضاییه سِر مخفی همین کار رو بکنه، اما در شرایط فعلی ، تحریک مخالفینِ حاضر در حاکمیت، به سلاح نیست. چون قطعا پایگاه اجتماعی داخلی ها ، فراگیرتر از اغتشاشگران و ... است. پس هرگونه برخوردی باید با حکمت و مصلحت و در زمانِ آرامش و ثبات انجام پذیرد.
یه پاسپورت از علی دائی گرفتند و پس دادند، عقده کرد و دوباره داستان درست کرد . پس عجولانه رفتار نکنیم.
ان شاالله
.
.
#امام_زمان
ای کهف وِلا، کنز خفا قائم برحق
الغوث که دین نبی افتاده ز رونق
افتاده به گرداب بلا کشتی اسلام
غیرازتو دیگر دادرسی نیست در ایام
ابلیس بههر گوشه نهاده است دوصد دام
تا کرده بهر حیله محبان تورا رام
الغوث که دین نبی افتاده ز رونق
رفته است صداقت زمیان آمده حیله
حیله شده در دوستی خلق وسیله
عفّت شده متروک ز زنهای جمیله
رفته اثر از خواندن اوراد عدیله
ای صفشکن معرکه، ای میرقبیله
الغوث که دین نبی افتاده ز رونق
حاجی پی شهرت رود از بَهر زیارت
تاجر شده فاجر، عوض سود، خِسارت
زنها عوض مسأله وحسن وطهارت
شأن علما رفته وهرکس به جِسارت
الغوث که دین نبی افتاده ز رونق
ای پنجه مردافکن و ای کاسر اعماق
بسیار فراوان شده شیادی رزاق
متروک بود رحم وپرستاری وانفاق
اخبار نبی گشته همه جَعلی والحاق
ای شمس هدایت چه شود گر کُنی اشراق
الغوث که دین نبی افتاده ز رونق
مَعمورهی بِدعت شده ازششجهت آباد
ازظلم شده مردم دنیا همه استاد
شیطان متحیرشده است ازشدت بیداد
بگرفته عَزازیل ز ابنای زمان یاد
فریادرسی نیست که گیرد زکسی داد
(صامت)چه کند جز تو، به نزد که بَرد داد
الغوث که دین نبی افتاده زرونق
#صامت_بروجردی
.