eitaa logo
مدار مادران انقلابی "مادرانه"
306 دنبال‌کننده
774 عکس
89 ویدیو
27 فایل
*مادرانه تلاشی جمعی مادر برای بالنده شدن خود،فرزندان و ایران اسلامی* آیدی ارتباط با مادرانه در بله و ایتا @madaremadari
مشاهده در ایتا
دانلود
یکشنبه ۳۰ مهر ماه تا سه شنبه ۲ آبان ۱۴۰۲ سوال: من دو تا پسر دارم. یکی ۵و نیم ساله و یکی ۲ و نیم ساله. پسر ۵ ساله ام بی حد و حصر علاقه داره حرص داداشش رو به روش های مختلف در بیاره. یعنی روش اذیت کردنش شده اینکه به هر طریقی بتونه لج و صدای جیغ داداشش رو در بیاره. این اخلاق رو تو پسرخاله ۱۲ ساله اش هم که خیلی بهش مشتاقه نسبت به خودش میبینه و هر چقد اونو ببینه بیشتر ازش الگو میگیره که حرص بده داداشش رو. مثلا میدونه داداشش رو مالکیت وسایلش حساسه خیلی دائم میگه داداشی این مال منه.. بعد نتیجه ش میشه جییغ های داداشش... اگر گهگاه این کار رو میکرد میگفتم طبیعیه هر ازگاهی طوری نیس.. اما انگار این روش دائمیشه.. ب قول خودمون روی مخ رفتن.. چکار کنم؟ نگرانم نهادینه بشه براش و مثل پسرخاله ۱۲ ساله اش همچنان تا بزرگ شدن این روند رو ادامه بده😔 ممنون میشم راهنماییم کنید.
🖤 إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ 🖤 باز هم خبری تلخ و نفس‌گیر زبان به تسلیت نمی چرخد چشمها بی اراده، تر می شود و این داغیست که ما مادرها، سوزانندگی آن را خوب می فهمیم باخبر شدیم که فرشته ای از فرشتگان خدا از آغوش مادرش پر کشید و آسمانی شد *«فاطمه سادات رضوانی» ۸ساله نازدانه‌ی خواهر عزیز مادرانه‌ای‌مان عطیه جان ریاضی و برادر گرامی آقای رضوانی مداح هیئت حصن الزهرا* خواهرم! عطیه جان در این غم جانکاه و بزرگ، ما را شریک غم خود بدان. کلمات برای ابراز همدردی با شما کوچک و حقیرند ولی بدان که قلب تک تک ما با شنیدن این خبر، شعله ای کشید بشارت باد بر تو که اکنون دلبندت در آغوش جد بزرگوارش است و در کنار دروازه بهشت در انتظار توست و شفاعتت خواهد کرد. از خدا می خواهیم به شما و خانواده‌تان، صبر زینبی دهد فاتحه، صلوات و سوره عصر هدیه کنیم به این عزیز و بازماندگان با رفتن به این صفحه، هدایای معنوی‌مان را بدرقه راه این عزیز کنیم https://iporse.ir/6239496 *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*
ویژه‌برنامه حمایت از مردم فلسطین و استغاثه دسته‌جمعی مردم سبزوار بود، ما هم در حاشیه برنامه، نمایشگاه پوستر برپا کرده بودیم. عکسهایی از مرابطات و مقلوبه‌های واژگون‌شده‌شان و عکسهایی از شهدای زن فلسطین. کنار پوسترها، دسته‌کلیدهایی آویزان کرده بودیم. دسته کلیدهایی که بهانه گفتگوی ما با مردم می‌شدند و قفل سکوت را باز می‌کردند. اکثر بازدید‌کننده‌ها با کنجکاوی به سراغمان می‌آمدند و از راز کلیدها می‌پرسیدند. برایشان می‌گفتیم که این کلیدها، نماد امید و مقاومت و مظلومیت مردم فلسطین هستند. بعضی از مردم فلسطین هنوز که هنوز است کلید خانه‌هایشان را نگه داشته‌اند، به امید اینکه روزی کشورشان آزاد و خانه‌هایشان تخلیه شود. روزی که به خانه‌هایشان برگردند و با این کلیدها، در خانه‌شان را باز کنند. بعد عکس‌های زنان بیت‌المقدس را نشان‌شان می‌دادیم و می‌گفتیم تا حالا اسم این غذا را شنیده‌اید؟ مقلوبه؟ پاسخ همه، منفی بود. می‌گفتیم مقلوبه یک ته‌چین عربی است که تبدیل شده به نماد استکبارستیزی و مقاومت. چطور؟ زنان فلسطینی ماه رمضان که می‌شود، همه این ته‌چین را می‌پزند و در صحن مسجدالاقصی و جلوی چشمان سربازان اسرائیلی، مقلوبه‌هایشان را با شعارهای ضدصهیونیستی برمی‌گردانند و این پیام را به سربازان اسرائیلی می‌دهند که؛ روزی می‌رسد که شما را مانند این مقلوبه‌ها، واژگون می‌کنیم. این زنها که مرابطات نام دارند، تا حالا چندین بار زندانی و شکنجه شده‌اند ولی تسلیم نشده‌اند و حتی به وسیله‌ی غذاهایشان هم با اسرائیل مبارزه می‌کنند. خرده روایتهای این برنامه منتشر خواهد شد. *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*
بعد از برگزاری نمایشگاه پوستر "زنان مقاومت" در مراسم استغاثه دسته جمعی سبزوار و دیدن حجم استقبال زنان و دانش‌آموزان از گفتگوهایی با موضوع زنان مقاومت فلسطین، تصمیم گرفتیم این حرکت را با کمی تغییرات در مکانهای دیگری پی بگیریم. دور هم جمع شدیم و ایده‌ها را ریختیم روی میز و جوانب مختلف را سنجیدیم. از بین انبوه ایده‌ها باید ناگزیر دو سه ایده را دنبال می‌کردیم. سعی‌مان انجام کار صرفا نمایشی و تبلیغاتی و یا احساسی نبود. بعد عاطفی و حماسی و تکلیف‌آفرینی و معرفتی و... را در کنار هم دیدیم. انتقال مفهوم و پیام و محتوایی بودن ایده‌ها برایمان مهم بود. هماهنگی را انجام دادیم و وسایل مورد نیاز را تهیه کردیم و مسیولیتها را تقسیم کردیم. با مسئول پاتوق کتاب سبزوار که از دوستان خوبمان بودند هماهنگ کردیم که جلوی کتابفروشی‌شان بساط موکب "مادران فلسطین" را بر پا کنیم. مادرانی که فلسطینی نیستند ولی دلشان و دین‌شان، مادری کردن برای کودکان و آرمان و سرزمین فلسطین را می‌خواهد. نمازمان را که خواندیم، دست به کار شدیم. یکی پوسترها را نصب می‌کرد. یکی کلیدهای قدیمی را از درختچه زیتون آویزان می‌کرد. یکی پذیرایی را آماده می‌کرد. یکی پرچم‌های ایران و فلسطین و حزب الله لبنان را نصب می‌کرد. یکی پاکتهایی که میخواستیم به عابران بدهیم آماده می‌کرد. بچه‌ها هم کمکمان می‌کردند. بالاخره کارها سروسامان گرفت و کارمان شروع شد. حالا منتظر خواهران عزیزمان، یعنی زنان و دختران سبزواری بودیم که به موکب ما پا بگذارند و ما هم بساط گفتگو را باز کنیم و برایشان از فلسطین و زنان مقاومت بگوییم. با پذیرایی از آنها استقبال می‌کردیم و بعد اجازه می‌گرفتیم که چند لحظه وقتشان را بگیریم. دعوتشان می‌کردیم به دیدن پوسترها. نشستن پای درخت زیتون مقاومت که با کلیدهای امید تزئین شده بود، را به آنها پیشنهاد می‌دادیم و بعد از این درخت و این کلیدها برایشان می‌گفتیم. و میگفتیم اگر شما هم اگر دوست دارید به این امید پشت بدهید، یکی از ابن کلیدها را از بین این تیر و ترکش‌ و مین‌ و نارنجکها بردارید و از این درختچه زیتون آویزان کنید. بعد در قسمت دیگر، با چالش مقلوبه مواجه‌شان می‌کردیم. اول با شوخی و خنده و صمیمیت، از آشپزی و میزان علاقه و مهارتشان به آشپزی شروع می‌کردیم. عکس ته‌چین‌های مختلف را نشان‌شان می‌دادیم و میگفتیم قصد داریم یه ته‌چین خاص را به آنها معرفی کنیم. عکس زنان مسجدالاقصی و قابلمه‌های مقلوبه‌شان را در کنار سربازان اسرائیلی نشان می‌دادیم. و میگفتیم این یک غذای فلسطینی است که تبدیل شده به سلاح مبارزه. سربازان اسراییلی از این غذا می‌ترسند. با تعجب می‌پرسیدند: چرا؟! و ما برایشان از مبارزه زنان فلسطینی در این قالب می‌گفتیم و بعد عکس پویش مقلوبه در شهرهای مختلف از جمله سبزوار را نشانشان می‌دادیم. پایان ماجرا هم دادن یک پاکت هدیه مادرانه سبزوار به آنها بود. هدیه ما به شما دستور غذایی که حرف می‌زند. دستور پخت مقلوبه را تقدیم‌شان می‌کردیم و میگفتیم اگر پختید و نوش جان کردید، عکسش را برای ما بفرستید و به این طریق حمایت خود را از شجاعت و مقاومت زنان فلسطینی نشان دهید. مطالبی که می‌گفتیم، خیییییلی برایشان تازگی داشت. گاهی لبشان به دعا برای مردم فلسطین و آرزوی نابودی اسرائیل باز می‌شد. تشکر و خداحافظی می‌کردند و می‌رفتند. چقدر لذت دارد هم کلام شدن با مردم آن هم با طعم فلسطینی که پاره تن اسلام است. *"مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [روبیکا](https://rubika.ir/madare_madari)*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سی و چند ساله است. تا همین اواخر در مدرسه معلم بود. مادر دختر و پسری نوجوان همسرش در زندان‌های رژیم اسیر است مدت اسارت را نمی‌توانید حدس بزنید! ۲۰۰ سال! به جرم مشارکت در هلاکت دو اشغالگر صهیونیست! بازای هر کدام ۱۰۰ سال! «بهیه» اما این اعداد و ارقام را باور ندارد، *این زن اهل پیروزی قلیل بر کثیر است، اهل مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ... اهل اِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ.* همين هاست كه بهيه را باشكوه و حرف‌هایش را دلنشین کرده، خوب که نگاه کنی می‌بینی از چشمانش امید می‌بارد! آخر بهیه یک فلسطینی اصیل است. * "مادرانه"* * [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) *