eitaa logo
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
723 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
197 ویدیو
47 فایل
🌱 امام خمینی(ره): «.... اگر در طول انقلاب وفاداری و عواطف و حضور زنان در میدان های مختلف، در راه پیمایی‌ها و انتخابات‌ها نمی بود، یقینا این حرکت عظیم مردمی، نمی توانست این گونه شکل پیدا کند.» مدار مادران انقلابی(مادرانه) ارتباط با ما: @M_borzoyi
مشاهده در ایتا
دانلود
دم غروب که گله گوسفندا کم کم سر کلشون پیدا میشه دخترمو میبرم بیرون تا گوسفندا رو تماشا کنه😍😍😍 خانوم جوانی رو دیدم چادر به کمر چوب به دست منتظر گوسفنداش نشسته بود.... غنیمت شمردم کنارش نشستم و بعد سلام ☺️ یهو گفتم تو انتخابات شرکت میکنی ؟؟؟؟؟؟؟😁 گفت : به نظرت اگه یه مادر؛ تو خانواده نباشه و نامادری به جاش بیاد دلسوزی اون مادر رو داره ؟؟؟؟ اگه کشور رو بدیم دست غریبه مثل همین نامادریه!!!!!!!😉 باید شرکت کنیم🙂 گفتم با این همه مشکلات و رهبرم ک...!!!!!!!😒 گفت : تو یه خانواده؛ یه پدر نمیتونه همه بچه ها رو عین هم بزرگ کنه چجوری یه نفر تو مملکت، با این جمعیت ، همه کارهارو بکنه؟؟ باید آدمای درست درمون بیان کمکش کنن!!!!!😉 ____________ رفتم روشنگری روشنم کرد😅 گنجینه مثال بود 😇 این همه بصیرت یه جا آخه...؟؟👏👏👏 @madaranemeidan
وانتی که چیزی برای فروش آورده بود؛ خانومای روستا رو دور خودش جمع کرده بود ویه فرصت عالی برای من فراهم ... رفتم جلو بلند (جوری که بقیه بشنون) از یکی خانوما پرسیدم شورای روستا کی اسم نوشته ؟؟؟؟🤔 (خدارو شکر خانوما این خصلت رو دارن تا سوژه حرف میندازی بقیه مکالمات رو خودشون پیش میبرن ... 😇) صحبت رسید به انتخابات ریاست جمهوری ... از اون جمعیتی ک پشت سر وانت جمع شده بودن برای خرید؛ با وجود مشکلات شرایط اقتصاد و هیچکس تصمیم به رای ننننندادن نداشت😌 یعنی حتی به رای نننندادن فکر هم نکرده بود .. و وظیفه شرعی خودشون میدونستن🙏🙏 این همه شکوه.....👏👏😌😌 @madaranemeidan
کوچشون پر از چاله و چوله اس کنار چند تا خانوم نشستیم هم زمان که ما شروع به صحبت درباره انتخابات کردیم 🗳 چند تا همسایه میان بیرون و حول محور چال چوله ها شروع به دعوا و بحث و جدل میکنن 🤛😰🤜 یکی از خانوما رو به ما میکنه بلند میگه : اینا بیا همینا رای 😤 این چاله ها رای این کوچه ها رای و .....😤😤 سکوت میکنیم !!!! فعلاجای صحبت نیست 🤭 عصبانین😥 دعوا آروم میشه دعوتش میکنیم دوباره بیاد کنار ما بشینه یکم از مشکلات کوچه و خودش و پسرش میگه.....😥 باهاش همدردی میکنیم و ابراز تاسف 😔 میگیم : انشالله دست ب دست هم بدیم تا کشور رو از دست مسئولین بی کفایت بگیریم میگیم : ما هم خسته ایم از اوضاع اقتصاد و از دلسوزی کوچه ب کوچه میریم تا مردم دعوت کنیم به انتخابات و تغییر مملکت .✅ کم کم باورش میشه ما ازخودشیم😉 چند تا سوال میکنه ؛ واقعا درست میشه ؟؟؟ اینا که همشون مثل همن ؟؟؟ ؟؟ و....؟؟؟🤔 شروع میکنیم به امییییییدوار کردنشون باادله های مختلف 🤗 به اینکه فرق بین مسئول دلسوز و مردمی و مسئول بی کفایت و اشرافی گر و .... آروم میگه :انشالله انشالله انشالله فک کنم راضی شدن✌️ @madaranemeidan
از همون دور که دیدمشون نمیدونم چرا دلشوره به جونم افتاد😔 ولی بسم الله گفتیم و با اجازشون کنارشون نشستیم. ده نفری می شدند و اکثراً دختران جوان، تخمه تعارف کردن و یکم خوش و بش کردیم. تا گفتیم انتخابات😱😱 _: توی این جمع هیچکدوممون رای نمیدیم رای نِ می دیم، خیالتون تخت! هرچی تا حالا تظاهرات کردیم، شعار دادیم، حسن حسین کردیم، مثل چی پشیمونیم شهیدامون هم اشتباه کردن رفتن یعنی اگر امام زمان از آسمون آدم بیاره بگه این خوبه ما بهش رای نمیدیم😤 _:اجازه میدید من صحبت کنم ؟ _:بیخود ،اصلا اجازه نمی دیم ،دست از سرمون بردارید، همش چرت و پرت میگین، شما آموزش دیدید واسه چرت و پرت گفتن، غلط کردن رفتن انقلاب کردند، اگه شاه بود الان آمریکا جلو مون زانو زده بود😳🙄 شما وطن فروش هستین، ما مثل شما وطن فروشی نمیکنیم😤 _: یعنی رای دادن وطن فروشیه؟ _:بله! _: پس چرا دشمنامون مثل آمریکا و اسرائیل میگن رای ندیم؟؟ _: شاید اونا خیر و صلاح ما رو بهتر می خوان🤯 _: پس چرا این همه جنگ و تحریم علیه ما راه انداختن؟؟ _: تقصیر ایرانه، از بس فضوله 😟 _:کی برجامو پاره کرد؟ ایران یا اونا؟؟ _: ساکت 🤫حوصله نداریم اصلا، به خاله ش اشاره کرد که بیا کنار، چرا با اینا حرف میزنی ؟؟ بعد هم گوشیشون رو در آوردند، گفتن همگی یک فیلم بگیریم بفرستیم برای مسیح‌علینژاد جووون🤢 نشستن رو جایز ندونستیم و با قلبی شکسته از این همه ناآگاهی و بی انصافی جمعشون رو ترک کردیم ولی اگر اجازه حرف زدن میدادن ،میگفتم در همان دوران شاهی که سنگش رو به سینه میزنید ارزش سگ آمریکایی از یک شهروند ایرانی بیشتر بود ، تو همون دوران سران کشورهای غربی تو خاک ایران جلسه می گرفتند و شاه محبوبتون حتی اجازه شرکت نداشت. کاش میگفتم، هر چند در آن جمع گوشی برای شنیدن نبود😭😔 @madaranemeidan
بچه ها امیدوار باشید. این خانم آرایشگری که من پیشش میرم .حرف حق اثر گذاره .خودشون هم در این راه اومدن تو میدان. و مطمئن باشید ایشون از ما موفقتر میشن چون با مشتریهای زیادی از تیپ خودشون در ارتباطن .و این تیپ از خواهرامون از خودشون بیشتر پذیرش دارن تا ما. پس استراتژیک عمل کنید و انرژی رو این مشاغل مشابه خواهران هم میشه گذاشت.ایشون این پیام رو برای من ارسال کردن. @madaranemeidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 رهبر انقلاب: در برابر دشمن، ملّت عزیز و پایدارِ ما نیاز دارند به اینکه هویّت خود را مستحکم کنند؛ آنچه به یک ملّت هویّت و قدرت میدهد دارا بودن یک زیربنای فکری مستحکم است. این زیربنا از اسلام گرفته شده؛ در بیانات امام(ره) به طور مبسوط این زیربنا توضیح داده شده. این زیربنای فکری اسلامی و زیربنای عقیدتی کاملاً در آن متجلّی است و بیانات گسترده‌ی امام راحل، یک ذخیره‌ی غنی در این زمینه است. رحلت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران تسلیت باد🇮🇷 @madaranemeidan
تو به ما جرأت طوفان دادی......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⛔ لوح | ایرانِ ضدّ امریکایی! 🔻 رهبر انقلاب: نامزدها انتخابات را صحنه جنگ قدرت قرار ندهید. نگاه نکنید به آن چیزی که در آمریکا و بعضی کشورهای اروپایی معمول است که برخوردهای اهانت‌آمیز آبرویشان را برد. ما در گذشته هم هر وقتی که نامزدها در مناظرات تلویزیونی و غیره روش اهانت و توهین و تهمت و تخریب طرف مقابل و ترساندن مردم از رقیب را دنبال کردند، کشور به نحوی از انحاء ضرر کرد؛ ... میدان انتخابات، میدان مسابقه خدمت است. ۱۴۰۰/۰۳/۰۶ 🗳 💻 @Khamenei_ir @madaranemeidan
ده نفری می‌شدن. سلام و احوالپرسی کردیم و ازشون اجازه گرفتیم که کنارشون بشینیم. یکی‌شون گفت؛ روی زمین که بَده. بزارین برم براتون زیرانداز بیارم. گفتم نه حاج‌خانم. لازم نیست. مگه شما خودتون روی زمین ننشستین، خب ما هم مثل شما. ما اِز خادتایِم.... یکیشون گفت؛ نه من زیرانداز دارم. نگاهی به زیرانداز قالیچه‌مانندش کردم و دستی به شونه‌اش زدم و با خنده و شوخی گفتم؛ اوووه!😃😉 شما قالی کاشان دارین ماشاالله. مرفهین هاااا.... خوش به حالتون، وضعتون خوبه و مثل ما نیستی و این طوری بود که سر صحبت را باهاشون باز کردم. یکیشون که به نظر می‌آمد لیدرشون باشه گفت: رأی رو که حتما باید بدیم، وظیفمونه. چون که نمی‌خوایم دشمن شاد بشیم ولی خب نمیدونم به کی رای بدیم که خوب باشه. همه مثل هم هستن و..... خوشبختانه از آن دسته آدم‌هایی که کلاً نمی‌خوان رأی بدن نبودن ولی خب ناامید و دلشکسته بودن متاسفانه. بهم گفتن خب شروع کن. چی میخوای بگی؟ گفتم از قرآن شروع کنم یا از زیارت عاشورا؟ خانم لیدر گفت: قرآن و زیارت عاشورا را که خودمون بلدیم بخونیم. اونا که دردی از ما دوا نمیکنه!😳 با شوخی به خانم لیدر گفتم: شما حاج خانم ماشاءالله لیسانسی‌ها از ما بهتر بلدی ما هم داریم پیش شما درس پس میدیم. (خانم لیدر همون اول به شوخی گفت من لیسانس دارم منم تا آخر گفتگو محض مزاح هی بهش میگفتم خانم لیسانسه😁😁😁) ولی خب همون قرآن و زیارت عاشورا رو برای چی میخونیم؟ برای این که از توش درس زندگی یاد بگیریم دیگه درسته؟ و الا چرا باید بخونیم؟ همه تایید کردن. گفتن از قرآن بگو. شروع کردم: «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» همه ساکت بودند و با جون و دل گوش می دادند. سرنوشت ما فقط دست خودمونه و...... بحث رسید به اینکه همه مثل هم هستند. همه دزدن و وقتی که به بالا برسند ما رو فراموش می کنند و مردم رو از یاد می برند. گفتم حاج خانوم حاج قاسم رو قبل از شهادتش میشناختین؟ دوتا خانم گفتن: نه نمی شناختیم. یه بار که رفته بودیم کربلا، دیدیم مردم جشن گرفتن برای حاج قاسم. گفتیم حاج قاسم کیه؟ گفتن ایرانیه و.... خلاصه دیدیم عراقی‌ها حاج قاسم رو بهتر از ما میشناسن. (این دومین بار بود که توی روشنگری خانمها میگفتن حاج قاسم رو از کربلا و به واسطه مردم عراق شناختن) خب حاج خانم! همین حاج قاسم رو خیلیا تا قبل از شهادتش نمی‌شناختن. ولی وقتی شهید شد فهمیدن کی بوده و چیکار کرده و الان میگن کاش همه مسئولان‌مون مثل حاج قاسم باشند. الان هم توی نامزدها و مسئولین آدم‌های خوبی هستن ولی من و شما نمی شناسیم و چون نمی شناسیم دلیل نمیشه که نباشن و دلیل نمیشه که بگیم پس همه مثل هم هستن و.... گفتگوی خوبی بود. فضا هم صمیمی. @madaranemeidan
وقتی یکیشون از مسئولین شهری می‌نالید، گفتم: حاج خانم! ما با رأی‌مون فقط رئیس جمهور تعیین نمی‌کنیم، بلکه همه‌ی مسئولین از رده بالا به پایین، تا همین شهر خودمون، تا مدیر مدرسه بچمون و... رو تعیین می‌کنیم. چون تمام اینها در جهت نگاه و سیاستهای رئیس جمهور عوض میشن. گفتن: هر کی رأی بیاره به بالا که میرسه، عوض میشه. گفتم: بعضیا عوض نمی‌شن بلکه از همون اول مشخصه که دلسوز مردم و انقلاب نیستن، ولی مردم بهش رای میدن. در قبال اونایی هم که خوبن و کم‌کم عوض میشن، ما وظیفه داریم. ما بعد از رای دادن هم باید فعال و آگاه باشیم و مطالبه درست و نظارت داشته باشیم و.... پرسیدن ما چه طوری میتونیم به رئیس جمهور نظارت کنیم؟ کی به حرف ما گوش میده؟ گفتم: یه راهش انتخاب نماینده خوب هست. یعنی بازم خودمون تعیین کننده هستیم که چه نماینده‌ای انتخاب کنیم. @madaranemeidan
سیده بی بی دلبر❤️ ماشین جلوی مسجد کنار پارک، توقف کرد. بچه مو که تازه خوابش برده بود بغل کردم و از ماشین پیاده شدم😴 خدا رو شکر خوابش برده بود، وگرنه معلوم نبود باز چه داستانی قرار توی جلسه سرمون پیاده کنه.😩 هربار که می رفتیم روشنگری سعی میکردم اسباب بازی و خوراکی هایی که دوست داره با خودم بردارم ولی بازم حوصله ش سر میرفت و...طفلی حق داشت اقتضای سنش بود🤗 وارد مسجد شدیم.🕌 هفت- هشت تا خانم روی زیلو دور یک سفره صلوات، نشسته بودند. بساط سماور نفتی و چای عصرانه به راه بود.😃😋 سلام کردیم و نشستیم.سعی کردم با یک نگاه مخاطب شناسی کلی کنم😎 از این هشت نفر حداقل شش تاشون مسن بودن و بالای پنجاه سال داشتند.👵 من که خودمو برای یه بحث چالشی آماده کرده بودم،با دیدن این خانم های مسن حسابی خورد تو برجکم🤦‍♀😫... نگاهی به دوستم انداختم و گفتم: حالا چیکار کنیم بنظرت؟؟ حرف هایی که من آماده کردم به دردشون نمی خوره. شاید اصلاً سردرنیارن. دوستم گفت: حالا که این همه راه اومدیم لااقل یه چند وقیقه صحبت کنیم بعد بریم. یه تسبیح از توی سفره برداشتم و مشغول ذکر شریف صلوات شدم🙏 بعد رو کردم به حاج خانم ها و پرسیدم: ببخشید میشه راجع به این سفره صلوات برامون توضیح بدید که به چه نیتی هست؟ مبخواستم باهاشون همراه بشم و دنیاشون نزدیک بشم و مثلا کمی تا قسمتی اعتماد سازی کنم😎😁 حاج خانمی که کنار سماور نشسته بود و مثل بی بی های قدیمی سوزن گلی کرده بود؛ و با چادر رنگی و لهجه محلی اش حسابی دلبر شده بود،گفت: سفره صلوات به نیت رفع گرفتاری همه مومنین هست. 🙏از برکت این سفره تا حالا چند میلیون پول جمع آوری و صرف خرید جهیزیه و غیره برای خانواده های آبرودار شده.😇 گفتم: چه عالی 😃 الحمدلله چه سفره با برکتی👏👏 برای ما هم دعا کنید.🙏 میشه چند دقیقه وقتتون رو بگیریم؟ من و دوستم میخوایم نظرتون رو درباره انتخابات بدونیم؟ همون حاج خانوم که بعداً فهمیدم از سادات مکرم هم هستند خیلی محکم و با صلابت گفت: به کوری چشم دشمنان رای میدیم. اونم به کاندید انقلابی….😃 توی دلم گفتم: تمام شد😇 یک جمله دیگه می گم و بحث رو جمع می کنم چون اصلا نیازی به بحث نیست.😌 که یهو یک حاج خانوم با سوالش پیش بینی م رو کتلت کرد🙃 گفت ولی من که امسال رای نمیدم.😒 اومدم بپرسم چرا مادر جان؟ چی باعث شده نخواهید رای بدید؟ که یکهو بی‌بی‌ سید با حالتی که انگار اصلاً انتظار شنیدن چنین جمله ای رو از دوستش نداشت گفت: می خوای رای ندی ؟میخوای رای ندی؟ 😳 میخوای دشمن شادمان کنی؟؟ از دشمن شناس بی بی خیلی خوشم اومد😊 حاج خانوم جواب داد: با این اوضاع چه جوری بریم رای بدیم؟ میخواستم از نقش خودمون و انتخاب اشتباه خودمون حرف بزنم که دوباره بی بی...😁😄 انگشت اشاره شو بالا اورد وگفت: اگه اوضاع خرابه! اگه اوضاع دُرسته. خودمون خواستیم و خودمون کردیم. ما باید خجالت بکشیم. سوریه رو نگاه کنید با اون شرایط ۷۰-۸۰ درصد مردم رفتند و رای دادن….👏👏 ایول به بی بی سید😙 😍 ایشون بصیرت و دقت نظر زیادی داشت. صلابت و حکمت کلامی داشت و شخصیتاً خیلی مقبول بود.دیگه بی بی صحبت میکرد من هم مثل بقیه فیض میبردم.😌میگفت اگه اصلح رو نمیشناسین از علما بپرسین.و این بیت رو برامون خوند: ندانی و نپرسی صد عیب ندانی و بپرسی چه عیب؟😂 یکی یکی خانم ها به جمع مون اضافه می شدن.و بچه و پیر و جوان کنار هم دور سفره صوات می‌نشستند🦋 بی بی میگفت: پدرم که مرد آنقدر گریه نکردم که برای سردارسلیمانی گریه کردم...😭 چون پدر من یک آدم معمولی بود و امید خانواده خودش.ولی سردار سلیمانی چشم امید مظلومین دنیا بود.😭😞 سلیمانی غرور ما بود🌱 ادامه حرف بی بی رو گرفتم و گفتم: حکم ترور سردار ما را آمریکا و رئیس جمهور قماربازش ترامپ جنایتکار دادند.😬👊 حالا همان قاتل از ما میخواد که رای نبدیم چون میدونه منفعتش در رای ندادن ماست😡😤 بی بی از خیلی چیزها حرف زد: از برجام نافرجام گفت❌ از خفت کشور و مردم در دوران شاه.😰😓 از اینکه باید مطیع امر رهبر باشیم تا در فتنه ها هلاک نشویم👌 از اینکه چشم مردم مظلوم دنیا به ایران و استقامت ماست🇮🇷 از اوضاع عراق و سوریه و افغانستان برایمان حرف زد... یجورایی بی بی نبض جلسه رو توی دست گرفته بود و خطابه های شیرین تر از قند میخوندو شبهات و سوالات خانم ها رو با ادبیات خودشون یکی پس از دیگری پاسخ میداد و همه رو خلع سلاح میکرد😁🔫 یک ساعتی گذشته بود .جمعیت به حدود ۲۰ نفر رسیده بود. بی بی نگاهی به سماور انداخت و گفت: از بس حرف زدیم حواسمون نبوده نفت سماورم تموم شده بزارید برم نفت بریزم توش. بعد هم مثال جالبی زد و گفت: رای ما برای ایران مثل نفت برای سماوره اگه رای ندیم چراغ ایران خاموش میشه👌😁👏 صحبتش که تموم شد، خانمی که اول گفته بود رای نمیدم رو به بی بی کرد و گفت: بی بی جان فدات بشم من رای میدم به شرط یه استکان چای😉☕️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا