eitaa logo
رویداد ملی مادران قاسم‌پرور
123 دنبال‌کننده
56 عکس
7 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 همایش «مادران قاسم‌پرور» در سومین دوره این رویداد ملی، ١۶ دی‌ماه ۱۴۰۱ ساعت 9:30 در قم برگزار خواهد شد. 🔸با سخنرانی: حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسین مومنی 🔹 با مداحی: کربلایی خویینی 🔸 و با حضور مادر شهید دخانچی و مادران قاسم پرور ♦️جمعه ۱۶ دی ماه، ساعت ۹:۳۰صبح ♦️مجتمع فرهنگی نور. نیروگاه ابتدای بلوار شاهد. سالن امفی تئاتر ازعموم مردم خصوصا بانوان دعوت به عمل می آید 🌐 @madaranghasemparvar
⭕️ اصلاحیه: در تبلیغات همایش استان قم تاریخ همایش اشتباه ثبت شده بود که ویراست شد. همایش فردا ۱۶دی ماه برگزار خواهد شد.
💢سومین رویداد ملی مادران قاسم‌پرور در استان لرستان. 🗒پنجشنبه ۱۵دی ماه ۱۴۰۱ 🔅خدا قوت به دوستان لرستان انشاالله تحت عنایات شهدا و حضرت ام‌البنین باشید🤲 🌐@madaranghasemparvar
📌سومین رویداد مادران قاسم پرور استان همدان ✅سخنران: حجت الاسلام میرزا محمدی ✅با حضور مادران بزرگوار شهیدان ترک و غفاری ✅تجلیل از مادران قاسم پرور ✅همراه با میز تبیین فرزند آوری ⌚شنبه 17 دی ماه ساعت 10 صبح 🏠حسینیه امام خمینی (ره) 🌐@madaranghasemparvar
✅سومین رویداد ملی مادران قاسم پرور ✅با روایت گری مادران شهدا و تجلیل از مادران قاسم پرور ✅شنبه ۱۷ دی ماه ۱۴۰۱ ساعت ۱۵ اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهر مهریز استان یزد 🌐@madaranghasemparvar
💢سومین رویداد ملی مادران قاسم‌پرور در استان خراسان شمالی. 🗒پنجشنبه ۱۵دی ماه ۱۴۰۱ 🔅خدا قوت به دوستان خراسان‌شمالی انشاالله تحت عنایات شهدا مخصوصا حاج قاسم و حضرت ام‌البنین باشید🤲 🌐@madaranghasemparvar
💢سومین رویداد ملی مادران قاسم‌پرور در استان البرز. 🗒پنجشنبه ۱۵دی ماه ۱۴۰۱ 🔅خدا قوت به دوستان البرز انشاالله تحت عنایات شهدا مخصوصا حاج قاسم و حضرت ام‌البنین باشید🤲 🌐@madaranghasemparvar
💢سومین رویداد ملی مادران قاسم‌پرور در استان گلستان. 🗒پنجشنبه ۱۵دی ماه ۱۴۰۱. 🔅خدا قوت به دوستان گلستان انشاالله تحت عنایات شهدا مخصوصا حاج قاسم و حضرت ام‌البنین باشید🤲 🌐@madaranghasemparvar
📚 کتاب تب ناتمام کتاب روایت زندگی خانم شهلا منزوی مادر جانباز شهید حسین دخانچی است که 17 سال عاشقانه و صبورانه فرزند جانبازش را پرستاری می‌کند. شهید «حسین دخانچی» سال 1363 در عملیات بدر قطع نخاع شد و پس از تحمل 17 سال درد و رنج جانبازی در سال 1381 به شهادت رسید. 💠 متن پشت جلد کتاب: «مامان! بچه‌ی خودت رو نشناختی؟» برگشتم. صورت رنگ‌پریده علی را که دیدم، دلم هری ریخت. انگشت اشاره‌اش سمت راست راهرو را نشان می‌داد. مردد، علی و بعد حاجی را نگاه کردم و راه افتادم. قلبم داشت از جا کنده می‌شد. صدای قدم‌هایم توی سرم می‌پیچید. من که آن اتاق را دیدم، من که شش مجروحش را خوب نگاه کردم. حسین مگر چه وضعی داشته که من مادر نشناختمش!؟ https://eitaa.com/madaranghasemparvar