eitaa logo
مادران ایرانی|کودک،تربیت،خانواده‌
2هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
575 فایل
💕در روزهای سخت و شیرین مادری همراه تان هستیم ارتباط با ما @MotherboonAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
😋 توپک خرمایی 😋 ۲۲۰ گرم خرما رو دو سه دقیقه داخل آب جوش بذارید تا پوستشون به راحتی جدا بشه بعد از اینکه پوستشونو جدا کردین هسته ی خرماها رو هم جدا کنین و با گوشت کوب خرماها رو بکوبین تا خرماها له بشن بعد دو قاشق غذا خوری گردوی خرد شده و دو قاشق غذاخوری پودر نارگیل و یک قاشق غذاخوری پودر دارچین رو به خرماها اضافه کنین و همه ی مواد رو خوب با قاشق مخلوط کنین بعد کف دستتون رو خیس کنین و یه قاشق غذاخوری از خرما بردارین و یه تیکه گردو وسطش بذارین و با دست گردش کنین و در پودر گل سرخ و کنجد وپودر نارگیل بغلتونین، پودر نارگیل رو با چند قطره زعفران رقیق شده و رنگ سبز خوراکی میشه رنگی کرد. 👩‍🍳@madaran_e_delvapas
مادران ایرانی|کودک،تربیت،خانواده‌
#با_هم_کتاب_بخوانیم #من_مادر_مصطفی ۵۳ سنگر کمین هسته ای(قسمت هفتم) یکبار با بقیه هم اتاقی ها دور
۵۴ من مصطفی را مرد می خواستم(قسمت اول) خطرات سیاسی و ترور و اینها را من می دانستم. کلا مادری نبودم که با سیاست بیگانه باشم. فاطمه خانوم جوان بود، اکثر اوقات مصطفی در خانه نبود. خوب، گاهی می ترسید. من همیشه آرامش می کردم. او هم گوش میداد. دلداری اش که می دادم، قبول می کرد. بعد از شهادت دکتر علی محمدی یا دکتر شهریاری، من میترسیدم. همیشه به مصطفی می گفتم: مادر! مراقب باش. اینجوری شده! میخندید. میگفت:《 اتفاق خاصی نمیفته. کار من خیلی درد سر نداره، نگران نباش.》 همه حرف ها را به شوخی و خنده می گذراند. بعد از این ترورها، تلاش بیشتر شد. رفت و آمد هایش بیشتر شد. مخصوصاً بعد از ترور دکتر شهریاری که دیگر بی وقفه کار می‌کرد؛ شب و روز نمی شناخت. گاه پنجشنبه و جمعه تهران بود، ولی خانه نمی رفت. دقیقاً یادم است یک روز بعد از ظهر جمعه به من زنگ زد، گفت:《 مامان! میتونی برامون شام درست کنی؟ دوستام همرام هستن.》 معمولاً هیچ کدام از دوستانش را به خانه خودش نمی برد. اگر کسی را می خواست با خودش بیاورد، می‌آورد اینجا. چون ما اینجا دو تا خانه داریم و مزاحمتی برای کسی نیست. گفتم: چند نفرن؟ گفت:《 شش نفر.》 گفتم: باشه. خلاصه شام را درست کردم. ساعت نه شب که منتظر شان بودم، زنگ زد. گفتم: چرا نمیاین؟ گفت:《 عوارضی تهران قم هستیم. داریم‌میریم نطنز!》 گفتم: پس شام چی؟ گفت:《 ببخشید. نشد.》 گفتم: پس اون بیچاره ها رو داری گشنه میبری؟ به شوخی گفت:《 یه چیزی گیرشون میاد میخورن. خیلی دلت برای اینا نسوزه.》 این اواخر، کلاً وقتش این طور می گذشت.(راوی: مادر شهید) 📚@madaran_e_delvapas ❌کپی رمان در ایتا ممنوع❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله🌹 بهترین زنانتان زنی است که با محبت، فرزندآور و سازگار باشد، و بدترین آنان زنی است که لجباز باشد. ❤️@madaran_e_delvapas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | مهم‌ترین نکته برای داشتن یک خانواده خوب 💞 ❇️🔻 چرا خوب شوهرداری کردن برای خانم‌ها حکم جهاد دارد؟ @madaran_e_delvapas
🔺 الهیان: ایران در حوزه جمعیت به سمت انقراض نسل حرکت می‌کند. 💢 عضو فراکسیون زنان مجلس: 🔻 روند اُفت نرخ باروری در ایران بسیار نگران‌کننده است و تداوم آن به انقراض نسل منتهی خواهد شد. ✴️ فرزندآوری خانواده‌ها نیازمند تخصیص یک سری تسهیلات و امکانات است بنابراین مجلس باید مشوق‎‌هایی را در این راستا برای خانواده‌هایی که صاحب فرزند می‌شوند، تعیین کند. 🔹 پوشش بیمه ناباروری و معافیت مالیاتی موانع فرزندآوری را برطرف می‌کنند. 📈 طبق پیش‌بینی و سناریوی سازمان بهداشت جهانی، ایران در آینده نزدیک دارای سالمندترین جمعیت دنیا خواهد بود / خانه ملت 👶 @madaran_e_delvapas
مادران ایرانی|کودک،تربیت،خانواده‌
💠 فرزند بزرگ‌ترم انحصارطلبی در استفاده از اسباب‌بازی‌ها دارد، چگونه برخورد کنم؟ ✍پاسخی کوتاه به این سوال؛ گاهی ما (خود والدین) آموزش انحصار در استفاده‌ی از وسایل بازی‌شان می‌دهیم. 🔸مثلا به او می‌گوییم: ''این اسباب‌بازی مال توست، مواظب باش دوستت خرابش نکند.'' 🔹و در اصل او را نسبت به اسباب‌بازی‌اش حریص‌ می‌کنیم که نتیجه‌اش انحصارطلبی خواهد شد. اتفاقا ما باید به بچه‌هایمان توصیه کنیم که ''با دوستت باهم با این اسباب‌بازی بازی کنید.'' ▫️سعی کنیم از جملاتی که می‌شود که فکر کند این اسباب‌بازی در مالکیت اوست و هیچ‌کس هم حق ندارد از آن استفاده کند استفاده نکنیم. ⚠️این موضوع با این‌که باید به بچه‌ها یاد بدهیم که مواظب وسایل‌شان باشند تضاد ندارد! استفاده صحیح می‌تواند بصورت مشترک باشد، انحصارطلبی "خساست" ایجاد می‌کند. 🔻بعضی وقت‌ها این‌قدر والدین تذکر می‌دهند که ''بچه مراقب باشد اسباب‌بازی خراب نشود'' که حتی خودش هم خوب بازی نمی‌کند، در حالی که ما از جنبه‌ی اشتراک گذاری حمایت می‌کنیم و می‌گوییم که استفاده‌ی صحیح را هم باید یاد بدهیم. 📌ما هیچ وقت نباید بچه‌ها را وقتی از اساب‌بازی‌ای صحیح استفاده می‌کنند و خراب می‌شود توبیخ کنیم. اگر دیدیم که خوب نگهداری و استفاده نمی‌کنند و ناصواب و ناصحیح استفاده می‌کنند باید تذکر داد، اما اگر بچه خوب از اسباب‌بازی‌اش مراقبت می‌کند ولو به این باشد که به دیگران ندهد به نظر می‌رسد این روش صحیحی نیست! @madaran_e_delvapas
🍋🍊🍐🍎🍏🍑🥝 برای اینکه میوه های شسته شده در یخچال عمر طولانی تری پیدا کنند آنها را داخل گونی های برنج بریزید. گونی هایی که جنس آبگیر دارند باعث میشوند میوه روزها یا حتی هفته ها تازه بماند. 🏠@madaran_e_delvapas
❤️🌹گلی برای شهربانو ❤️🌹 پنجشنبه پنجم ماه شعبان بود. ۳۸ سال از آمدن پیامبر به مدینه گذشته بود. آن روز خانه حسین حال و هوای دیگری داشت.😍😍😍 ناگهان در یکی از اتاق های خانه صدای گریه کودکی به گوش رسید.👼 فرشته ها که بالای خانه حسین در پرواز بودن صدای گریه نوزاد را شنیدند. یکی پرسید:« این نو رسیده فرزند کیست؟» دیگری در جوابش گفت:« فرزند حسین پسر فاطمه. 😍این نوزاد فرزند شهربانو ست.» آن روز در خانه حسین به روی همه مردم باز بود. همه دسته دسته به خانه حسین می‌رفتند، تا کودک نو رسیده اش را ببیند. آن روز علی هم به خانه پسرش حسین رفت. حسن هم به منزل برادرش رفت. سال‌ها بود که همه منتظر آمدن این نوزاد بودند. ❤️حسین کودک تازه به دنیا آمده را پیش پدرش برد. علی نوزاد را در بغل گرفت. گونه هایش را که مثل برگ گل بود، بوسید. ❤️🌸❤️ تنش را که بوی گل محمدی می‌داد، بویید.🌸🌸🌸 در گوشه راستش اذان و در گوشه چپش اقامه گفت و نوزاد را به پسر بزرگش حسن داد. حسن هم نوزاد را بویید و بوسید. حالا باید نامی برای نوزاد انتخاب می‌کردند. اما حسین از قبل نام پسر کوچکش را انتخاب کرده بود. نام این نوزاد را هم مثل پسر بزرگم💛 علی💛 می‌گذارم. علی کوچک کم کم بزرگ شد. در دامان حسین پرورش یافت. حسین که از آینده کودک اش با خبر بود، دستش را گرفت و به او راه رفتن آموخت. کلمه به کلمه با او حرف زد تا زبان باز کرد. او حالا به سن نوجوانی رسیده بود و عبادت می‌کرد. عبادت هایشان زیبا و دیدنی بود. مردم مدینه او را زینت عبادت کننده ها نامیدند: ❤️🧡💛زین العابدین💛🧡❤️ برگرفته از سری کتابهای:۱۴قصه ۱۴معصوم نویسنده : حسین فتاحی انتشارات: قدیانی 🧒@madaran_e_delvapas
مادران ایرانی|کودک،تربیت،خانواده‌
#با_هم_کتاب_بخوانیم #من_مادر_مصطفی ۵۴ من مصطفی را مرد می خواستم(قسمت اول) خطرات سیاسی و ترور و ا
۵۵ من مصطفی را مرد میخواستم(قسمت دوم) دو - سه ماه آخر را یک جوری شده بود. خیلی پیش من می آمد. اکثراً پنجشنبه، جمعه اینجا بود. همسرش فوق لیسانس شریف میخواند. وقتی فاطمه درس داشت، مصطفی بچه را بر می داشت، می آورد. رنگ را که می زد من چهره اش را در آیفون می‌دیدم. اگر کار داشت، از همان پایین می گفت:《 مامان بیا علی تو ببر.》 می رفتم پایین. بچه را میگرفتم. میرفت، به کارها و جلساتش می رسید و برمی گشت. دو - سه ماه آخر خیلی پیشم بود. حتی یک روز صبح - وسط هفته - علی را آورد. علی یک خورده کسالت داشت. صبحانه اش را که خور،د گفتم: مصطفی، میخوای امروز نرو سرکار! پیشم باش! گفت:《 باشه مامان جون فقط ساعت‌ یک جلسه دارم.》 گفتم: اشکالی نداره. ساعت دوازده و نیم بود، نگاهی به ساعت انداخت و گفت:《 مامان جون! نمیخوای یه غذایی چیزی بدی ما بخوریم بریم؟》 گفتم: چرا. غذا را سریع کشیدم. خورد و رفت. آخرین بار، روز جمعه آمد وقتی دلم خیلی برایش تنگ می شد، قراری با او می گذاشتم. هر هفته یا دو - سه هفته یکبار می رفتم شرکت. از قبل زنگ می‌زدم، می‌گفتم: دارم میام. از شرکت می آمد بیرون. نیم ساعت، یک ساعت، ۱۰ دقیقه، هر چقدر فرصت داشت، دوری می زدیم. صحبت می کردیم. اگر حوصله اش می گرفت، می رفتیم پارک روبروی شرکت می نشستیم به صحبت.(راوی : مادر شهید) 📚@madaran_e_delvapas ❌کپی رمان در ایتا ممنوع❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺امام جعفر صادق علیه السلام🌺 🌻هر زنی به شوهرش بگوید: من از تو هرگز خیری ندیدم، [ثواب] کارش از بین می رود🌻 ❤️@madaran_e_delvapas
😋کالباس خانگی😋 سینه مرغ ۳ عدد سیر ۲ حبه (میشه کم و زیادش کرد) زرده تخم مرغ ۱ عدد ادویه جات : فلفل سیاه آویشن زنجبیل دارچین کاری پودر سیر نمک رنگ خوراکی ادویه ها دلبخواه هستن میشه کم و زیاد یا حذفشون کرد بعضیها از مغز نون ساندویچی یا پودر نون هم استفاده میکنن سینه رو چرخ میکنیم و مواد رو بهش اضافه میکنیم خوب ورز میدیم یکی دو ساعت در یخچال بمونه بهتره منسجم تر میشه بعد به صورت رول لای سلفن میپیچیم و دو سرش رو محکم گره میزنیم یک ساعت در آب جوش بپزد. 👩‍🍳@madaran_e_delvapas
ویژه ی دختردارها😍😍😍 🌸@madaran_e_delvapas
👨‍👩‍👧‍👦 نمایشنامه اجرا کنیم 👨‍👩‍👧‍👦 ۸ 💡@madaran_e_delvapas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨گل به خودی صداوسیما در دقیقه ۹۰ این سکانس ضد جمعیتی سریال ٠٢١ که از شبکه ۳ پخش شد، ما را به یاد مصاحبه دکتر مرندی، در سال ۸۹ انداخت که در واکنش به اظهارات احمدی نژاد مبنی بر ضرورت تغییر سیاست های جمعیتی، گفته بود: "افزایش تعداد فرزندان که هنر نیست، حیوانات هم می‌توانند این کار را بکنند!" 👈 صداوسیمایی که زمان کنترل جمعیت، تمام قد در خدمت سیاست های ضد جمعیتی بود، بعد از گذشت چندین سال از ابلاغ سیاست های کلی جمعیت توسط مقام معظم رهبری، نه تنها اقدام در خور و شایسته ای در این حوزه انجام نداده که هر از چند گاهی، با پخش محتواهای ضد جمعیتی، نمک به این زخم می پاشد. 💥خسته نباشی آقای صدا و سیما😒 احیانا قصد نداری که کارکنان خود را در این حوزه آموزش داده و آگاه کنی؟! 💥آقای احسان قاضی زاده و نوباوه!! نمایندگان محترم مجلس در "شورای نظارت بر صدا و سیما" کجایید؟ ✅ از اعضای فهیم و محترم کانال، تقاضا می شود، ضمن تماس با روابط عمومی صدا و سیما، مراتب اعتراض خود را به اطلاع مسئولین مربوطه برسانند. (۱۶۲) @madaran_e_delvapas
268.mp3
6.46M
سلام من مادر پسر یک سال و هشت ماهه ای هستم که از همون روزی که به دنیا آمد مادربزرگش هر روز دو سه ساعت میبردش پیش خودش ، خانه هامون تو ی حیاط هست ، مخالفت کردم باهاشون محترمانه ، اما انگار نه انگار ، به قول خودشون از خدا میخواستن که بچه منو رها کنه و بره خونه اونا ، پسرم خیلی اذیتم میکنه دنبال همه گریه میکنه ، تو خانه واینمیسته ، درصورتیکه هر روز میبرمش بیرون ، باهاش بازی میکنم ، غذا خوب نمیخوره ، هر بریز و بپاش و بشکنی هم تو خانه داره ،جاروبرقی ازم میگیره نمی ذاره جارو کنم ، برای هر چیزی هم گریه میکنه ، من با بچه م سعی میکنم محترمانه برخورد کنم ، با شوهرم همینطور ، اما خانواده شوهرم با هم درگیرن سه تا بچه 15 ،19،10 ساله دارن،حرف زشت میزنن ،داد و بیداد میکنن ،ی مدتی مادر شوهرم میآمد دم در که پسرم فرار کن بیا بیرون ، ی مدت دیگه پدرشوهرم در و براش باز میکرد که بیا بیرون فرار کن ، الانم که خودش در و بازمیکنه بیرون میشه،من به شخصه خیلی دنبال آرامش هستم،هر کاری میکنم جلو بچه مو بگیرم اما نمیشه، همش گریه میکنه بره بیرون،شوهرم حوصله بچه نداره،میگه بذار بره بیرون، بااین اوضاع تصمیم گرفتم همین بچه بسه،برم درس بخونم،بچه رم بذارم خانه مادرشوهرم،چون اینجوری خودم دارم نابودمیشم،یا اینکه نقل مکان کنیم به تربیت بچه م برسم و هم درس بخونم ، الانم میخوام از شیر بگیرمش ، خیلی اذیت میکنه ، همش شیر میخواد ، لطفا راهنمایی بفرمائید @madaran_e_delvapas