✍
از طرفی هم امشب شب شهادت زین العابدین...
امام سجاده...
دیگه دلت اینجا نباشه بریم مدینه کنار قبرستان بقیع بنشینیم...
برا آقامون امام سجاد زار زار گریه کنیم...
وقتی اومدن کنار امام سجاد عرضه داشتند...
آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام...
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ای وای... ای وای...
من نمیدونم چی به آقا گذشته
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
🔸ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید
یا صاحب الزمان
🔸سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
🔸مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید
امان از اون شبی که...
ما رو دم دروازه شام نگه داشتند...
شهر رو آذین بندی کردن...
گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن
تا وارد شهر شام شدیم ..
هرکس هر چی بدست داشت...
به ما میزد...
یکی با سنگ میزد...
یکی خاکستر میریخت...
یکی خارجی میگفت...
ای وای ای وای .....
🔸به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید
🔸دختران را به کنار سر بابا نزنید
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
🔸علی و فاطمه در بین شما ایستادند
خدا لعنتشون کنه...
🔸پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله
#امام_حسین (ع)
#عاشورا
#محرم
به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
شب دوازدهم محرم
روضه اسارت اهلبیت (علیهم السلام)
🔸امشب شب غریبی اولاد مصطفی است
🔸زینب اسیر شمر و حسین سر ز تن جداست
شب دوازدهم ماه محرمه. ..
امروز کربلا چه خبر بود خدایا...
🔸طفلان بی پدر به بیابان در آفتاب
🔸آن یک سر برهنه و آن یک برهنه پاست
دیشب وقتی مجلس سیدالشهدا تمام شد...
هر کدوم از ما دست بچه هامون رو گرفتیم...
رفتیم به سمت خونه هامون...
مواظب بچه هامون بودیم...
مبادا نیمه شب سردشون بشه...
مبادا بچه هامون با لب تشنه بخوابند...
اما... آی مردم بچه های ابی عبدالله کجا خوابیدن...
بچه های حسین چه حالی داشتند...
داخل یک خیمه نیم سوخته...
الله اکبر...
نميدونم بهشون آب دادند یا نه...
خیلی از این بچه ها با شکم های گرسنه...
🔸لیلا به آه و ناله چو مجنون به کوه و دشت
🔸اکبر هزار پاره ز شمشیر اشقیاست
🔸گهواره مانده خالی و اصغر به مهد خاک
🔸از سینه رباب ز غم، ناله برسماست
🔸مهر رخ سکینه ز سیلی و تشنگی
🔸نیمی چو ماه نیلی و نیمی چو کهرباست
از امروز دیگه اسارت اهل بیت شروع میشه...
از امروز دیگه تازیانه ها شروع میشه...
مثل یه همچین روزی امام سجاد آمد کنار عمه جانش زینب...
صدا زد عمه جان زینب...
ببینید این نانجیبا بدن های خودشون رو غسل دادن...
کفن کردن...
بدنهای نحسشون رو دفن کردند...
اما بدن بابای غریبم حسین...
روی زمین کربلا...
عمه جان بدن بابای غریبم بدون غسل و کفن...
وقتی میخواستند به سمت کوفه حرکت کنند...
اومدند بچه ها رو سوار محمل ها کنند...
خانم زینب کبری فرمودند...
خودم بچه ها رو سوار میکنم...
با دستان مبارک...
یکی یکی این زن و بچه ها رو سوار بر شتران بی جهاز کرد...
اما وقتی نوبت خود خانم زینب شد
یا صاحب الزمان ....
یکدفعه نگاه کرد به اطرافش...
یادش اومد از روز ورودش به کربلا...
اون موقعی که عباس علمدار اومد و زانو خم کرد...
علی اکبر امد...
قاسم امد...
جوانان بنی هاشم یکی یکی اومدن...
دور محمل زینب رو گرفتن...
خانوم رو با احترام از محمل پیاده کردن...
مبادا نامحرمها ببینند....
ناموس خداست...
احترام داره...
یادش اومد از اون روزی همه بنی هاشم در کنارش بودند...
اما الان تنهای تنها مانده...
نگاه کرد به سمت قتلگاه...
صدا زد حسینم برادرم...
بلند شو ببین دارن خواهرت رو به اسارت میبرن برادر...
ببین دورم رو نامحرمها گرفتند...
🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
برادرجان... حسین چطوری تو رو تنها بگذارم...
🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
برادر نمیخواستم اما...
🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند
🔸نمیروم ولی مرا...
یه اشاره کرد به سمت سر مقدس ابی عبدالله... روی نیزه...
🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
برادرم حسین نمیدونم با سر برم یا با بدن بمانم...
🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
#امام_حسین (ع)
#عاشورا
#محرم
به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
روضه امام سجاد (علیه السلام)
🌾به نام نامی مولای عابدین صلوات
🌾برای سرور و سالار ساجدین صلوات
🌾برای سید سجاد آن امام همام
🌾که هست رهبر و سردار صابرین صلوات
🔹بر روی زمین و آسمانها و کُرات
🔸در بین مناجات برای حاجات
🔹زیبا تر از این دعا ندیده است کسی
🔸برخاتم الانبیا محمد صلوات
السلام_علیک_یاابالحسن_یاعلی_ابن_الحسین_یازین_العابدین_یابن_رسول_الله_یاحجة_الله_علی_خلقه....
☑️جانم حسین جانم حسین
☑️ای جان جانانم حسین
گفتم منم در میزنم
گفتی به تو سر میزنم
من هم مکرر می زنم
تا بنگرم احسان تو
☑️جانم حسین جانم حسین
☑️ای جان جانانم حسین
(یااباعبدالله)
بی زادَمو بی قافله
افتاده دنبال گَله
من هم به دنبال قافله
چشمم به قرص نان تو
☑️جانم حسین جانم حسین
☑️ای جان جانانم حسین
آقا به جان مادرت
آن مادر غم پرورت
ما را مرانی از درت
☑️جانم حسین جانم حسین
☑️ای جان جانانم حسین
⬅️امروز برای غربت امام سجاد ناله بزن...
انشالله دسته جمع مدینه عرض ادب کنیم....
آقای که سالهای مدام گریه میکرد....
امام سجاد شهید زنده کربلا است...
امام منظره های زیادی رو دیده...
مردم میدونی برا که داری گریه می کنی....
اون آقایی که شیرخوار لب تشنه دیده....
لبهای خشک شش ماه رو دیده....
گلوی پاره پاره علی اصغر رو دیده..
برا آقای گریه می کنی که قبرش تو بقیه ولی دلش کربلاست....
آقای قبر زائر نداره...
بارگاه نداره ....
غریبه 3 . ....
⬅️یه لحظه دلتو ببرم مدینه و التماس دعا ...
⬅️زبان امام سجاده....
شنیدید وقتی اهل بیت وارد شهر شام شدند .....
یه مُشت زنای رقاصه اومدن.. اینقدر جلو چشم زنای داغدیده رقصیدن......
انقدر پای نیزه ها و سرهای شهدا رقصیدن......
▪️ آن یکی بر مطربان شاباش داد
▪️ دیگری بر نیزه دار پاداش داد
(چه غوغایی بود)
▪️ این یکی بر سنگ زن انعام داد
( یا صاحب الزمان)
▪️ دیگری بر مرتضی دشنام داد
⬅️ این قدر امام سجاد گریه کرد. که خدا میدونه چه حالی داشت آقا.....
اما این یه بیت دل آدمو میلرزونه سادات منو ببخشند...
▪️ کافران را جا به کرسی داده بود
▪️ عمه ام بر روی پا ایستاده بود
همچین که وارد محله یهودیا شدیم یکی پیشاپیش قافله فریاد میزد...
آی یهودیا ....
اینا همونایی هستن که باباشون باباها های شما را کشته، روز روز تلافیه ...
دیگه کسی نبود سنگی به ما نزنه...
خاکستر به سرما ریختن....
( یا اباعبدالله)
امام سجاد میفرماین...
آتش به سرما اهل بیت ریختن...
من دستام به زنجیر بسته بود...
یکی از آتش ها عمامه ام افتاد...
عمامه ام سوخت ...سرم سوخت...
🔘امان امان... از دل امام سجاد...
⬅️ امروز برای امام سجاد بلند بلند گریه کن...
آقایی که30یا35 سال بعد از واقعه کربلا آب می دید گریه میکرد...
آتش می دید گریه میکرد....
بچه شیرخواره بغل مادر می دید گریه میکرد...
گوسفند میدید داذن سر میبُرن گریه میکرد....
قصابای مدینه حواسشون بود جلو چشم امام سجاد سر از بدن حیوان جدا نمی کردند
از یه گوشه کنار دید سر از بدن حیوات جدا میکنند دوید اومد نشست شروع کرد گریه کردن....
(سوز/اوج)
صدا زد بگین ببینم به این گوسفند آب دادید یا نه
(گقتن آقا جان ما مسلونیم محاله لب تشنه سر از بدن حیوان جدا کنیم)
شروع کرد گریه کردم
صدا زد .......
یه عده به ظاهر مسلمون اومدن کربلا ...
لب تشنه سر از بدن بابتی غریبم حسین جدا کردند......
✨من داغ خواهر دیده ام
✨داغ برادر دیده ام
✨دیدم که سیلی خورده بود
✨کُنج خرابه مُرده بود
💥ای وای دلم، ای وای دلم
💥بر نوک نِی باشد گُلم
✨من داغ اکبر دی؛ده ام
✨ من داغ اصغر دیده ام
✨با ناله های یا ربَم
✨من همنوا با زینبم
✨آنقدر مرا کتک زدند
✨بر زخم من نمک زدند
✨بر زخم دل نمک زدند
✨ رقیه را کتک زدند
💥ای وای دلم، ای وای دلم
💥بر نوک نی باشد گُلم
⏪ناله داری دلتو ببرم کربلا
⏪ روضه ام همین باشه و ببینمت کربلا
لحظه ای رو یاد کنم که بنی اسد اومدن بدنها رو به خاک بسپارن...
اما این بدنها رو نمیشناسن....
چون بدن رو لز سر میشناسن یا از لباس....
امان امان .....
یه وقت امام سجاد صدا زد بنی اسد صبر کتید
مت این بدنهارو خوب میشناسم...
این بدن بُریره...
این بدن زُهیره...
این بدن عموم ابالفضله...
این بدن بابای غریبم حسینه...
یه وقت صدا زد...
💔بنی اسد بیایید
🖤کفن با خود بیارید
💔مگر خبر ندارید
🖤حسین کفن ندارد
💔لاله و گُل بیارید
🖤سر قبرش گذارید
💔مگر خبر ندارید
🖤حسین مادر ندارد
💔حسین مادر ندارد.....
((به سوز دل و اشک و آه و ناله امام سجاد سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین...))
#امام_حسین (ع)
#عاشورا
#محرم
به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
وقتی که روز قیامت ندا میرسد: کجاست «زینُ العابدین»
عمران بن سلیم میگوید:
هر وقت، زَهری(از اصحاب خاص امام سجاد علیه السلام) از علی بن الحسین علیهما السلام حدیثی نقل میکرد، میگفت: به من فرمود: زین العابدین علی بن الحسین.
سفیان بن عُیَنیه به او گفت:
🔹چرا میگویی زین العابدین ؟
زهری گفت:
زیرا من از سعید بن مسیب شنیدم که او از ابن عباس نقل میکرد که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود:
إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ یُنَادِی مُنَادٍ أَیْنَ زَیْنُ الْعَابِدِینَ فَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی وَلَدِی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ یَخْطِرُ بَیْنَ الصُّفُوفِ
🔹روز قیامت منادی ندا میکند: کجاست زین العابدین؟ گویا من فرزندم علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام را را میبینم که با حالتی افتخارآمیز صفها را باز میکند و پیش میآید.
📚 علل الشرائع ص ۸۷.
#امام_حسین (ع)
#شهادت_امام_سجاد (ع)
#محرم
به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
روضه امام حسین (علیه السلام)
❣بر چهرهٔ قرصِ ماه مهدی صلوات
❣بر عطر خوش نگاه مهدی صلوات
❣برندبه های جمعه های منتظران
❣بر خاک ره سپاه مهدی صلوات
🌿السلامعلیکیااباعبدالله
🌿یاحسین3
🌟مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا
🌟گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا
🌟در صف محشر که سر می آورم بیرون زخاک
🌟می کند چشمم به هر سو جستجوی کربلا
🌟دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه
🌟بشنوم در گوشهٔ مقتل صدای فاطمه
🌟دوست دارم مرقد شش گوشه گیرم در بغل
🌟با سرشک دیده سقایی کنم در کربلا
🌟عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین
🌟تا برات کربلایم را کند امضا حسین
🌟با همین پروندهٔ سنگین و این بار گناه
🌟می خرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین
💥یاحسین3
♻️ گفت برادرم از دنیا رفت
دو سه شب بعد از مرگش..
یک شب تو خواب دیدم خیلی گرفتاره.. خیلی ناراحته..
از خواب بیدار شدم
خیلی ناراحت شدم. یکی دو شب گذشت. دوباره خوابشو دیدم..
دیدم تو ناز و نعمته... گفتم: داداش! چی شد یک دفعه حال و روزت خوب شد؟ گفت: دیشب خانمی رو
تو قبرستان دفن کردند..
خدا بخاطر اون زن عذاب رو از همه اهل قبرستان
برداشت. گفتم: این زن کیه؟؟
گفت: عیال استاد اشرف آهنگره
گفتم: مگر این زن چه کرده؟ گفت: نمی دونم؛ همین قدر بهت بگم..
این خانم اینقدر مهمه.. که از سر شب تا به صبح امام حسین(ع) سه مرتبه اینجا به دیدنش اومده
(آرزوی همه ی من و شما اینه)
🔅یااباعبدالله
میگه صبح از خواب بیدار شدم. اومدم به بازار آهنگرا ،دیدم یکی از مغازه ها بسته است.
گفتم: این دکان کیه؟ گفتند:دکان اشرف آهنگره گفتم: چرا بسته است؟
گفتند: خانمش از دنیا رفته..
میگه من هم مثل بقیه برای تسلیت رفتم پیش اشرف آهنگر..
میگه وقتی خلوت شد گفتم: آقا! خانمت کربلا رفته بوده ؟ گفت: نه.
گفتم: خانمت روضه خوان امام حسین ع بوده؟ گفت: نه.
(گفت: آقا! به خانم من چه کار داری؟اینا چه سوالیه میکنی)
گفتم: یه خواب عجیبی
دیدم..جریان رو بهش گفتم، تا جریان رو گفتم،، گفت: درست خواب دیدی
گفتم: چرا؟؟
گفت: خانم من فقط یک برنامه داشت. مقید هم بود..صبح که نمازشو میخوند، می اومد زیر آسمان بالای بلندی رو به قبله می ایستاد و سه مرتبه صدا میزد..
السلام علیک یا ابا عبدالله!
زیارت عاشورا میخوند..
(پول نداشت کربلا برود.. کار دیگری هم نمی توانست انجام بدهد دست به سینه به امام سلام میداد)
آقا جان قربونت برم آقا تو به یاد من باشی ولی من یادت نکنم آقا ؟
صلی اللهعلیکیااباعبدالله
⬅️دلتو ببرم کربلا آی کربلائیا..آی حاجت دار آی جوون دارا..
شب/روز هفت ابی عبدالله...
روز هفتم/سوم که میشه..دختر میاد کنار قبر بابا...خواهر میاد کنار قبر برادر..
دسته گل میارن..عکس بابارو میارن .
زیر بغلای خواهرا و دخترها رو میگیرن..تسلا میدن..یه دل سیر گریه میکنند
(عزاداری میکنند سبک میشن)
⬅️اما من بمیرم برا یتیمان ابی عبدالله...آوارهٔ بیابونا...سر حسین ع بالای نیزه ..بدنش تو کربلا...بچه ها آواره اند...به هر بهانه ای کتکتشون میزنند...آب میخوان میزنند..
غذا میخوان کنک میزنند..
بابارو میخوان کتک میخورند..
⏹الهی غریب نباشی... الهی گرفتار نشی...الهی بی کس نشی..
چه کشیدند یتیمان حسین ع
چه کشید بی بی زینب س
💔امان از دل زینب
💔چه خون شد دل زینب
صدا زد...
◼️بهسویشاموکوفهامچه ظالمانه میبرند
◼️نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند
◼️سر تو را به نوک نی زدند این ستمگران
◼️نمی روم ولی مرا به تازیانه میبرند
⬅️عصر روز یازدهم عمر
سعد دستور داد یک عده عرب اومدند محمل ها را بستند. یک وقت دستور داد:
حالا برید زن و بچه هارو سوار کنید. تا جلو اومدند که زنها را سوار کنند،
بی بی زینب صدا زد: شما مردها به ما نامحرمید. کنار برید..
بی بی همهٔ زنها و بچه های اهل خیمه رو سوار ناقه کرد..
نوبت رسید به عمه سادات زینب..
بمیرم اومد سوار ناقه بشه هر چی دورو بر خودشو نگاه کرد..دید محرم نداره..
صدا زد..
(دشتی)
⚫️کجایید ای هواداران ببینید محمل زینب
⚫️که بر باد فنا رفته بساط محمل زینب
⚫️کجایی ای علی اکبر، شبیه روی پیغمبر
⚫️کجایی ای علمدارم، ضیای چشم خونبارم
یه وقت دیدند بی بی زینب س صدا زد: وا غربتاه.. وا
حسیناه..ای داد از غریبی..
☑️خواهره دیگه... کنار جنازه برادره اگر گریه نکنه چه کنه..
جا داشت یک عده بیان بی بی رو
دلداری بدن..بهش تسلیت بگن..
از کنار بدن برادر بلندش کنند..
چه کردند؟
بمیرم زینب رو کتک زدند..
آخ
💔امان از دل زینب
💔چه خون شد دل زینب
هر چقدر ناله داری به سوز جگر زینب کبری س سه مرتبه ناله بزن بگو
یا حسین
هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)
#امام_حسین (ع)
#عاشورا
#محرم
به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
متن روضه دفن ابدان مطهر شهدای کربلا ویژۀ امشب
زمانِ دفن شهیدان و سیدالشهداست
سه روز پیکرشان روی خاک کرب و بلاست
بنی اسد متحیر شدند و در ماندند
میان اینهمه جسم بدون سر ماندند
سواری از طرف عرش بر زمین آمد
برایِ دفن پدر، زین العابدین آمد
امام گفت: که من وارث شهیدانم
نشانی همه را خوب خوب میدانم
روی تن شهدای سپاه افتادند
بنی اسد پی آقا به راه افتادند
به روی خاک تنی همچنان پیمبر بود
تن نواده ی زهرا علی اکبر بود
امام گفت که این تن، امام زاده ماست
علی عزیزترین عضو خانواده ی ماست
یکی از این شهدا رَدّی آشنا دارد
میان هر دو کف دست خود حنا دارد
تن یتیم حسن روی خاک افتاده است
امام گفت که این قاسم است و داماد است
رسیده است به مقتل کنارِ عبدالله
و گریه کرد کنار مزارِ عبدالله
نشسته است کنارِ یتیم های حسن
امام سینه زنی میکند بجای حسن
امام آمد و بالای قتلگاه رسید
زمانِ دفن تن چاک چاکِ شاه رسید
“بنی اسد! پدرم در میان گودال است
تنش به زیر سُم اسب رفته پامال است
هنوز داخل گودال نیزه و تیر است
چقدر روی تنش جای زخم شمشیر است
*نزدیک به هزار و نهصد و پنجاه زخم بر بدنِ ابی عبدالله زده بودن، ببین چه کردن با بدنِ اربابِ ما، زخم روی زخم میزدن..*
بنی اسد! پدرم تشنه کام جان میداد
چه سخت در وسط ازدحام جان میداد
حسین را ته گودال گیر آوردند
برای دفن تن او حصیر آوردند
امام جسم پدر را درون قبر گذاشت
سر مزار دو رکعت نماز صبر گذاشت
*به هر سختی بود بدن بابا رو رویِ حصیر جمع کرد، اما دیدن آقا مستاصل شده، هی این پا و اون پا میکنه، سئوال کردن آقا چی شده برا چی مُعطل کردید؟ امام زین العابدین فرمودن: توی دینِ ما رسمِ صورتِ مَیّت رو، رو به قبله میذارن، من چیکار کنم با این بدن که سر نداره؟…
چرا؟ آخه خولی سر رو جلو جلو بُرده جایزه اش رو بگیره… دیدن آقا زین العابدین رگهای بریده رو، رو به قبله گذاشت…*
امام رفت بیارد شهیدِ آخر را
امام رفت بیارد علی اصغر را
گذاشت جسمِ علی رابه روی جسم پدر
نوشت اسمِ علی را به روی اسم پدر
خلاصه داشت کنار شهیدها میمرد
تَنِ تمامی اصحاب را به خاک سپرد
هنوز پیکر فرزند فاطمه مانده
تن برادر زینب در علقمه مانده
کنار جسم عمو، مشک آب افتاده
به روی خاک، امید رباب افتاده
ترک ترک شده الماس را تکان ندهید
بنی اسد تنِ عباس را تکان ندهید
در علقمه به عمویم هجوم آوردند
نگاه کن چه به روز عموم آوردند
*اربعین وقتی قافله برگشت کربلا، زین العابدین میگه: دیدم رباب داره از پشتِ نخلها میاد از طرف علقمه، اومد جلو گفت: آقا! ممنونتم، ما نبودیم اون روزی که شما ابدان رو دفن کردید، پسرِ من رو خوب جایی دفن کردید… گفتم: خانوم جان! اشتباه متوجه شدی ، من پسر شمارو علقمه دفن نکردم… دیدم با یه تعجبی داره به من نگاه میکنه، گفت: آقاجان! من همه مزارهارو دیدم، فقط یه مزار کوچیک بود، گفتم: حتما این قبرِ پسرِ منه… گفتم: خانوم جان! من علی اصغررو روی سینه ی بابام دفن کردم، اما اون قبر کوچکی که دیدی اون قبرِ عموم عباس بود…*
مزارت عشق را بی تاب كرده
فلك را بنده ی سرداب كرده
گواهی می دهد این قبر كوچك
كه مَردی را خجالت آب كرده
*حالا زین العابدین میخواد رویِ بدنها خاک بریزه، اما مگه دلش میاد، میخواد بدنِ بابارو زیر خاک کنه، آروم آروم اشک میریزه، بنی اسد هم کمک میکنن، بدن رو که خاک کرد، دیدن داره رویِ قبر مینویسه با انگشتِ اشاره: “هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشانا” بابام رو تشنه کشتن… بلند بگو:حسین…
#امام_حسین (ع)
#عاشورا
#محرم
به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
AUD-20220823-WA0015.mp3
2.88M
◾نوحه امام سجاد(ع)◾
تن تبدارِتو وُکربِبلا،(وای از شام بلا)۲
جگرت خون شده ای جان حسین ازرهِ کین
چه مصیبت که تودیده ای زِاین قومِ لعین
مگه تونبوده ای میوه ی قلبِ شاهِ دین
غُل و زنجیرِ جفا-سرها به نیزه ها
تن تبدارِتو وُکربُبلا،(وای از شام بلا)۲
همه ی واقعه دیدی ودلت شدبی تاب
جای تو وُعمه ات نبوده در بزمِ شراب
شدجسارت به تو وُ اهل وعیالِ ارباب
سر وُ آن طشت طلا - خیزران بر لبها
تن تبدارتو وُکربُبلا،(وای از شام بلا)۲
دم دروازه ی ساعات و همه نامحرم
چشم آن حرامی بر ناموسِ یزدانِ کَرَم
گفتی ازآنچه که ترسیدم آمدم به سرم
سنگِ روی بام ها-طعنه وُ دشنام ها
تن تبدارتو وُکربِبلا،(وای از شام بلا)۲
بده درراه خدا برمنِ مسکین وگدا
اربعین پای پیاده سفر کربِبلا
قدمی بهر فرج وُ قدمی بهرِ شفا
گُلِ پاکِ زهرا - زینت و روحِ دعا
تن تبدارتو وُ کربُبلا،(وای از شام بلا)۲
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی
#امام_حسین (ع)
#شهادت_امام_سجاد (ع)
#محرم
به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
روضه دفن شهدای کربلا
🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین
هر کجای مجلس نشستی...
با توجه امروز میخواهیم از همین جا...
به آقامون سلام بدیم....
🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین
🔸که در حضور تو مهدی کند سلام حسین
امروز امام زمانم سلام میده...
اما... به بدن های بی سر...
روی خاک...
سلام ما به اون بدن های که بی غسل و کفن...
سه روز روی زمین کربلا بود...
🔸سلام بر تو و آن قطره هاى خون سرت
🔸كه ريخت روى زمين در مسير شام حسين
🔸سلام بر تو و بر مهدی ات که روز ظهور
🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین
ان شاء الله امام زمان میاد...
انتقام خون به نا حق ریخته ی حسین رو میگیره...
🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین
یا بن الحسن...
🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت
سه روز بدن عزیز زهرا...
بی غسل و بی کفن...
روی زمین گرم کربلا...
🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت
🔸يوسف ترين شهيد خدا پيرُهن نداشت
🔸از بسكه پيكرش شده پامال اسبها
🔸يك جاي بي جراحت و سالم، بدن نداشت
چه کردند با بدن پاک عزیز زهرا...
مثل یه همچین روزی...
وقتی بنی اسد اومدند کربلا...
نگاه کردن دیدند این نانجیبها بدن های خودشون رو دفن کردند...
اما بدن عزیز زهرا حسین...
روی زمین کربلا...
میخواستند بدن ها رو دفن کنند...
اما بدنها رو نمیشناختند...
آخه سر در بدن ندارند...
متحیر ایستادند...
یک دفعه دیدند یه آقایی سوار بر اسب وارد شد...
🔸بنی اسد بیاید
🔸کفن با خود بیارید
🔸مگر خبر ندارید
🔸حسین کفن ندارد
بنی اسد من این بدن ها رو خوب میشناسم...
این بدن بی سر...
بدن بابای غریبم حسینه...
این بدن قطعه قطعه برادرم علی اکبره...
این بدن قاسمه...
اون بدنی که کنار شط فرات...
دستهاش رو جدا کردند...
بدن عمو جانم عباسه...
بنی اسد...
برید یه قطعه بوریا بیارید...
🔸مگر به کربلا کفن، بغیر بوریا نبود
🔸مگر حسین فاطمه، عزیز مصطفی نبود
امام سجاد دستهای مبارک رو زیر بدن مطهر امام حسین قرار دادند و فرمودند:
بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله
بدن ابی عبدالله رو غریبانه داخل قبر گذاشتند...
سخت ترین لحظه برای فرزند لحظه ای هست که میخواد داخل قبر با پدر وداع کنه...
بنی اسد دارن نگاه میکنند...
دیدند امام سجاد رفت داخل قبر...
میخواد با پدر وداع کنه...
ای واااااای ای واااااااای...
دیدن امام سجاد این لب ها رو گذاشته روی رگ های بریده ی حسین...
هی صدا میزنه وای غریب حسین...
وای مظلوم حسین...
وقتی از قبر بیرون اومدند...
با دستان مبارک نوشتند...
هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً
🔸كاش در لحظه ی دفن پدرم میمردم
🔸آن كه بوسيد چو عمه، رگ حلقوم، منم
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
#امام_حسین (ع)
#شهادت_امام_سجاد (ع)
#محرم
به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
📸 حکم پوشیدن لباس مشکی تا آخر ماه صفر
#امام_حسین (ع)
#شهادت_امام_سجاد (ع)
#محرم
به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
✍
روضه اسارت
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ
🔹الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ...
▪️(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟
(الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن" این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ...
یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..." همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..."
عمه ی من نائب الحیدر است
سیدالنساء پس از مادر است
عمه ی من سفیر خون خداست
هم دم هجده سر از تن جداست
عمه ی من اوست که در قافله
نشسته آورده به جا نافله ...
عمه ی من بر سر بازارها
دیده ز اهل ستم آزارها
این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشُ ندیده...
این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟
▪️ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشُ ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ....😭
این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...."
آی حسین ...
عمه ی من اسوه ی ایوب بود
شاهد قرآن و لب و چوب بود
▪️هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد ....هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت
آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی ...ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی ....بأبی المستضعف الغریب
یا ثارالله ... یا اباعبدالله ...
#امام_حسین (ع)
#شهادت_امام_سجاد (ع)
#محرم
به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313
◼️ آمدن إمام سجاد علیهالسلام برای دفن پیکر مطهر سیدالشهداء علیهالسلام و شهدای کربلا...
⚡️ خاک و خورشید، چه بر سر پیکر مطهر شهدای کربلا آورده بود...
در نقلها آمده است:
بعداز که گذشت سه روز از عاشورا وقتی که بنی اسد، بر بالای بدن پاک و مطهر سیدالشهدا علیهالسلام رسیدند، او از روی نشانه های امامت و نوری که از او ساطع میشد، شناختند.
دور پیکر امام علیهالسلام را گرفتند و شروع به گریه و زاری در اطراف او کردند.
و حاوَلوا تحريكَ عضوٍ من أعضائه، فلَم يَتمكّنوا.
▪️سعی کردند یکی از اعضای او را جابجا کنند، اما نتوانستند.
یکی از آنها گفت:
چگونه ما می توانیم این بدنها را دفن کنیم؟! ما از کجا میدانیم که هر جسد از آن کیست؟!
و هُم كما تَرونَ جُثثٌ بلا رؤوس، قد غَيّرتْ مَعالمَهُم الشّمسُ و التّرابُ
▪️خودتان هم میبینید که اینها اجسادی هستند بدون سر؛ خاک و خورشید، وضعشان پریشان کرده است.
🔻در همین حینی که مشغول صحبت باهم بودند، سواری را مشاهده کردند که نزدیک آن ها می آمد و نقاب بر صورت زده بود.
آن ها _به گمان اینکه این سوار از بنی امیه است _ از اجساد فاصله گرفتند و دیدند که آن مرد از اسب پیاده شد و در حالی که کمرش، منحنی شده، آرام آرام از کنار اجساد، رد میشد؛
حتّى إذا وَقعَ نَظرَهُ على جسدِ الحسين رَمَى بِنَفسِه عليه، و احتَضَنه، و جعلَ يَشمّه تارةً، و يُقبّله أخرى، و هو يَبكي و قد بَلّ لِثامُه مِن دموع عينيه،
▪️تا اینکه که چشمش به بدن امام حسین علیهالسلام افتاد ، پیش آمد و خود را بر آن انداخت ، آن را در آغوش گرفت و شروع کرد به گریه کردن.گاهی آن ها را می بوسید و گاهی آن را می بویید. آن قدر گریه کرد تا نقاب چهره اش، خیس از اشک شد و می فرمود:
«يا أبتاه بِقَتلك قَرّتْ عيونُ الشّامتين، يا أبتاه بِقتلك فرُحت بنو أميّة، يا أبتاه بعدك طالَ حزننا، يا أبتاه بعدك طالَ كَربنا»
▪️پدرجان! با کشتن تو، چشم های مردم کوفه و شام، روشن شد. پدرجان! با کشتن تو، بنی امیه خوشحال شدند. پدرجان بعد از تو اندوه ما طولانی است و غصه هایمان تمامی ندارد.
🔻سپس رو به بنی اسد کردند و به آنها فرمودند: چرا دور و بر این اجساد ایستادهاید؟
گفتند: ما آمدیم آن را تماشا کنیم.
حضرت فرمود: قصد شما چه بود؟
آنها گفتند: بدان ، ای برادر ، اکنون ما آنچه را در دل خود داریم در مورد آن جنازه ها به تو می گوییم.
ما آمدهایم تا جسد امام حسین علیهالسلام و اصحاب او را به خاک بسپاریم و مشغول این کار بودیم که تو از دور نمایان شدی و ما به گمان اینکه تو از اصحاب بنی امیه هستی، دست از کار کشیدیم.
🔻سپس امام علیه السلام ، خطی را روی زمین کشیدند و رو به بنی اسد کرده و فرمودند:
اینجا را حفر کنید. بنی اسد مشغول حفر شدند. سپس حضرت دستور دادند که هفده جسد را در آن حفره به خاک بسپارند. سپس کمی آن طرف تر خطی را روی زمین کشیدند و دستور دادند تا آن جا را حفر کنند و باقی جسدها را در آن به خاک بسپارند به جز یک جسد را...
📚مقتل الحسین علیهالسلام، بحرالعلوم ص۴۶۶
#امام_حسین (ع)
#عاشورا
#محرم
@madahionline_313
✍
روضه امام حسین(ع)
گریز به حضرت زهرا(س)
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللهِ وَابْنَ ثارِهِ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، یا اَباعَبْدِاللهِ
محبت شمارو می طلبم
تو این ثواب شریک باشین
شماهمه بگید یا اباعبدالله
کم کم میان روضه تان پیرمی شوم آقا
از زندگی بدون شماسیرمی شوم
وقتی دلم برای شما تنگ می شود.
هرجا که روضه ست
سرازیرمی شوم من با حسین زنده به اشکم خداگواست
با گریه بر شماست.که تکثیر می شود.
وقتی که اشک دادی .اینجانشستم.
یعنی که با نگاهی تو تقدیر می شوم
یک روز پای عکس ضریح تو دق کنم.یک روز پای تو تصویر می شود
حسین جان2
نیمه جان بود و پشتِ مركبِ خود
بوسه ای سنگ.بر جبینش زد
نوبت تیر ِحرمله شده بود
آه///، از پشت زین زمینش زد
ناله ای میرسد به هركس كه
به تنش تیغ میكشد... نزنید
مادرش چنگ میزند به رخش
دخترش جیغ میشكد... نزنید
😭😭😭
⬅️ گریز زبانحال
یادآوری کنم اون لحظه ایی که جنازه مادر رو تشیع می کردن حسنین وزینب وعلی (ع)
مقدادو سلمان وابوذر
یه وقت دیدن از پشت تابوت صدای
ناله ایی میاد این ناله کیه سلمان گفت علی جان این زینب داره خودش و میکشه😭😭
آه ///جنازه رو زمین گذاشتن حسنین واومدن بالا سر جنازه زینب.
حسن سمت راست جنازه. زینب سمت چپ. ((یا بر عکس ))
اما دیدن حسین رفت پایین پای مادر.
آه///اومد کف پای مادر بوسید
حسین
گفت مادر می بوسم کف پای تو
یه جا به فریادم برسی کجابود
منظور اباعبدالله کجا بود عاشقای حسین
آری حالا می فهمیم چرا
حسین می گفت به فریادم یه جا برسی
اونم ظهر عاشورا گودال قتلگاه😭
آه ///هلال میگه جنگ خاتمه پیداکرد. داشتم می رفتم به سمت گودال قتلگاه .دیدم شمر از گودال قتلگاه بیرون اومد.
هلال کجا میری. گفتم میرم اون آقای رو سیرابش کنم چون لباش مثل تخته به هم می خورد می گفتن از سلالی از رسول الله گفت هلال زحمت نکش 😭 من سیرابش کردم گفتم چگونه سیرابش کردیی دیدم پیراهن عربی کنار زد یک سر
بریده ایی 😭 نشونم داد گفت هلال اینگونه سیرابش کردم 😭
آه///هلال میگه دیدم تن شمر
می لرزه دستهاش می لرزه رنگش پریده
گفتم یا شمر حالا که سر از بدنش جدا کردی چرا تنت می لرزه چرا دستت می لرزه ؟گفت هلال نمی دونی ضربه دوازدهم تو مقتل برید مطالعه کنید بزرگواران
ضربه اول زدم گفت فریاد الهی به به رضای تو دوم سوم تا ضربه دوازدهم زدم بر گردوندم
سر از قفا ذبیع کنم دیدم یه صدای گودی قتلگاه گرفت 😭 صدای شبیه صدای مادرش بود زهرا 😭هی
می گفت غریب مادرحسین
عزیز مادر حسین حسین ..
😭😭😭
آه ///ناله ای میرسد به هركس كه
به تنش تیغ میكشد... نزنید
مادرش چنگ میزند به رخش
😭😭😭
می گفت علی دوجا چشمان زهرا رو گرفت
یکی گودال قتلگاه اون لحظه ایی که شمر سراز تن امام حسین جدا می کرد😭
یکی هم تو تنور خولی بود
مادرش چنگ می زند به رخش
دخترش جیغ می زند... نزنید.
این یک خط بزار باز کنم براتون دخترش چگونه جیغ میکشه😭
آی/// لحظه آخر گفت یا شمر صدای مادرم می ایدبا شیون
یا شمر شیون خواهرم می آید
خدا نکنه جلوی چشم خواهر سر از بدن برادر جدا کنه 😭
یا شمرصدای مادرم می آیدبا شیون 😭
یا شمرصدای شیون خواهرم می آید😭
از حنجر من خنجر خودرا بر دارزیرا که رقیه دخترم می آید😭😭
امان امان امان امان
همه بگید ای حسین
آه///دلشو داری بشنوه ایی روضه بازه
یا امام زمان (عج) کجا نشستی داسهای بلند را می دید
بین دسته جماعتی خوشحال رازهای بلند را می دید
می کشیدن تا ته گودال دلش رو داری
😭😭
نوبت یك حرامزاده شد و
نوك سر نیزه اش به سینه نشست
وزن خود را به روی نیزه نهاد
آنقدر تكیه داد نیزه شكست
داس هایی بلند را میدید
بین دستِ جماعتی خوشحال
از سرِ شیب پیكری را ، وای
میكشیدند تا ته گودال
😭😭
تبر و داس و دشنه و شمشیر
با تنی خُرد جور می آیند
تا بدوزند بر زمین ، از راه
نیزه های قطور می آیند
اوج روضه ...شمر دستش پُر است و باپایش😭
بدنش را به پشت میچرخاند
نیزه ای را حرامزاده زد و
نیزه را بین مشت میچرخاند
😭😭😭
این وسط چندتا حرامزاده ایی
بدنی ریز ریز میكردند
با لباسی كه از تنش كَندند
تیغشان را تمیز میكردند
ای وای ای وای😭😭😭
((آخرش هم زمزمه
یا وسط روضه))
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
🗣 علی اکبر لطیفیان
#امام_حسین (ع)
#شهادت_امام_سجاد (ع)
#محرم
به کانال آموزشی صفر تا صد مداحی بپیوندید
👇👇👇👇👇
@madahi313