eitaa logo
کانون مداحان محلات
212 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
164 فایل
(السلام علیکم یا اهل بیت النبوه) تنها کانال رسمی کانون بسیج مداحان شهرستان محلات امام خامنه ای: کار مداحی کار بزرگی است، کار مهمی است، حرفه‌‌ی بسیار اثرگذاری است؛ می‌تواند مصداق برجسته‌‌ای باشد از مجاهدت فی سبیل الله ... ارتباط با ادمین @Yazahra00110
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام و تبریک ایام تمامی هیئات مذهبی که بناست دهه اول محرم برنامه داشته باشند الزاما بایستی در سامانه بیرق به نشانی Beyragh.mobi ثبت درخواست نموده و کد رهگیری دریافت نمایند. لطفا اطلاع رسانی فرمائید.
🔸#اینفوگرافیک| ضوابط بهداشتی توزیع نذورات در مراسم عزاداری
کانون مداحان محلات
🔰 بیش از هر کسی، منبری‌ها و مداحان و شعرا و خادمان امام حسین در هیأت‌ها می‌فهمند برگزار کردن مراسم دهۀ اول محرم یعنی چه! 🔹 منبری و مداح می‌داند که از چهارپنج ماه قبل از دهۀ اول باید مشغول آماده کردن کارهایش باشد؛ از تهیۀ محتوای منبر بگیر تا جمع‌آوری شعر و مطالعۀ مقتل و ساختن لحن (سبک) و جهت‌گیری مضمونی و... دائماً هم باید با شاعر و سبک‌ساز رفت و برگشت انجام داد و جلسات محتوایی برگزار کرد. 🔸 از سوی دیگر خادمان هیأت هم چند ماه قبل از محرم باید مشغول برنامه‌ریزی و طراحی باشند؛ از آماده‌سازی مکان برگزاری بگیر تا هماهنگی انتظامات و فضاسازی و یافتن بانی ‌خیر و تهیۀ سیاهی‌ها و صوت و رفع مشکل پارکینگ و خلاصه هر چیزی که به نوعی اسباب راحتی حال مستمع باشد؛ مستمعی که در واقع زائر امام حسین (ع) است 🔹 مرحله نهایی آماده شدن برای محرم، رسم نانوشته‌ای است که میان مداحان و شعرا وجود دارد، که بعد از عید غدیر دیگر نمی‌توانی پیدایشان ‌کنی. می‌روند جاهای دور، روستاهای دورافتاده، گوشه‌ای فارغ از شلوغی‌ها و هیاهو؛ تا خود را برای محرم آماده کنند، تمرین کنند، سبک بسازند، خلوتی کنند با خود و مدد بگیرند از خدا و طلب توفیق کنند برای نوکری. 🔸 سال گذشته بود که قبل از محرم با یکی از رفقای کارگروه محتوایی هیأت، رفتیم به یک روستای ساده و خیلی دور. رسیدیم به تک‌خانه‌ای کنار زمین‌های زراعی. با استقبال گرم اهالی خانه و به اصرار ایشان مهمانشان شدیم. شام مختصری مهیا کردند که مثل خودشان ساده و باصفا بود. جوانی چهارشانه و قوی‌هیکل هم سر سفره نشسته بود. شغلش چوپانی بود. از نگاهش می‌شد فهمید حرفی در دل دارد. من را صدا کرد. آن روزها پایم را عمل کرده بودم. عصازنان با هم رفتیم در دل تاریکی دشت. گفتم بفرما. 💠 هنوز سردار شهید نشده بود. گفت: «می‌شه برام یه کاری کنی برم سوریه، مدافع حرم بشم؟» گفتم: «من شکر خدا هیچ‌جا رئیس نیستم، فقط یه معلمم، ولی اگر کمکی ازم بر بیاد دریغ نمی‌کنم». یک سؤال کردم که جوابش هنوز در گوشم زنگ می‌زند؛ و چه خوب شد که پرسیدم. گفتم: «برا چی می‌خوای بری سوریه؟» گفت: «بالا رو نگاه کن. این آسمون پرستاره رو ببین». آسمان مثل فرشی سیاه پر از گل‌های سفید بود. گفت: «من هر شب که تو این دشت می‌خوابم، از زمین به این ستاره‌ها خیره می‌شم. خیلی از این پایین به آسمون نگاه کردم. دیگه می‌خوام برم بالا... از پیش ستاره‌ها اهل زمین رو تماشا کنم. ببینم از اون بالا دنیای مردم چه شکلیه؟» 💠 در دلم به او غبطه خوردم و از نگاه بلندش حیرت کردم و با خود گفتم مگر می‌‌شود زیباتر از این میل به جاودانگی و تعالی را شرح داد؟ ✍️ میثم مطیعی
انتخاب شایسته برادر بسیجی جناب حاج ابوالفضل ربیعی را به عنوان دبیر هیئت رزمندگان استان مرکزی تبریک عرض می نمائیم. از طرف جمعی از مداحان و ذاکران اهل بیت علیهم السلام و من الله توفیق
💐💐💐26 مرداد سالروز ورود آزادگان سرافراز شهرستان محلات به میهن اسلامی گرامی باد 💠اسراي سرافراز هشت سال دفاع مقدس، با پيروي از كاروان اسيران عاشورا، آزادگي آفريدند و دشمن را بيش از پيش رسوا ساختند. سال‌هاي اسارت، سال‌هاي وفاداري به ولايت و نماد عشق به امام خميني (ره) و پايمردي اسرا، نشانه پيروزي ايمان بر كفر بود. 💠شهرستان محلات در دوران هشت سال دفاع مقدس 53 نفر از سلحشورانش در اسارت دشمن قرار گرفتند که با اقتدار و عزت به میهن اسلامی بازگشتند. 💠 ✳️اسامی اسرای محلاتی(آزادگان) عملیات فتح المبین 🔹غلامحسین رضایی 🔹محمد هاشم حائری 🔹علی اصغر خراسانی 🔹اسداله احمد علی بیگ 🔹مهدی حضوری 🔹حسین رضایی 🔹مهدی امیری 🔹محمد رجبی 🔹حمید رضایی 🔹ابوالفضل سروش 🔹مرتضی رضایی 🔹مهدی(سعید)قدس 🔹عباس کرمی 🔹محمد حسن کاوه 🔹رضا معصومی فر 🔹غلامرضا توسلی 🔹محمد رضا بنی اسد 🔹شهیــد محمد علی گنجعلی 🔹مرحوم نصرت اله بهرامبیگی 🆔 @mahallatHkhabar کانال خبری محلات چ خبر؟          🌸به جمع ما بپیوندید 🌸
بر بالای در خانه ات پرچمی سیاه بگذار قال الإمام الصادق صلوات الله عليه: مَنْ علّقَ علماً اسوداً على بابِ دارِهِ أوْ سطحِ بيتِهِ في ايّامِ عزاءِ جدّي الحسين صلواتُ الله عليه دَعَتْ لهُ و لأهلهِ أمُّنا فاطمةُ صلواتُ اللهِ عليها صباحاً و مساءً. 🏴هرکسی که پرچم سیاهی در ایام عزای جدم اباعبدالله علیه السلام بر روی در خانه اش یا بالای آن بگذارد برای آن و عیال آن مادرمان حضرت زهراء علیها السلام صبح و شب دعا میکند. 📓مقتل مبکی العیون/ص۱۱۱.
کسب عنوان " موفق‌ترین کانون در جشنواره استانی مالک اشتر" توسط کانون بسیج مداحان محلات ؛ این عنوان بی‌شک نتیجه لطف اهل بیت‌ع و تلاش ذاکران عزیز بسیجی است. بدینوسیله برخود لازم میدانم از اعضای محترم کانون بسیج مداحان تشکر نموده و از برادر پاسدار، مداح با اخلاص، حاج ابوالفضل ربیعی مسئول محترم بسیج مداحان استان مرکزی نیز مراتب سپاس خود را بدلیل حمایت‌های بی‌دریغ ایشان، به‌عمل آورم. امیدواریم افتخار بزرگ نوکری اهل بیت(ع) لحظه‌ای از ما دریغ نگردد. ان‌شاءالله ارادتمند و خادم مداحان بسیجی، حمیدرضا حبیبی
🏴 از ابتدای محرم ملائکه عزادارند... ◾️▪️قیل للصادق علیه السلام سیدی جعلت فداک! ان المیت یجلسون بالنیاحه بعد موته او قتله، و اراکم تجلسون انتم و شیعتکم من اول شهر بالمأتم و العزا للحسین علیه السلام. ▪️فقال: ما هذا... إذا هل هلال محرم نشرت الملائکه ثوب الحسین و هو مخرق من ضرب السیوف و ملطخ بالدماء و فنراه نحن و شیعتنا بالبصیره و لا بالبصر فإذا تنفجر دموعنا.. ▪️به امام صادق علیه السلام عرض شد: آقای من به فدایتان شوم! ...وقتی کسی می میرد یا کشته می شود جلسه نوحه ای برای او می گیرند. ▪️ و من مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه جلسه عزا می کنید. ◾️▪️حضرت فرمودند: این چه حرفی است!، هنگامی که هلال ماه محرم دمیده می شود ملائکه پیراهن امام حسین علیه السلام را آویزان می کنند در حالیکه پاره پاره شده از ضربه های شمشیر و آغشته به خون است. ▪️ ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم بصیرت می بینیم پس اشک های ما سرازیر می شود. 📚 خصائص الزینبیه، ص49، ثمرات الاعواد، ص3
8.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زمزمه روضه ای در شب دوم محرم با نوای حاج محمد فراهانی
 بسم الله الرحمن الرحیم خواست بابا گفتنِ او بی صدا باشد نشد عمه می‌کوشید از این سر  جدا باشد نشد خوب می‌دانست بابایش بیاید  می‌رود کاش می‌شد بینِشان قدری دوا باشد نشد داد بر دیوار تکیه تا کمی بازی کند عمه دستش را گرفته رویِ پا باشد نشد با پدر می‌گفت با گریه  عمویم پس کجاست کاش می‌شد آرزوهایش دوتا باشد نشد چند باری دخترک چرخاند سر را در بغل گشت شاید که برای بوسه جا باشد نشد آمد آهسته بگوید روسری‌هایم چرا... مثل رگهای گلویت نخ نما باشد نشد آه میبخشی که اینجا را بهَم من ریختم هرچه کردم که سرت ویران‌سرا باشد نشد آرزویم بود با اصغر بخوابم باز هم دخترت می‌خواست تا در بوریا باشد نشد خواست گوید با همان وضعی که دارد سینه‌ات حتم دارم جا برای ما سه تا باشد نشد زجر را گفتند اما باز در گوشش نرفت ضربه‌های تو نباید بی هوا باشد نشد (حسن لطفی ۹۹/۰۵/۳۱)