✳️بسم رب الشهدا و الصدیقین ✳️
🌹🌹برگزاری بیست و چهارمین یادواره ۱۰۰ شهید کهن شهر نراق و گرامیداشت ارتحال ملکوتی حضرت امام خمینی (ره) و قیام خونین پانزدهم خرداد
🇮🇷با تشییع پیکر مطهر شهید گمنام دفاع مقدس🇮🇷
🔷سخنران :
سردار سرتیپ پاسدار سید محمد باقرزاده
(فرمانده محترم کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح)
🔷مداحی : برادر کربلایی محمد عطااللهی
🔷سروده سرایی توسط شاعر برجسته کشوری استاد حاج ولی الله کلامی زنجانی
🔷 و با اجرا و روایت نمایشی دفاع مقدس توسط خادم الشهدا برادر بهرام شهبازی
🕰زمان : پنج شنبه ۱۱ خرداد ماه ۱۴۰۲ - ساعت ۱۵ بعدازظهر
🕌 مکان : استان مرکزی - شهرستان دلیجان - شهر نراق - خیابان امام خمینی (ره) - مسجد دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق
♻️با نشر حداکثری و اطلاع رسانی این خبر پیام رسان شهدا باشیم.
روابط عمومی و اطلاع رسانی ستاد یادواره شهدای شهر نراق
📡 با ما به روز باشید...
🆔 @flowercitymahallat♨️
🔹 حالات فیزیکی مداح 🔹
🔸همانگونه که حرکات مناسب دست و بدن باعث بهتر شدن جلسه می شود، حرکات نامتعارف هم باعث خراب شدن جلسه می شود مثل حرکات نامتعارف سر، بستن چشم، جمع شدن آب دهان و فرو نبردن به موقع آن، فشار آوردن به خود به صورتی که چهره عبوس شود، بازی کردن با اشیاء نزدیک خود مثل انگشتر، دکمه پیراهن، میکروفون و ...
✨
🔹بسیار دیده و شنیده شد که افراد برای امور مادی، مانند خرید خانه و ماشین و رزق و ازدواج، از ایشان (آیت الله کشمیری ره) راهنمایی می خواستند.
آن بزرگوار می فرمود:
«#سوره_یس بخوانید و ثواب آن را به امام جواد (علیه السلام) تقدیم کنید، حاجت شما را خواهند داد. گاه امر می کرد صلوات برای حضرتش هدیه کنند و آن را در توسل به این امام کریم مجرب می دانست.»
📚روح و ریحان، صفحات ۱۰۱ و ۱۰۲
https://eitaa.com/khabar_basij_mahallat
هدایت شده از کانون مداحان محلات
حاج علینقی، کاسب مومن و خیری بود که همه اونو به برگزاری جلسات قرآن میشناختن، آخه پدرش هم به همین معروف بود، درحدی که رضاخان هم نتونسته بود جلسات قرآنشو تعطیل کنه، حالا علینقی هم راه پدر رو ادامه داده بود.
اما بچهای نداشت که راهشو ادامه بده. همسر دوم هم گرفته بود ولی خدا بهش بچه نمیداد.
یه روز همسایشون که یه عالمه بچه داشته، گربههای خونشونو میریزه تو یه گونی و میاره درخونه علینقی و میگه تو که بچه نداری، حداقل این گربهها رو نگه دار! علینقی در رو میبنده و شروع میکنه زار زار گریه کردن، که خدایا ببین چطور مضحکه عام وخاص شدم؟!
فرداش میره و قالیهای دستبافشو میفروشه و راهی حج میشه،
کنار کعبه،رو میکنه به آسمون و میگه: خدایا خودت گفتی
«ادعونی استجب لکم»،
ابراهیم صدسالش بود بهش بچه دادی، من فقط ۴۵ سالمه!
اگه بهم بچه بدی نذر میکنم مبلغ دین و قرآنت باشه!
برمیگرده و خدا ۱۳ تا بچه بهش عنایت میکنه
که یکی از اونها «استاد محسن قرائتی» میشه.
با سلام.
به اطلاع عزیزان میرساند، جلسه هفتگی آموزش مداحی کانون بسیج مداحان محلات، امشب از ساعت 19 در محل کانون (طبقه فوقانی درمانگاه سپاه) برگزار خواهد شد.
لطفا بزرگواران راس ساعت مذکور حضور بهم رسانده و آمادگی لازم جهت اجرا داشته باشند.
یاعلی مدد
#شعر امام رضا علیه السلام
با هر مقام و منصبی در چاه افتاد
هر کس که پیش پات با اکراه افتاد
شب غرق تاریکی شد از آن لحظهای که
دستش ز دامانِ رُخت کوتاه افتاد
تا گنبدِ نورت شبانه روز تابید
خورشید شرمنده ز چشم ماه افتاد
یک بی بضاعت خواست "حاجی" نام گیرد
ناگاه سمت شهر مشهد راه افتاد
حرفِ زیارتنامهخواندن بود در عرش
روی زبانها یا امینالله افتاد
حرف تفاوت نیست و نزد ضریحت
یک کُنج رعیت، کُنج دیگر شاه افتاد
یاد لب عباس، باران گریه کردم
چشمم به سقاخانهات هرگاه افتاد
🔸شاعر: شهریار سنجری
زنگ نقاره ی تو باز پریشان شده است
یک مسیحی وسط صحن مسلمان شده است
خلق در فکر طوافند بگو سرش چیست
دور تا دور حریمت پر میدان شده است!
با وضو بوسه بر این در زده زائر، به نظر
درِ چوبی حرم مصحفِ قرآن شده است
ای که ایمان همه بی تو به مویی بند است
مرد سلمانی از انفاس تو سلمان شده است
میرسد کار گدای تو به آنجایی که
همه ی شهر بفهمند سلیمان شده است
اسم تو گرچه بنا شد که بگویند رضاست
تو علی هستی و مشهد نجف اشرف ماست
زائرت حضرت موسا و حریمت طور است
آسمان، صحن تو و خادم صحنت نور است
گاهی آنقدر شلوغ است رواقت که دگر
کفشداری تو از دادن جا معذور است
مطمئن است شفا میدهی اش نابینا
گره ای هم که زده دور مشبک کور است
دانه پاشیدم و دیدم که محلم نگذاشت
کفتر صحن تو حق دارد اگر مغرور است!
از قدمگاه کمی گرد و غبار آوردم
خاک پاهای تو سوغاتی نیشابور است
من همان سائل انگشتری هر روزه
تو علی هستی و در نجفت فیروزه
دل زوار تو از شور و شعف پر شده است
صحن در صحن تو از عطر نجف پر شده است
اشک در صحن تو باران شدنش علت داشت
آهوی گمشده حیران شدنش علت داشت
از ضریح تو فقط خیر و کرم میریزد
سائل هر شبه سلطان شدنش علت داشت
اثر جذبه ی ایوان تو بود آقا جان
راهب دیر مسلمان شدنش علت داشت
پشت این پنجره فولاد شفا ریخته است
درد در صحن تو درمان شدنش علت داشت
کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت
فلجی از حرمت روی دوتا پا برگشت
یک نفر شیعه شد از دین مسیحا برگشت
مرده در صحن گهرشاد به دنیا برگشت
تا دم صحن تو برداشت قدم گفت رضا
لال یکمرتبه در بین حرم گفت:
جان به قربان تو و معجزه های حرمت
من نفس میکشم…اما به هوای حرمت
خادمت خسته شد و چوب پرش رفت از دست
یکنفر باز گمان کرده ضریحت قبله ست
صد و ده بار علی گفته ام اطراف حرم
باز هم نام علی شعر مرا ریخت بهم
خیرهای کثیر را عشق است
کرم کم نظیر را عشق است
طول صحن غدیر را عشق است
سنگفرش مسیر را عشق است
زائر سر به زیر را عشق است
پیش سلطان اسیر را عشق است
اینهمه مستجیر را عشق است
حال و روز فقیر را عشق است
این حرم این امیر را عشق است
نغمه ی یا رضا رضا عشق است
مشهدت مثل کربلا عشق است
کل القاب تو بجا اما
اینکه اسمت علیست را عشق است
حب آل علیست راه نجات
بر گل روی مرتضی صلوات
شاعر:مسعود یوسف پور
ای صفای قلب زارم ........هر چه دارم از تو دارم
تا قیامت ای رضا جان....... سر ز خاکت بر ندارم
منم خاک درت .......... غلام و نوکرت
مران از در مرا.............به جان مادرت
علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا
غیر تو یاری ندارم....... با کسی کاری ندارم
گر مرا از در برانی......جای دیگر من ندارم
تو خوبی من بدم........به این در آمدم
به جان فاطمه ..........مکن مولا ردم
علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا
به دلم کن یک نگاهی......تا نماند یک گناهی
به یقین با یک نگاهت.......می شوم دور از تباهی
نگاهم سوی تو .........بهشتم کوی تو
دلم خورده گره .........به تار موی تو
علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا
تو رئوف و مهربانی.....قبله ی درماندگانی
ز تو ممنونم دلم را ......در حریمت می کشانی
الا ای یار من........تویی دلدار من
نظر کن بر دل....... سیاه و زار من
علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا
دل به امید تو بستم......بر سر راهت نشستم
چون رسد جامت به دستم......از می عشق تو مستم
امیر کاروان..........امان ای الامان
مرو پیشم بمان....امام مهربان
علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا
جان به قربان نگاهت ......دل فدای روی ماهت
سینه بگشا تا بیایم.......ای رضا جان در پناهت
منم دیوانه ات.........مقیم خانه ات
تویی باغ گل و ........منم پروانه ات
علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا
ای همه بود و نبودم .......خاک تو مهر سجودم
از ازل مهرت سرشته....... بر تمام تار و پودم
نظر کن بر دلم............اگرچه غافلم
دعا کن کربلا...........کند حق شاملم
علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا
ای امام هشتمینم.....نور رب العالمینم
نظری کن تا که روزی....روی ماهت را ببینم
دلم سرمست توست....فقط پابست توست
کلید مشکلم ..........فقط در دست توست
علی موسی الرضا علی موسی الرضا علی موسی الرضا
غزل 4
امام رضا(ع)-مدح و مناجات
مرا کشانده به مشهد هوای دیدن تو
زِ راه دور رسیدم برای دیدن تو
مرا به دِرهم و دینار وا مکن زِ سرت
از این به بعد گدایم، گدای دیدن تو
همیشه روزی رَعیَت به دست سلطان است
چه چیز پُر کُنَدْ ای دوست جای دیدن تو؟
کبوتر حرم و صحن و گنبدت زیباست
ولی ندارد عزیزم صفای دیدن تو
تَب وصال تو افتاده در دلم چه کنم؟
در این سفر شده ام مبتلای دیدن تو
بِریز خونم و زُلف از رُخَتْ کنار بزن
من آمدم که بِمیرم به پای دیدن تو
طواف کعبه ی ما بوسه از ضریح شماست
گرفته دست دلم را دعای دیدن تو
از این حرم شهدا بَرگه ها گرفتند و
شدند عازم کربُبَلای دیدن تو
به گریه ها و نماز تو در شلمچه قسم
تمام جبهه ی ما شد مِنای دیدن تو
قسم به جان جوادت مرا خدایی کن
به دست خویش مرا باز کربلایی کن
#قاسم_نعمتی