💫به نام خدا💫
🌸سلام، وقت بخیر🌸
⭐️⭐️ مبعث پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد مصطفی (ص) مبارک باد. ⭐️⭐️
👌یک گفتگوی مادر فرزندی، برای عید مبعث، (مناسب برای کودکان زیر شش سال)👇
من: پسر گلم قصه ی مورچه ی پر تلاش 🐜 را یادته؟؟؟
( این قصه، قصه ای هست که دوستان مورچه ی پرتلاش که در زمستان آذوقه ذخیره نکرده بودند و همه ی بهار و تابستان را به بازی گذرانده بودند، بعد از اینکه متوجه شدند اشتباه کردند، از مورچه پرتلاش میخوان مدیر اونها باشه و راهنماییشون کنه)
پسرم : آره
🧕: مورچه پرتلاش 🐜 با وجود اینکه از بقیه ی دوستهاش کوچکتر بود، ولی چون عاقل تر بود برای مدیر و راهنمای گروه بودن از بقیه بهتر بود.یادته؟!
👦: آره
🧕: خدای مهربون، چون همه ی ما را خیلی دوست دارند بهترین آدم های دنیا را برای راهنمایی و رهبری ما انتخاب کردند. مثل پیامبران و امامان، که حضرت محمد(ص) پیامبر ما، بهترین انسان دنیا بودند و هستند.
میدونی بهترین آدم دنیا باید چطوری باشه؟ باید چه خصوصیاتی داشته باشه که خدای مهربون اون را برای راهنمایی و رهبری مردم انتخاب کنند؟
👦: باید مهربون باشه، عاقل باشه؟
🧕: درسته، خدای مهربون انسانی را برای رهبری ما انتخاب کردند که از همه عاقل تر، مهربون تر، شجاع تر بودند.
پیامبر ما میتونستند خشم خودشون را کنترل کنند، عصبانی نمیشدند. ایشون خیلی خیلی امانت دار و راستگو بودند. به فکر همه ی مردم بودند و همه را راهنمایی میکردند، حتی با دشمنانشون هم بدرفتاری نمیکردند. ایشون با بچه ها خیلی خیلی مهربون بودند. ایشون خیلی دانا بودند.
میدونی به روزی که خدای مهربون پیامبر خوب ما حضرت محمد(ص) را برای رهبری ما انتخاب کردند، عید مبعث میگیم. ما در این روز جشن 🎉🎊🎉🎊 میگیریم و خدای مهربون را به خاطر این هدیه ی بزرگ شکر 🤲🤲 میکنیم.
خیلی خوبه که ما هم سعی کنیم مثل پیامبر خوبمون، راستگو، امانتدار، شجاع، مهربون باشیم. ما باید حضرت محمد(ص) را الگوی خودمون قرار بدیم.
#عید_مبعث
#گفتگوی_مادر_فرزندی
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
💫به نام خدا💫
🌹سلام، وقت همگی بخیر🌹
✅ اغلب در مواجهه با برخی کارهای بچه ها که از نظر ما خطا و اشتباه هست، به این فکر میکنم که عکس العمل صحیح چیه؟؟؟ غفلت کردن یا واکنش نشان دادن!!!🤔🤔🤔
دعوا، تنبیه، جریمه، حرف نزدن، قهر کردن یا فقط یک نگاه عصبانی و... ؟؟؟!!!!
✅ همه ی ما مادرها این نگرانی را همیشه داریم که اگر چیزی نگم نکنه عادت کنه، همینجوری بزرگ نشه، اگر چیزی بهش نگم نکنه فکر کنه که دارم تأییدش میکنم و ...
✅ با خودم میگم خداوند چطور با خطاهای ما برخورد میکنه؟ خدایی که تمام خطاهای من را میبینه، تنبیه آنی وجود نداره، ما فقط با نتیجه عمل خودمون مواجه هستیم.
✅ حالا من مادر که شاید حتی نتونم درست و یا غلط بودن رفتار فرزندم را از هم تشخیص بدم، چطور میتونم تنبیه کنم، چطور میتونم جریمه کنم! پس من هم تمرین میکنم که فرزندم را با نتیجه عمل خودش مواجه کنم. و این مواجهه با نتیجه ی عمل برای بچه های زیر شش سال و به خصوص زیر سه سال اگر به صورت بازی باشه خیلی خیلی مؤثرتر هست.
#مواجهه_با_خطای_فرزند
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✅ برای مثال، پسر بزرگم در یک بازه زمانی در سن دو تا سه سالگی، آشغال پوست میوه 🍌🍊 یا شکلات 🍬 یا حتی دستمال کاغذی استفاده شده و... را پشت مبل، زیر تخت🛏 و کمد و یا داخل کشوها قایم میکرد و بعضا من چند روز بعد متوجه میشدم،گاهی از بوی گندیدگی.😔😖
✅ میدیدم که تا یک آشغال میبینه سریع برمیداره و میبره جایی قایم میکنه، هربار با چنین صحنه هایی مواجه میشدم، سریع بازی آقای پاکبان را شروع میکردم. بچه ها توی این سن خیلی به جارو علاقه دارند، و همیشه سعی دارند جارو را از دست مامان بگیرند، اما اگر به صورت تنبیه باشه اصلا حاضر نیستند انجام بدند.
✅ من جارو را برمیداشتم تا پسرم میامد جلو که بده من جارو بزنم، میگفتم آقای پاکبان پشت مبلمون آشغال ریخته، پوست میوه گندیده، خونه بوی بد گرفته🤧، ممکنه پسرم لیز بخوره😔 و... ( یعنی بدون سرزنش و تنبیه نتایج عملش را بهش یادآوری میکردم) و میدادم دست خودش آشغالها را جمع کنه، هیچ صحبتی از اینکه چه کسی آشغال ریخته؟، چرا ریخته؟، مگه نمیفهمی جای آشغال اینجا نیست؟ و... نبود. بعد از چند ماهی هم به کل مسئله رفع شد.
✅ یکی از آفتهای دیگه این بحث تنبیه و سرزنش در خانواده های دارای دو یا چند فرزند هم این هست که ممکنه باعث بشه بچه ها به سمت دروغگویی پیش برند، کی آشغال ریخته؟ کی اسباب بازی را شکسته؟ کی آب ریخته؟ و... ممکن هست بچه ها برای فرار از جریمه و سرزنش، انگشت اتهام را به سمت خواهر یا برادرهای کوچکتر بگیرند.
#مواجهه_با_خطای_فرزند
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✅ حتی برای پسر ۱۸ ماهم، که مدتی هست عادت داره مرتب میگه آب 🥛، و وقتی لیوان آب را بهش میدم سریع خالی میکنه همان جایی که ایستاده و مجددا آب میخواد.😳 یا اینکه با لیوان آب به سمت گلدانها 🎍🎍حرکت میکنه و قبل از رسیدن به گلدانها آب را خالی میکنه🤨.
✅ من حتی اگر صد بار هم پشت سرهم آب بخواد بهش میدم، فقط اوایل وقتی که آب را روی فرش، زمین، میز یا هرجایی که ریخت، یک تکه پارچه برمیداشتم و محلی که آب ریخته بود را خشک میکردم، اون هم سریع پارچه را از من میگرفت و ادامه میداد. بعد از چند بار از تکرار این کار، دیگه حتی نیازی نیست من بهش پارچه بدم، تا آب را ریخت خودش سریع یک پارچه برمیداره و شروع میکنه به خشک کردن.
✅ الان در این سن، کار فرزند من کاملا طبیعی هست و میخواد پدیده های مختلف را کشف کنه، اینکه آب را اگر خالی کنه چه اتفافی میفته، و با این روش یاد میگیره که اگر جایی آب ریخته شد باید خشک بشه. بدون اینکه بگم، نکن، نریز، یا اینکه حالا که آب را میریزی دیگه آب بهت نمیدم و...
#مواجهه_با_خطای_فرزند
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
#کاردستی
#طرز_فکر_مولد
#گفتگوی_مادر_فرزندی
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✨به نام خدا✨
🌹سلام، وقت همگی بخیر🌹
🌀 هفته ی گذشته توی خیابان، پسرم بزرگم یک نوجوان فرفره فروش دید، از من فرفره خواست، راستش اول رفتم جلو که براش بخرم، چون دفعه ی قبلی که از من فرفره خواسته بود براش نخریدم. کمی جلوتر رفتم، دیدم فرفره ها چهار طرح دارند، مرد عنکبوتی، بن تن، باب اسفنجی و یک طرح کارتونی دیگه که خودم هم نمیشناختمش.🤨😳
🌀 به پسرم گفتم: تمام وسایل ساخت فرفره 📋✏️✂️📌📏 را توی خونه داریم، خودمون توی خونه میسازیم.💪💪
گفت: آخه اینها خیلی رنگی رنگی هستند.☹️
گفتم: تو خونه هم هر رنگی بخوایم میسازیم.🎨😉😂😍
🌀 بین انتخاب رنگهای کاغذ رنگی مردد بود، بالاخره هفت رنگ را انتخاب کرد. چون اولین فرفره به دست داداش کوچولو پاره شد😉، ساخت فرفره ها را به زمان کوتاه خواب داداش کوچولو موکول کردیم به همین خاطر دو روز طول کشید.😉😊
گفتم: چرا هفت تا رنگ انتخاب کردی؟
گفت: مثل رنگین کمان🌈
🧕: پس اسمش را بگذاریم هفت فرفره؟
👦: مثل هفت سین، مامان میشه تو سفره هفت سین هفت تا فرفره بگذاریم؟
🧕: چه ایده ی خوبی، واقعا قشنگ میشه.👏👏
🌀 بعد همینطور که راجع به عید براش صحبت میکردم، بحث عیدی هم پیش اومد، 👦: فقط بزرگترها عیدی میدن؟ منم میتونم عیدی بدم؟
🧕: اره، به کی میخوای عیدی بدی؟
👦: مثلا به داداشم، به طاها، به ...
🧕: پسرم میدونی من وقتی دبستان میرفتم خودم برای دوستام کارت پستال 💌 درست میکردم و بهشون عیدی میدادم.😀
👦: منم دوست دارم به دوستام عیدی بدم. میشه فرفره بدم؟؟!!!
🧕: اره خیلی عالیه😍😍
👦: پس دوباره باید درست کنیم. باشه؟
🌀 یک لیست شش نفره هم از بچه های فامیل و همبازی هاش تهیه کردیم و به تعداد آنها هم فرفره درست کردیم. قرار شد قبل از عید ببریم در خونه هاشون بهشون بدیم.
🌀 خلاصه نخریدن فرفره ی آماده باعث شد، علاوه بر تقویت مهارت ساخت فرفره، تقویت طرز فکر مولد، افزایش اعتماد به نفس و اتکا به تواناییهای شخصی، کلی هم گفتگوی مادر فرزندی مفید بین ما صورت بگیره، در این گفتگو، ایده ی استفاده از هفت تا فرفره در تزیین هفت سین برای پسرم شکل گرفت، و بعد هم ساخت عیدی و هدیه دادن به بچه ها. واقعا خوشحالی پسرم از اینکه داشت برای دوستاش فرفره میساخت غیرقابل وصف بود.
#کاردستی
#طرز_فکر_مولد
#گفتگوی_مادر_فرزندی
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✨به نام خدا✨
🌹سلام، وقت همگی بخیر🌹
🎈 بچه ها داشتند با هم توی خونه میدویدند. به قول خودشون بدو بدو بازی.🏃♂🏃♂
پسر بزرگم 👦 طول خونه را میدوید و دست میزد👊 به دیوارمیگفت: اول🥇
کوچیکه 👶 هم دنبال اون میرفت و میزد به دیوار و با زبان خودش میگفت: اول😍
👦: داداش من اول شدم، مگه ندیدی من اول زدم به دیوار ؟؟؟؟!!!! تو دوم شدی🥈 باید بگی دوم، بگو دوم 🥈فهمیدی؟؟؟
حالا دوباره بدو 🏃♂🏃♂
🎈 دوباره همون مسیر قبلی را بدو بدو میکردن و باز تکرار من اول🥇 شدم. چرا تو هم میگی اول؟؟؟ تو باید بگی دوم🥈
🎈 من که از آشپزخونه صداشون را میشنیدم، چند بار خواستم ورود کنم، بگم اصلا داداش کوچولو 👶 که فرق اول 🥇و دوم 🥈را نمیفهممه!!!!!
یا بگم اون فقط داره چیزی را که تو میگی تکرار میکنه. اصلا مگه اول شدن مهمه؟!!
کمی پند و نصیحت اخلاقی هم اومد تو ذهنم🤔، برم بهش بگم ببین هر چی تو بگی تکرار میکنه پس تو باید همش کارهای خوب بکنی، اگر تو کار بد انجام بدی از تو یاد میگیره،کار خوبم انجام بدی همینطور🤔😳
پس تو الگوی داداشت هستی.
🎈 خوب به دلایل متعدد پشیمون شدم. یکی از ساده ترین دلایلش غیر از غلط بودن افکارم، این بود که ترجیح میدم از زمانهایی که داداش کوچولو👶 به من نچسبیده حداکثر استفاده را بکنم 😂 چون عمر این زمانها بسیار بسیار کوتاه هست، و همینطور سعی میکنم زمانهایی که دو تایی👦👶 توانستند با هم رابطه ی خوبی برقرار کنند، من وارد اون رابطه نشم تا خودشون بهتر با هم تعامل داشته باشند.👌👌
🎈 پسر بزرگم 👦 اومد گفت: مامان این داداش اصلا نمیفهمه من چی میگم😖، هرچی میگم من اول شدم تو که پشت سر من میای، تو اول نیستی، باز میگه اول😠
🎈گفتم: آره متوجه شدم. مامان انگار خیلی بدو بدو بازی خوبی دارید انجام میدید😍، خیلی داره بهتون خوش میگذره😊، چه بازی خوبی، هم بازی حرکتی هست، ورزش خیلی خوبیه💪، هم کلی دارید با داداشی خوش میگذرونید میخندید😊☺️، کاشکی منم کارم را زودتر تمام کنم بیام با شما بازی، یادته چقدر منتظر بودی داداشت بزرگتر بشه بتونید باهم بازی کنید الان من خیلی خوشحالم وقتی میبینم با هم بازی میکنید😍😍، خیلی عالیه 👏👏👏 و... ( یک توصیف درست و حسابی که دلش نیاد بازی را قطع کنه😉😂). بعد گفتم حالا به نظر خودت برای این مسئله چه کار میتونیم بکنیم؟ منم فکر میکنم اگر چیزی به ذهنم رسید بهت میگم.
🎈با توصیفی که از لذت بازیشون داشتم چشماش برق زد 🤩 و کلا یادش رفت که با گله و شکایت سمت من اومده، از اون میزان ناراحتی که لحظه ی اومدن پیش من داشت خیلی کم شد. چند لحظه بعد شنیدم وقتی به دیوار دست میزنه میگه: مساوی مساوی😂😂
داداش کوچولو هم میگه: سایی سایی🤣🤣
🎈 دوباره خوشحال پرید پیش من گفت: مامان فهمیدم فهمیدم، داداشی مثل طوطی هست، هرچی من بگم تکرار میکنه، و شروع کرد خوندن این شعر:
👦: طوطی جون
🐦: طوطی جون
👦: من میگم طوطی جون تو نگو طوطی جون
🐦: من میگم طوطی جون تو نگو طوطی جون
👦: من میگم طوطی جون تو بگو بعله
🐦: من میگم طوطی جون تو بگو بعله
و...
( بخشهایی از کتاب قدیمی «حسنی باباش یه باغ داره» ،این قسمت گفتگوی حسنی با یک طوطی هست که زیاد براش خوندم، و به خاطر تقلید صدای طوطی خیلی دوستش داشت)
🎈 در ذهنم مرور کردم نتیجه را، در صورتی که من با شنیدن صداشون ورود کرده بودم، یا حتی وقتی پسرم اومد در جواب اعتراضش میگفتم:
🔸مامان خوب اگر داداشم بگه اول مگه چی میشه؟
🔸خوب نمیشه که همیشه تو اول باشی؟
🔸اگر تونستید یکبار درست و بدون دعوا با هم بازی کنید !!!
🔸داداشی بچه هست نمیفهمه
🔸از تو کوچکتره، این که هنوز عقلش نمیرسه
🔸تو بزرگتری اشکالی نداره
و کلی حرف از قبیل که ما مادرها زیاد بلدیم.☹️
#رابطه_فرزندان
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
✨ به نام خدا ✨
سلام 😍
🕯خوب نوبت ساخت جاشمعی های سفارش گرفته شده، بود😉. (#هدیه_روز_مادر، #دفتر_برنامه_ریزی_فرزند)، چند روز منتظر بودیم تا داداش کوچولو خواب روز داشته باشه و بتونیم کار را انجام بدیم.
اول گفت؛ مامان میخوام با گچ ها دست ورزی کنم🖐🤚
👦: مامان حسش مثل آرد بازی هست.☺️
🕯 بعد هم مراحل را جلو رفتیم، وقتی آب را روی گچ میریخت، دستش را زیر آب برد گفت مامان اینکه آبش سرده، ولی وقتی میریزه روی گچ انگار بخار بلند میشه.🤔🤔🤔
به نظرم چون این بار از حصول نتیجه مطمئن بود بیشتر به روند کار توجه داشت. این نکته برای من قابل توجه بود.👌👌👌👌.
🕯 همیشه برای من گفتگوهای حین انجام کار و بازی، مهم تر و با ارزش تر از خود کار و بازی هست. من وظیفه خودم میدونم به عنوان یک نیروی محرک باشم تا فرزندم بهتر پدیده ها را ببیند و بیشتر فکر و تأمل کند.
ادامه دارد...
#کاردستی
#فرصت_تجربه_های_جدید
#طرز_فکر_مولد
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak
🕯 مقدار کمی گچ اضافه بود، پسرم سکه هایی که در ساخت جاشمعی ها استفاده کردیم برداشت و ریخت توی ظرف گچ.
👦: میخوام سوپ سکه ای درست کنم.
🕯کمی که هم زد گچ سفت شد، گفت مامان این دیگه سوپ نیست سفت شده، سکه پلو هست.😂😂 بعد مجددا شروع کرد به دست ورزی با گچ، گفت مامان دونه هاش زبر هست، یکم دست را اذیت میکنه، اولش که آب نریخته بودیم مثل آرد بود ولی الان زبر شده.👌👌
🕯وقتی از دست ورزی خسته شد ازش خواستم، دستش را بشوره و خودش قالب جاشمعی ها را برداره بگذاره روی کابینت، جایی که داداش 👶 دستش نرسه، تا روز بعد که از قالب خارجشون کنیم و رنگ آمیزی 🎨 کنه.به محض اینکه دو تا از لیوانها را برداشت، جیغ زد: سوختم سوختم 🔥🔥 چرا انقدر داغه؟؟؟؟!!!😳😳
👦: مامان ما که آب سرد ریختیم؟؟؟؟ گچ هم که من باهاش دست ورزی کردم سرد بود؟؟؟ چرا اینقدر داغه؟؟؟؟!!!! مگه گذاشتیشون روی گاز؟؟؟؟؟😳😳😳
🧕: گچ وقتی میخواد سفت و محکم بشه، گرم میشه پسرم👌
🕯 کمی تأمل کردم، با وجود اینکه فعالیت تکراری بود، چقدر فرصتها، تجربه ها و کشف های جدیدی برای فرزندم به همراه داشت،👌👌👌.
#کاردستی
#فرصت_تجربه_های_جدید
#طرز_فکر_مولد
👌انتشار و کپی از مطالب و ایده های کانال، فقط با ذکر منبع و ارسال لینک کانال مجاز است. 🙏🙏
🌺 کانال مادرانه های مشترک👈
https://eitaa.com/madaranehayemoshtarak