eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
9.5هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📋 *بخش سوم صوت* (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نمیگم از غصه‌هام نمیگم از شهر شام دلم نمیاد که تو دلت بگیره برام اصلا لباسم پاره نیست رخت تنم ابریشمه اصلا کسی ما رو نزد گوشواره‌هامم پیشمه غصه نخور حال رقیه عالیه جای تو هم کنارمون توی خرابه خالیه تاج سرم، غصه نخور بخاطرم شکسته نیست بال و پرم یکی اومد روبه روم یه سیلی زد باز به روم میخواست که این لحظه رو رو نِی ببینه عموم ببینه عموم هر لحظه پای نیزه‌ها زخمی شده احساس من خون گریه کرده روی نِی چشم عمو عباس من نیزه‌ی بد، حسرت آغوش منو خوونه دل عموم که دید، پارگی گوشِ منو خونه دلش منو میزد مقابلش همون که بوده قاتلش کو تَنِ تو؟! بگو چیشد پیکرِ تو؟! بوی تنور و بوی نون میوزه از رو سر تو ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ سردَرِ هیئتا بیرقِ یا حیدره پرچمِ یا حسین از همه بالاتره بایدم بترسه دشمن از، برپایی مجلس عزا تا خدا خدایی میکنه، تعطیل نمیشه روضه‌ها با این که عمریه هرسال از، سیل طعنه‌ها دلگیریم شفای مردم دنیا رو، از امام حسین میگیریم «حسین، مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِكْرُهُ شِفاءٌ وَ ذِكْرُهُ شِفاءٌ» روضه‌ها سنگره، اشک ما میشه جهاد مردِ جنگ مرد جنگ، توی این میدون بیاد گریه‌ای که شد سلاح ما، جزء واجبات عینیه فاتح نبرد با ستم، اون کسیه که حسینیه تا وقتی زیر عَلَم باشیم، شیعه‌ی مجاهد هستیم دل و به دریا زدیم چون که، به اسم حسین دل بستیم «حسین مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِكْرُهُ شِفاءٌ وَ ذِكْرُهُ شِفاءٌ» تا اَبَد این عَلَم، روی دوشِ نوکراست جاده‌ی نوکری، منتهی به کربلاست کربلا مسیر تازه‌ای، تا خدا به ما نشون میده جون میگیره رزمنده‌ای که، به پای حسین جون میده شیبه مُسلم جُون و حُر، شبیه حَنظَله و عابس اگه مطیع ولی باشیم، به ما میگن شیعه‌ی خالص «حسین من اسمه دواء و ذکره شفاء و ذکره شفاء» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. 📋 (ع) کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ نای بستنِ چشات و نداری با چشای باز داری خواب می‌بینی من دارم توو گریه‌هام غرق می‌شم تو می‌خندی اشکام و آب می‌بینی یادته قصه‌شون و گفته بودم اون شبی که ما بودیم و جبرئیل حالا اینجا زیر گنبد کبود من مثِ هاجرم و تو اسماعیل همیشه قصه‌ی اونا روضه بود من می‌فهمیدم که هاجر چی کشید ولی آخرش لبای تشنه‌شون به بهشتِ خنکِ چشمه رسید یعنی قصه‌ی ما هم اون‌طوریه؟! یعنی آخرش تو هم آب می‌خوری؟! یعنی میشه ببینم مثل قدیم داری رو دست بابا تاب می‌خوری؟! بیا آرزوهام و باهم بازی کنیم یه کم از تشنگی‌مون فرار کنیم به عموت بگیم بیاد کمک کُنه مَشکا رو رو ناقه‌مون سوار کنیم مثلاً توو اولین تولدت داری بیشتر شبیه بابا میشی آخ که اون لحظه برات غش می‌کنم دست بابا رو می‌گیری پا میشی مثلاً یه سال گذشته از عطش یه نگاه به من و بابا می‌کنی که داریم بهت می‌گیم بگو علی یاعلی میگی زبون وا می‌کنی عزیزم من چشام آب نمی‌خوره به تو یک قطره سرابم برسه می‌دونم که آخرش تشنه میری اگه حتی به تو آبم برسه یه صدای مهربون می‌گه رباب! عمه اومده منو بیدار کنه می‌گه بچه‌تو بده دست باباش نمی‌دونم که می‌خواد چی‌کار کنه اگه یک بار دیگه بشه خدا تو رو به آغوش من هدیه کنه جوری لالایی می خونم واسه تو که خود حَرمَله هم گریه کُنه رفتی و تا آخر عمر می‌بَرم روی دوشم بارِ اشک و گریه رو حرمله تو رو با تیر زد و حالا با کمونش میزنه رقیه رو *شاعر: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
.   از بس که از فراق تو دل نوحه گر شده  روزم به شام قربت و غم تیره تر شده   آزرده گشت خاطرت از کرده های من  آقا ببخش نوکرتان دَردِسَر شده   تنها خودت برای ظهورت دعا کنی وقتی دعای من ز گنه بی اثر شده   از شام هجر یار بسی توشه می برد  آنکس که اهل ذکر و دعای سحر شده   بودم مریض و روضه ی تو شد دوای من حالم به لطفتان چقدر خوب تر شده   رفت از نظر محرّم و آقا نیامدی  حالا بیا که آخرِ ماه صفر شده   بعد از دو ماه گریه به غم های کربلا حالا زمان ندبه به داغی دِگر شده   یَثرب برای فاطمه نقشه کشیده است  یَثرب چقدر بعدِ نبی خیره سر شده   باید که بعد از این به غم مادرت گریست  فصل شروع ماتم خیرُالبشر شده   از شعله های پشتِ در خانه ی علی است گر آتشی به کرب و بلا شعله ور شده   آن روز اگر به صورت مادر نمی زدند لطمه دگر به چهره ی دختر نمی زدند .
. 📋 کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ اگه اینهمه ترسیده، مادرِ دیگه اگه اینهمه رنجیده، مادرِ دیگه خواب دومادیت و دیده، مادرِ دیگه اگه دلواپسی داره، مادرِ دیگه داره از غصه می‌باره، مادرِ دیگه می‌زنه زُل به گهواره، مادرِ دیگه پیش خیمه مادرت ایستاده از نفس افتاده چشماش خیسه می‌بینه میدون‌ و هوای پُر خون‌ و «لالایی گلِ پونه قنداقه‌ت پُر خونه» اگه رباب پُر از درده، مادرِ دیگه اگه دیر کردی غَش کرده، مادرِ دیگه دورِ حرم رو می‌گَرده، مادرِ دیگه اگه بیاد تود مِیدونم، مادرِ دیگه چی بگم من نمی‌دونم، مادرِ دیگه گلوت و گفت بپوشونم، مادرِ دیگه تا کی باید برم رو برگردم حرم گُم کردم پشتِ خیمه تشییع شیرخواره چقده غم داره «لالایی گلِ پونه قنداقه‌ت پُر خونه» اگه خیلی پریشونه، مادرِ دیگه سَرِ خاک تو حیرونه، مادرِ دیگه داره لالایی میخونه، مادرِ دیگه اگه گلوش پُر از زخمه، مادرِ دیگه میگه حرمله بی‌رحمه، مادرِ دیگه حالش و عمه می‌فهمه، مادرِ دیگه من قربونِ عطش امروزت گریه‌ی جانسوزت من قربونِ صورت مظلومت قربونِ حُلقومت «لالایی گلِ پونه قنداقه‌ت پُر خونه» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
. 📋 کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هرچی دارم و گرفتم از این در خونه چقَدِ خوبی امام حسین خدا میدونه اگه کج رفتم می‌خوام از این به بعد عوض بشم به تو قول میدم ولی این دفعه رو مردونه اینه حرفای دلِ سینه‌زن به تو واسه این دو سه روز نیست، عشق من به تو از همون قدیم، عشقِ پچگیم روز و شب شدی، کُلِ زندگیم «عشق من حسین، عشق من حسین» روایت داریم شفاء میده و باور کردم دست کشیدم روی تربت و دوا شد دردم این دفعه اگه اجازه بدی کربلا بیام صد و ده دفعه دور ضریح تو می‌گردم یه جوازِ کربلا، لازمم حسین میشه بگی، عازمم حسین شاه سر جدا، جان مرتضی اربعین ببر، ما رو کربلا «اربعین ببر، ما رو کربلا» دوری و دوستی برای قصه‌هاست نه بین ما خیلی تنگه دل من یه کاری کن تو رو خدا اگه آبرو ندارم دیگه پیش تو قبول قَسَمت میدم تو رو حُرمت امام رضا تو رو جون مادرت، کربلا بده آقاجون به نوکرت، کربلا بده جانِ فاطمه، دل پُر از غمه اربعین ببر ما، رو علقمه «اربعین ببر ما، رو علقمه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇
. وام گرفته از غزل استاد لطیفیان اشک ما وقف عزای پنج تن بچه های ما فدای پنج تن رونقی این سفره هامان دارد از برکت و لطف و عطای پنج تن بالهای ما, خدا هم شاهد است پر نزد غیر از هوای پنج تن رفت و آمدهای ما در روضه ها هست مرهون دعای پنج تن نسل ما یا نوکرن, یا عاشقند ایل ما اصلا گدای پنج تن ما مریض معصیت هستیم, پس آمدیم دارالشفای پنج تن با دعای فاطمه قد می کشیم روز و شب تحت لوای پنج تن سینه ی ما گنج علم اهل بیت دیده ی ما خاک پای پنج تن هیئتی که فاطمه دارد نظر می شود غار حرای پنج تن مادرم در روضه ها فریاد زد زندگیِ ما برای پنج تن می رسد هر روز رزق ما از آن عطر ناب ربنای پنج تن پای میزان عمل که می شود خوش به حال آشنای پنج تن با دمِ مظلوم بر پا می شود کربلا در روضه های پنج تن می شود شبهای جمعه, کربلا غرق آه و نینوای پنج تن چشم من دارد خجالت می کشد اشک می خواهم خدای پنج تن با نوای (یابُنَیَّ) می شود نینوا در کربلای پنج تن روضه خوان می گفت زینب پیر شد در کنار ماجرای پنج تن آه, از گودال دارد می رسد گریه های, های هایِ پنج تن این صدای وای وایِ زینب است یا صدایِ وای وایِ پنج تن کاش عاشورا بمیرم از غمِ زخم های ناخدای پنج تن رضاباقریان
. سینه زنی هامو بزار کنار، برا شب اول قبر من سوز ناله هامو بزار کنار، برا شب اول قبر من پیرهن سیامو بزار کنار، برا شب اول قبر من تو لحظه های آخرم، بیا به من سری بزن به سینه ی کبود من، تو مُهر نوکری بزن ما حلقه به گوشان، این خیمه و درگاهیم ما مزد عزاداری، از فاطمه می خواهیم رنج و غم و دردمو بزار کنار، برا شب اول قبر من اشک و آههِ سردمو بزار کنار، برا شب اول قبر من هر چی گریه کردم بزار کنار، برا شب اول قبر من تو لحظه های اضطراب، برس به داد نوکرت روی سرم دستی بکش، قسم به چشمای ترت تا جان به بدن داریم، ما پیرو این راهیم چشمای پر آبو بزار کنار، برا شب اول قبر من این حال خرابو بزار کنار، برا شب اول قبر من گریه به اربابو بزار کنار، برا شب اول قبر من این نفس خستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من این دل شکستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من پای تو نشستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من ندارم هیچ کسی و من، خدا می دونه غیر تو تمامی امیدمه، فقط دعای خیر تو تا ذکر حسین باشد، آماده و همراهیم ما مزد عزاداری، از فاطمه می خواهیم این ادای دین و بزار کنار، برا شب اول قبر من همه شور و شین و بزار کنار، برا شب اول قبر من این حسین حسین و بزار کنار، برا شب اول قبر من نذار بمونه رو دلم، حسرت دیدن حرم به هر دری زدم نشد،چی جوری کربلا برم از صبح ازل غرقه، این ناله و این آهم من مزد عزاداری، از فاطمه می خواهم https://eitaa.com/emame3vom/51167
. نمی دانم گناهم چیست، اما کم گناهی نیست که امسال اربعین ما را به آن درگاه، راهی نیست همیشه کاسه خیل گدایان پرنخواهد شد چه باید کرد؟ باید ساخت، چون گاهی، نگاهی نیست برایم "بُعد منزل نیست..." می خوانند و می دانم نصیب و قسمت جاماندگان جز روسیاهی نیست اگر چه بال و پر دارم، ندارم رخصت پرواز که حالم بهتر از حال کبوتر های چاهی نیست به یاد خاطرات سالهای پیشم و با من به جز حسرت متاعی نیست، جز گریه سلاحی نیست عمود یک هزار و سیصد و هشتاد و چندم بود؟ که دیدم گریه کردن یا نکردن، دلبخواهی نیست ... به دور از کربلا هم زائرت هستیم، آقا جان به غیر از سایه لطف تو ما را سرپناهی نیست شاعر: .
. ‍ ⚜️🍂⚜️سینه زنی زمینه زیبا _ ویژۀ شبِ جمعه و ایام محرم و اربعین _حاج امیر عباسی⚜️🍂⚜️ ✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼ حرم میگن شبایِ جمعه غوغاست میگن زهرا زائر قبرِ مولاست ام بنینم اونجاست چه روضه هایی برپاست شبِ جمعه حرم خوبه یادِ غمایِ رباب باشیم میخونی روضۀ مشکُ خوبه تو حرم خراب باشی تو صحنِ ساقی تشنه ت شد نکنه به فکرِ آب باشی میشه غضه ش ... بی حساب میشه شرمنده ... نخور آب حسین ... یا ثارالله .... میگن دوره شش گوشه یکسر گریه س میگن کارِ مادرِ اصغر گریه س میرسی از در گریه س تا میگی حنجر گریه س شبِ جمعه حرم بودی نیاری تو اسمِ گهواره رباب میگه علی لای لای نمیدونی چه غمی داره رویِ دستایِ مادرها وقتی که میبینه شیرخواره میگه گریون ... ثمرم ... تشنه جون دادی ... پسرم ... حسین ... یا ثارالله .... لیلا داره از علی اکبر میگه عمه هم از داغِ یک دختر میگه فاطمه گریون داره از تنِ بی سر میگه ... اینا که کشتنت دیگه پیراهنتُ کجا بردن؟ خودم دیدم که از صحرا تو رو با یه بوریا بردن ... جلویِ چشمِ دخترهات سرتُ رو نیزه ها بردن قَتلوکَ ... ذَبَحوک ... و مِن الماء منعوک .... حسین ... یا ثارالله .... https://eitaa.com/emame3vom/51170 .👇
. 📋 کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دوباره نیمه‌ی راه و دوباره نام حسن دوباره دست کریم عَلَی الدَّوام حسن جون میگیرم تا میخونم منم غلام حسن با یادت آرومه قلب بی‌قرارم من غیر از عشق تو دلخوشی ندارم من بی‌تو خدا میدونه دلخونم تا آخرش پات میمونم یه گوشه چشمت درمونم آقا جونم «حسن آقا جونم، حسن آقا جونم » بزن دوباره به لشکر تو فاتح جَمَلی رجز بخون برا دشمن بگو اَنَا بنُ العَلی ماشاءالله مثل حیدر امیر بی‌بدلی می‌لرزه دشمن با خشم توو نگاهت توو میدون سرهاشون میشه فرش راهت ای جانم حسن بازم توو میدونه تو معرکه می‌تازونه سپاه دشمن حیرونه سرگردونه «حسن آقا جونم، حسن آقا جونم» یه شب دیدم توی خوابم مدینه بردی من و دیدم چه پرچم سبزی رو گنبدت زدن و پا ایوونت میدیدم من یه عده سینه‌زن و تا چشمام محو اون گنبد طلا شد پای سقاخونه‌ت حاجتم روا شد توو صحنت یه روشن‌دلی بینا شد بساط گریه برپا شد سر لباس دعوا شد باز غوغا شد ای جانم حسن بازم توو میدونه تو معرکه می‌تازونه سپاه دشمن حیرونه سرگردونه «حسن آقا جونم، حسن آقا جونم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
. ◾زمینه سینه زنی و زمزمه ◾ورود کاروان به مدینه ◾بنداول ببین زینب رسیده در مدینه شکایت میکند از زخم سینه شکسته قامت و با روی نیلی شده هم ناله با آه سکینه حسینم وا حسینم وا حسینا(۲) ◾بنددوم اگر بار غم و غصه کشیده اگر صد طعنه در کوفه شنیده بهمراه رباب و خواهرانش بدون اکبر وقاسم رسیده حسینم وا حسینم وا حسینا(۲) ◾بندسوم بگوید از گل یاس کبودش بگوید از همه بود و نبودش زند سینه کند مویه دمادم به ناله ذکر لبها این سرودش حسینم وا حسینم وا حسینا(۲) .👇
. ◾نوحه سینه زنی ◾بازگشت کاروان به مدینه ◾بنداول دخت زهرا و حیدر با دوچشم گهربار آمده در مدینه بی حسین و علمدار خون ز چشمش روان است قامتش چون کمان است(۲) وامصیبت از این غم(۳) ◾بنددوم سر به زیر از خجالت پیش چشمان لیلا گوید اکبر شده در کربلا اربا اربا ذکر لبها دمادم گوید این نوحه و دم(۲) وامصیبت از این غم(۳) ◾بندسوم یاس ام البنین را علقمه جا نهاده خوانده از بهر مادر روضه ی مشک و باده پیش چشمان مادر گفته است از برادر(۲) وامصیبت از این غم(۳) .👇
. اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان مرا ببخش نمردم پس از محرمتان لباس مشکی من یادگاری زهراست چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم تان؟ بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش که چند وقت دگر می شویم محرمتان برای سال دگر نه برای فاطمیه برای روضه مادر برای ماتمتان دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان هزار شکر که از لطف پنجره فولاد میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان چه شام ها که زدی سر به گریه ام اما مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان .
. مستمندیم ، نگاهِ کرمت ما را بس از فراوانیِ جودِ تو کمت ما را بس نسلِ اشکیم و بدهکارِ دعای زهرا شادمانیم ، غمِ مُحترمت ما را بس سر به پای تو نهادیم و سرافراز شدیم قدمی نِه ، که غبار قدمت ما را بس عزّتِ نامِ تو ما را سر پا داشت حسین که همین نوحه ی جانسوزُ دمت ما را بس میزبان فاطمه باشد چه نیازی به جنان لحظه ای گریه به زیرِ عَلَمت ما را بس تا خدا را به زیارت بنشینیم حسین سحرِ یک شبِ جمعه حرمت ما را بس غرقِ در زخم ، ببین مرهمِ اشک آوردیم صله ی مادرِ تو ، این نِعَمَت ما را بس عرش لرزید بخود ، کیست تحمّل بکند به زمین خوردنِ آن قدِ خمت ما را بس تا بمیریم برای ، غم ِ ناموس ِ خدا گریه ی روز و شبِ منتقمت ما را بس .