eitaa logo
مادرانه های مشترک
12.9هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
92 ویدیو
27 فایل
نکات تربیتی کاربردی انجام کارهای روزمره در کنار فرزندان تبدیل کارهای خانه به بازی مشارکت بچه ها و مسئولیت پذیری بازیهای خانگی قصه های کاربردی و ... شرافت هستم یک مادر *در حد توانم برخی از سوالات را پاسخ میدم* @Sherafat518
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆👆تجربه ی یکی از مادران عزیز 👏👏 ممنون از نظر لطفشون🙏🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆تجربه ی یکی از مادران عزیز 👏👏 ممنون از نظر لطفشون🙏🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✨به نام خدا✨ 💐سلام، وقت همگی بخیر💐 تجربه های روزانه ۳۶ ✅ اغلب زمان تلویزیون دیدن پسر بزرگم میخوام برای کوچیکه وقت اختصاصی بازی بگذارم، پسر بزرگم هم سریع تلویزیون را خاموش میکنه به ما ملحق میشه، میگه صبر کنید منم اومدم😂😂😂 ✅ خانه سازی چوبی را جلوی پسر کوچکم گذاشته بودم که در این سن بیشتر قطعات را به هم میکوبه یا روی هم میگذاره، ولی خودش کمی بیشتر بازی نکرد و خواست که سوار تاب بشه. پسر بزرگم هم اومد و شروع کرد به ساختن. به نقل از خودش یک مسجد کنار یک خیابان ساخت که مردم ماشینهاشون را پارک میکنند و میرن مسجد نماز میخونند. منم از اینکه کوچیکه خودش بازی را رها کرد و تقاضای تاب بازی داشت خوشحال شدم، دیگه میدونید چرا!!!! برای جلوگیری از جنگهای پیش رو😠☹️😜 ✅ صدای اذان اومد، میدونستم اگر پسر کوچکم را از تاب پیاده کنم، سریع سازه داداشش را خراب میکنه و اون وقت ....😠😤😭 ✅ این سازه برای یک بچه پنج ساله به اندازه یک ساختمان واقعی برای یک انسان بزرگسال ارزش داره، براش زحمت کشیده، و بدترین حرف این هست که در چنین شرایطی به بچه بگیم گریه نداره که!!! 😳دعوا نداره که !!!!😳 چیزی نشده!!!!😳 حالا همچین میکنی انگار خونمون خراب شده!!! 😳خوب دوباره بسازش☹️☹️. گرچه ممکنه چند دقیقه بعد خودش خرابش کنه ولی تحمل خراب شدنش را توسط دیگری ندارند. ادامه دارد... ۳۶ 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✅ به پسر بزرگم گفتم مامان من میخوام برم نماز بخونم و بعدش به کارهای خونه برسم، ولی نگرانم اگر داداشت را بگذارم از تاب بیرون مسجد تو را، که این همه براش زحمت کشیدی خراب کنه؟ به نظرت چه کار کنیم؟🤔🤔 ( اینجا من فقط میخواستم بفهمه من درکش میکنم و میدونم چیزی که ساخته براش با ارزش هست👌👌)، گفت: خوب بگذارش توی تاب بمونه،گفتم: خطرناکه مامان. گفت: من میام هلش میدم😍 ✅ اومد داداشش را هل میداد و براش شعر میخوند، ولی چیزی نگذشت که داداش تقاضای بیرون اومدن داشت، از تاب گذاشتمش پایین، پسر بزرگم سریع یک ماشین🚙 برداشت گرفت جلوی داداشش. گفت: اینو ببین اینو ببین چه رنگیه؟ نگاه چرخاش؟ نگاه درش کن؟ بیا بیا بریم تو سالن باهاش بازی کنیم. خلاصه سریع حواس داداش را پرت کرد و از اتاق بردش بیرون. ✅ برام خیلی تحسین برانگیز بود. گفتم خدایا این همون بچه ی لجباز و یکدنده هست که هرچی میگفتی مخالفت میکرد؟!!!( از یک و نیم تا سه سالگی حدودا)، این همون بچه ای هست که انقدر اذیت می کرد که حتی بعضی از اقوام درجه یک به من میگفتن این فقط با کتک درست میشه🙈😔. حالا انقدر بزرگ شده که اینطوری داداشش را سرگرم کنه. صبوری هام بالاخره نتیجه داد😍😍😍. باید یک جایزه براش در نظر بگیرم، البته از جایزه های بدردبخور، نه خوراکی و اسباب بازی.😉👌 ✅ چند دقیقه در سالن با هم ماشین بازی کردند، بعد پسر کوچکم رفت توی اتاق و مسجد را خراب کرد. پسر بزرگم گفت: مامان مسجدم را خراب کرد ولی اشکال نداره دیگه بازیم تمام شده بود.😂😍 ادامه دارد ... ۳۶ 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✅ وقتی داداشش خوابید، روزه بودم دلم میخواست منم بخوابم، ولی به پسر بزرگم گفتم: میای باهم بسکوییت درست کنیم. گفت: آخ جون آره🙃😊 ✅ وسایل را آوردم، از حدود دو سالگیش همیشه در درست کردن کیک و بسکوییت و نان و شیرینی کنارم بوده، مواد را میریزه، از حدود چهارسالگی تخم مرغ ها را میشکنه و...، ولی تا الان همزن برقی بهش نداده بودم. چند دفعه آخر میگفت: مامان چرا هیچ وقت همزن برقی به من نمیدی؟ ✅ امروز بهش گفتم: به نظرم انقدر توانا💪 شدی که من بهت آموزش بدم و خودت از همزن برقی درست استفاده کنی. وقتی تونستی انقدر خوب داداشت را مشغول کنی معلومه از پس خیلی کارها بر میای!😉😍 ✅خیلی خوشحال شد. از خوشحالی همون ابتدای کار تخم مرغ را روی زیرانداز شکوند نه توی ظرف.😂😂😂 ادامه دارد ... ۳۶ 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✅ کلی با خمیر دستورزی انجام داد. و بعد هم با داداش پهن کردن و قالب زدن را دوتایی جلو بردند. ✅ غروب که پدرش اومدن سریع با ظرف بسکوییت رفت جلوی پدرش و میگفت: بابا اینها همش کار خودمه. حتی همزن برقیش😉😂. بخور ببین از هر دفعه خوشمزه تره😳😂. من دیگه خیلی توانا شدم چون میتونم داداشم را هم مشغول کنم. 😉😂 ✅ واقعا نه گرانترین اسباب بازی ها ونه بهترین خوراکی ها، ارزش هیچ هدیه ای بالاتر از اعتماد به نفس، استقلال و خودباوری نیست. از بچه ها دریغ نکنیم. 👌👌👌 ۳۶ 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆👆وقتی به پسر جان میگی داداش خوابید، دو تا کتاب بیار با هم بخونیم بعدش بریم سراغ ساخت پازل😳😳😂😂😂 به جای کتاب، کتابخانه را میاره😊😊 👈 ۱۸ تیر ماه، به مناسبت سالروز درگذشت مهدی آذریزدی خالق مجموعه کتاب «قصه های خوب برای بچه های خوب»، روز ملی ادبیات کودک و نوجوان نامگذاری شده. یادش بخیر هشت ساله بودم که این مجموعه را خوندم، نه یکبار بلکه چندین بار. 🔴🔴 حواسمون باشه اگر دوست داریم فرزندانمون به کتاب علاقه مند باشند، مهمترین نکته این هست که خودمون اهل کتاب و مطالعه باشیم. دقت کنیم این روزها، فرزندان ما چقدر ما را در حال مطالعه کتاب📚 می بینند چقدر گوشی📱 به دست🤔☹️. 🔴🔴🔴 نکته بعدی اینکه حتما در خانه یک قسمت را به عنوان کتابخانه برای بچه ها در نظر بگیریم، حتی میتونه یک سبد یا یک کارتن خالی باشه، مهم این هست که بچه ها با نام کتابخانه مأنوس باشند. 👌👌👌 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا سلام، وقت همگی بخیر و‌شادی 💐 🌼 ساخت پازل برای سن ۱/۵ تا ۳ سال ✅ اشکال مورد نظر را روی یک مقوا میکشیم و آنها را با کاتر یا چاقو جدا میکنیم. این مقوا را روی یک تکه مقوای دیگر می چسبانیم. اشکالی را که با کاتر جدا کردیم را میشه با کاغذ رنگی، مقوا، فوم، تکه پارچه های اضافی پوشش داد. حتی میشه با پولک، حبوبات و خرده های پارچه و کاغذ کلاژ کرد. ✅ از پسر بزرگم خواستم که در ساخت پازل برای داداشش کمک کنه. خودش تمایل داشت شکل بکشه و با کاتر جدا کنه. تمام مدت ساخت پازل اون هم مشغول کار با کاتر بود. ✅چند بار گفت مامان برای منم پازل می سازی؟ پس من چی؟☹️ اینجا من نمیام بگم : قبلا برای تو هم ساختم، نابودشون کردی🙈 این همه اسباب بازی داری😠 هر چی میبینی میخوای😡 خودم را جای پسرم میگذارم. پنج ساله هستم و مادرم داره برای برادرم پازل درست میکنه، من چی دلم میخواست؟🤔 ✅ پس کافیه که من فقط درکش کنم. میگم باید با هم فکر کنیم ببینیم چطوری میتونیم پازل مناسب سن تو بسازیم؟ چیزی به ذهنت میرسه؟ 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✅ در حین ساخت پازل هم با پسر بزرگم در مورد توانایی ساخت اسباب بازی و عدم نیاز به خرید پازل آماده، صحبت می کردیم. 😉👌 ✅ من برای پوشش اشکال از اضافه فومهایی که پسر بزرگم قبلا برای ریسه استفاده کرده بود استفاده کردم.‌ کلا چیزی را دور نمی ریزیم.👌 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✅ بعد از اتمام کار، پسرم گفت من میخوام باهاش بازی کنم، منم مخالفتی نکردم. اینجا نمیگم: آخه تو که اینها را بلدی، برای سن تو خیلی الکی هست و... اینطوری خودش بعد از کمی بازی به تمام حرفهایی که من میخواستم بگم پی میبره😉👌 ✅ برای استفاده پسر کوچکم برای قطعات پازل با نی خرد شده دسته هم گذاشتیم. 👏 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✅ و داداش کوچولو بعد از بیدار شدن حسابی خوشش اومد از پازل جدید، باهم حسابی بازی کردند.👌 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨به نام خدا✨ ✅ پدران پاکدل و با ایمان و مادران عفیف و با فضیلت از نظر شرایط وراثت فرزندان خوب و پاکدل بار می آورند، اطفال آنان در رحم مادر سعادتمند و خوشبخت ساخته می شوند. علل و عوامل انحرافی موروثی در وجود آنان نیست، ولی نمی‌توان گفت این سعادت حتماً تا پایان زندگی خواهد ماند، زیرا ممکن است مربی بد و محیط ناپاک مسیر تکامل را عوض کند، سجایای موروثی و صفات پاک معنوی را به دست فراموشی بسپارد و خلاصه همان فرزندی که در رحم مادر با سعادت و خوشبختی ساخته شده بود، در صف اشقیا و ناپاکان درآید و منشأ صدها بدبختی فردی و اجتماعی شود. همچنین بر عکس بچه ای که از پدر و مادر بی ایمان و ناپاکدل به وجود آمده و زمینه‌های بدبختی و شقاوت در مزاج او ایجاد شده است، با تربیت صحیح و محیط پاک و سالم به راه سعادت برود و پلیدی موروثی اش فراموش شود و در صف پاکان و نیکان قرار گیرد. ✅ رسول اکرم (ص) می فرمود: گاهی سعید شقی و بدبخت می شود و گاهی شقی، به راه سعادت و خوشبختی می رود‌.(کودک از نظر وراثت و تربیت، آیت الله محمدتقی فلسفی) ✅ پسر یزید بن معاویه خوب بود. وقتی یزید مُرد و لباس خلافت را به اندام او پوشاندند و او را به مسجد آوردند و به عنوان خلیفه الله و به عنوان حاکم وی را به نماز وادار کردند بعد از اقامه نماز به منبر رفت. حال باید دیگران به او تبریک بگویند زیرا به مقام خلافت رسیده است، خودش هم باید درباره خلافتش صحبت کند و بگوید بعد از این چه خواهم کرد. ✅ به مجرد اینکه روی منبر نشست، گفت: خدا ابی سفیان را لعنت کند، خدا معاویه بن ابی سفیان را لعنت کند، خدا پدرم یزید را لعنت کند. اینها خیلی ظلم کردند. ابی سفیان جنایت‌ها کرد و معاویه خلافت را غصب کرد، پدرم یزید علاوه بر اینکه خلافت را غصب کرد، قاتل میوه دل زهرا( س)، امام حسین (ع) است و این برای بنی امیه و برای اسلام ننگ است. مقداری صحبت کرد و در آخر کار هم گفت مردم من خلیفه شما نیستم، من لیاقت خلافت را ندارم. خلیفه شما علی بن الحسین (ع) است. در مدینه نزد او بروید اگر حقیقت را می‌خواهید، اگر واقعیت را می‌خواهید، اگر دین را می‌خواهید، علی بن الحسین خلیفه و وصی رسول الله(ص) است. اطراف او را بگیرید. ✅ مادرش عصبانی شد، از پای منبر بلند شد و گفت ای کاش یک لخته خون شده بودی و اصلا به دنیا نیامده بودی. همانجا گفت : مادر چه خوش می‌گویید،کاش به دنیا نیامده بودم تا این ننگ برای من نباشد که من پسر یزیدم و نوه معاویه بن ابی سفیان. از منبر پایین آمد و وارد اتاقی شد دیگر از آن اتاق بیرون نیامد و آنجا ماند تا دق کرد و از دنیا رفت. ✅ درباره او مطالعه کردند که چرا اینطور شد. بعد از ریشه یابی دیدند یک معلم خوب او را عوض کرده بود، معنای اینکه معلم او را عوض کرده است میدانی یعنی چه؟ یعنی قانون وراثت را خنثی کرده است. قانون وراثت این فرد چیست؟ این که پدرش یزید است و پدربزرگش معاویة بن ابی سفیان است. این قانون وراثت است. قانون محیط را از بین برده است آن هم محیط دستگاه بنی امیه، دستگاه یزید با سگ بازی ها و میمون بازی ها و کفتر بازی ها. قانون تغذیه را خنثی کرده است، این بچه پوست و گوشت و استخوانش از غذای حرام روییده شده بود، آنهم غذای حرامی که یزید از بیت المال مسلمانها برمی‌داشت به این بچه میداد و می‌خورد. اما یک معلم توانست همه این قوانین را خنثی کند.( تاریخ یعقوبی) ✅ پس پدر و مادر، اگر مواظب باشید می توانید همه ی بدی هایی که برای بچه ات به وجود آمده است را مبدل به خوبی کنی. ( تربیت فرزند از نظر اسلام، حسین مظاهری) 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨به نام خدا✨ 💐سلام، وقت همگی بخیر💐 تجربه های روزانه ۳۷ 🔴 یکی از مسئولیتهای پسر بزرگم آوردن پیاز و سیب زمینی🥔 از بالکن هست. این روزها داداش هم باهاش همراه شده و دوتایی میرن میارن.😂 مثلا میگم دو تا پیاز، سه تا سیب زمینی کوچک، متوسط یا بزرگ، هم مشارکت هست هم تمرین شمارش و اندازه ها 😉👌 🔴 البته وقتی میاره دیگه ایراد نمیگیرم، من گفتم کوچک این بزرگه و...، اگر نیاز باشه عوضش کنم بدون اینکه بفهمه عوض میکنم. 🔴 چند روز پیش وقتی پیاز را به من داد، گفت: مامان من سیب زمینی خلال میکنم ولی هیچ وقت پیاز ندادی خرد کنم. 🤔 پیش داوری نکردم، بگم آخه سخته، چشمات آب میاد😢، میسوزه، نمیتونی ریز خرد کنی، نتیجش میشه اصرار بچه و در نهایت «دیدی گفتم» های مامان، که از اون جمله های خیلی مخرب هست😔😔 دیدی گفتم اشکت در میاد😢 دیدی گفتم نمیتونی😕 گفتم: خوب بیا خرد کن🔪 پیاز را درشت خرد کرد و امان از گریه😭😭😭 گفت: مامان چشمام میسوزه گفتم: پس تو هم مثل من هستی، چون منم هر وقت پیاز خرد میکنم همینطوری میشم. گفت: پس چرا من تا حالا ندیدم😳😳 گفتم: نمیدونم، شاید حواست نبوده( واقعا چرا تا حالا ندیده؟؟؟!!!!!! 🤔☹️😠) گفت: مامان اصلا همیشه پیازها را خودت خرد کن 😂😂😂😂 ✅جریان روزمره زندگی برای بچه ها، پر از فرصتهای کشف و تجربه هست. این فرصتها را در اختیارشون بگذاریم.😉👌 ۳۷ 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆👆تجربه ی یکی از مادران عزیز کانال، که مادر پنج فرزند هستند، عالیه 👏👏 ممنون از نظر لطفشون🙏🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆تجربه ی یکی از مادران عزیز 👏👏 ممنون از نظر لطفشون🙏🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆تجربه ی یکی از همراهان همیشگی کانال با بچه های مسجد محله👏👏 ممنون از نظر لطفشون🙏🙏 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
❤️❤️ دوستان و همراهان عزیز کانال مادرانه های مشترک، در صورت مفید دانستن مطالب، لطفا کانال را به دوستان و در گروههای خود معرفی کنید.🙏🙏 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈👈👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak https://eitaa.com/joinchat/1773142080C9fca473b8a
✨به نام خدا✨ 💐سلام، وقت همگی بخیر💐 تجربه های روزانه ۳۸ ✴️ از صبح با بچه ها درگیر مرتب کردن، و نظافت خونه بودیم، چون شب مهمان داشتیم. پدربزرگ و مادربزرگ بچه ها، که به دلیل شرایط کرونا چند ماهی منزل ما نیامده بودند. پسر بزرگم واقعا کمک می کرد. ✴️ مثلا دو شب پیش از من شنید که شهادت امام جواد(ع) هست، خواسته بود برای شهادت امام جواد (ع) ریسه مشکی درست کنه، رنگ گواش قرمز برداشته بود و از پدرش خواسته براش بنویسن جواد تا اونم یاد بگیره بنویسه، خلاصه از سر و صورت خودش، میز، دیوار و... رنگ قرمز می چکید، در نهایت هم کارش را ناتمام رها کرد. امروز میز را بردم داخل حمام و خودش میز را شست. ✴️ تمام وقت خوابیدن داداشش هم به من کمک می کرد، البته ظرفیت و نیاز بچه ها را هم باید در نظر گرفت، مثلا اگر من بخوام بگم کارهام تمام بشه بعد بازی با بچه ها، ممکنه بچه ها انقدر کلافه و خسته بشن که اثراتش کار مادر را هم بیشتر به تعویق بندازه. در حین انجام کارها هم شعر خوندن و قصه گفتن، حرف زدن و مسخره بازی و غش غش خندیدن یادمون نمیره.( قبلا در این مورد در و هم مفصل نوشتم ) ادامه دارد... ۳۸ 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✴️ پس وقتی داداشش از خواب روزانه بیدار شد، سه تایی با چند تا بادکنک کوچک رفتیم داخل حمام، بادکنک ها را آب کردیم و به هم پرتاب میکردیم. بچه ها هم آب بازی کردند، و یک تخلیه انرژی داشتند، هر چند که هیچ وقت این تخلیه انرژی تمام نمیشه😂😂😂 ✴️ کلی از کارهام مونده بود، ولی میدونستم اگر نیاز بچه ها رفع نشه، خودم بیشتر اذیت میشم. همین میشه که خیلی وقتها میگیم: ♦️ نمیدونم چرا روزی که من کار دارم این بچه ها هم بیشتر اذیت میکنن؟ 🤔🤔 ♦️چرا امروز که مهمون دارم این بچه انقدر به من میچسبه؟☹️😔 پس وسط کارهای خونه، نیاز بچه ها نباید فراموش بشه، چون تبعاتش خود مادر را بیشتر کلافه میکنه.‌👌🤔 ✴️ ‌حالا بعد از یک روز پر از کار، بچه ای که تا قبل از اومدن مهمانها، کاملا عادی برخورد میکنه و حتی چندین بار تماس گرفته که پس کی می رسید؟ و....، از لحظه اومدن پدربزرگ و مادربزرگش جیغ میکشه😳، بلند بلند حرف میزنه😳، داداشش را هل میده😳، هر بازی پیشنهاد میدی که شاید چند دقیقه بشینه یکجا، میاره و توی هوا پخش میکنه، مثلا پیشنهاد دادم لگو بیاره و با پدربزرگش بازی کنه، آورد ولی شروع کرد قطعات لگو را به اطراف و دیگران پرت کردن، داداش کوچولو هم که در سن تقلید هست کارهای داداش را عینا تکرار میکنه. ☹️😣 ✴️ اون لحظه حس میکنی که یعنی این بچه ها ذره ای تربیت نداره، چرا همچین میکنه؟؟؟؟😏😣 اگر خودم جایی همچین بچه ای ببینم میگم حتما تو‌ خونه هیچ آزادی نداره که حالا جلوی دیگران اینطوری میکنه🙈☹️😢 در حدی که مادر همسرم میگفتن: واااااای خدا به دادت برسه، از صبح تا شب با این دو تا چکار میکنی؟ الگوی داداشش هم شده هااااا، همسایه ها نمیان دعوا کنند از این همه سر وصدا؟؟؟🙈😔 ✴️ به بهانه کمک کردن، صداش کردم داخل آشپزخونه، بهش گفتم: مامان چه احساسی داری از اینکه مادرجون، آقاجون اومدن خونه ما؟؟؟ با جیغ گفت: خیلی خیلی خیلی خوشحالم، میشه امشب اینجا بمونن؟؟؟ گفتم: آها پس چون خیلی خوشحالی جیغ میزنی و چیزها را پرت میکنی؟ باز با جیغ گفت: آره آره آره گفتم: خیلی احساس خوبیه وقتی آقاجون مادرجون بیان خونمون، منم خیلی خوشحالم. موافقی یک جشن بگیریم. گفت : آره آخ جون جشن، دو تا بادکنک🎈🎈 بهش دادم گفتم میتونیم با اینها یک جشن حسابی بگیریم، بادکنک ها را باد کردم بچه ها حسابی بازی کردند، البته با چاشنی دست و جیغ و هوراااا.😉😊 وسط این همه هیجان، مادر همسرم گفتند: چقدر گلدونهاتون قشنگ شده😍😍، منم گفتم آخه کسی که مسئول آب دادن به گلدانها هست خیلی خوب کارش را انجام میده😉 همین جمله باعث شد تا پسر جان آرام بشه سریع اومد کنار مادربزرگش نشست و شروع کرد در مورد مسئولیتهاش حرف زدن، دست مادربزرگش را گرفت با هم به اتاق رفتند تا تابلو مسئولیتهاش را نشونشون بده که چه کارهایی را خودش بدون گفتن مامان انجام میده،(گرچه قبلا هم دیده بودند😉😂). و اینجا بود که خدا را شکر کردم که عکس العمل بدی نشون ندادم. ✴️ قبل از خواب، گرفتمش تو بغل، گفتم امروز خیلی به من کمک کردی، اتاق را جمع کردی، گردگیری کردی، میز را شستی، با داداشت خیلی بازی کردی، توی آب بازی خیلی حواست به داداشت بود، من از تو خواستم بعد از مرتب کردن خونه دیگه اسباب بازی پخش نکنی واقعا رعایت کردی ممنونم،( اول به فرزندم اطمینان میدم که من تمام کارهای خوبش را دیدم👌)، از اومدن مادرجون و آقاجون خیلی خوشحال بودی، منم مثل تو خیلی خوشحال بودم. ولی بیا با هم فکر کنیم ببینیم چطوری میشه خوشحالی کرد که بقیه اذیت نشن و کارهای خطرناک نداشته باشه؟؟ گفت: مثلا جشن بگیریم بادکنک بازی کنیم؟😂😂 گفتم: اره دیگه چی؟ گفت بادکنک بترکونیم🤣🤣🤣 جیغ بزنیم😂😂😂 گفتم اینها خوبه، ولی به نظرم باید بیشتر فکر کنیم تا راههای دیگه ای هم کشف کنیم.😉🤔 ✴️ چند تا نکته در این شرایط خیلی مهمه👈 1⃣ اینکه نیاز و احساس پشت عمل فرزندمون را ببینیم. 2⃣ اول درکش کنیم و باهاش همدلی کنیم، بعد اگر قرار هست نکته ای را تذکر بدیم بگیم 3⃣ عکس العمل فوری و آنی نداشته باشیم، مثلا دعوا و تنبیه در همچین شرایطی، فرزند من احساس خوشحالی داره، بعد من به خاطر نحوه بروز این احساس با فرزندم بدرفتاری کنم، فرزند من این برداشت را خواهد داشت که والدین با احساس اون مخالف هستند و از خوشحال بودنش حس خوشایندی ندارند. 4⃣ قطعا واکنش فوری، اثر مثبتی نخواهد داشت، ولی مثلا به تدریج گاهی با بازیهای وانمودی و قصه در این مورد بیشتر تمرین خواهیم کرد. ۳۸ 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
مادرانه های مشترک
❤️سلام به همه همراهان عزیز❤️ 👌👌میخوام از تجربه ی مسئولیت دادن به بچه ها بنویسم، منظورم از مسئولیت د
🔴🔴 همراهان جدید کانال، در مورد تابلو مسئولیتها میتوانید این مطلب را مطالعه بفرمایید.👆👆👆👆
مادرانه های مشترک
✅از سه سالگی پسر بزرگم براش مسئولیت تعریف کردم، اما چند نکته را در نظر داشتم: 1⃣با یک مسئولیت شروع
🔴🔴 همراهان جدید کانال، در مورد تابلو مسئولیتها میتوانید این مطلب را مطالعه بفرمایید.👆👆👆👆