🏴#وفات_حضرت_ام_کلثوم_س
🏴#مدح_مرثیه
✍شاعر:مجتبی دسترنج ملتمس
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ندارد عشق در مدح کسی جز یار مفهومی
فدایت ایکه بر هفت آسمان عشق منظومی
تویی کوه کرم چون حضرت شیر خدا آری،
چرا که با شما دیگر، نماند عبد محرومی..
اگر زهراست خورشید جهان، تو ماه او هستی
که اینگونه میان ظلمت شبها تو معلومی
تویی معصومه پرورده، تویی معصومه از این رو..
که هم دختر وَ هم خواهر وَ هم عمه به معصومی
نباشد مدح تو کار کسی غیر از خدای تو
که مداح تو اللّه و.. تو مدح حیّ قیومی
تو اسرار خدایی چون اَب و اُم و اَخیهایت
که در دنیای فانی فاش گویم، سرّ مکتومی
فدای نام زیبایت، به قربان صفاتِ تو...
تویی ام الحیا، ام الوقار و ام کلثومی
به طفلی در میان کوچه ها غم دیده چشمانت
که از طفلی به رنج و غصهی سیلی تو محکومی
پس از روز دوشنبه، روز عاشورا میان آمد
سری بر نیزه ها بود و.. تویی کز ناله مغمومی
بمیرد «ملتمس» وقتی، نوشته مقتل این غم را
که بی عباس در کوفه، تو مظلومی تو مظلومی
#زمینه
#شهادت_امام_هادی
🎤حاج مهدی سلحشور
〰〰〰〰〰〰〰
آسمونا غم دارن
سیاهپوشِ دلدارن
شهرِ ری عزادارن
امامِ درسِ سَیّدُ الکریمه...
باز امشب داره میسوزه کرده تب
به یاد غمای زینب میکنه مناجات
با یاد خرابهی شام و بزم شراب
نگاه پشت دروازهی ساعات
چشات خیسِ پره شبنم
دلم کولهباری از غم
میگی لا یَوک یَومِک دَمادَم
تو نفس آخر میگی
با حال مُضطر میگی
حسین غریب مادر...
شده رو دلت آوار
ماتمِ درو دیوار
داری میبینی آزار
آخه همش به فکر مادر هستی
صدای غم زهرا، رسیده به سامرا
دم آخری حتی به یاد غصههای حیدر هستی
دستای علی رو دوباره بستن
دوباره برات شد زنده خاطرات کوچه
شُکرِ حق، تو کوچه نبود ناموست
رو زمین نیفتاده اِشارات کوچه
آقا با پای برهنه
رو خاک کوچه نشستیم
مثل مرتضیِ تنها شکستیم
داری میری از سامرا
به دیدن مادر، آقا
میری دیدار مولا
حسین غریبِ مادر...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
13.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
▫️پادشاهان ایران / حمله موشکی ایران▫️
#ساخته_شده_با_کمک_هوش_مصنوعی
🌦❄️🌨
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💞چند ثانیه آرامش و زیبایی در چهارشنبههای امامرضایی...
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹مادر🔹
یک دختر آفرید و عجب محشر آفرید
حق هرچه آفرید از این دختر آفرید...
جوشید چشمه در دل قرآن به نام او
اعجاز، تشنه بود و خدا کوثر آفرید
یک ذره نور فاطمه را ریخت روی خاک
لولاک گفت و این همه پیغمبر آفرید...
از عرش تا به فرش کسی لایقش نبود
از جلوۀ جلال خودش حیدر آفرید
میخواست تا خلاصه شود عشق در کلام
از بین واژههای جهان مادر آفرید
مهدی_مردانی
پنج نوبت، فرصت سبز حضورم دادهاند
پنج ساغر باده از دریای نورم دادهاند
هر سر موی مرا، پیوند با یاد خداست
در حریم شوق او فیض حضورم دادهاند
با نوای قدسی «حَیّ عَلی خَیرِ العَمَل»
میوۀ صبر و ظفر، از نخل طورم دادهاند
بانگ تکبیری که از گلدستهها پر میکشد
مژدۀ قرب خدا، از راه دورم دادهاند
دامن سجادهام رنگین شد از اشک سحر
چلچراغی روشن از جنس بلورم دادهاند
میزند آتش به جانم، عشق در هر رکعتی
در دل این شعلهها جان صبورم دادهاند
زیر سقف آسمانی رنگ محراب دعا
ربناهای قنوتم، شوق و شورم دادهاند
میچکد از ذکر تسبیحات من بوی گلاب
از گلستان دعا گویا عبورم دادهاند
محمدجواد_غفورزاده
4_5990255342305416591.mp3
3.23M
🎼 #شور_امام_علی #امیرالمؤمنین
📝ما ذره ایم و علی...
کربلایی #حسین_ستوده
٢۴ آذر ماه ١۴٠٣
[بند اول]
ما ذره ایم و علی بی نهایت
تکرار اسمش بهترین عبادت
میگه کسی که وصفِ شو شنیده
داره دقیقا به خدا شباهت
علی شاه و امیرِ بی گزنده
با یک دستش دره خیبر و کنده
همه عالم توی فکرن هنوز هم
نمیدونن علی خداست یا بنده
میخورم من قسم به عبای علی
نفس حقِ یقینا نفس های علی
علی جان خدا خدا جان علی
با نبی میکنه صحبت به زبان علی
🖤🖤
[بند دوم]
فتح و فتوحِ علی بیشماره
میجنگه پشتش زره هم نداره
هر کی مصاف اش رفته برنگشته
آخه حواله اش دم ذوالفقاره
تب اسم علی شورآفرینه
داره فرمانده ی دشمن میبینه
همه از معرکه میشن فراری
علی وقتی روی دلدل میشینه
شبیه صاعقه است حملات علی
توی میدون همه مات حرکات علی
نمیاد تا ابد روی دست علی
داره هو میکشه شمشیر توی دست علی
.
.
ارمنی ها مُرید نام تواند
#حضرت_عباس
گریه کردم مُطَهّرم کردند
پاکْ مانند ساغرم کردند
اسم تو آمد و دلم پَر زد
به گمانم کبوترم کردند
با نگاهی ز چشم شهلایت
خاکْ بودم ولی زرم کردند
پدر و مادرم همان اول
نذرِ اولاد حیدرم کردند
تا که گفتم مُحبِّ عباسم
دلِ آلوده را حرم کردند
شخص بی آبرو چنان من را
پیشِ مردم چه محترم کردند
شک ندارم که این محبت را
به دعاهای مادرم کردند
سالیانی است آبرو دارم
سالیانیست نوکرم کردند
یَابْنَ امُّ البنین دعایم کن
باز در علقمه صدایم کن
دست بر سینه رو به کرب و بلا
السلام علیک یا سقا
قمر خانواده خورشید
صدقه دارد این قد و بالا
پسر چهارمِ امیر حُنین
دست بر سینه بنی الزهرا
چشم و ابروی تو سپاه حسین
کاشف الکرب سید الشهدا
سیزده ساله فاتح صفین
سومین بچهْ شیرِ ، شیرِ خدا
ارمنی ها مُرید نام تواند
شاهدم سفره های تاسوعا
نامِ تو هم ردیف یا فَتّاح
چشمهایت مُفَرِّجُ الغَمّاء
تو که هستی ، حسین هم آخر
شد پناهنده بر تو عاشورا
سایبانِ مُخَدّراتِ حرم
پشتْ گرمیِّ زینب کُبری
إعطِنی یا کریم ، انا سائل
مستجیرٌ بِکَ ابوفاضل
دست گیرِ همه خدایِ ادب
دست پرورده امیر عرب
نسلْ در نسلْ خاک پایِ توایم
به تو دادیم دلْ نَسَبْ به نسبْ
سفره ات بهر سائلان پهن است
صورتت شیر و خالِ تو ، چو رطب
می کند زنده یاد حیدر را
چین پیشانی ات به وقت غضب
اسدالله کربلا ، عباس
بِنِشین با وقار بر مرکب
قد کشیدی همینکه روی اسب
لشکر کوفیان کشید عقب
می شود روضه را تجسم کرد
با کمی فکر ، رویِ این مطلب
تا تو بودی سفر به خیر گذشت
ای نگهبان محمل زینب
تا تو بودی رباب اصغر داشت
غرق بوسه سپیدی غب غب
تا تو بودی ندید یک مادر
طفلش از تشنگی کند لب لب
تا تو بودی رقیه معجر داشت
روی دوش تو خواب بود هر شب
تا تو بودی کسی اجازه نداشت
بزند چوب خیزران بر لب
رفتی بر غرورها برخورد
دست نامحرمان به معجر خورد
وای از لحظه ای که غوغا شد
رفتی و در خیام بلوا شد
دختری مشک آب دستت داد
بر دعا دست عمه بالا شد
...
#قاسم_نعمتی ✍
#سوم_شعبان
.