ای عمه جان برای تو خون گریه میکنم
از سوز ماجرای تو خون گریه میکنم
با یاد غصه های تو از حال میروم
با یاد غصه های تو خون گریه میکنم
داغ اسیری ات کمرم را شکسته است
بستند ، دست و پای تو خون گریه میکنم
حتی خدا برای تو روضه بپا کند
با روضه ی خدای تو خون گریه میکنم
تو زار میزنی ز فراق حسین و ، من ...
از سوزِ های های تو خون گریه میکنم
بالای نعش بی سر جدم صدا زدی ...
از وا محمدای تو خون گریه میکنم
هر صبح و شب برای سرِ روی نیزه ها ...
هر صبح و شب برای تو خون گریه میکنم
ای کربِ وَ الْبَلای حقیقی کربلا
از داغ کربلای تو خون گریه میکنم
از داغ همسفر شدنت با حرامیان ...
میمیرم ، از عزای تو خون گریه میکنم
تو پا به پای نیزه ی جدم فغان کن و
من نیز ، پا به پای تو خون گریه میکنم
زينب آمد شام را يکباره ويران کرد ورفت
اهل عالم را ز کار خويش حيران کرد و رفت
از زمين کربلا تا کوفه و شام بلا
هر کجا بنهاد پا، فتح نمايان کرد و رفت
با لسان مرتضي از ماجراي نينوا
خطبه اي جانسوز اندرکوفه عنوان کرد و رفت
باکلام جانفزا اثبات دين حق نمود
عالمي را دوستدار اهل ايمان کرد و رفت
فاش مي گويم که آن بانوي عظماي دلير
ازبيان خويش دشمن را هراسان کرد و رفت
در ديار شام برپاکرد از نو انقلاب
سنگر اهل ستم را سست بنيان کرد و رفت
خطبه اي غرّا بيان فرمود در کاخ يزيد
کاخ استبداد را از ريشه ويران کرد و رفت
زين خطب اتمام حجت کرد بر کافردلان
غاصبين رامستحق نار و نيران کرد و رفت
از کلام حق پسندش شد حقيقت آشکار
اهل حق راشامل الطاف يزدان کرد و رفت
شام غرق عيش وعشرت بود دروقت ورود
وقت رفتن شام را شام غريبان کرد و رفت
دخت شه رابعد مردن درخرابه جاي داد
گنج رادرگوشه ويرانه پنهان کرد و رفت
ز آتش دل برمزار دختر سلطان دين
در وداع آخرين، شمعي فروزان کرد
زینب و کرببلا
زینب و شام بلا
مظهر عشق و وفا
خواهر خون خدا
سیدی یا مظلوم یا ابا عبدالله
عصمت الله علی
زینب و زینبی
در کلاس صبر تو
صد چو ایوب نبی
مست و حیران توام
دیده بر خان توام
من فقیر کرم و
لطف و احسان توام
سیدی یا مظلوم یا ابا عبدالله
ذکر تسبیح و دعا
کعبه اهل ولا
نور چشم و دیده ی
کوثر آل عبا
همره خون خدا
رفته ای کرب و بلا
دسته گلهای تو شد
پرپر از جور جفا
چون که شد روز بلا
روز قتل شهدا
دست و پا میزد گلم
زیر تیغ و نیزه ها
یک طرف خنجر کین
یک طرف قحطی آب
یک طرف حرمله و
یک طرف طفل رباب
سیدی یا مظلوم یا ابا عبدالله
شمر کین دشنه به دست
بر روی سینه نشست
بهر شادی خدا
حرمت شاه و شکست
از قفا ضربه زد و
سر جدا شد ز بدن
پیکرش بی کفن و
پاره پاره شده تن
خیمه های شه دین
شده اند غارت کین
لرزه افتاده زغم
بر سراپای زمین
از ازل گشته دلم
هنگامۀ وصال من و دلبرم شده
این الحسین زمزمۀ آخرم شده
چشمم به راه مانده کجایی عزیز من
پیراهن تو گرمی بال و پرم شده
از گریه پینه بسته دگر چشم های من
عالم سیاه پیش دو چشم ترم شده
موی سپید و قد کمانم چه دیدنی ست
غم های کربلاست چنین یاورم شده
من پیر سالخورده ام و دست های من
محتاج شانه های علی اکبرم شده
از خاطرم نمی رود آن لحظۀ فراق
ناله زدی که وقت وداع از حرم شده
من بین قتلگاه تو جان دادم ای حسین
این چند ماهه جان تو درد سرم شده
می خواستم بغل کنمت جان تو نشد
نیزه شکسته زحمت این پیکرم شده
من پا به پای پیکر تو ضربه خورده ام
سرتا به پا تمام تنم پُر ورم شده
دشمن همینکه پا به روی چادرم گذاشت
گفتم به خویش ارثیۀ مادرم شده
در هنرگاه زمان تندیس تقوا زینب است
نسخه صبر علی وزهد زهرا زینب است
بوالعجائب جز علی بن ابیطالب مدان
دختر اعجوبه ام ابیها زینب است
مادر نسل بشر حواست اما در شرف
فاش می گویم که بالاتر ز حوا زینب است
خضر را یک جرعه از آب بقا دادند لیک
مالک هفت آسمان وهفت دریا زینب است
درجنون عشق مجنون طفل مکتب خانه بود
در ولا آباد عشق مجنونِ صحرازینب است
کربلا در سطح گیتی هیچ مفهومی نداشت
آنکه ثبتش کرد در تاریخ دنیا زینب است
با دوامضاء معتبر شد انقلاب وعشق وخون
احسن احسن بعد مولا صاحب امضا زینب است
یک مطب در عالم طب است آن هم کربلاست
در مطبِ نینوا زمر مداوا زینب است
شاعر: سید حسن خوشزاد
#السلام_علیک_یا_زینب کبری_س
کربلا هر آنچه دارد از جنابِ زینب است
بهترین درسِ ولایت از کتابِ زینب است
برگِ زرّینش گشاییم از شعور و معرفت
معرفت زیباترین آئینِ نابِ زینب است
بهترین عنوانِ آن تسلیمِ حق در بندگی ست
عشق و عرفان آخرین درسِ حسابِ زینب است
شرحِ این عنوان بیاموزیم حدیثِ عاشقی
عاشقی چون راه و رسم و انتخابِ زینب است
از سرِ عرفان بخوانیم این حکایت مو به مو
امرِ طاعت در ولایت باز تابِ زینب است
باید این درسِ گران را جوهری با خون نوشت
دفترش آن سینه ی پُر التهابِ زینب است
شیوه ی دشمن شناسی از پدر آموخت او
راه و رسمش در حقیقت انقلابِ زینب است
سینه اش نورِ ولی است و ضمیرش منجلی
گفت هر تسلیمِ دشمن اجتنابِ زینب است
هم فصاحت هم بلاغت در بیانِ نطقِ او
درسِ زهرا و علی و اکتسابِ زینب است
آن زمان آمد کنارِ جسمِ صد چاکِ حسین
در میانِ قتلگه خون تا رکابِ زینب است
شمع جانش ذره ذره آب شد در کربلا
راوی این قصه آن حالِ خرابِ زینب است
بوسه بر حلقومِ بی سر گو چگونه ممکن است
این صدا آمد از آن سر دل کبابِ زینب است
راسِ تو امشب اسیران را جلو داری کند
در دلِ شب روی نیزه آفتابِ زینب است
کوفه و شام و اسارت را من از جان میخرم
گر چه این محمل نشینی یک سرابِ زینب است
مجلس و تختِ یزید و کوفیانِ تیره بخت
خطبه های آتشین فَصلُ الخطابِ زینب است
بهترین آموزه ها در صحنه ی کرب و بلا
از همه بالاتر آن نقشِ حجابِ زینب است
آنکه درسِ معرفت از مکتبِ زینب گرفت
تا ابد در زمره ی اجر و ثوابِ زینب است
آنچه گفتیم این اثر شرحِ تمامِ قصه نیست
این فقط یک گوشه از رنج و عذابِ زینب است
کربلا این جلوه ی آیات و اسرارِ خدا
چهره ی گلگونِ او خون خضابِ زینب است
نامِ او عنوانِ این هم حاکی از رنج و بلاست
تا ابد آیینه ی روی نقابِ زینب است
حکمتِ نامِ بلندش را خدا داند وَ بس
هر کجای روی او آذینِ بابِ زینب است
گر شدی زائر کنارِ قُبّه ی شاهِ ولا
هر دعا کردی بدان آن مستجابِ زینب است
کربلا آیینه ی زیبایی و شیدایی است
بهترین درسِ ولایت از کتابِ زینب است
کربلا شهریست ای دل
شهریارش زینب است
اعتبارش از حسین و
اقتدارش زینب است
نام زینب با حسین
حک گشته در ایوان دل
دل که شد بیت الحسین
نقش و نگارش زینب است
شیعه دارد در دلش
یکتا کِتاب قِیْمَتی
ناشِرَش باشد حسین
آموزگارش زینب است
هر که نازد بر کسی
زینب بنازد بر حسین
جانِ زهرا این حسین(ع)
دار و ندارش زینب(س) است
نوحه رحلت حضرت زینب
زینب ای دخت علی ،نور دل حضرت زهرایی
در آسمان ولا، نور هدی، ماه دل آرایی
از تبار پیمبری
در کرامت چو مادری
تو نور ایمانی آرامش جانی
یا زینب کبری۲
امشب راحت شدهای، ازستم، دشمن دین زینب
شیعه ازسوز غمت،دخت علی گشته غمین زینب
از غمت غوغا شده است
خون جگر زهرا شده است
ای دختر زهرا رفتی تو از دنیا
یا زینب کبری۲
بودی همراه حسین بن علی به کربلا زینب
دیدی از دشمن دین،کرب و بلا،رنج و بلا زینب
بودی همراه نور عین
خونجگر گشتی با حسین
دیدی به چشم تر چیده گل پرپر
یا زینب کبری۲
دیدی در کرب و بلا،نقش زمین شده علی اکبر
اربا اربا بدنش،گشته و چون گل بشده پرپر
غرق خون گشته بدنش
پاره پاره شده تنش
جان حسین بر لب خون شد دلت زینب
یا زینب کبری۲
دیدی بر دست برادر پسرش علی اصغر را
دیدی زینب زستم،طفل صغیرصد پاره حنجر را
درد اصغر چاره شده
حنجر او پاره شده
برادرت دلخون زینب شدی محزون
یا زینب کبری۲
ای نورچشم علی،غربت خود،نموده ای احساس
تا دیدی نقش زمین غرق به خون برادرت عباس
دیده ای دست او جداست
در ره دین حق فداست
از روی زین افتاد او تشنه لب جان داد
یا زینب کبری۲
دیدی در گوشه ی میدان بلا حسین شده تنها
تنها گردیده حسین بن علی در بین دشمن ها
شمر بی دین سویش دوید
خنجرش از کینه کشید
قلبش دریده شد سرش بریده شد
یا زینب کبری۲
حاج رضا یعقوبیان مشهدی
قهرمان صبر
😔😔😔😔
قهر مان صبرو ایثارو شهامت زینب است
پاسدار حرمت عدل و امامت زینب است
یافت اکمال از قیام او قیام کربلا
او که می ماند قیامش تا قیامت زینب است
کربلا را با سکوت صبر خود فریاد زد
جام این صبرو سکوت استعانت زینب است
با لوای جان نثاران ولایت تا ابد
جوهر آیینه پرداز زعامت زینب است
او که در طوفان رنج و غم به محراب حیا
با سرود استقامت بست قامت زینب است
بانویی کز کربلا تا شام ویران از جفا
شد دمادم تیر باران ملامت زینب است
در نبردی بی امان در عرصه ی آزادگی
فاتح برج بلند استقامت زینب است
او که عمر خود فدای راه هستی بخش کرد
دخت حیدر مظهر جودو کرامت زینب است
بغض فریاد نفس گیر اسارت را هنوز
سبز پوش و سر "فراز"و سرو قامت زینب است
اثر:فراز مردانی
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹