eitaa logo
مادر باران
289 دنبال‌کننده
349 عکس
67 ویدیو
63 فایل
بزرگداشت اُمّهات طاهرات امام زمان عجل الله فرجه : حضرت فاطمه الزهراء حضرت خدیجه حضرت فاطمه بنت اسد✅ حضرت نرجس حضرت شهربانو حضرت نجمه ... علیهنّ السلام 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 http://Eitaa.com/madarebaran
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت علیهاالسلام سرودۀ : شاعر با اخلاص و ولائی آقای اسدالله امینی از اصفهان 🌸انتخاب حضرت زهرا علیها السلام 🌸 نرجس توئی که گوهر پاک حقیقتی اسطورۀ کمال و جمال و شرافتی جنت گرفته نور ز روی جمال تو خورشید تابناک جهان هدایتی کفو امام و ، مادر قائم توئی به حق کانون مهر و بخشش و بذل و عنایتی ای انتخاب حضرت زهرا ، معین خلق در عالم وجود تو بانوی عصمتی وصفت بس است مادر مهدی شدن تو را سرچشمۀ فضائل و دیوانِ وحدتی فرزند تو است منجی عالم در این جهان الحق تویی که منبع جودو سخاوتی در زهد و در تهجّد و در علم و در کمال بی شک تویی که مظهر حلم و درایتی در خانۀ تو خیل ملک دارد افتخار باشند خادمت که بگیرند خلعتی راهِ ورود خیل ملک خانۀ تو شد باشد برای صاحب این در حکایتی عرفان و عشق و بندگی و قرب بر خدا با تو است ای کریمه ، که دریای رحمتی من ناتوان از آنکه بگویم ز وصف تو تو در مقام ،مادرِ ختم ولایتی دارد امیدِ لطف (امینی) زدرگهش شاید بر او شود زکرامت عنایتی @madarebaran
حضرت علیهاالسلام سرودۀ : شاعر دلباخته اهل البیت علیهم‌السلام استاد محمد قدسی (قدسی) از اصفهان 🌸بانوی باران ، حضرت نرجس🌸 باید شناخت نادره ی روزگار را یا برگزید آینه ی بی غبار را باید به چشم باز به خرمهره پشت کرد تا در کف آوری زر کامل عیار را باید به سامرا سفری عاشقانه داشت باید بغل گرفت ضریح نگار را باید نمازخواند در آن جا ، سپس ستود آن نوعروس حیدر دلدل سوار را باید به عجز گفت به خاتون سامرا بنما به ما زروی کرم جای یار را نرجس ، تویی که مادر باران رحمتی پژمرد گی پسند مکن نوبهار را داری تو عطر مهدی موعود و یافته است نرگس به باغِ بوی تو این اعتبار را باد صبا به سامره هر صبح بگذرد تا مشکبار و تازه کند لاله زار را وقتی نهد به سامره ات زائرت قدم بوسد ز فرط شوق و شعف آن مزار را سرداب را به حال و هوایت به برکشد مرهم نهد جراحت قلب فگار را دین مسیح را تو به اسلام پل زدی دارد مسیح از تو چنین افتخار را زهرا به خوابت آمد و دین بر تو عرضه کرد گنجت گرفت این گهر شاهوار را اکسیر فاطمه به تو خورد و چو جنس خویش تحویل داد گوهر کامل عیار را در جنگ اسیر می شدی وباورت نبود یابی قرارگاه دل بی قرار را در بیت وحی آمدی از ملک روم و کرد فیض ازل تمام برای تو کار را شمعون اگر چه جد تو باشد ولی توراست از دودمان فاطمه اصل و تبار را مهدی است یادگار پیمبر که مال توست پرورده است دامنت این یادگار را نور امام عسکری و نور ناب تو در هم تنید و کرد عیان آن نگار را همسر برای آن ولی و مادر امام ، بودی کناره ، این دو یم بی کنار را بهتر ز قرب همنفسی با امام چیست ؟ تو داشتی لیاقت این غمگسار را ظرف تو گشت لایق نور امامتش شامل شدی عنایت پروردگار را در بانوان پرده نشین نیست چون تو کس ، داری مقام همسری پرده دار را مهدی که خویش آینه ی هر دو عالم است بیند عیان در آینه ات کردگار را عالم فدای نام بلندش که با ظهور گلزار می کند به جهان خارزار را در عصر انتقام جهانی تو می نهی در دست پر عنایت او ذو الفقار را چون نوعروس تازه شود این جهان پیر در گوش خویش چون کند این گوشوار را ما را که هست سینه پر از شوق دیدنش دیدار کن میسر و بوس و کنار را از دیده ، اشک ریزِ غم مهدی تو ایم ، دیدار بخش دیده ی شب انتظار را تنها نه پشت ما چو فلک در غمش خمید چون ماببین شکسته دلان صد هزار را کج بختیم به صبح ظهورش تو راست کن در هم شکن شب فلک کج مدار را فرزند توست منبع فیض و ردیف کن در پیش او تو کار من خاکسار را از حق برای ما سفر اربعین بخواه مارا نصیب کن سفر بی شمار را گرد گناه بر دل و اکنون شکسته وار در اشک چشم غوطه دهیم این غبار را روز جزا شفیعه ی ما باش پیش حق ، خورشید کن، زلطف ، منِ ذرّه وار را «قدسی» ز جامتان چو بنوشید آب خضر آمو خت طرز شعر ترآبدار را یک تکه شعر ریخت به پایت چو برگ سبز از در مران تو شاعر خدمت گزار را @madarebaran
1⃣ ✅ حضرت علیهاالسلام 🔹سروده ی شاعر گرامی : آقای محسن اسلامی (پویا)_ اصفهان 🔹ترجیع بند ازقصر قیصر تا آسمان عترت🔹 تقدیم به ساحت فروزان فر حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها گفت ای مادر راز برخیز ای ملیکای اعجازبرخیز گفت درخواب بااو که امشب بال بگشا به پرواز برخیز آمدم تاتورابرگزینم ای عروس شب ناز برخیز خفته در روم در بسته تاکی؟ مثل ماه فلک باز برخیز جام وصلت به دست رسول است با مسیحای اعجاز برخیز پیش پای قدمهای مریم دخترعشق پرداز برخیز دست در دست اعجاز بگذار سروِ درسایه ی راز برخیز سینه آماده کن نور جاری ایست آتش از سینه ی طور جاری است 🌸🌸🌸🌸 ای درخت گهر بار امید سایه سار تو گلزار امید روی هر برگ تو ایم عشق است چیست برشاخه ات ؟ بار امید سینه های پُر از آیه ی یاس شدازین وصل سرشار امید بانگ حق می نوازد لب نی دائم از نای نیزار امید زیر هر سقفِ دل می تراود چلچراغی ازانوار امید حلقه ی سبز (اثنی عشر)  را دستهایت میاندار امید باحضورتو با ذکر (والعصر) می سراید سپیدار امید (مادر پاک باران) توئی تو مادر صبح دیدار امید رازی از غیب مشهود داری مُهری از مِهرِ موعود داری 🌸🌸🌸🌸 گل در آغوش سبز چمن باز دکمه واکرد از پیرهن باز می گشاید بروی گل سرخ باغ . آغوشی از نسترن باز جشن آواز گلبرگ و باد است روی تن پوش دشت و دمن باز می کند رقص در برکه خورشید تابشوید غباری زتن باز (دختر روم) در گوش تاریخ می کند باب سحر سخن باز می تراود زدل هرچه شعراست امشب از شوق . درذوق من باز صدبهاران لب غنچه خندید تاکه شد باغِ (حُسنِ حَسَن ) باز نوعروسی که از نور آمد نورِ در نور مستور آمد 🌸🌸🌸🌸 گل به خواب بهاران بر آمد (مادر پاک باران) بر آمد برگلوی عطشناک انسان نغمه ی جویباران برآمد شمعی از (نسل شمعون) بر افروخت در شب حق تباران بر آمد مقدم سبز ( خَیرُ الاِما ) را عشق . ازشوق خندان برآمد خانه ی (هادی) از نور لبریز نوعروسش به ایوان برآمد چون نسیمی که می پیچد از عشق از سر چشمه ساران بر آمد یا گل نقره ای رنگِ مهتاب در شب شب شکاران برآمد روشنی را بیا میهمان کن هرچه می خواهی ای عشق . آن کن 🌸🌸🌸🌸 شد به دیدارت ای تا خدا سبز عشق تامرز بی انتها سبز رفتی از باور عشق تا عشق یعنی از خانه ی سبز تاسبز هرکجا میدود چشم سبز است شد عبورت مگر تا کجا سبز ؟ سرخ شد چهره ی باغ از شوق تاشد آن قامت حق نما سبز با پرند سپیدار (نرگس) بست پیمان دیرینه باسبز تا ابد عطر شیرین این عشق مانده در یاد هر آشنا سبز شد به گرمای خورشید مهرش عشق در جان اهل ولا سبز عطر (نرگس) که در باغ جاری است ازتو زیباترین یادگاری است 🌸🌸🌸🌸 ای فراتر از اعجاز نرگس چشمت آیینه ی راز نرگس دست خورشید عقد پرن را می کند پیش تو باز نرگس می کند باغ سبزینه هارا درنگاه تو ابراز نرگس ناز کن مثل شبنم که پَر زد پشتِ آبادی ناز نرگس ای گلو بند باغ غزل پوش شعر دیوان ایجاز نرگس نرد بام (ولایت) تورا بُرد تا بلندای پرواز نرگس (زُهره )می خواند از کوچه ی (شور) در مدیح تو آواز نرگس ای تو زیبا ترین آیه ی صبح (همسرِ نور) و همسایه ی صبح 🌸🌸🌸🌸 نور از ساغر تاک رویید عشق از نبض ادارک روئید عطر (موعود) پیچید در دشت لاله از سینه ی خاک روئید ماه در آسمان سحرگاه ازگریبان صدچاک رویید روی آئینه ی روشن ذهن شور شعر فرحناک روئید بال خورشیدی آسمان سیر در فراسوی افلاک روئید چشم از چشمه ی نور جوشید پاک از دامن پاک رویید ذکر تسبیح نورانی عشق بر لبِ نسل (لولاک) روئید بال در بال . پرواز گل کرد باغ در باغ آواز گل کرد 🌸🌸🌸🌸 ای درخشان تر از روی مهتاب عطر پیچیده در کوی مهتاب آمدی چون گل از شهر خورشید میروی تافراسوی مهتاب بسکه پیوند بانور داری هستی آئینه ی روی مهتاب کیستی ای سراپای خورشید؟ ای رخت باغ مینوی مهتاب ای رها در نسیم نگاهت زلف زیبای بانوی مهتاب خواب آرام دریای چشمت موج پرواز گیسوی مهتاب آفتابی ترین خنده ی نور خنده ی صبح تابنده ی نور 🌸🌸🌸🌸 باب کن شهر آئینه هارا سبز چون شنبه آدینه هارا دست اعجاز را عیسوی کن عافیت پوش کن سینه هارا ای تو موعود عشق و عطوفت ازدل ما ببر کینه هارا کیمیای نفس را برآور گوهری کن سفالینه هارا بازکن روبه صبح ستایش چشم سهراب و تهمینه هارا چارده قرن پرواز کردم رد شدم دام ها . چینه هارا تارسیدم ببام تو امروز زنده کن یاد دیرینه هارا سبز در سبز  برما  گذر کن تابهاری شوم یک نظر کن @madarebaran ادامه⬅️2⃣
➡️2⃣ ادامه ترجیع بند از قصر قیصر تا آسمان عترت سروده ی شاعر گرامی : آقای محسن اسلامی (پویا) 🌸🌸🌸🌸 باز ماراتومهمان کن امشب روح را غرق احسان کن امشب مثل نبض دل ای فرصت عشق خانه درکوچه ی جان کن امشب ای نگاهت مسیحای اعجاز درد مارا تودرمان کن امشب در کلاف دل افتاده صد بغض مشکلش را تو آسان کن امشب ای فراتر زفیض بهاران روح مارا گل افشان کن امشب ای صدای خدا بار دیگر خانه در خاک انسان کن امشب چون حدیث سحر از فروغت خاک را نور باران کن امشب سینه چون مُشت هستی فشرده است دل بنام عزیزت سپرده است 🌸🌸🌸🌸 شعرم اعجاز شد بار دیگر ساز دل ساز شد باردیگر شعر . بانام پاک تو گل کرد قفل دل باز شد بار دیگر شعر شعرائی ام گشت پویا باتودمساز شد بار دیگر روح آشفته ی خاطر من خلوت راز شد بار دیگر بانگاه تو معراجی از نور در دل آغاز شد بار دیگر آمدی و نشستی به چشمم وقت پرواز شد بار دیگر باتو پرواز عین رهائی است شوری از جذبه ی کبریائی است 🌸🌸🌸🌸 ای شده باغمت آشنا اشک مانوشتیم نام تورا اشک نام پاکت عجب معجزی داشت شعرمن شد بنام شما اشک شعرِ باران شد و ذکرِ شاعر (عطرِ نرگس) شد و (سامرا ) اشک شعر سرشار از عطر لبخند شاعراما زسر تا بپا  اشک سینه در سینه دلهای ما شوق چشمه در چشمه چشمان ما اشک آفرین آفرین آفرین   دل مرحبا مرحبا مرحبا   اشک آخرین ماه خورشید منظر بر جمال تو (الله و اکبر) ______محسن اسلامی(پویا) اصفهان بهمن ماه ۱۴۰۱ @madarebaran
حضرت علیهاالسلام سرودۀ : شاعر دلباختۀ اهل البیت علیهم السلام استاد محمد قدسی (قدسی ) از اصفهان بانوی باران ، حضرت نرجس علیهاالسلام باید شناخت نادره ی روزگار را یا برگزید آینه ی بی غبار را باید به چشم باز به خرمهره پشت کرد تا در کف آوری زر کامل عیار را باید به سامرا سفری عاشقانه داشت باید بغل گرفت ضریح نگار را باید نمازخواند در آن جا ، سپس ستود آن نوعروس حیدر دلدل سوار را باید به عجز گفت به خاتون سامرا بنما به ما زروی کرم جای یار را نرجس ، تویی که مادر باران رحمتی پژمرد گی پسند مکن نوبهار را داری تو عطر مهدی موعود و یافته است نرگس به باغِ بوی تو این اعتبار را باد صبا به سامره هر صبح بگذرد تا مشکبار و تازه کند لاله زار را وقتی نهد به سامره ات زائرت قدم بوسد ز فرط شوق و شعف آن مزار را سرداب را به حال و هوایت به برکشد مرهم نهد جراحت قلب فگار را دین مسیح را تو به اسلام پل زدی دارد مسیح از تو چنین افتخار را زهرا به خوابت آمد و دین بر تو عرضه کرد گنجت گرفت این گهر شاهوار را اکسیر فاطمه به تو خورد و چو جنس خویش تحویل داد گوهر کامل عیار را در جنگ اسیر می شدی وباورت نبود یابی قرارگاه دل بی قرار را در بیت وحی آمدی از ملک روم و کرد فیض ازل تمام برای تو کار را شمعون اگر چه جد تو باشد ولی توراست از دودمان فاطمه اصل و تبار را مهدی است یادگار پیمبر که مال توست پرورده است دامنت این یادگار را نور امام عسکری و نور ناب تو در هم تنید و کرد عیان آن نگار را همسر برای آن ولی و مادر امام ، بودی کناره ، این دو یم بی کنار را بهتر ز قرب همنفسی با امام چیست ؟ تو داشتی لیاقت این غمگسار را ظرف تو گشت لایق نور امامتش شامل شدی عنایت پروردگار را در بانوان پرده نشین نیست چون تو کس ، داری مقام همسری پرده دار را مهدی که خویش آینه ی هر دو عالم است بیند عیان در آینه ات کردگار را عالم فدای نام بلندش که با ظهور گلزار می کند به جهان خارزار را در عصر انتقام جهانی تو می نهی در دست پر عنایت او ذو الفقار را چون نوعروس تازه شود این جهان پیر در گوش خویش چون کند این گوشوار را ما را که هست سینه پر از شوق دیدنش دیدار کن میسر و بوس و کنار را از دیده ، اشک ریزِ غم مهدی تو ایم ، دیدار بخش دیده ی شب انتظار را تنها نه پشت ما چو فلک در غمش خمید چون ماببین شکسته دلان صد هزار را کج بختیم به صبح ظهورش تو راست کن در هم شکن شب فلک کج مدار را فرزند توست منبع فیض و ردیف کن در پیش او تو کار من خاکسار را از حق برای ما سفر اربعین بخواه مارا نصیب کن سفر بی شمار را گرد گناه بر دل و اکنون شکسته وار در اشک چشم غوطه دهیم این غبار را روز جزا شفیعه ی ما باش پیش حق ، خورشید کن، زلطف ، منِ ذرّه وار را «قدسی» ز جامتان چو بنوشید آب خضر آمو خت طرز شعر ترآبدار را یک تکه شعر ریخت به پایت چو برگ سبز از در مران تو شاعر خدمت گزار را @madarebaran
گنجینۀ عصمت.pdf
526.1K
حضرت علیهاالسلام گنجینه عصمت به قلم : نویسندۀ محقق حجت الاسلام آقای سید محمّد موحّد ابطحی دام عزه @madarebaran
حضرت علیهاالسلام سرودۀ : شاعر نکته سنج و ولایی استاد محمد آتشی از اصفهان گلی زگلشن خوشبوی سرمدی بزرگواری حق بین و کار حضرت نرجس چه خوب گشت به حق روزگار حضرت نرجس که شد امام دهم خواستگار حضرت نرجس و هست نور یقین گلعذار حضرت نرجس همین بس است به دهر افتخار حضرت نرجس مقدر است ز حق خدمت امام رسد او ز روزگار اسارت بدین مقام رسد او به مهربانی و بر مادری تمام رسد او به خانوادۀ آل نبی بنام رسد او که هست اصل ولا ، در کنار حضرت نرجس ز عیسوی بگذشت و محمدی شده ، آری گلی زگلشن خوشبوی سرمدی شده ، آری که خاص خانۀ پر نور احمدی شده ، آری به روزگار بزرگی سر آمدی شده ، آری که لطف بی حد حق هست یار حضرت نرجس به عسکری شده از مهر ، یار و یاور و همسر شده به مهدی موعود ، او ز مرتبه مادر ز مادری که مقامی نبود و نیست فراتر خصوص اینکه عزیزی ز دودمان پیمبر که مهر داشت بر او کردگار حضرت نرجس ز روم آمد و شد میهمان خانۀ مولی عروس فاطمه گردیده او ز رتبت والا چه میهمان عزیزی چه مادری به تولی که گشت محرم آل نبی و محرم طه که این شده است ز پروردگار حضرت نرجس مسیح زادگی و شیوۀ محمّدیش بین اسیر بودن و آن عشق پاک سرمدیش بین به اعتقادیِ او مرحبا ، مقیّدیش بین به خواب دیدن او آفرین ، سر آمدیش بین که آگه است از آن ، گلعذار حضرت نرجس خدای خواسته این زن رسد به اوج سعادت نشانه داشته با خود از آن به گاهِ ولادت که بوده است در آئین خویش هم به عبادت و در وجود خود او ، بر امام داشت ارادت که هست پیش نظر یادگار حضرت نرجس کسی که می¬کند از رتبه سروری به جهان، او است نه سروری به جهان، سروری به کون و مکان، او است بزرگ حجت بی چون حق ، امام زمان او است که هست قائم آل محمد و، ز توان او است که هست از دل و جان بی قرار حضرت نرجس ز «آتشی » است سخن در رثای حضرت نرجس و گفتگو است فزون در ولای حضرت نرجس و هست شور سخن در ثنای حضرت نرجس به یمن مرحمتی از خدای حضرت نرجس که جلوه کرده چنین روزگار حضرت نرجس @madarebaran
حضرت علیهاالسلام سرودۀ : شاعر با اخلاص و دلباختۀ اهل البیت علیهم السلام آقای جعفر رسول زاده (آشفته ) از کاشان بانوی اجلال علیین حضرت نرجس ،به ایمانت سلام بر تو و بر نور چشمانت سلام هدیه ی رؤیایی آیات نور کوثر تطهیر تورات وزبور برقی ازجلباب حسنت،آفتاب نور عصمت بسته بر رویت نقاب عسکری رابرتو افزون ،اشتیاق تا سرآمد،روزگاران فراق زادگاهت،شدگل آذین ازبهشت ریخت در پایت ریاحین،ازبهشت رونمایت بود ،عشق ودلبری سجده ی شکر امام عسکری ای به چشم عترت طاها،عزیز صدفرشته درحریم تو،کنیز گوهر نسل یشوعای مسیح دربشارت های زیبای مسیح شدمقدر نورمهرآیین شوی بانوی اجلال علیین شوی عسکری، آرام جانی چون تو داشت دلستانی،همزبانی چون توداشت حضرت نرجس،مقامت کوثری است راز اعجاز تو،مهدی پروری است شاهزاده بانوی قصر طهور نرگسی تو،دست چین باغ نور مادرِ ، زیباترین، والاترین نسلی از خورشیدها،بالاترین ای ملیکه،کیست بردامان تو چه گلی روییده در بستان تو آفرین برتو عروس فاطمه کودکت گل کرده درچشم همه مهدی آوردی، گل عشق وبهار صدبهارآورده ،این یک گل به بار خود بگو،اوکیست؟ آن ماه تمام می کند خورشید،درپایش قیام عشق فرزندت تمنای همه اوتمام آرزوهای همه * تاخدا عالم بهارستان کند مهدی آید،کارها آسان کند روزگار عشق وزیبایی شود سینه های تشنه،دریایی شود آید وبرپا کند بی کاستی دولت عشق وعدالت ، راستی تا،به پیوندش شود دل همنفس ما همه فریاد واو فریادرس * @madarebaran
حضرت علیهاالسلام سرودۀ : شاعره دلبستۀ اهل البیت علیهم السلام خانم فاطمه بدیعی از آران و بیدگل از خاندان مریم و حورأ و آسیه علیهماالسلام خاتون قصه های منی نازپروری پیچیده عطر نرگس تو بین روسری برشانه ات دوبال فرشته به رنگ یاس با تاجی از زمرد شاهی به دلبری با دامنی به پاکی شبنم خوش عطر و بو از زادگاه قیصر روم آمدی پری ای نوعروس دشت غزالان خبر رسید از بین حوریان تو به نام آوری ، سری کل می کشند دور تو خیل کنیزکان سر می دهند هلهله مبهوت عسگری در خواب دیده¬ای که به پابوست آمده با حلقه ی طلایی و تاجی به سروری نام حسن شمایل قلب تو می شود دل از جهان، تمامی ذرات می بری از خاندان مریم و حورا و آسیه آب حیات چشمه¬ی احساس هاجری از دامنت چگونه به معراج می رود از تو ابوالعجائب زیبا و محشری با دست او شکوفه¬ی بادام می رسد بر ما گشوده می¬شود از جنتش ، دری "رقصی چنین میانه¬ی میدانم آرزوست" وقتش رسیده نغمه¬ی تاری بیاوری از ما خبر به نرجس خاتون رسیده است جانم فدای مصرع ما قبل آخری * @madarebaran
حضرت علیهاالسلام سرودۀ : شاعر خاندان رسالت و امامت علیهم السلام آقای سید علی اصغر هاشمی (بقا ) از اصفهان الا مهر انور سلامٌ علیک عروس پیمبر ، سلامٌ علیک الا ای ز عیسی و مریم تو راست نشان¬های بی مر ، سلامٌ علیک الا همسر حضرت عسکری به او یار و یاور ، سلامٌ علیک تو ای مام باران و مام بهار تو تفسیر کوثر ، سلامٌ علیک تو ای مادر حجت ابن الحسن زنان را تو سرور ، سلامٌ علیک تو ای مهر رخسار که از مُلک روم به عالم زدی سر ، سلامٌ علیک الا ای که بنموده ای اقتدا به زهرای اطهر ، سلامٌ علیک الا نرجس ای گل ، که ملحق شدی به گلزار حیدر ، سلامٌ علیک الا ای که فرزند دلبند تو به هستی است لنگر ، سلامٌ علیک تو عین الیقین و ، تو نور مبین تو ماه منوّر ، سلامٌ علیک تـرا هر چـه گویـم سـلام و درود دو صـد بار دیـگر ، سلامٌ علیک الا ای که خواهم ( بقا ) را به یاد بیاری به محشر ، سلامٌ علیک * @madarebaran
حضرت علیهاالسلام سرودۀ : شاعر اهـل البیـت علیهم السلام آقای رضا رضایی ( بی ریا ) از اصفهان نرگس که گلی زگلشن ایجاد است در بحر حیا عالمه و استاد است این مادر با قدر و جلال و شوکت مهدی پسرش مجری عدل و داد است ثناگویم ز جان و دل ثنای حضرت نرجس چه خوش باشد که من دارم ولای حضرت نرجس زبانم قاصر است اما ز لطف حیّ سبحانی بگویم دمبدم مدحی برای حضرت نرجس همین بانو که شد مادر برای حضرت مهدی صفا داده بدلها بس صفای حضرت نرجس ملیکه سوسن و مریم سبیکه خمط و ریحانه بود صیقل حکیمه نام های حضرت نرجس شبی در عالم رؤیا بوصفش گفته پیغمبر که نزد ما بود عالی لقای حضرت نرجس زبعد این چنین خوابی اسیر درد و محنت شد روا باشد شود جانها فدای حضرت نرجس مقام و عزتش افزون شد از بعد اسارتها ندارد کس چنین قدری سوای حضرت نرجس به گیتی او پذیرا شد زجانش شیعه بودن را از این رو شد فزون قدر و بهای حضرت نرجس عروس حضرت هادی بدنیا شد زلطف حق رقم بر او زده اینسان خدای حضرت نرجس حسن نور دل هادی که دارد عسکری شهرت چه نیکو همسری شد او برای حضرت نرجس به دامن پرورش داده گل گلزار احمد را که از نورش شده روشن سرای حضرت نرجس زمین و آسمان نازد به فرزند برومندش عجب بر پا شده زیبا لوای حضرت نرجس به حکم امر یزدان و ز نسل این بهین بانو به گیتی می رسد فیض از صلای حضرت نرجس هر آنکس در جهان باشد مطیع و پیرو مهدی بخوبی بشنود هر دم نوای حضرت نرجس حقیقت یاب و جوینده شود هر کس درستی را شود ره پوی ایمان و وفای حضرت نرجس ز نسل قیصر روم و ز زنسل اهل بیت حق بدنیا تا ابد ماند بقای حضرت نرجس بدست نور چشمانش که باشد قائم هستی رسد بر ما به هرجائی عطای حضرت نرجس زدرگاه خدا خواهم شود شامل به حال ما به هر محفل به هر منزل دعای حضرت نرجس باذن خالق سبحان بود پر نور درگاهش کند روشن دل ما را ضیای حضرت نرجس اگر روزی رسد پای مریضی بر سر کویش شفا گیرد ز خاک پر شفای حضرت نرجس ندارد ( بی ریا) در دل غم فردای محشر را که دل بسته به احسان و سخای حضرت نرجس @madarebaran
سرودۀ : شاعرۀ خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام خانم عاطفۀ جوشقانیان از قم تسبیحی از انگور عسکری آکنده از ایمانی و از عشق سرشاری باید دلت را دست این تقدیر بسپاری ای دختر قیصر تو باید ساده تر باشی قلب زمین می لرزد از آداب درباری هرکس پیاده یا سواره رد شود از قصر در جیب و در خورجین خشکش ابر می کاری آماده شو تعبیر شد خوابت ملیکا جان دیگر نمی گویم ملیکا، نرگسی! آری.. آنقدر دلتنگ حسن هستی که در دستت تسبیحی از انگورهای عسگری داری در را برای همسرت وا کن که دستت را در دست های گرم آن خورشید بگذاری تو حامل یاسینی و در انتظار او آکنده از ایمانی و از عشق سرشاری *