eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسیار جانسوز 🏴 بسیار سنگین از امام حسین 🔸 در خلوت و با حال مناسب ببینید حاج محمود
▪️🌿🥀▪️🌿🥀▪️🌿🥀 هر طرف مینگرم نیزه و شمشیر است یارب حسین من، تک و تنهاست هر کجا می نگرم غنچه ای می سوزد یارب این باغبان، تک و تنهاست هر کجا می نگرم تشنگی بیداد است آه این چشم پر آب چشم حسین است هر کجا می نگرم خیمه ای می سوزد یارب به کربلا، جسم حسین است حرمله تیر و کمان می کشد از سر کین خنده ی این بی صفت، خشم حسین است نیزه و تیر عدو سر کشیده به فلک یا رب به روی نی، راس حسین است ذولجناح نعره کشان سوی قتلگاه شام وای جسم شاه دین بی نشان است پیش چشم کودکان تیغ می آید فرود نغمه ی دخت علی الامان است
اگــــــر عریان ببینی پیکرم را صبر کن زینب به روی نیزه گر دیدی سرم را صبر کن زینب کنــــــــــــار جسم صد چاکم بشام روز عاشورا شنیدی گـــــر صدای مادرم را صبر کن زینب اگر دیدی بـــــــــــــراه کوفه شمر مِرتد بی دین زند با تازیانه دختــــــــــرم را صبر کن زینب اگر دیدی جوانانم بخـــــاک و خون بود غلطان و یا آغشته در خون اکبرم را صبر کن زینب اگر دیدی بروی دست مــــــن چون غنچه پرپر بخون اغشته حلق اصغرم را صبر کن زینب حسین علیه السلام ▪️🌱🥀▪️🌱🥀▪️🌱🥀
🥀🏴🥀 جانسوز سکینه ✍ اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد 😭 اگر نازی کند دختر ، خریدارش بود بابا بزرگی کن ببوس این دختر خود را نهان از چشم طفلان آمدم تا در برم گیری بگیر یک بار دیگر در بغل این دختر خود را به دنبال مسافر آب می ریزند معذورم کنون ریزم به پایت اشک چشمانِ تر خود را به گهواره نظر انداختم دیدم بود خالی کجا بردی نیاوردی علی اصغر خود را زِ دیرادیر دیدم عمه ام بوسید گلویت را تو که می ری به کی وا می گذاری دختر خود را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت_اول روضه و توسل شب عاشورا 96_سید مهدی میرداماد 💚😭💚 "اَسْتَغْفِرُاللَّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِكْرامِ وَ اَتُوبُ إِلَیْه.....باالحسینِ الهی العفو......" شبی که درنَفَسِ سرخ ماه طوفان بود شبی که آبِ فرات آتشِ فروزان بود شبی که ارض و سماوات،کربلاشده بود شبی که خشمِ خداوند،برمَلا شده بود حسین بود و نماز شب و مناجاتش *این نماز شب،آخرین نمازِ شب حسینِ،دیگه از فردا شب؛سری به نیزه بلند است....* حسین بود و نماز شب و مناجاتش حسین بود و وعده ی ملاقاتش حسین بود و صد و چند شاخه ی یاسش *نقل معروف،هفتاد و دو نفر شهیدِ،اما خیلی ازمقاتل و تواریخ میگن:بالای صد و ده شهید...* حسین بود و صد و چند شاخه ی یاسش حسین بود و زُهیر و حبیب و عباسش *اصلا همه رو بذار کنار،حسین بود و عباس،اصلاً انگار عباس باشه همه هستند...امشب هی نماز خوند،هی به عباس نگاه کرد،هی نماز خوند هی به قد و بالای علی اکبر نگاه کرد...* حسین بود و شبِ وصلِ جان نثارانش حسین بود و سر و دستِ یارانش درون خلوتِ شب،حرف با خدا می زد گرفته جان به کف،اصحاب را صدا می زد که ای به عالم زَر بوده جان نثارِ حسین شما در این شبِ غربت شدید یارِ حسین هزار مرتبه از شوقِ دوست جان دادید زجان گذشتگیِ خویش را نشان دادید به آن خدا که از او ارِجعی شنیدم من بلند مرتبه تر از شما ندیدم من فرمود:"ما أَعْلَمُ أَصْحَابًاً، أَبَرَّ و أَوْفَی مِنکُم" من هر کجای عالم رو بگردم از شما بهتر پیدا نمی کنم....* حبیب،عابس،عباس،عون،بُرِیر علیِ اکبر،قاسم،سعید،جُؤن،بُرِیر من از برای خدا سر گرفته ام سرِ دست گذشته ام ز هست خویش،هر چه که هست خدا زصبح اَزل برگزیده است مرا برای دادنِ سر،آفریده است مرا چه غم که دشت شود لاله زار از خونم من از وفای شما فرد فرد ممنونم شب است،بدرقه ی راهتان دعای حسین *می دونید امشب به کیا گفته شماها بروید،اینها با من کار دارند؟به زهیر و بُرِیر و مسلم و حبیب گفت،اما اولِ همه رو کرده به عباس،فرمو:عباس! داداش تو هم میخوای بری برو... اباالفضل یه نگاه کرد،صدا زد:یا سیدی و مولای،ما زنده باشیم شمارو بکشن؟اصلاً من به دنیا اومدم فدای شما بشم....* شب است،بدرقه ی راهتان دعای حسین روید و اشک بریزید در عزایِ حسین صحابه سوخت زسوزِ حسین حاصلشان جواب بود در آن لحظه پاره ی دلشان یکی صدا زد: ای خاکِ مقدمت سرِ من هزار بار فدای ِتو،جان و پیکرِ من هزار بار خوراکِ درندگان بدنم اگر تو را بگذارم دَرِ دِگر بزنم حبیب گفت: که هفتاد بار اگر میرم دوباره خیزم و بهر تو سر به کف گیرم زُهیر گفت: که ای عالمی پریشانت هزار مرتبه جانِ زهیر قربانت یکی ز پرده ی دل گفت ای جمالِ احد اگر خدای به من عمر جاودان بدهد به آن خدا که مرا جان دمید در پیکر مرا شهادت از این عُمر هست زیباتر *اینجوری امشب دور حسین گردیدند،اینجوری دل دادند و دلبری کردن،اینجوری دورآقاشون مثل پروانه گردیدن،اینجوری با آقاشون حرف زدن،اینجوری عشق بازی کردن... اما،امان از فردا،فردا وقتی حسین رو زمین افتاد،همه یاراش رو خاک افتادن، تکه داد به نیزه ی غریبی،صدای اِستغاثه اش عالم رو به هم ریخت،دیدن یه صدایی هی میگه:"هَل مِن ناصر؟..أینَ زُهیر؟أینَ حبیب؟أینَ مسلم؟...." مرحوم شیخ مفید نقل میکنه: تا صدا زد یارانش رو،همه شهید بودن،بدن بی جان،بی سر،اما نوشتن: تا حسین گفت:" هَل مِن ناصر؟.."بدن ها یه تکون خورد،حتی بعضی ها بلند شدن نشستن بی سر،دوباره افتادن،یعنی ای کاش جون داشتیم دوباره برات می مردیم... امشب شبِ سختیِ برا زینب،امان از دلِ زینب...من و شما بارها رفتیم کربلا،کربلا سخت ترین لحظه ی سفرش،کجاست؟ سخترین لحظه ی کربلا،اون لحظه ای است که دستت رو میذاری رو سینه ات میخوای وداع کنی،میخوای بگی: حسین! خداحافظ...کیآ رفتن؟ بگم:کربلا،کربلا......* اینِ دلِ تنگم غصه ها دارد گوئیا میلِ کربلا دارد می روم بینم، در کجا زینب ناله از شمرِ بی حیا دارد حسین.... 💚شب عاشورا💚 متن وصوت ازاینترنت التماس دعا
قسمت_پایانی روضه و توسل شب عاشورا 96_سید مهدی میرداماد 💚😭💚 چند تا وداع کرد ابی عبدالله،یه بار با امامِ سجاد،یه بار با اهلِ حرم،یه بار با بچه ها،با علی اصغر،اما من یکی دو تا وداع رو نمی تونم بگذرم،بعضی وداع ها خیلی دل رو زیر و رو میکنه،شاید یه جایی دلت وصل بشه.... همه رو که خداحافظی کرد،سوار بر ذوالجناح شد،یه نگاه کرد دید سکینه دستای اسب رو بغل گرفته،بابا! بیا پایین یه بار دیگه بغلت کنم.."دختر داری تو خونه ات؟ با همه خداحافظی کنی دختر می مونه آخرِ سر میاد...." نشت تو بغلِ باباش،بابا داری میری؟* اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد *دخترای شهید منو ببخشن،دخترایی که بابا ندارن منو ببخشن...* اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد بزرگی کن، ببوس این دخترِ کوچکترِ خود را به دنبال مسافر آب می پاشند،کو آبی؟ کنون ریزم به پایت اشکِ چشمانِ تَرِ خود را *دختر دارها میدونن،دختر کنجکاوِ،ریزبینِ،نکته سنجِ،صدا زد:بابا! من یه چیزی دیدم،خیلی بِهَم ریختم،گفت:بابا! آدم میخواد با کسی وداع کنه،پیشونیش رو میبوسه،گونه هاشو میبوسه،اما بابا از دور یه چیزی دیدم..* ز دورادور، می دیدم گلویت عمه می بوسید مگر آماده کردی بهر خنجر ، حنجر خود را؟ *اینجا آخرین نفر با حسین خداحافظی کرد،آخرین نفر دستای اسب رو گرفت،اینجا آخرین نفر سکینه بابا رو بدرقه کرد،همین سکینه،همین دختر،یه جایی هم اولین نفر بود،کجا؟ اون وقتی که صدایِ ذوالجناح اومد" وَاَسْرَعَ فَرَسُكَ شارِداً اِلى خِیامِكَ" ذوالجناح با یالِ غرق خون،زینِ واژگون،اومد جلو خیمه ها،اولین کسی که از خیمه اومد سکینه بود،تا نگاش افتاد،نوشتن: یه ضجه زد،هی می گفت:"وا اَبَتاه" حسین.... سکینه یه جوری گریه کرد،زن و بچه ریختن بیرون..همه ازخیمه ها بیرون دویدن...اومدن دورِ ذوالجناح،هر کی یه حرفی میزنه،یکی میگه:ذوالجناح! بابام رو چرا نیاوردی؟ یکی گفت: بابام که می رفت لباش تشنه بود،آیا سیرابش کردن یا نه؟ هر کی یه حرفی زد،ذوالجناح برگشت به طرف مقتل،زن و بچه هم پشت سر این اسب،اومدن بالای گودال،نوشتن ذوالجناح اینقدر سرش رو زد به زمین... * دوباره روضه ی آخر خدا به خیر بکند دوباره داغ برادر خدا به خیر کند دوباره خاطره ی بوسه گاه پیغمبر دوباره شمر ستمگر خدا به خیر کند *مادرش فاطمه داره این صحنه رو میبینه،هی میگه: "بُنَیَّ قَتَلوکَ عطشانا.." شمر همچین که رسید تو گودال،مرحوم طُرِیحی،مرحوم مجلسی آورده:شمر تارسید تو گودال،اول کاری که کرد،" وَ رَكَلَ بِرِجْلِهِ" یه لگد به پهلو زد... مرحوم مجلسی نقل میکنه،اینجا زینب خودش اومد تو گودال،کنارِ ابی عبدالله،هی به شمر می گفت:بلند شو،بچه هاش دارن می بینن،بلند شو، اینجا جایِ پیغمبرِ،بلند شو... مرحوم سیدبن طاووس تو لهوف که نقلش معتبر ترِ میگه: اینجا ابی عبدالله یه نگاه به خواهر کرد،" إِرجِعِی اُخَیَّ إِلَی الفُسطَاط» ابی عبدالله میدونه زینب ببینه، جون میده،گفت:خواهرم برگرد،زینب برگشت،اَمرِ امامِ،اطاعتش واجبِ،برگشت... بعضی مقاتل نوشته:هی رقیه می دوید نگاه می کرد،عمه با آستین جلوش رو می گرفت،نبینه توی گودال چه خبرِ.....عمه! بابامِ،بابام رو خاک بود... زینب برگشت،شمر مونده بود و حسین،" وَ الشِّمْرُ جالِسٌ" از سر ارباب ما،عمامه برداشتن،...حسین تو گودال،شمر نشست رو سینه اش،محاسنِ حسین رو تو دست گرفت..... ابی عبدالله چشمش رو باز کرد،نیمه رمق،نیمه جون،آسمون رو دود می بینه،حسینی که این همه زخم،هزار و نهصد وپنجاه زخم،تشنگی،داغ،زخم رو زخم،یه نگاه کرد،صدا زد:"مَن أنتَ" کی هستی رو سینه ی منی؟ نانجیب گفت: من رو نمیشناسی؟"أنَا شمر بن ذالجوشن"ابی عبدالله گفت:" هَل تُعَرِّفْنِی ؟" آیا منو میشناسی؟میدونی کجا اومدی؟گفت: میشناسمت،بابات رو میشناسم،مادرت رو میشناسم،جدت رو میشناسم،تو پسرِ فاطمه ای.... گفت:شنیدم بابات ساقیِ کوثر بوده،شنیدم بابات تشنه هارو سیراب می کرد،الان بابات کجاست بیاد یه قطره آب بهت بده....؟گفت:اسم بابای منو نبر" صَدَقَ جَدِّی رسول الله صلی الله علیه و آله" راست گفت جدم... نانجیب گفت:جدت چی گفت:جدم بهم گفته بود کی منو میکشه،چه نشونه ای،چه چهره ای داره... نانجب بلند شد،گفت:حسین یه کاری می کنم،دیگه منو نبینی....بدن رو برگردوند...امام رضا میگه: جد ما رو به سختی کشتن،سر جدا نمی شد...تو زیارت ناحیه است:"السلام عَلَی مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا..."هر چی می برید،نمی برید،یه ضربه،دو ضربه.... 💚شب دهم محرم💚 😭شب عاشورا😭 متن وصوت ازاینترنت التماس دعا