داود در دوران حیات و حضورش در جبهه آن قدر از ابراهیم هادی شنیده بود که عاشق دیدارش شده بود. بعد از عملیات والفجر مقدماتی وقتی بچهها تصویر شهید ابراهیم هادی را میآورند همه شگفتزده میشوند. انگار داود بود! خود داود هم به تصویر ابراهیم خیره شده بود. داود بعد از شهادت ابراهیم، او را الگوی خودش قرار میدهد و از برخی دوستان ابراهیم در مورد رفتار و شخصیتش سؤال میکند و دلش میخواست راه ابراهیم را ادامه دهد. داود راه ابراهیم را ادامه داد و در نهایت در کسوت فرمانده گردان میثم در عملیات بدر به شهادت رسید. 🍃
بابای بچهها اهل رزق حلال بود. مراقب بود پولی که به خانه میآورد حلال باشد. هیچ صبح جمعهای مجلس حاجآقا کافیاش ترک نشد. میگفت بچهها را آماده کن با خودت بیاور مجلس. من میگفتم سخت است، بچهها خوابشان میآید. پدرشان میگفت باید بیایند و یاد بگیرند..
#مادرشهیدان_داوود_وحمیدعابدی🍃
بعد از انقلاب و تشکیل بسیج، داود جزو اولین نفراتی بود که وارد بسیج شد و 17 سال داشت که جنگ شروع شد. داود داوطلبانه به جنگ اعزام شد..
گویا تیر به پهلوی داود اصابت کرده و از شدت خونریزی به شهادت رسیده بود. همرزمانش میگفتند وقتی داود مجروح شد، دست روی سینه گذاشت، بلند شد و تعظیم کرد و بعد به شهادت رسید..
به نقل از مادرشهید🍃
حتماً شنیدهاید که میگویند پسرتان شهید داود عابدی شباهت زیادی با شهید ابراهیم هادی دارد؟
بله داود خَلقاً و خُلقاً شبیه ابراهیم هادی بود. این را مردم بارها و بارها به ما گفتهاند. کتاب «قرار یکشنبهها» به همت نشر شهید ابراهیم هادی در مورد شهید داود نوشته شده است. نام کتاب (قرار یکشنبهها) از قرارهای یکشنبه هیئت «محبان مرتضی» گرفته شده است.
هر مرتبه که داود میخواست به جبهه برود من ساکش را پر میکردم. خوراکی و پول زیادی هم به داود میدادم. داود هم پولها را برای جبهه و رزمندهها خرج میکرد. داود برایم تعریف میکرد من صبحها بدون اینکه رزمندهها متوجه شوند شیر تهیه میکردم و میجوشاندم و بعد خودم میرفتم میخوابیدم. بچهها که از خواب بیدار میشدند با یک قابلمه شیر جوشیده و آماده مواجه میشدند. برای همهشان سؤال شده بود چه کسی این کار را میکند؟ با هم شوخی میکردند و میگفتند احتمال زیاد امام زمان (عج) این کار را میکند، اما کمی بعد یکی از بچهها که تا نیمههای شب بیدار مانده و کشیک کشیده بود، بدون اینکه من متوجه شوم به دنبال من تا روستایی که برای تهیه شیر به آنجا رفته بودم آمده و متوجه شده بود که آماده کردن شیر کار من است. صبح زود بچهها را بیدار کرده و گفته بود بلند شوید من مچ امام زمانی که شیر را آماده میکرد گرفتم..🍃☺️
امام خامنهای:
انشاءالله اسرائیل را از بین میبریم.
۱۴۰۳/۷/۱۳، خطبههای نماز جمعه تهران
پدر شهید عبداللهزاده راجب به خصوصیات و اخلاقیات این شهید به خندهرو بودن این شهید اشاره کرد و گفت: به خاطر ندارم کسی تا به الان از دست حسن ناراحت شده باشد؛ چرا که همواره خندهرو بود و این قدر برای دوستان جذابیت داشت که همواره در کنار او جمع شدند.
به گفته پدر شهید عبداللهزاده این شهید والامقام هر شب جمعه زلف خود را با حرم حضرت عبدالعظیم (ع) و مناجاتخوانی حاج منصور ارضی گره زده بود و یکی از افتخارات خود را بسیجی بودن عنوان میکرد.
مادر شهید میگوید: «مجید خیلی شوخ طبع بود و شیطنت داشت، از بیرون نگاه می کردی به نظرت میرسید این جوان جز خودش و جمع دوستانهای که با بچه محلها دارد به چیز دیگری فکر نمیکند اما من که مادرش هستم می دانم چه ذات خوبی داشت و چه قلب مهربانی در سینهاش میتپید. می دیدی کله سحر زنگ می زد و می گفت مریم خانم سفره را بینداز که کلهپاچه را بیاورم. گیج خواب میگفتم یعنی چه کلهپاچه بیاورم؟ میگفت با بچهها رفتیم طباخی دلم نیامد تنهایی بخورم. یا یک بار سه روز با ما قهر کرده بود، زنگ میزد برایتان غذا فرستادهام. میگفتم آقا مجید شما با در و دیوار خانه قهر کردهاید یا با ما؟ میگفت با این چیزها کاری نداشته باشید، بیرون غذا خوردم دلم نمیآید شما از این غذا نخورید. آن قدر دل مهربانییداشت که نظیرش را ندیده بودم.»
فرمانده یگان فاتحین تهران می گوید: شب قبل از آغاز عملیات متوجّه شدم مجید با یکی دیگر از دوستانش در حال کندن یک کانال است. بلند گفتم مجید چند بار گفتم خاکبازی نکن. لباس آستین کوتاه پوشیده بود. گفتم «چرا خالکوبی ات مشخص است . چند بار گفتم بپوشان». پاسخ داد «این خالکوبی یا فردا پاک می شود، یا خاک می شود»
صحبت مجید با آیت الله خامنه ای
صحبتم با حضرت امام خامنه ای، آقا جان گر صد بار دگر متولّد شوم، برای اسلام و مسلمین جان می دهم.🍃
بسیار نترس و شجاع بود . خانواده دوست بود. آدم آرامی نبود. باعث نشاط جمع خانواده و دوستانش بود. طاقت ناراحتی و غم دیگران را نداشت و تا جایی كه میتوانست مشكلات را رفع میكرد یا انقدر سر به سرت میگذاشت و شوخی میكرد كه به كل ناراحتیت را فراموش میكردی. اگر حرفی در دلش بود تا جایی كه میشد حرفش را میزد حتی با شوخی و خنده اما كسی را از خودش ناراحت نمی كرد..✨
🟡 اگه اطراف شما کسی هست که باور کرده، حماس جنگ را شروع کرده این مقاله را براش بفرستید:
«سال ۲۰۲۳ مرگبارترین سال برای کودکان فلسطینی بود»
تاریخ مقاله: ۶ اکتبر ۲۰۲۳ روز قبل از شروع جنگ
🔹 پینوشت
رسانههای صهیونیستی خیلی تلاش میکنند القاء کنند: همه چی از ۷ اکتبر شروع شد!! مرتب فیلم از ۷ اکتبر و عکس پخش میکنند و میگن یادمون نمیره فلان!! دنیا به خودش بیشرفتر از اینا ندیده🤯
✍ دکتر #قربانی_مقدم
منبع این مطلب
منبع مقاله
شهید قربانخانی از اعضای اصلی هیئت جوانان سیدالشهدا(علیه السلام) یافت آباد بودو ازکودکی ارادت خاصّی به اهل بیت و حضرت زینب(سلام الله علیها) داشت، امّا دعوت شهید کریمی به هیئت و شنیدن درباره ی مدافعان حرم و مظلومیت اهل بیت در سوریه ، اسباب دگرگونی او را فراهم می سازد..
دوستان شهید اذعان داشتند: آن شب مجید، در هیأت آن قدر گریه می کند که از هوش می رود، وقتی به هوش می آید می گوید: من باشم و کسی نگاه چپ به حرم بی بی زینب(سلام الله علیها) بیندازد. از آن لحظه به بعد اخلاق مجید تغییر می کند. ساکت و آرام می شود. تمام تلاش خود را برای رفتن به سوریه می کند.همراهی یک دوست خوب، به او در نشان دادن مسیر کمک کرد. شهید مرتضی کریمی در تمام این مراحل با شهید مجید قربانخانی بود..
مجید قربانخانی را به واسطه کار در مغازه نان بربری داییش «مجید بربری» صدا می زدند، خیلی از پسران جوان محله یافت آباد چه پیش از شهادت او و چه حالا که به عنوان «حر مدافعان حرم» معروف شده مجید را خوب می شناسند، پسر شر و شور متولد سال ۱۳۶۹ که شیطنت داشت، بازوهایش را خالکوبی کرده بود، قلدری می کرد و خیلی اهل نماز نبود، اما سرشت پاک او در روز هایی که حرم عمه سادات در خطر هجوم تکفیری ها قرار گرفت از غبار معصیت پاک شد و از او مجید دیگری ساخت..🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من کیفی که در خونه امام حسین کردم و زندگی که کردم شاید پادشاه ها نکردن انقدر که به من خوش گذشته :))
بهقولِشھیدبابایی..
جنگ،شلیکِگلولهنیست!
انجام وظیفه است.
حالاهرکسبههرطریقکهازدستشبرمیآید؛
یکیجھادمیکندباسلاح؛
یکیجھادمیکندباپولش؛
یکیجھادمیکندباعِلمش؛
هرچیزیکهازدستِکسیبربیاید،
برایدفاعاز #اسلام، «جھاد» است.
#شهید محمودمراداسکندری♥️✨
[نثار روح شهید یک صلواتی هدیه کنیم]🕊
enc_16982012771963601105128 (1).mp3
3.53M
ایندمآخریپریشونشدی...💔
#شهادتحضرتمعصومه🖤
#حسینستوده
°•🥀•°
#حضرت_معصومه🥀
آبروی ایرونی ها همه بخاطر توئه...
شفیع محشر همه، یه نخ چادر توئه...
#شهادتبیبیمعصومهسلاماللهعلیها
#حضرت_معصومه
🏴 وفــــات یــا شــــهـــادت؟!‼️
در علت بیماری و شهادت کریمه اهل بیت بی بی فاطمه معصومه سلام الله علیها، اقوال متعددی موجود است.
✍🏻 در این جا به دو نقل معتبر مجروح شدن و مسموم شدن حضرت اکتفاء میکنیم....
👈🏻بعضی علت بيماری آن حضرت را چنين نوشته اند:
(با توجه به اینکه مردم ساوه در آن عصر از دشمنان سرسخت خاندان نبوت بودند، از اين رو.. در ساوه در غذای حضرت معصومه (سلام الله عليها) زهر ريختند و آن بانوی گرامی، مسموم گشته و بستری شدند و طولی نكشيد كه در قم به شهادت رسيدند.
👈🏻 مطابق نقل بعضی، مسموم نمودن آن حضرت توسط زنی از نواصب ساوه انجام شد.
👈🏻 در روایت دیگر نقل شده است که: وقتی كه موكب حضرت معصومه (سلام الله عليها) و همراهانشان به ساوه رسيدند، هنگامی که در حال غذا خوردن بودند به آن حمله كردند و جنگ سختي درگرفت، برادران و برادرزادگان حضرت معصومه (سلام الله عليها) که 23 تن بودند در اين جنگ به شهادت رسيدند، افراد ديگر كاروان هم مجروح و پراكنده گشتند.
👈🏻که از جمله آنها کریمه اهل بیت علیهم السلام حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها بودند، که بعد از مدتی کوتاه بعد از ورود به قم به شهادت رسیدند.
⚫ «ان السیدة فاطمه المعصومه-علیها سلام- قضت نحبها مسمومة شهیدة و فی بلاد غربة.»
🌟 همانا حضرت معصومه (صلوات الله علیها) زندگی اش طوری خاتمه یافت که مسموم و شهید و در شهر غربت بود.
📚 رياض الانساب، ص 160
📚حياه الست، ص 50
📚الحياه السياسه للامام رضا، تأليف جعفر مرتضي عاملي، ص 428
📚 قيام سادات علوي، ص 161 و 168
📚 بحرالانساب سيدمرتضي:83
📚 جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي:لسترنج226.
📚خصايص السيده فاطمه المعصومه211
📚 مسند فاطمه معصومه 52
السلام علیک
یا فاطمة المعصومه سلام الله علیها
ِز شان و رتبه ی این زن همین بس باشد و کافی
که زیر پای او صدها فقیه و مجتهد خاک است.
#کریمه_اهل_بیت
#وفات_حضرت_معصومه