.
🏴سبک #شور_احساسی آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام اذن زیارت کربلا اربعین ان شاالله
#شور_امام_حسین
#به_رقیه_قسمت_میدم
🏴بند اول
به رقیه قَسمت میدم
نذاری جا بمونم آقا
به رقیه قَسمت میدم
که براتمو کنی امضا
به رقیه قَسمت میدم
بذاری پیاده راهی شم
به رقیه قَسمت میدم
اربعین تو کربلات باشم
منم آرزومه که با عاشقات باشم
منم آرزومه که با زائرات باشم
منم آرزومه که تو کربلات باشم
اللهم الرزقنا،کربلا یوم الاربعین
🏴بند دوم
بستم آقا کوله بارم رو
به امیدی که بشم زائر
بذا هم قدم بشم ارباب
اربعین با قدم جابر
من میدونم بَدم اما تو
خوب خوبایی آقای من
یه جا خالی کن تو کربلا
روز اربعین برای من
بذا اربعینی تو صحن و سرات باشم
بین خیله زائرای بی ریات باشم
توی بین الحرمینه با صفات باشم
اللهم الرزقنا،کربلا یوم الاربعین
#فراق_کربلا
۱۴۰۳/۰۵/۱۵
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
👇
🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
1722806671900_-2147483648_-212479.ogg
2.25M
#زمینه
#ورود_به_شام
روضه ی امشب یه کلام، ای وای از شام
روو نیزه ها سر امام، ای وای از شام
زینب و مجلس حرام، ای وای از شام
ای وای از شام
باید با اشاره، باید بی صدا گفت
باید روضه هاشو، با این واژه ها گفت
سنگ و، سیلی، رویِ، نیلی
کوچه، بازار، بینِ، انظار
دستِ، بسته، پایِ، خسته
ترس و، غربت، رنج و، محنت
ای وای... زینب
شلوغه کوچه های شام، ای وای زینب
آتیش و سنگ روی بام، ای وای زینب
رقیه بین ازدحام...، ای وای زینب
ای وای زینب
نمی چرخه امشب، به روضه زبونم
باید واژه واژه، براتون بخونم
طشت و، اون سر، اشکِ، دختر
چوب و، دندون، لب ها، پرخون
بی کس، تنها، پس کوو، سقا؟
رختِ، پاره، مُردن، داره
ای وای... زینب
#وحید_محمدی ✍
۱۵ مرداد ۱۴٠۳
#دروازه_ساعات
#حضرت_زینب #شام
#حضرت_زینب_زمینه
#حضرت_زینب
1722863328895_-2147483648_-212505.ogg
1.45M
شور حضرت زینب سلام الله علیها
(به صورت زمینه هم
قابل اجرا می باشد.)
وارث ذوالفقار حیدر، سیده زینب
جلوه ای از وقار حیدر، سیده زینب
خطبه ی ماندگار حیدر، سیده زینب
وقت خطبه خوندنت باید ملائک خدا
منبری برا تو از توو آسمونا بیارن
طوری که تو حیدری خطبه میخونی بایدم
اسمتو کنار اسم شخص مولا بیارن
یاری زینب، فداکاری زینب
بعد از عباس، علمداری زینب
نوری زینب، تو مستوری زینب
مثل حیدر، سلحشوری زینب
زینب زینب مدد زینب زینب
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
بانوی صاحب مقامات، سیده زینب
فاتح سربلند شامات، سیده زینب
عمّه ی قهرمان سادات، سیده زینب
تو همونی که می تونه با کلام نافذش
تا ابد یزیدُ اینجوری بی آبرو کنه
کی می تونه غیر دختر علیِّ مرتضی
با یه دختر سه ساله شامُ زیر و رو کنه
برتر زینب، سر و سرور زینب
فاتح بودی، تو بی لشکر زینب
کوهی زینب، تو نستوهی زینب
تو این کشتی، خود نوحی زینب
زینب زینب مدد زینب زینب
#وحید_محمدی ✍
۱۵ مرداد ۱۴٠۳
#حضرت_زینب س
#حضرت_زینب_شور
#شور_حضرت_زینب
.
#زمینه
#امام_حسین
#حضرت_زینب
بند اول
سفر خوبه نه اینجوری غریبونه با خون دل
از این کوچه به اون کوچه از این منزل به اون منزل
ما رو با رنج و مکافات آوردن
دقیقاً بدترین اوقات آوردن
پشت دروازه ساعات آوردن
ما رو نامردای بد ذات آوردن
خولی و شمرو با سادات آوردن
جلوی سادات خیرات آوردن
سرو زدن روی نیزه ها
حسین من بمن العزا
بند دوم
مگه از یاد من میره الهی کور شه چشماشون
چقدر اینجا یهودی هست چقدر تنده نگاهاشون
ما رو از کوچه های تنگ رد کردن
از میون ساز و آهنگ رد کردن
بی جهاز با شتر لنگ رد کردن
سیلی خوردم و چشام تار شد داداش
نوبت اشک علمدار شد داداش
خواهرت راهی بازار شد داداش
مناسبم نبود این فضا
حسین من بمن العزا
بند سوم
خبر داری تو اون بزمی که من رفتم شرابم بود
خبر داری جلو انظار سر آستین حجابم بود
یوسفو دوباره تو چاه انداختن
واسه مون یه مهمونی راه انداختن
متلک به عصمت الله انداختن
دخترات میترسیدن میلرزیدن
سفرای ترک و روم میخندیدن
دلقکا جلو حرم می رقصیدن
شراب بود و سر تو اخا
حسین من بمن العزا
👇
🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
.
.
#واحد
#اربعین #حضرت_زینب
#سبک_قدم_قدم_با_یه_علم
#فراق_کربلا
گوشواره:
قدم قدم /با قد خم /بعد از چهل روز به مزارت اومدم
همراهه با / اهل حرم / بعد از چهل روز به مزارت اومدم
بند اول:
میباره اشک چشمام نم نم
رو دوشم کوله باری از غم
شرمندم از تو که چندتا از
اهل این کاروانت شد کم
چشمانی پر ستاره دارم
آهی پر از شراره دارم
از داغ گوشه ی ویرونه
یک قلب پاره پاره دارم
رقیه ات/ نیست در برم / سراغشو ازم نگیر برادرم
آتیش نزن بر جیگرم/ سراغشو ازم نگیر برادرم
بند دوم:
با یاد کربلا محزونم
هر شب روضه برات میخونم
اما داداش اسارت سخته
این غصه زد آتیش بر جونم
داغ شام بلا سنگینه
از بابام خیلی داشتن کینه
میگفتن توی کوچه بازار
آی مردم! دخت حیدر اینه😭
سر علیه اکبرم / افتاد ، زیر دست و پا برابرم
دیدم با این چشم ترم/ نامحرما میرقصیدن دوروبرم
بند سوم: (جامونده ها)
حال من احسن الاحواله
زیارت افضل الاعماله
جاموندم از حرم آقاجون
سال بیچارگیم امساله
منتظر مونده بودم چند ماه
اما محروم شدم از این راه
از همین راه دورم میگم
لبیک یااباعبدالله
قدم قدم / با یاعلم / ایشالا با مهدی میام سمت حرم
شده دعای مادرم / ایشالا با مهدی میام سمت حرم
#مرتضی_کربلایی
#اربعین
.👇
🔻مقدمتان را به این کانال 2هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه چند ساعت بیشتر تا پایان #محرم نمونده...
یعنی یه بار دیگه محرمتو میبینیم حسین جان... 😔
حلال کن آقا جان...
خوب گریه نکردیم
خوب عزاداری نکردیم
برا غمات نمردیم....
#الوداع_ماه_محرم
#حاج_علی_قربانی
🔻مقدمتان را به این کانال 2هزارنفری
🟩⬜🟥امامتفاوت وعالی
گرامی می داریم
.
.
#واحد
#اربعین #حضرت_زینب
#سبک_قدم_قدم_با_یه_علم
#فراق_کربلا
گوشواره:
قدم قدم /با قد خم /بعد از چهل روز به مزارت اومدم
همراهه با / اهل حرم / بعد از چهل روز به مزارت اومدم
بند اول:
میباره اشک چشمام نم نم
رو دوشم کوله باری از غم
شرمندم از تو که چندتا از
اهل این کاروانت شد کم
چشمانی پر ستاره دارم
آهی پر از شراره دارم
از داغ گوشه ی ویرونه
یک قلب پاره پاره دارم
رقیه ات/ نیست در برم / سراغشو ازم نگیر برادرم
آتیش نزن بر جیگرم/ سراغشو ازم نگیر برادرم
بند دوم:
با یاد کربلا محزونم
هر شب روضه برات میخونم
اما داداش اسارت سخته
این غصه زد آتیش بر جونم
داغ شام بلا سنگینه
از بابام خیلی داشتن کینه
میگفتن توی کوچه بازار
آی مردم! دخت حیدر اینه😭
سر علیه اکبرم / افتاد ، زیر دست و پا برابرم
دیدم با این چشم ترم/ نامحرما میرقصیدن دوروبرم
بند سوم: (جامونده ها)
حال من احسن الاحواله
زیارت افضل الاعماله
جاموندم از حرم آقاجون
سال بیچارگیم امساله
منتظر مونده بودم چند ماه
اما محروم شدم از این راه
از همین راه دورم میگم
لبیک یااباعبدالله
قدم قدم / با یاعلم / ایشالا با مهدی میام سمت حرم
شده دعای مادرم / ایشالا با مهدی میام سمت حرم
#مرتضی_کربلایی
#اربعین
.👇
هدایت شده از رادیو آوینی شهرستان فلاورجان
اختصاص به شهدا،نامه ها و وصیتها و زندگی نامه ها وکارهای فرهنگی هنری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتی از سردار شهید غلامی درباره تفحص شهدایی که دنبالش بودند
سردار شهید علیرضا غلامی در روایتی از تفحص شهدا میگوید: دوستان تماس گرفتند و گفتند دنبال چند شهید میگشتند که نشانی تقریبی محـل شهـادتشان را داشتند. چنـد بـار به آنجـا رفته بودند؛ اما دست خـالی برگشته بودند.
به من گفتند: «شما هم باما بیا؛ شاید قدمت خیر باشد.»
🔹️منطـقه کاملاً رملی بود؛ کمی گشتیم امـا چیزی پیدا نکردیم.
باد ملایمی میوزید؛ کم کم وزش باد شدت گرفت؛ خودمان را به درختی که نزدیکمان بود رساندیم تا در امـان باشیم.
🔹️وزش بـاد که کم شد بلند شدیم و به اطـراف نگاه کردیم؛ چیزی که پیش از وزش باد، زیر رملها مدفـون بود نظـرمان را به خـود جلب کرد.
به طرفش دویدیم ، پیکـر مطهـر همان شهـدایی بـود کــه در جسـتجوی شـان بـودیـم.
🔹️سردار شهید علیرضا غلامی در سال ۱۳۴۳ در شهر مهاباد از توابع شهرستان اردستان متولد شدند.
🔹️این شهید بزرگوار به عنوان فرمانده گروه تفحص لشکر۱۴ امام حسین(ع) نیروی زمینی سپاه صاحب الزمان(عج) استان اصفهان در ۲۸ خردادماه ۱۳۷۶ در محل کربلای فکه در حین تفحص شهدای ۸ سال دفاع مقدس به فیض عظمای شهادت نائل و به یاران شهیدش پیوست.
شهید علیرضا غلامی
شادی روحش صلوات🌹
به استقبال کنگره ۲۴ هزار شهید استان اصفهان
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═
مجموعه فرهنگی هنری شهید آوینی افتتاح رادیو آوینی درفضای مجازی
وصیت نامه شهدا و روایت شهدا
گوینده :ثنا عبدالوند
هماهنگی:سید مجتبی موسوی
سرپرست گروه: علیرضا توکلی
https://eitaa.com/joinchat/1052836529C35c977c7ed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸
﷽
🎥 هراس در اردوگاه دشمن؛ تشنج و سردرگمی در اسرائیل از زبان خبرنگار صهیونیستی اینترنشنال
🍃🌹🍃
#اسماعیل_هنیه | #خونخواهی_هنیه_عزیز
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔 rubika.ir/meyar_pb
4_5875232415856742996.mp3
3.23M
هدیه به حضرت رقیه صلوات.
اللهم. صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
شور و زمینه واحد حضرت رقیه
خبر. داری. که دیدم کوچه بازار.
من و بردن میونه بزم اغیار
دیدم از مردم شام خیلی آزار
باباجونم. بابا جونم. بابا جون
خیر داری. چی اومد بر سره من
جای تو کی بودش دوره بره من
به غارت بردن حتی معجزه کن
بابا جونم. بابا جونم. با با جون.
خبر داری که خردم. تازیونه
لب و دندونه من مثل تو خونه
تمومه صورت من ارغوونه
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون.
خبر. داری که دندونم. شکسته.
روی.گونم بابایی. جای دسته
تو عمرکم شدم از دنیا خسته
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون
یادته می زدی شونه به گیسوم
می زدی بوسه به چشم و به آبروم
ببین حالا شده نیلوفری روم
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون.
یادته خنده بودش سهم لبهام
هر روز صبح وا میشد روی تو چشمام
اما حالا ببین تاریکه دنیام.
بابا جونم. بابا جونم. باباجون.
رضا نصابی