eitaa logo
مادرانه های مشترک
12.9هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
92 ویدیو
27 فایل
نکات تربیتی کاربردی انجام کارهای روزمره در کنار فرزندان تبدیل کارهای خانه به بازی مشارکت بچه ها و مسئولیت پذیری بازیهای خانگی قصه های کاربردی و ... شرافت هستم یک مادر *در حد توانم برخی از سوالات را پاسخ میدم* @Sherafat518
مشاهده در ایتا
دانلود
✨به نام خدا✨ 🌸سلام، وقت همگی بخیر و شادی🌸 🌳 در هفته یکی دو روز با دوستم در فضای سبز یک مجتمع مسکونی قرار میگذاریم که بچه ها با هم بازی کنند و نیازشون به همبازی در این شرایط کرونایی کمی پاسخ داده بشه. 🌳بچه ها زیر درخت توت در حال چیدن توت بودند که یکدفعه صداشون بالا رفت. دعوا بر سر این بود که پسر من شاخه را تکان داده بود. دوستش می گفت: تو که شاخه را تکان دادی اون توتی که من میخواستم بچینم افتاد روی زمین، پسر منم می گفت: من میخواستم شاخه را بیارم پایین که تو راحت تر توت بچینی. صداشون بالارفت و دعوا شدت گرفت. پسر من داد میزد: دیگه دوست ندارم بیای با من بازی کنی، میگم طاها بیاد، میگم پرنیان بیاد، خلاصه دارندگی و برازندگی😕، اسم همبازیهاشو قطار میکرد☹️☹️. اون طفلک هم گریه میکرد😭😭 و جیغ میزد که چرا به من گفته دیگه باهات بازی نمیکنم. 🌳 هم نمیخواستم دخالت مستقیم داشته باشم، هم اینکه پسر دوستم خیلی داشت اذیت می شد، طفلک تک فرزند و تک نوه هست و هیچ همبازی غیر از پسر من نداره، اینکه تنها دوستش بهش اینطور گفته بود اذیتش می کرد و به شدت نسبت به از دست دادن دوستش ترسیده بود. چند وقت پیش مادرش مشکلات فرزندش را با من در میان گذاشت و گفت که بچه را برده تحت نظر روانپزشک. از صحبتهاش حدس زدم تنها مشکل بچه تنهایی و نداشتن همبازی هست. ازش خواستم یک مدت کوتاه صبر کنه و فقط بچه را بیاره تا با بچه های من همبازی بشن. بعد از دو بار بازی انقدر تغییرات محسوسی در این بچه بوجود اومد که مادرش روانپزشک را فراموش کرد. 🌳 از لحاظ تئوری میدونم که نباید در دعوای بچه ها دخالت کنم. ولی من فکر میکنم که تئوری ها را میخونم تا در عمل به خدمت بگیرم و کمک کننده باشند، نه اینکه مطالب تئوری من را به خدمت بگیرند و آزادی عمل و قدرت تفکر و تصمیم گیری را از من سلب کنند( البته نظر شخصی من هست). همین چند روز قبل هم پسرم در حدود شش ساعت بازی با پسرعموش سه بار به مشکل برخوردند که ما اصلا توجهی نکردیم و خودشون مسئله را حل کردند. اما این دفعه برای من فرق داشت. دعوا از یک چیز الکی شروع شده بود ولی در ادامه گریه ی پسر دوستم ناشی از ترس و احساس ناامنی بود نه لجبازی با پسر من. 🌳 در ذهنم حرفها را مرور کردم: بهش بگم اون از تو کوچکتره، خوب یعنی اگر بزرگتر بود چی؟؟؟ بهش بگم دیگه نمیاد با تو بازی کنه؟ میگه خوب نیاد،من چند تا همبازی دیگه هم دارم، اصلا با داداشم بازی میکنم بگم قهرکردن کارخوبی نیست، میگه من دوست دارم قهر کنم. بگم آخه یک دونه توت ارزش جنگ و دعوا نداره که؟ خوب برای من ارزش نداره برای این دو تا بچه شاید ارزش داشته بگم برات جایزه میخرم آشتی کنی!!! ، آخه این هم که میشه رشوه دادن به دوستم بگم خداحافظ تا هفته آینده، بچه ها هم یادشون میره. احساس میکردم پسرش داره آسیب میبینه. تازه خوب پس مهارت حل مسئله چی میشه؟؟ به مشکل خوردیم کلا صورت مسئله را پاک کنیم؟؟؟ 🌳پسر دوستم جیغ میزد پس من دیگه چه کارکنم؟ من با کی بازی کنم؟ ( امان از تک فرزندی😔😔) مامانش بهش می گفت نگران نباش. میگفت: نه خودش به من گفت دیگه نیا😭😭 🌳 رفتم کنار پسرم که در ظاهر بیخیال رفته بود سراغ دوچرخه سواری و بهش گفتم مامان من اصلا نمیتونم و نمیخوام قضاوت کنم که چه اتفاقی افتاده و کی مقصر هست. ولی این را میدونم که خدا اونهایی را زودتر آشتی کنند خیلی خیلی دوست داره، چون خدا را خوشحال میکنند. ( دقت کنید این جمله سرتاسر بار مثبت داره و بدون قضاوت و مقایسه، یک احساس خوشایند را منتقل میکنه، حتی نمیگم اگر آشتی کنی خدا تو را بیشتر از دوستت دوست داره). چشمهاش برق زد و گفت برم معذرت خواهی کنم. سریع رفت به دوستش گفت: بخشیدمت😳😳🤣🤣 همین یک کلمه گریه ی سوزناک اون طفلک را به لبخند تبدیل کرد.🤩 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✨به نام خدا ✨ 🌸 سلام، وقت همگی بخیر و شادی🌸 دعوا و کشمکش بین فرزندان 🤝 دعوای بین فرزندان، یک مسئله مهم و دغدغه ی بسیاری از مادران است: همش با هم دعوا دارند! خیلی تو سر و کله هم میزنند! دیگه اعصاب ندارم از دستشون و...😤 🤝 دعوای بین فرزندان یک مسئله اجتناب ناپذیر هست، اما نوع رفتار والدین تأثیر بسزایی در کاهش یا افزایش این کشمکش ها دارد. و یک نکته خیلی مهم این است که نوع رفتار والدین به گونه ای باشد که فرزندان به مرور زمان و در سنین بالاتر توانایی حل اختلافات مابین خودشان را داشته باشند. 🤝 این بحث هم بسیار مفصل هست و سعی میکنم انشاالله مبحث را با مثالهای تجربی باز کنم تا کاربردی تر باشد. ✅ نکته اول: پذیرش، بپذیریم که دعوای بین فرزندان یک مسئله اجتناب ناپذیر هست، و اتفاقا یک بستر خیلی مناسب برای رشد اجتماعی فرزندان ما هست. ما میتونیم از این بستر مناسب برای هدایت فرزندانمون به ارتباط مؤثر و نحوه حل اختلافات با دیگران استفاده کنیم. به هرحال فرزندان در مدرسه، دانشگاه، محیط کار و اجتماع و در زندگی زناشویی آیندشون، با افراد مختلفی دچار اختلاف می شوند، نحوه برخورد ما در دعواهای فرزندان پایه گذار نحوه تعامل اجتماعی فرزند ما در آینده خواهدبود. ✅ نکته دوم: قرص مُسَکِّن نباشیم. حتما شنیدید که خود پزشکان هم اعتقاد دارند اگر بتونیم درد را تحمل کنیم بهتر از خوردن مسکِّن هست. چون مسکِّن فقط برای مدت کوتاهی درد را کاهش میده. فکر کنید برای عفونت دندان به جای درمان اساسی فقط مسکن بخورید. درد یک غده یا تومور را بخواهیم با مسکن آرام کنیم. چه نتیجه ای خواهد داشت؟!!🤔 وقتی در دعوای فرزندان ما هم میخواهیم فقط با عصبانی شدن،تهدید و یا جدا کردن و دورکردن کودکان از هم برخورد کنیم، عملکرد ما مثل قرص مسکن هست. فقط برای چند ساعت و یا گاهی چند دقیقه ای محیط را آرام میکنیم اما دوباره روز از نو ...☹️ در ضمن همانطور که بعد از استفاده مکرر از یک نوع قرص مسکن، بدن به این مسکن عادت میکند و دیگر اثری ندارد و باید از مسکن های قوی تر استفاده کرد، اگر ما بخواهیم دعوای بین فرزندان را با روش غیر اصولی مثل دعوا و تهدید و... حل و فصل کنیم، این روشها برای کودکان عادی و بی اثر می شوند و مرتب باید دعوا و تهدیدهای شدیدتری را به کار ببریم. ✅ نکته سوم: دعوای بین فرزندان یکی از بهترین فرصت ها برای یاد دادن مهارت گفتگو به فرزندانمون هست. وقتی ما دعوای بین فرزندان را با داد زدن، تهدید کردن تمام می کنیم، مثلا بسه دیگه،خستم کردید، برید توی اتاق، ساکت و...، در واقع کار فرزند را تأیید می کنیم، به فرزندمون یاد میدیم که وقتی عملی مخالف میل تو بود، تو اعتراض، مخالفت و یا خشم خودت را میتونی با فریاد کشیدن، تنبیه کردن، تهدید کردن و... بروز بدی، بهش یاد میدیم که حرف طرف مقابل را گوش نکن، دلیل و علت را نپرس. مثلا یک فرزند از برداشتن اسباب بازیش توسط خواهر یا برادرش عصبانی میشه و والد از دعوا و کشمکش بین فرزندان. برداشتن اسباب بازی باب میل فرزند نیست و دعوای فرزندان باب میل مادر و یا پدر نیست. وقتی مادر میخواهد دعوای فرزندان را با دعوای دیگری خاتمه دهد در واقع به فرزندش میگوید وقتی کاری یا عملی باب میلت نبود آن را با دعوا ختم کن. و در نتیجه روز به روز دعوای مابین فرزندان بیشتر و شدیدتر میشود. و در مدرسه و اجتماع و زندگی آینده، ادامه می یابد. همین کودکان در زندگی آینده خود، با همسرانشان همین سبک رفتار را ادامه می دهند. با دیدن کوچکترین خطا از همسر، عصبانی می شوند. در بحرانهای زندگی گفتگوی درست را بلد نیستند، چون از خردسالی کوچکترین بحرانها برای آنها با داد و فریاد و تهدید و طرد و... حل و فصل شده است. 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا تجربه های روزانه ۶۹ 🔵 پسر بزرگم تلفنی ☎️ با مادرم صحبت میکرد، برادرش هم کنارش نشسته بود. من در آشپزخانه بودم که جیغ پسر بزرگه رفت بالا😫. معمولا واکنش سریع نشون نمیدم تا ببینم عمق فاجعه در چه حد هست🤣. ولی مثل اینکه عمیق بود. در کمال آرامش رفتم توی اتاق، چی شده بچه ها؟ هر دو باهم با جیغ و گریه ....😭😩 🧕: خوب اول تو بگو: 👦: مامان موهامو کشید و طوطی خانواده👶: مامان موهامو کشید 👦: نه مامان اون موهای منو کشید : 👶اون موهای منو کشید 🧕: خوب یکی یکی به نوبت شما بگو: 👦: مامان موهامو کشید 🧕: دردت گرفت؟ 👦: خیلی😭😫 🧕: فکر میکنی چرا کشید؟ 👦: میخواست گوشی را بگیره با مامان جون حرف بزنه 🧕 : خوب تو بهش دادی؟ 👦: نه من ندادم خودم داشتم حرف میزدم 🧕: آها پس داداشت مثل تو دوست داشت با مامان جون حرف بزنه، صبر نکرد و موهای تو را کشید، مو کشیدن خیلی درد داره 👦: اره، ‌بعد از پسر کوچیکه که کل زمان گفتگوی من و داداشش هم در حال صحبت کردن بود پرسیدم چی شده مامان؟ 👶: داداشی موهای من کشید 🧕: آخ آخ، مو کشیدن درد داره؟ 👶 : آره خیلی 🧕: آها پس موهات را بکشند دردت میاد 👶: اره 🧕: آها پس موهای کسی را نمیکشیم. 👦: داداش حالا بیا بریم بازی، جالبه بعدش تا یک ساعت و نیم با هم بازی می کردند، از دویدن دنبال هم، ماهیگیری تخیلی لب دریا، قایم باشک، کتاب خوندن بزرگه برای کوچیکه که از روی تصاویر توضیح میده براش و ...، یکبار دیگر هم جیغشان بلند شد که از دفعاتی بود که نیاز به مداخله ی من نبود. 🤔 شاید سوال پیش بیاد، که همیشه به همین راحتی حل و فصل میشه؟ قطعا خیر همیشه با یک روش حل میشه؟ قطعا خیر خوب این دعواها تا کی ادامه داره؟ تا همیشه، اما تعدادشون با رفتار صحیح واقعا کاهش پیدا میکنه. مثلا در مورد فرزندان خودم، تقریبا از چهاردست و پا رفتن فرزند دوم این کشمکش ها شروع شد، زمان یک تا دو سالگی فرزند دوم دوران سختی بود اما به تدریج بچه ها تعامل و بازی با هم را یاد گرفتند و الان تعداد دعواهاشون بسیار کم هست و اون هم غالبا شروع کننده فرزند دوم هست که نیاز به تجربه های بیشتری داره. و تعداد و زمان بازیهای مشترکشون رو به افزایش. ♦️چرا علیرغم رفتار صحیح والدین بچه ها مجددا این دعواها را تکرار میکنند؟ چون بچه ها به اندازه ما تجربه ندارند و با تمرین و تکرار و تجربه کردن می آموزند، حتی خود والدین هم برای رسیدن به رفتار صحیح نیاز به تمرین و تکرارهای زیادی دارند. ♦️رفتار صحیح چیست؟ شنیدن حرف دو طرف، همدلی و درک احساس، آگاه کردن کودکان از شرایط به وجود آمده با توجه به حرفهای خودشان. عدم قضاوت و پیش داوری، عدم عصبانیت و تهدید و تنبیه و...، ولی اغلب با شنیدن حرف دو طرف و همدلی، واگذاری تصمیم گیری به خود فرزندان مسئله قابل حل و فصل هست. ✅ یک مثال دیگر هم بزنم که شاید خیلی شایع باشه: دعوا بر سر اسباب بازی مثلا پسر کوچکم ماشین پسر بزرگتر را از دستش میکشد، جیغ هر دو طرف بالا میره 🧕: چی شده مامان؟ 👦 : ماشین منو میخواد، خطاب به کوچیکه که بزرگه بشنوه: آها دوست داری با ماشین داداش بازی کنی در حالی که داداش هم الان میخواد خودش بازی کنه، نگران نباش داداشت تو انقدر توانا و دانا هست که الان یک تصمیم درست می گیره😉. پسر بزرگم میگه بگذار من یک تصمیم درست بگیرم؛ بیا تو باهاش بازی کن من برم یک ماشین دیگه بیارم😉 ولی بارها پیش اومده این رفتار جلوی اطرافیان اتفاق افتاده میگن تو بزرگتری اون بچه هست نمیفهمه، تو این همه ماشین داری، خوب بده بهش بازی کنه و... ، و نتیجه چیزی جز جیغ بلندتر و کشمکش بیشتر و پرتاب ماشین در سر و صورت همدیگر نبوده...☹️ آیا این روش همیشه جواب میده؟ غالبا بله ولی قطعا نه، اما نتیجه بدی هم نخواهد داشت. باز هم مثال و‌ تجربه های عملی را در این زمینه خواهم نوشت انشاالله. ۶۹ 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆👆 سؤال یکی از مادران عزیز کانال چند تا نکته: قرار نیست همیشه با یک نوع راه حل دعوای فرزندان حل و فصل بشه. اصول یکسان هست مثل عدم دعوا و تنبیه و تهدید و پرهیز از قضاوت کردن، پیش داوری،برچسب زدن و... اما در روش، برای هر فرزندی در هر خانواده ای نوع گفتگو، طرز بیان و.. کاملا متفاوت هست. و این روش به جز با تمرین و تکرار و سعی و خطا بدست نمی آید. اگر روش مناسب را بکار بردیم و فرزند بزرگتر و یا حتی فرزند کوچکتر قبول نکردند چی؟ هیچ اشکالی ندارد، والدین از روش غیراصولی استفاده نکنند و فقط در صورت خطر آسیب جانی کودکان را از هم دور کنید، کودکان هم با همین تجربه ها می آموزند. بارها برای خودم پیش اومده که پسر بزرگم قبول نکرده وسیله ای که در دستش هست به برادرش بده،هیچ اشکالی نداره و کاملا طبیعی هست، بارها پیش اومده که بهش جایگزین داده و بارها پیش اومده که وسیله را به برادرش داده، مهم این هست که به تصمیمش توجه کنیم، بپذیریم و نخواهیم چیزی را تحمیل کنیم. شنوا باشیم نه اینکه فقط بگیم چه خبره؟ بازم دعوا؟ تو بزرگتری، اون بچه هست نمیفهمه و... با فرزندانمون گفتگو کنیم و به اونها فرصت گفتگو بدهیم. و بچه ها از رفتارهای ما می آموزند و تجربه کسب میکنند. و نکته خیلی خیلی مهم صبور باشیم. کودکان با تمرین و تکرار می آموزند. 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا تجربه های روزانه ۷۰ 🔵 پیرو مطلب شب گذشته در مورد دعوا و کشمکش فرزندان و استقبال تعدادی از مادران عزیز از این مبحث، چند روزی سعی میکنم تجربه های روزانه را بیشتر با محوریت دعوای بچه ها بنویسم. 🔵 قطعا هر روز تحربه های بسیاری پیش میاد که هم فرصت و زمان کافی برای نوشتن تمام تجربه ها نیست، هم بعضی از تجربه ها تکراری هستند و یا برای کانال مفید نیستند‌. سعی من بر این هست که تجربه های همسو با مطالب کانال را که فکر میکنم برای دیگر مادران هم مفید هستند را بنویسم. 🔵 دو روز پیش، صبح پسرکوچکم مشغول بازی بود و برادرش خواب بود. آخه ایشون الان که پرخواب شدند از ساعت ۵-۶ صبح بیدار هستند😉. برادرش حدود ساعت ۸ بیدار میشه. تجربه کردم اگر وقتی بیدار میشه همون اول صبح حتی قبل از صبحانه یک وقت بازی اختصاصی باهاش داشته باشم در طول روز لجبازیها و بهانه گیریهاش خیلی خیلی کمتره و هم بیشتر خودش را مشغول میکنه. انگار باید اول ظرف نیاز به مامان را پر کنه. پس اول باهم بازی می کنیم بعد میایم آشپزخونه برای کارهای صبحانه و نهار. ادامه دارد ... ۷۰ 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
👆 براش جلد چسبی زده بودم به دیوار تا یک سری اشیا سبک را به جلد چسبی بچسبونه. از پوم پوم، مهره، پولک، نی خرد شده، کاغذ و پارچه و فوم خرد شده، دکمه و... میتوانید استفاده کنید. 🔵 این بازی را دوست داره و چندین بار پولک ها را می چسباند، جدا میکرد و مجددا انجام می داد. معمولا اینطور بازیها را از صبح تا شب یا حداقل چند ساعتی وسایل را می گذارم در دسترس باشند. چون به خصوص برای سن زیر سه سال بچه ها توانایی و حوصله انجام یک بازی در طولانی مدت را ندارند و معمولا بیشتر از ده تا پانزده دقیقه با یک بازی سرگرم نمی شوند. ولی وقتی وسایل در دسترس باشه مثلا ساعتی یکبار به سراغ این بازی میان چند دقیقه ای مشغول می شوند و دوباره رها می کنند. 🔵 پسر جان دوباره مشغول این بازی بود و من هم در آشپزخانه، که برادرش بیدار شده بود. تا بازی را در راهرو دیده بود، سمت وسایل رفته بود تا بازی کنه که توسط برادر کوچکتر نوازش شده بود.☹️😔 🔴 آژیر خطر🔊 به صدا در اومد. مامان مامان مامان..... و مادری که دقیقا میدونه چی شده ولی با آرامش تمام میره میگه چی شده؟ 🤣 ادامه دارد... ۷۰ 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🧕: سلام، صبح بخیر، کی بیدار شدی؟ 👦😭: مامان من خواستم بازی کنم این زد تو سرم😡😭😩 🧕: آها، ولی معلومه تو برادرت را نزدی چون داداشت گریه نمیکنه، آفرین به تو، که کار اشتباه داداش را با اشتباه جواب ندادی، هر چند که خیلی ناراحت کننده هست که داداشت تو را زده ( سوال اول ؟: خوب اگر این بچه هم اون یکی را زد چی؟ ما هم تا چند ماه قبل همین مسئله را داشتیم، ولی الان دیگه نداریم یا خیلی خیلی به ندرت، کودکان از والدین الگو میگیرند وقتی والدین این رفتار را انجام ندهند، و نقاط مثبت فرزند را تمجید و تقویت کنند کم کم کودک یاد میگیره که زدن، مو کشیدن گاز گرفتن و... راه حل مشکلات نیست. سؤال دوم: چرا کوچیکه هنوز این کارها را انجام میده؟ چون به اقتضای سنش هنوز تجربه کافی نداره، به همچنین حس مالکیت بیشتری داره) 🧕: خوب الان یک تکه جلد چسبی دیگه هم برای تو میچسبونم بازی کنی! سؤال سوم: همیشه وسیله یا مکان بازی را جدا میکنم؟ خیر، من حتی گاهی میان وعده بچه ها را هم در یک ظرف میدم. ولی در این مورد از اول به پسر کوچکم نگفته بود اینجا برای بازی تو و برادرت، ضمن اینکه چون پسر کوچکتر به اقتضای سنش در اوج احساس مالکیت هست اینجا جداکردن بهتر بود. پسر بزرگم در حال درست کردن یک منظره بود که کوچیکه رفته بود سراغش و میخواست در منظره اون پولک بچسبونه، گفت بچسبون اشکالی نداره من اشتباه تو را با اشتباه جواب نمیدم اینطوری بیشتر خوش میگذره.😉 ۷۰ 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا سلام ۷۲ ( این تجربه مربوط به چند روز قبل در سفر مشهد هست که فرصت نشد تجربیات چند روز سفر را بنویسم) 🔵 در زائرسرایی که اقامت داشتیم بچه ها در اتاق بودند. پسر بزرگم داشت برچسب هایی را که در کبوترانه بهش داده بودند( محلی برای بازی و برنامه های فرهنگی کودکان در ورودی حرم، هر روز می رفتند😉) روی کتاب و جزوه پیش دبستانیش میچسبوند. کلا هرچی برچسب داشت میخواست روی همین دو تا کتاب و جزوه خالی کنه🙈😂. برادرش هم داشت یک کتاب را ورق میزد و داستانش را برای خودش تعریف می کرد، که یکدفعه صداشون بالارفت☹️ بده به من😫 کتاب خودمه😭 و جیغ و گریه و...😡🤯😫 🔵 پسر کوچیکه گریان اومد تو بغل من که داداش کتابم را گرفت. داداشش کتاب را از دستش کشیده بود تا روی کتاب هم برچسب بزنه. ✅ یکی از راههایی که در کشمکش ها به حل مسئله خیلی کمک میکنه البته بدون قضاوت و دخالت، توصیف مشکل هست. یعنی والدین فقط کودک یا کودکان را همراهی کنند تا انها خودشان مسئله را توصیف کنند که چه اتفاقی رخ داده، توصیف مسئله فرصت تفکر را هم به کودکان میده. من گفتم: چی شده مامان؟ 👶: داداش کتابم گرفت 🧕 : تو داشتی کتاب میخوندی؟ 👶: آره 🧕: کتابش را دوست داشتی ؟ 👶: آره😭 🧕 : دوست داشتی تا آخرش بخونی ؟ 👶 : آره😢 🧕: پس به همین خاطر وقتی داداش کتاب را گرفت تو ناراحت شدی. 👶: آره😭 🧕: خوب خیلی ناراحت کننده هست وقتی داری کتاب میخونی یکدفعه ‌کتاب را از دستت بکشند در همین حال پسر بزرگه اومد و‌گفت: داداش ببخشید کارم بد بود، فقط میخواستم برچسب بچسبونم روی کتاب. بیا کتاب را بگیر😉 ✅ خیلی وقتها میشه با توصیف بدون تحقیر، سرزنش، قضاوت و امر ونهی، کودکان را متوجه اشتباهشون کنیم. یادمون باشه که وقتی به کودک فقط میگیم: چرا؟ چرا این کار را انجام دادی؟ چرا کتاب را از دستش کشیدی؟ دوباره کار بد کردی؟ چقدر داداشت را اذیت میکنی؟ چه خبره همش به هم میپرید؟ و... کودک بیشتر از اینکه به کار اشتباه خودش فکر کنه، به دفاع از خودش فکر میکنه. ولی با توصیف اشتباه اما با لحن خوشایند کودک فرصت پیدا میکنه که به عملکرد خودش هم فکر کنه. ۷۲ 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا سلام، وقت همگی بخیر تجربه های روزانه ۷۵ 🔶 مقوای کارتن را با گچ گذاشتم جلوی بچه ها، مقوا را با یک خط به دو قسمت تقسیم کردم. این قسمت برای تو، این قسمت هم تو، خداحافظی و رفتن به سمت آشپزخانه😉 هنوز نرسیده بودم که: مامان مامان این میاد تو قسمت من☹️ 🔶 شیطونه میگه برو با قیچی از وسط نصفش کن. ولی نه تعامل گاهی لازمه، قبلا هم گفتم گاهی میان وعدشون را هم توی یک بشقاب میدم گاهی نه، که بچه ها به تعامل با هم در هر شرایطی عادت کنند و در واقع قدرت حل مسئله پیدا کنند. 🔶 باز نوای: مامان مامان داداشی میاد تو قسمت من، بلند میشه _ داداش نکن _ مامان با قاطعیت و آرامش: خوب به نظرت چکار کنیم؟ بازی به ذهنت میرسه؟ _ نه _ یکم بیشتر فکر کن _ آها پلیس بازی، بیبو بیبو راننده این خط سبقت ممنوعه نمیشه بیای این ور با هم وارد بازی میشن و نقاشی را ادامه میدن.😊 ۷۵ 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🔶که دوباره: مامان من یک خونه و حرم امام رضا کشیدم، حالا میخوام پاک کنم یه چیز دیگه بکشم ولی جاش موند☹️ 🔶 پسر کوچیکه هم کمی خط خطی کرده و میگه این خیابونه، رفته یک ماشینم اورده داره توی خیابونش ماشین بازی میکنه. 🔶من که اصلا حواسم به ماشین بازی پسر کوچیکه نبود از آشپزخونه گفتم خوب از پشت مقوا استفاده کن🙈 🔶ایشون هم سریع مقوا در برگردوندن، اوشون سریع جیغ کشیدند خیابونممم،😭😭 بزرگه گفت: مامان گفتی از پشتش استفاده کن اینجوری که خیابون داداش دیگه پیدا نیست. 🔶 بازم شیطونه میگه خوب نصفش کن. ولی نه بذار ببینم چطور تعامل میکنند.😂😂 🔶 مامان ببین چطور میتونی باهاش صحبت کنی که ناراحت نباشه، جایگزینی به ذهنت میرسه؟؟ کوچیکه جیغ میزنه، بزرگه شروع میکنه: داداشی نقاشیم پاک کردم، کثیف شد، حالا میخوام از پشتش استفاده کنم. میخوای برات خیابون بکشم، خودتم بلدی بکشیااااا چند دقیقه ای صحبت کردند و دوباره بازیشون شروع شد. سوال: خوب بچه ها چطور یاد بگیرند که با هم تعامل داشته باشند؟ وقتی دعوایی پیش میاد سریع به دنبال حل و فصل فوری و پاک کردن صورت مسئله نباشیم. بچه ها را از هم دور نکنیم، یا نخوایم که عصبانیت و خشم مسائل روتین، ساده و پیش پا افتاده را تبدیل کنیم به آتش زیر خاکستر، با قاطعیت و آرامش و صبوری و درک احساس هر دو طرف فرصت تعامل و گفتگو را برای بچه ها به وجود بیاریم. باید تجربه کنند تا بیاموزند. ۷۵ 🌺 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا 🔵 گاهی بعضی مامانها پیام میدن: شما که از دعواهای بچه هاتون می‌نویسید ما امیدوار میشیم خودمون تنها نیستیم.😉😂 🔵 اصلا اگر بچه ها با هم دعوا نکنند غیر طبیعیه😂😂. مگه میشه!!! یا میگن از دعواهای بچه هاتون بیشتر بگید🤔😳😂 🔵این هم یک پلان از دعواها👇👇 ➖کلا به صورت پیش فرض این دو فرزند، تا سبزی، کرفس بادمجان و... می بینند تشریف میارن☹️ ➖ تا من سفره سبزی پاک کردن را پهن کردم پسر کوچیکه دوید کامیونش را برداشت و اومد: من آقای سبزی فروشیم، هرچی ساقه کرفس من جدا میکردم اون میریخت توی کامیونش بعد خالی میکرد خارج از سفره روی زمین😢. اوضاع در کمال آرامش داشت پیش میرفت که داداشش هم سر رسید، تا نشست پسر کوچیکه گفت: دست نزن،اینا بازی منه😳😳 اونم گفت: منم میخوام بازی کنم و بی اعتنا شروع کرد ساقه کرفس برداشتن. داداشش جیغ میکشید که دست نزن برای منه😤😤 من: اول سکوت☹️ دوم: هردو باهم بازی کنید😞 سوم: سکوت😕 جیغها بلندتر و بلندتر میشه😖 چهارم، من خطاب به پسر بزرگم: مامان جان پسر بزرگ من😜 به نظرت چکار میتونیم بکنیم؟ 👦 فهمیدم: داداشی داداش خوبم میخوام برات با کرفس ها یک مغازه سبزی فروشی بسازم😊 👶: واااای،چه داداش مهربونی و یک لحظه بعد همدیگر را بغل کردن میچلونن بوس میکنن🤨 و دوباره یک دقیقه بعد دست نزن، جیغ و...😭😭 ⭐️سه نکته: پذیرش، صبر، الگوی صحیح 🌹 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
1⃣ پذیرش: دعوای بین بچه ها اجتناب ناپذیره، باید بپذیریم که بین خواهر و برادرها در هر سنی، با هر اختلاف سنی و جنسیتی این موارد هست، تا بچه ها رشد کنند و تعامل با هم را یاد بگیرند‌. 2⃣ دوم اینکه صبر داشته باشیم‌. با کوچکترین جدلی بین بچه ها بهم نزیزیم. چه خبرتونه؟ دوباره شروع کردید؟ پاشید برید!! هیچ‌کدوم دست نزنید!!! 😉 و یا تهدیدهای بی پایان: اگر دعوا کنید فلان میکنم، تلویزیون را جمع میکنم، پارک نمیبرم، بستنی نمیخرم و یا برعکس رشوه دادن ها: دعوا نکنید تا بستنی بخرم و... 3⃣ الگوی صحیح هست، من مادر وقتی با دعوای بچه ها بهم می ریزم و شروع می کنم به داد و فریاد، دارم چه پیامی میدم؟ دارم میگم هر وقت حرفی یا کاری خلاف نظرت بود و تو را خشمگین کرد داد بزن،فریاد بکش و طرف مقابل را با داد و فریادت ساکت کن و اینجوری خشمت را تخلیه کن. این کودک نه تنها همین برخورد را با خود من خواهد کرد، بلکه در زندگی آینده هم همینطوره، با همسرش هم همینطور برخورد خواهد کرد، تا حرفی مخالف نظرش زده بشه داد و فریاد میکنه و... ➖ خیلی از مشکلات الان خود ما والدین ناشی از رفتارهایی هست که از کودکی دیدیم. پس ما این زنجیره را ادامه ندیم. ➖ خیلی پیش میاد که من به بچه ها میگم دعوای شما داره منو اذیت میکنه، یا من خستم الان نیاز به آرامش دارم. البته این حرفها باید بدون انتقال احساس بد و عذاب وجدان باشه، حتی اگر احساسم را ده ها بار بیان کنم. دقیقا بچه ها خیلی بهتر می پذیرند حتی به کمک میان و حتی خودشون هم یاد می‌گیرند احساساتشون را درست بیان کنند. 🌹 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا تجربه های روزانه ۹۸ ➖ شنبه ها سه ساعت کلاس آنلاین دارم.( کلاس مربوط به تربیت فرزند نیست، همینجا بگم که سوال پیش نیاد😉، کلاس هنری هست و تماما باید چشمم به دست استاد باشه)، معمولا پدر بچه ها شنبه ها اضافه کاری نمی ایستند تا وقتی میرسند یک ساعت و نیم از کلاس من گذشته و حداقل نصف کلاس را میتونن کنار بچه ها باشند‌، امروز گفتند که کاری پیش اومده و دیروقت میان. خوب سه ساعت باید کوچیکه را بسپاریم به بزرگه، کار آسونی نیست. قبل از کلاس چند تا بازی ساختنی و یک کاسه نخود که به عنوان بار کامیون استفاده میکنند براشون گذاشتم تو سالن، بیشتر از بابت مشغول شدن پسر کوچیکه، و به پسر بزرگه سپردم که مراقب داداش باش، گفت باشه. رفتم سر کلاس دقیقا دو دقیقه بعد جیغ و داد و دعوا ...😭😭 ➖باورم نمیشد هنوز دو دقیقه نشده کوچیکه با چشم گریون تو بغل من بود‌. 🤔 یک واکنش میتونه این باشه: چه خبرتونه! دو دقیقه مثل بچه ی آدم نمیتونید بازی کنید! مگه نگفتم مراقب داداشت باش، باز شروع کردین! ولی مطمئنا اوضاع درست که نمیشه بدتر هم میشه. 👌 👌 فرض کنید غذای شما شور شده، آیا برای کنترل شوری غذا، مجددا نمک اضافه می کنید؟؟ هرگز چنین کاری نمی کنید، به یک غذای شور هر چیزی ممکنه اضافه کنید غیر از نمک👌 ➖ در دعوای بین بچه ها، خشم وجود داره، پس مطمئنا نیازی به اضافه کردن خشم بیشتر از طرف ما وجود نداره! چیزی که نیاز داریم تزریق آرامش هست برای فروکش کردن شعله خشم. ➖ یک صلوات فرستادم پسر بزرگه را صدا زدم، گرفتمش تو بغل توی گوشش گفتم مامان روی کمکت حساب ویژه میکنم. هوای منو داری؟ گفت: باشه خیالت راحت، داداش بیا بریم. ➖ سرو صدای بازیشون بلند بود. فقط می شنیدم که کوچیکه به بزرگه همش میگه: مامان خوبم، مامان خوبم کلاس سه ساعته تمام شد، از اتاق اومدم بیرون و از دیدن صحنه ی جلوی چشمهام مخم سوت کشید😳😳 و یادم به گلستان سعدی افتاد و این جمله معروف باب تربیت: 👌 في الجمله نماند از ساير معاصي منکري که نکرد و مسکري که نخورد. منتهی شرایط ما به این صورت بود: فی الجمله نماند از اسباب بازی ها، چیزی که بیرون نریختند و ریخت و پاشی که نکردند‌ 😂. ➖دیدم هنوز کوچیکه به داداشش میگه مامان،پرسیدم چرا میگه مامان، داداشش گفت: مامان دیدم این همش دعوا میکنه ساختمون منو خراب میکنه میزنه زیر گریه میخواد بیاد بغل تو، گفتم بیا بازی، من مامانم تو بچمی، دیگه باهام دعوا نکرد چون هیچوقت با تو دعوا نمیکنه.😂😂 ➖خوب حالا میرسیم به خونه منفجر شده: تو سرم میچرخید الان چه بازی شروع کنم تا این همه وسیله جمع بشه! دونه دونه نخودهایی که کل فرش پخش شده بود و... ➖ یادم اومد که امروز دیدم بچه ها کارتن هشت پا نوردها ی شبکه پویا را دوست دارن‌، چشمم افتاد به یک لوله مقوایی که فکر کنم مربوط به فویل آلمینیوم یا فویل غذا بود و بچه ها از اورده بودند ، لوله را برداشتم شروع کردم: دو دور دو دور، آهای جمع بشید، ما دوپا نوردها هستیم. منم ناخدا مامانی، وقت عملیاته، عملیات جمع اوری، سه دو یک شروع ➖دوپانورد یک، خانه سازیها را بریز توی جعبش دوپانورد دو مدادرنگی را بریز توی جامدادی، و... ➖ هرکدوم سریع کارشون را انجام میدادن میگفتن ناخدا مامانی کار بعدی چیه! ➖این وسط چالشهایی هم بود، مثلا پسر بزرگه کل نخودها را از روی فرش دونه دونه جمع کرد پسر کوچیکه رفت زد زیر کاسه همه را ریخت اونم ناراحت شد، دوباره یکبار دیگه نصفش را جمع کرده بود که دوباره .... این دفعه دیگه خیلی عصبانی شد، من گفتم دوپانورد یک، از قانون جایگزین استفاده کن. گفت داداش برو از پنجره نگاه کن ببین بابا نیومد؟ تا داداشش را فرستاد پشت پنجره بقیه نخودها را جمع کرد و برد آشپزخونه. و بالاخره همه چیز جمع شد. ➖ قبلا هم چندین بار در مورد به روش بازی مثالهایی زدم، گاهی بعضی مادران پیام میدن که لطفا بازی برای جمع اوری اسباب بازیها مثال بزنید، واقعا نمیشه معرفی کرد. چون بر اساس سن و روحیات و علایق کودک و شرایط بسیار متفاوته، ولی اصلا چیز پیچیده ای نیست. از مسائلی استفاده کنید که برای کودک شما جذابیت دارد‌. ۹۸ 🏴 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا تجربه های روزانه ۱۰۲ سکانس اول: 🔶 لباسشویی لباسهای بچه ها را شسته، به پسر بزرگم میگم لطفا تشت را از حمام بیار لباسها را خالی کن، لباسها را خالی میکنه، تشت را میبره درب بالکن، با کمک هم لباسها را پهن میکنیم، اما تشت کنار راهرو موند. 🔶 چند دقیقه بعد میشنوم صدای خنده هاشون بالا رفته، پسر کوچیکه نشسته توی تشت، بزرگه کوچیکه را توی راهرو هل میده و میخندن. سَرَم را از آشپزخونه بیرون میارم مییبنم بزرگه همینجور که کوچیکه را هل میده داره بوسش میکنه😍. برنمی‌گردم سراغ آشپزی، چیزی هم نمیگم. همینجور نگاهشون میکنم چون به ثبت این صحنه ها توی ذهنم نیاز دارم❤️، چندین بار توی راهرو داداشش را هُل میده، میدونم هُل دادن یک پسر سه ساله برای یک پسر هفت ساله که کار آسونی نیست، گاهی خمیده تشت را هل میداد گاهی نشسته. 🔶 نیم ساعت بیشتر نگذشته از لحظه هایی که موقع مشق نوشتن پسر بزرگه، کوچیکه حسابی اذیت میکرد. یک دفعه میومد یک مداد از جامدادی بزرگه برمیداشت و فرار میکرد. دیگه خودتون بقیه ماجرا را می دونید. 😉😂 سکانس دوم: 🔶 آیا فقط دعواهای بچه ها را باید ببینیم! چقدر به بچه ها این پیام را میدیم که کار خوبت را هم دیدم! چقدر قدردان کارهای خوبشون هستیم. دیدم پسر بزرگه نشست دستش را گرفت روی پاهاش، پاهاش درد گرفته بود. آشپزی را تعطیل کردم رفتم روغن آوردم گفتم بیا بشین، ساق پاهاش را یکم با روغن ماساژ دادم، گفتم دیدم به چه سختی داداشت را توی تشت هُل میدادی، گفتم یکم پاهات را ماساژ بدم. چشماش برقی شد.😍😍 حالا برای دیدن خوبی ها حتما لازم نیست کار خاصی هم انجام بشه، میتونه گاهی با یک لبخند باشه، با یک تشکر، با یک ذوق یا هر چیز دیگری.( این موضوع را تمرین کنید هم در فرزندپروری و هم در همسرداری😉) سکانس سوم: 🔶 تشت بازی تمام شد، یکدفعه جیغ پسربزرگه رفت بالا، جریان از این قرار بود: پسر بزرگم رفته بود یک بازی دیگه اورده بود نشسته بود بازی کردن، پسر کوچیکه تشت را بلند کرده بود زده بود تو سر داداشش😳. ( چرا؟ چون این کودک سه ساله هنوز از هیجان بازی بیرون نیمده و با توجه به سنش کنترل کاملی روی هیجاناتش نداره). 🔶 رفتم کنار مصدوم نشستم، سرش را گرفتم تو بغل: خیلی درد گرفت؟ بگذار ببینم چی شده؟ دردش زیاده! در حد دو سه جمله درک احساس و بعدش فقط سکوت🤫 و شنیدن حرفهای پسرم با جیغ و گریه😭😭: کاشکی هیچوقت داداش نمیخواستم! من که نمیدونستم داداش من را میزنه! مامان اگر خواهرم آدمو میزنه من خواهرم نمیخوام!! حقشه منم بزنمش و...😤😩 و من فقط سکوت و گوش دادن و نوازش کردن. در احساس ناخوشایند و خشم، هیچ حرف و نصیحتی اثرگذار نیست. اصلا نیازی هم به نصیحت و آموزش نیست. و صحبت من با پسر کوچیکه بدون خشم: تشت را که زدی تو سر داداش، داداش خیلی دردش گرفته. سکانس چهارم: 🔶 بیست دقیقه بعد میبینم پسر بزرگه از خشمش عبور کرده، آرام شده. دارند با هم بازی میکنند و غش غش میخندند. و من دوباره چند لحظه دست از کار می کشم و این صحنه ها را توی ذهنم ثبت میکنم.❤️❤️ 🔶 این صحنه ها در روز بارها و بارها تکرار می شوند، گاهی خوشایند، گاهی ناخوشایند گاهی بزرگه مقصره گاهی کوچیکه مقصره گاهی هر دو و... اینها لازمه رشد بچه هاست، باید این ناملایمات را هم تجربه کنند. اما مهم اینه که از من والد، رفتار درست را ببینند. درک احساس، بدون قضاوت، بدون سرزنش، بدون برچسب زدن، نادیده گرفتن، بدون بی احترامی، بدون توهین. 🔶 وقتی والد در برابر دعوای بچه ها عصبانی می شود و میخواهد قائله را با خشم خودش فیصله دهد چه پیامی به فرزندش می دهد؟ ➖من با رفتار شما مخالفم، مخالفتم و خشمم را با داد زدن، توهین کردن( بی ادب ها و..)، تهدید کردن( حق ندارید ...)، طرد کردن( دیگه دوستت ندارم،برو تو اتاقت و..)، محروم کردن( امروز اجازه تلویزیون دیدن نداری و..)، تنبیه بدنی و... ابراز میکنم، تو هم که از من الگو میگیری همین رفتارها را تکرار کن. و این گونه می شود که روز به روز دعواهای بچه ها بیشتر و بیشتر و اذیت کننده تر می شود. 🔶 این تجربه را بیشتر برای پاسخ به عزیزانی نوشتند که سوال می پرسند بچه های شما هم دعوا می کنند؟ بله، اصلا بسیار نادر است که در یک خانه دعوایی بین بچه ها نباشد، اما پذیرش موضوع و نوع برخورد ما می تواند در کم یا زیاد بودن و شدت آنها اثرگذار باشد. نوع کنترل خشم ما، شیوه درک احساس، قضاوتها و... ✅ مثالهای زیادی در این مورد را در و میتوانید بخوانید. ۱۰۲ 🔵 لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
به نام خدا تجربه های روزانه ۱۰۹ ⚽️ پسر بزرگه با فوتبال دستی اومد، مامان میای بازی ؟ ➖ باشه بیا بازی کنیم تا ده تا گل بازی کنیم؟ ➖ باشه وسطهای بازی پسر کوچیکه هم از راه رسید: منم می‌خوام ➖خوب صبر کن بازی ما تموم بشه بعد تو و داداش ⚽️ بنده ۱۰-۴ بازی را واگذار کردم 🤦‍♀😢 پسر کوچیکه نشست جای من، من از اتاق اومدم بیرون، چند دقیقه بیشتر نگذشته که شروع شد 😒 یکی داد میزنه، یکی گریه می‌کنه 😭میان بیرون ⚽️ بزرگه میگه: مامان داداش برای اینکه توپ بره تو گل خودش فوتبال دستی را بلند می‌کنه کج می‌کنه اصلا باهاش بازی نمیکنم😠 من میگم کی میاد انار دونه کنیم؟ دوتایی: من من ⚽️ کلا همه چیز فراموش میشه میشینیم به انار دونه کردن😉 کوچیکه فقط دونه می‌کنه و میخوره، بزرگه دونه می‌کنه می‌ریزه داخل ظرف🤣 انار دونه کردن و انار خوردن تمام میشه 😡 یکدفعه سر یک چیز دیگه دعوا شروع میشه.😠 قبلش کوچیکه با صندلی ها و چهارپایه ها و کوسن های مبل به قول خودش بازی اختراع کرده بوده، پسر بزرگه با یکی از همون صندلی ها و یک گُل میز کافی شاپ ساخته بوده، سر اینکه این صندلی جز بازی منه یا جز کافی شاپ من دعوا راه میفته.😤 پسر بزرگم گریه کنان گفت: مامان میدونی چرا قبلا دوست داشتم داداش داشته باشم؟ ➖چرا؟ چون فکر میکردم همش با هم بازی میکنیم فکر نمی‌کردم دعوا کنیم.😭 الان دیگه دوست ندارم این داداشم باشه. ولی من هنوزم دوست دارم دو تا داداش دیگه و دو تا خواهر داشته باشم😳، یعنی اونا هم مثل این میشن؟ اگر اینطوریه اصلا می‌خوام تنها باشم🤣🤣🤣. ✅ اینجا فقط درک احساس لازمه، نه تأیید احساس، نه سرزنش، نه نصیحت، نه راهکار دادن، نه تهدید و ارعاب و...، نیاز نیست که هر طور شده بخوام فواید برادر داشتن را بهش گوشزد کنم یا اینکه احساسش را نفی کنم : - نه تو که داداشت را خیلی دوست داری -یا اینکه بگم با همین یکی مشکل داری، چهار تا دیگه هم میخوای! - حالا دو دقیقه دیگه یادت می‌ره - اصلا حق ندارید با هم بازی کنید، همش دعواست ✴️ یکم بغلش میگیرم و میگم: از کار داداش ناراحت شدی درسته؟ در همون گریه ها میگه من خیلی دوستش دارم چرا اون با من دعوا می‌کنه( اینجا لازم نیست بگم ااااا پس چی شد؟ دوستش داری یا نداری بالاخره؟( مبحث احساسات دو گانه که قبلاً نوشتم) ✅ ده دقیقه بیشتر نگذشته دارن با هم بازی میکنن و صدای داداشی داداشی گفتنشون بلنده 😏 🔴 و این صحنه ها بارها و بارها در روز تکرار میشه، دعواها، قربونت صدقه رفتن ها، بازیها، گریه ها و جیغ ها و اینها همه و همه لازمه رشد و تعامل بچه هاست. دعواهایشان هم مثل ظرف وجودشان کوچک است، چیزهایی که از نظر ما بی ارزش است برایشان خیلی بزرگ است، باید درکشان کنیم تا اونها هم فرصت رشد و افزایش ظرفیت درونی را داشته باشند. ⚫️ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
سلام خانم شرافت عزیز خوبید؟ ببخشید پسر بزرگ من سه سال و چهار ماهش هست و کوچیکه هشت ماهه ، به هر وسیله ای کوچیکه میخواد دست بزنه بزرگه ازش به زور و با خشونت میگره و با دست یا لگد دورش میکنه و گاهی کارهای خطر ناک میکنه به نظرتون باهاش چیکار کنم ، مخصوصا وقتی میریم تو شهرستان به کوچیکه توجه بیشتری میکنن اومدنی چند ماه ماجرا داریم 👆 یکی از مادران عزیز کانال ✅ لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
515K
👆 این مادر عزیز ✅ لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
845K
👆 ادامه این مادر عزیز ✅ لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
1.14M
👆 ادامه این مادر عزیز ✅ لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
1⃣ لیست اول: مسائل کلی تربیت فرزند 🌺لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak
به نام خدا تجربه های روزانه ۱۳۲ ( اول در پرانتز بگم چون می‌دونم سؤال پرسیده خواهد شد😉 که این بازی مونوپولی یک بازی کارتی کاملا شانسی هست 😂. من خرید این مدل بازیها را توصیه نمیکنم ولی اگر بچه ها هم علاقه دارن حساسیت بخرج ندید. درسته خیلی مفید نیستند ولی ضرر قابل توجهی هم ندارند حداقل برای سرگرمی و ارتباط گیری و هیجان خوب هستند. بعد از مرخص شدن پسر جان از بیمارستان بهش گفته بودیم که میبریمت خودت یک بازی انتخاب کن، خودش این بازی را انتخاب کرد. دلیل انتخاب هم عکس برج میلاد روی جعبه بود که پسرجان علاقه وحشتناکی به برج میلاد داره😉 و از موضوع بازی اطلاعی نداشت ) بازی هم با پرتاب تاس هست. خرید خیابانها و خانه و هتل، خرید و فروش با پولهای کاغذی ، بازی های کارتی زیادی هستند که حداقل مقداری نیاز به سرعت و دقت دارند اما این بازی اینطور هم نیست ) حالا اصل ماجرا چیز دیگری است: همیشه وقتی این بازی، را بازی میکردیم پسر دوم با من همگروه بود، مثلا اون تاس بندازه من جمع بزنم و مهره را حرکت بدم و...، چون پول شمردن، اجاره گرفتن و ... را بلد نیست. چون بازی دو تا تاس داره که با هم باید پرتاب بشن و مجموع عدد تاسها با هم جمع بشه طبیعتا بلد نیست. دیروز وقتی خواستیم بازی کنیم، گفت من دیگه نمی‌خوام با مامان همگروه باشم می‌خوام مستقل باشم. گفتیم خوب تو هم مستقل بازی را شروع کردیم. داداش بزرگه حسابی بزرگتری میکرد و براش پول میشمرد و... همین باعث دعوا شد که چرا داداش نمی‌ذاره من مستقل باشم حسابی دعوا بالا گرفت با قهر و گریه و داد و فریاد، چه می‌کنه این نیاز استقلال😉 حالا مامانی که حسابی مطالعاتش عقب افتاده و از فرصت تاس انداختن و تکون دادن مهره ها و پول شمردن بچه ها هم برای خوندن چند خط داره استفاده میکنه🤦‍♀، پیش خودش میگه عجب غلطی کردماااا وسط این همه کار بازی و حفظ کلاف ارتباطی چی بود 🤦‍♀ پسر دوم با جیغ و گریه که من گفتم خودم مستقلم داداش می‌خوام خیابون بخرم برام پول میشمره داداش: تو که بلد نیستی، اگر راست میگی ۲۳۰ تومن بده ببینم، تو که مدرسه نرفتی تو هنوز پیش دبستانی هم نرفتی 🤦‍♀( از این بلدم بلدمهای بچه های اول که فکر میکنن خیلی بلدند😂) و منتظر بودم که هر لحظه یکیشون کلا صفحه بازی را بلندکنه و همه چیز را بهم بزنه ولی خوب میدونستم که مشکل تامین نیاز استقلال داداش کوچیکه هست. گفتم من یک خیابون را که خریدم می‌خوام هدیه بدم به کسی که بهترین پیشنهاد را بده که پسرجان مستقل بازی کنه، هیچ کس هم دست به پولاش نزنه، جمع عدد روی تاسها را هم خودش بتونه جلو بره👌 یکی از راههای مدیریت و با بهتر بگم هدایت کشمکش ها به جای عصبانیت و قضاوت ، بعد از درک احساس توصیف مسئله و هدایت بچه ها به سمت کشف راه حل هست. کلا صورت مسئله از گریه یکی و لج درآوردن یکی دیگه عوض شد و شروع کردم پیشنهاد دادن و آخر سر رسیدن به اینکه عدد روی دو تا تاس را با هم جمع نزنه، اول به اندازه عدد روی تاس اول حرکت کنه و بعد به اندازه عدد روی تاس دوم و اینکه برای پول هم ما فقط بهش بگیم که از هر رنگ اسکناس چند تا باید بده ، واقعا خیلی ساده بود ولی پیچیده شده بود🙈 البته این را هم بگم که بارها پیش اومده که پسر کوچیکه وقتی داریم بازی انجام می میدیم که مناسب سنش نیست یا حوصله اش را نداره، به خصوص چون خیلی هیجانش بالاست یکدفعه بازی من و داداشش را خراب می‌کنه. در این شرایط مهمترین نکته پذیرش شرایط هر دو طرف دعوا توسط والد هست. یعنی بپذیرم که یکی به خاطر بهم ریخته شدن بازی خیلی عصبانی و ناراحته و یکی که از این بازی خسته شده و فقط می‌خواسته این بازی را تمام کنه و بپذیرم که این شرایط ماندگار نیست و چند دقیقه بعد تمام میشه پس نیاز به مداخله جدی و تهدید و تنبیه و تخریب شخصیت بچه ها نیست . و معمولا با کمی درک احساس و همدلی با دو طرف و حفظ آرامش گاهی حواس پرتی، گاهی ترک فضا بر حسب موقعیت قضیه فیصله پیدا می‌کنه و اغلب مداخله مستقیم ما اوضاع را خرابتر می‌کنه. ۱۳۲ ✅ نشر فقط با نام و لینک کانال مادرانه های مشترک👈 @madaranehayemoshtarak