eitaa logo
آموزش مداحی/اشعار اربعین
8.5هزار دنبال‌کننده
338 عکس
641 ویدیو
178 فایل
آموزش تحریر و صدا سازی آموزش مناجات خوانی آموزش روضه خوانی آموزش نوحه خوانی آموزش مولودی خوانی آموزش فیش نویسی آموزش دستگاه ها صفر تا صد مداحی رو با ما باشید تبلیغات سفیــــر 313 @tablighat_safir313 خادم کانال: @takhribchi313
مشاهده در ایتا
دانلود
مصیبت جانسوز سوارشدن زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها بر شتر بی جهاز... | وقتی‌که زينب کبری عليهاالسلام نظر به قتلگاه می‌کند و می‌فرماید: کجایید ای مَحرَمانِ من؟! راوی گوید: 📋 ثُمَّ أمَرَ ابنُ سَعدٍ (لَعَنَهُ اللّهُ) بِأنْ تَحمِلَ النِّساءَ عَلىٰ الْأقتابِ بِلا وِطاءٍ و حِجابٍ سپس ابن سعد (لعنت الله علیه) دستور داد زنان را بر شتران بی جهاز سوار کنند، پس شترها را نزدیک زنان آوردند و گفتند:زود بیایید و سوار شوید و ابن سعد دستور حرکت داد. زینب کبری عليهاالسلام چون این حالت را مشاهده نمود، فریاد برآورد: 📋 سَوَّدَ اللّهُ وَجهَكَ يا ابنَ سَعدٍ! في الدُّنيا و الآخِرَةِ.تَأمُرُ هٰؤلاءِ الٍقومِ بِأنْ يُرَكِّبونا، و نَحنُ وَدائِعَ رَسولِ اللّهِ صَلّىٰ اللّهُ عَلَيْهِ و آلِهِ ▪️خدا رویَت را در دنیا و آخرت سیاه کُنَد ای ابن سعد! تو به این مردان امر می‌کنی که ما را سوار کنند در حالی که ما امانت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستیم!؟ به آنها بگو: از ما دوری شوند تا ما خودمان سوار شویم. عمرسعد دستور داد تا لشکریان از شتران فاصله گرفتند. پس زینب کبری و أم کلثوم سلام‌الله‌علیهما جلو آمدند و هر یک از زنان و بچه ها را به اسم صدا زدند و در نهایت همه را سوار بر شتران کردند. همه زن ها و بچه ها سوار شدند تا اینکه جز زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها کسی نماند. 🥀 در این هنگام حضرت زینب علیهاالسلام نظری به سمت چپ و راست خود انداخت و کسی را جز امام سجاد علیه السلام ندید که از شدت بیماری نمی‌توانست سوار شود. پس نزدیک آن حضرت آمد و فرمود: ای برادرزاده! برخیز و با کمک من بر شتر سوار شو. 🥀 امام سجاد علیهالسلام فرمود: عمه جانم! شما سوار شويد و من و اين جماعت را به حال خود واگذارید. حضرت زينب کبری عليهاالسلام نتوانست از امام علیه السلام نافرمانی کند، لذا برگشت تا سوار بر محمل شود. 📋 فَالْتَفَتَتْ يَميناً و شِمالاً، فَلَم تَرَ إلّا أجساداً عَلىٰ الرِّمالِ و رُؤوساً عَلىٰ الْأسِنَّةِ بِأيدِي الرِّجالِ، فَصَرَخَتْ، و قَالَتْ: وا غُربَتاه! وا أخاه! وا حُسيناه! وا عَبّاساه! وا رِجالاه! وا ضَيعَتاه بَعدَكَ يا أباعبداللّه پس به سمت راست و چپ خود نظر کرد و کسی را ندید جز اجسادی که بر روی ریگ و رمل بیابان افتاده بودند و سرهایی که بر روی نیزه در دست سپاهيان عمر سعد بود. پس فریادی کشید و فرمود: آه از غريبي آه ای برادر آه ای حسین من آه ای عباس من آه ای مَحرمان من...چقدر بعد از تو ما خوار و ذليل شدیم ای اباعبدالله 📋 فَلَمَّا نَظَرَ الْإمامُ زَينُ الْعابدينَ عَلَيْهِ السَّلامُ إلىٰ ذٰلِكَ لَم يَتَمالَكْ عَلىٰ نَفسِهِ دونَ أن قامَ و هو يَرتَعِشُ مِنَ الضَّعفِ، فأخَذَ بِعَصاةِ يَتَوَكَّاُ عَلَيْها، و أتَىٰ إلىٰ عَمَّتِهِ، و ثَنىٰ رُكبَتُه،فأخَذَ لِيَركَبُها فَاِرتَعَشَ مِنَ الضَّعفِ،و سَقَطَ عَلىٰ الْأرضِ چون امام زین العابدین علیه السلام این حالت زينب کبری عليهاالسلام رامشاهده کرد، نتوانست کاری کند جز اینکه به سختی از جای برخاست و عصایی را به دست گرفت و از ضعف به خود می‌لرزید.پس خود را با همان حالت به کنار محمل زينب کبری عليهاالسلام رساند و زانو گرفت و فرمود: عمه جان! بیا و سوار شو! پس زينب کبری عليهاالسلام آمد تا سوار شود اما امام‌ سجاد علیه السّلام از شدت ضعف لرزید و با صورت به زمین خورد. 📋 فَلَمَّا رَآهُ الشِّمرَ (لَعَنَهُ اللّهُ) أتىٰ إلَيْه، و بِيَدِهِ سَوطٌ، فَضَرَبَهُ ▪️چون شمر (لعنة الله علیه) این حالت را دید، در حالی که تازیانه در دست داشت، به امام سجاد علیه السلام نزدیک شد و امام را با تازیانه زد. زين العابدين عليه السلام فریاد می‌زد؛ وا جدّاه! وا محمّداه! وا عليّاه! وا حسناه! وا حسيناه زينب کبری عليهاالسلام از مشاهده این صحنه گریه می‌کرد و به شمر می‌فرمود: وای بر تو ای شمر!به باقی مانده نبوت رحم کن . و دائمًا این را فرمود تا شمر از امام سجاد علیه السلام دست کشید. پس در این هنگام کنیز مُسنّی آمد نزد زینب کبری عليهاالسلام و او را سوار کرد. راوی گوید: من پرسیدم که آن پیرزن که بود؟ گفتند: آن پیرزن ،فضه، خادمه فاطمه زهرا علیهاالسلام بود. پس سپاه عمر سعد هر جور که بود امام سجاد علیه‌السّلام را بر یک شتر لاغری سوار کردند و پاهایش را هم از زیر شتر به هم بستند. 📚معالي السّبطين ج۲ ص۹۰ 📚وسيلة الدّارين ص۳۵۰ غمی بزرگ در دلم مرا عذاب می‌دهد تورا صدا که می‌زنم، سنان جواب می‌دهد برای بار اول است خود سوار می‌شوم کار رسیده تا کجا ! فضه رکاب می‌دهد مقابل نگاه یک سپاه می‌خورم زمین همینکه شمر ناقه‌ی مرا شتاب می‌دهد آیه‌ی تطهیر! بگو چه خاک بر سرم کنم دهان قاتلان تو بوی شراب می‌دهد شیر درست می‌شود گریه بلند میشود همینکه بر لب خودش رباب آب می‌دهد (ع) (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار محرم بپیوندید 👇👇 🆔 ➺ @madahi313
4_6034947152784916761.mp3
زمان: حجم: 1.64M
سبک روضه بالا 👆 (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار محرم بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
عاشورا شام غریبان ی(37).mp3
زمان: حجم: 136K
شام غریبان سبک: ای ساقی لب تشنگان امشب شب قتل حسین،شام غریبان است هر دیده گریان است از سوز داغ کربلا،زینب پریشان است هر دیده گریان است گل های باغ مصطفی،در کربلا پرپر گشته چنان اکبر از داغ اصغر دیده تر،چشم محبان است هر دیده گریان است اندر کنار علقمه،نقش زمین سقاست اشک همه دریاست از داغ سقای حرم،ماتم فراوان است هر دیده گریان است امشب رقیه با سکینه گشته جان بر لب چون عمه اش زینب از داغ بابایش حسین،سر در گریبان است هر دیده گریان است افتاده جسم شاه دین،با پیکر بی سر چون لاله ای پرپر جسم حسین سرجدا،اندر بیابان است هر دیده گریان است در پیش چشم زینبش،آتش زدند خیمه سرها روی نیزه در خون تپیده پیکر،شاه شهیدان است هر دیده گریان است زینب عزیز فاطمه،امشب شده دلخون دلخسته و محزون از داغ پور مرتضی،اشکش چو باران است هر دیده گریان است (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار محرم بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
✍ اسارت فراق گشته مقدر ،گمان نمیکردم رسید لحظه آخر ،گمان نمیکردم به دست وپا وسرت بوسه ها زدم اما.. به پاره پاره حنجر گمان نمیکردم همیشه عطر خوش سیب از تو می آمد ولی ز چکمه لشکر گمان نمیکردم! گمان به نیزه وشمشیر وسنگ می بردم ولی به کندی خنجر گمان نمیکردم قبول! بی توسفر میکنم به شام اما.. کنار شمر برادر گمان نمیکردم تورا به رسم عرب های جاهلی کشتند به آن طریق که دیگر گمان‌ نمیکردم سربریده به هرمادری نشان دادند ولی به مادر اصغر گمان نمیکردم به آیه خواندن تو با همان لب زخمی که چوب خورده مکرر گمان نمیکردم یزید ومجلس ونامحرمان همه به کنار به میز وتخته و آن سر گمان نمیکردم سین قربانچه سیدپوریا هاشمی (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار محرم بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
روز یازدهم دردها هست ولی فرصت گفتاری نیست چه کنم قافله را قافله سالاری نیست بگذارید بگریم به جوارش امشب تا نگویند بر این کشته عزاداری نیست پای یک طفل نبینی که پرازخون نشده‌ست دیده بگشاکه به باغت گل بی خاری نیست برتوهرزخم تنت گریهءخون سرکرده ست در تن تو به جز از دیدهءخونباری نیست فرصت گریه ندادند به بلبل در باغ بلبل نغمه زنی درغم گلزاری نیست غم اطفال فراری به بیابان چه خوری؟ عمه با ماست، نگویی که مددکاری نیست آفتاب و عطش و داغ، همه سوزان اند غیر تب بر سر تبدار، پرستاری نیست علی انسانی (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار محرم بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
مرا ببخش سکوتم شکست و زار زدم نشد کمک کنمت ماندم و هوار زدم مرا ببخش که نشناختم تو را اول همین که آن همه سرنیزه را کنار زدم مرا ببخش که با شمر همکلام شدم چه دادها سر این جسم گریه‌دار زدم نشد که موی پریشان کنم ولی عوضش به روی معجر خود خاک این دیار زدم مرا ببخش که دیر آمدم سرت بردند چه ناله‌ها که به دنبال آن سوار زدم مرا ببخش نبودم حرم در آتش سوخت دَمی که سر پی طفلان به بوته‌زار زدم به موی شعله‌ورِ کودکی بیابان سوخت چقدر در پی او پا به روی خار زدم سری زدم به مزار علی که خالی بود رُباب بود اگر رو به نیزه‌دار زدم کنار ناقه‌ی عریان میان نامحرم به سمت علقمه رفتم فقط هوار زدم حسن لطفی (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار محرم بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313
حضرت زینب (س) من چگونه بدنت را بگذارم بروم پیکر بی کفنت را بگذارم بروم جان من روی زمین است تحمل نکنم که روی خاک تنت را بگذارم بروم یوسفم پیرهنت رفته به غارت ،زچه رو تن بی پیرهنت را بگذارم بروم به چه حالی تن عباس و علی اکبر را یادگار حسنت را، بگذارم بروم تازیانه به تنم با خط نیلی بنوشت لاله های چمنت را بگذارم بروم من علمدار غمت هستم و هرگز نشود علم سوختنت را بگذارم بروم فرصت ماندن اگر نیست،کجا گریه کنم گر که بیت الحزنت را بگذارم بروم می برم عطر غمت را همه جا،جایز نیست غم پرپر شدنت را بگذارم بروم سیدهاشم وفایی (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار محرم بپیوندید 👇👇👇👇👇 🆔 ➺ @madahi313